پرش به محتوا

حق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۳۰۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، [۱۵۱] «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» [۱۵۲] و مشابه این ها، [۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.
همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، [۱۵۱] «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» [۱۵۲] و مشابه این ها، [۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.


=== دلالت واژه«حق» برعقیده===
"دلالت واژه«حق» برعقیده===
واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷] از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است.
واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷] از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است.
در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴]
در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴]
خط ۶۷: خط ۶۷:
این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شده اند. [۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷]
این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شده اند. [۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷]


"
=== اتصاف افعال انسان به صفت حق===
=== اتصاف افعال انسان به صفت حق===
علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸] در حوزه افعال انسان‌ها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است.
علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸] در حوزه افعال انسان‌ها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۶:
برخی از خطبه های حضرت علی علیه‌السلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوه گر ساختن حق دلالت دارد.
برخی از خطبه های حضرت علی علیه‌السلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوه گر ساختن حق دلالت دارد.
در کلام علی علیه‌السلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات می‌یابند. [۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹]
در کلام علی علیه‌السلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات می‌یابند. [۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹]
 
"
=== صفات اهل حق در روایات شیعی===
از جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است.
براساس این روایات، امامان علیهم‌السلام با حق‌اند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. [۲۹۰][۲۹۱][۲۹۲][۲۹۳]
علی علیه‌السلام تصریح می‌کند که رایت حق در دست اهل بیت علیهم‌السلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۲۹۴][۲۹۵][۲۹۶]
همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است [۲۹۷] و روی گردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. [۲۹۸]
اگرچه سخن مشهور علی علیه‌السلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، [۲۹۹][۳۰۰][۳۰۱][۳۰۲] بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتاب های فریقین آمده است، علی علیه‌السلام و عمار یاسر، صراحتاً معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شده اند. [۳۰۳][۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶]
مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک می‌کرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند.
 
=== تقابل دولت حق بادولت باطل در روایات===
در احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آل محمد علیه‌السلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دل ها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا می‌شود و حق به اهلش بازمی گردد. [۳۰۷][۳۰۸][۳۰۹][۳۱۰]
 
=== معانی حقوقی واژه«حق» در روایات===
واژه «حَق» در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسان‌ها در مناسبات اجتماعی) مطرح می‌شود.
براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، [۳۱۱][۳۱۲] که از جمله آن‌ها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است. [۳۱۳][۳۱۴][۳۱۵][۳۱۶][۳۱۷]
اگرچه به گفته علی علیه‌السلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمی‌شود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دو چندان دهد [۳۱۸] و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. [۳۱۹][۳۲۰][۳۲۱]
اما در مناسبات انسان‌ها هر حقی موجب به وجود آمدن حقی برای طرف متقابل می‌شود. [۳۲۲]
از مجموع احادیث چنین برمی آید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جمله‌اند والدین، فرزند، همسر (حقوق خانواده)، همسایه (جار)، مهمان، برادر، و دوست.
صاحبان حقوق فقط انسان‌ها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. [۳۲۳][۳۲۴][۳۲۵][۳۲۶][۳۲۷][۳۲۸][۳۲۹]
مجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در رساله ای کوتاه از امام سجاد علیه‌السلام، به نام «رسالة الحقوق»، آمده است (رسالة الحقوق). مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد.
 
=== بزرگترین حق خدا بربنده===
بزرگ ‌ترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند.
به تصریح [[امام علی]] علیه‌السلام، [۳۳۰] عظیم ‌ترین حقی که خدا بر انسان‌ها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است.
همچنین بنابر سخن امام علی علیه‌السلام، [۳۳۱] نهایت حق خدا بر بنده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است.
 
=فهرست منابع=
 
 
(۱) علاوه بر قرآن.
 
(۲) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
 
(۳) ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
 
(۴) ابن ابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
 
(۵) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
 
(۶) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
 
(۷) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
 
(۸) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
 
(۹) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
 
(۱۰) ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
 
(۱۱) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر.
 
(۱۲) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
 
(۱۳) ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
 
(۱۴) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
 
(۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبد الباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
 
(۱۶) ابن منظور، لسان العرب.
 
(۱۷) ابو الفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
 
(۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
 
(۱۹) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
 
(۲۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
 
(۲۱) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
 
(۲۲) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
 
(۲۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دار صادر.
 
(۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
 
(۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
 
(۲۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
 
(۲۷) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
 
(۲۸) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
 
(۲۹) سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور.
 
(۳۰) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
 
(۳۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
 
(۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبد القادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
 
(۳۳) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبد المجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
 
(۳۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن.
 
(۳۵) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
 
(۳۶) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
 
(۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
 
(۳۸) عبد الرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
 
(۳۹) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
 
(۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
 
(۴۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
 
(۴۲) کلینی، الکافی.
 
(۴۳) علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
 
(۴۴) مجلسی، بحارالانوار.
 
(۴۵) محمد فؤاد عبد الباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ش.
 
(۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
 
(۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
 
(۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلال الدین‌سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
 
(۴۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی.
 
(۵۰) ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
 
(۵۱) دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
 
(۵۲) ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، لندن ۱۸۸۴.
 
(۵۳) توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، مونترال ۱۹۶۶.
 
(۵۴) توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳؛
 
=پانویس=
confirmed
۸٬۰۶۲

ویرایش