۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حضرت محمد بن عبدالله''' پیامبر [[اسلام]] و آخرین <ref>«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ...»: «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن فرستادهٔ خدا و پایانبخش پیامبران است...” (سوره احزاب، ٤٠)</ref> | '''حضرت محمد بن عبدالله''' پیامبر [[اسلام]] و آخرین <ref>«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ...»: «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن فرستادهٔ خدا و پایانبخش پیامبران است...” (سوره احزاب، ٤٠)</ref> و برترین<ref>«فَکیفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِک عَلَى هَؤُلاءِ شَهِیدًا»: «پس چگونه است [حالشان] آن گاه که از هر امّتى گواهى آوریم، و نیز تو را بر آنان گواه آوریم؟» (سوره نساء، ٤٠).</ref> فرستادهی خدا و از پیامبران اولوالعزم است. او در جزیرة العرب مبعوث شد، اما دینش جهانی است و همه انسانها و در همه زمانها را مورد خطاب قرار داده است. [[قرآن کریم]] کتابی است که به او وحی شد و او مامور به تبلیغ و تبیین آن برای مردم گردید. | ||
پیامبر اکرم مدت سیزده سال دین اسلام را در مکه تبلیغ نمود و پس از آن، برای درامانماندن خود و پیروانش از آزار مشرکان، به یثرب مهاجرت نمود و در آن شهر که بعداً به افتخار او «مدینة النبی» نامیده شد، حکومت اسلامی را پایهگذاری نمود. آن حضرت در سال ششم هجری نامههایی را به سران قدرتهای آن زمان یعنی روم و ایران و ... فرستاد و آنها را به اسلام دعوت نمود و در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد و به دنبال آن مردم شبهجزیره عربستان گروهگروه به دین اسلام پیوستند. | پیامبر اکرم مدت سیزده سال دین اسلام را در مکه تبلیغ نمود و پس از آن، برای درامانماندن خود و پیروانش از آزار مشرکان، به یثرب مهاجرت نمود و در آن شهر که بعداً به افتخار او «مدینة النبی» نامیده شد، حکومت اسلامی را پایهگذاری نمود. آن حضرت در سال ششم هجری نامههایی را به سران قدرتهای آن زمان یعنی روم و ایران و ... فرستاد و آنها را به اسلام دعوت نمود و در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد و به دنبال آن مردم شبهجزیره عربستان گروهگروه به دین اسلام پیوستند. | ||
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در سال دهم هجری حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کرد و سه ماه بعد در تاریخ ۲۸ صفر سال یازدهم هجری وفات نمود. | رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در سال دهم هجری حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کرد و سه ماه بعد در تاریخ ۲۸ صفر سال یازدهم هجری وفات نمود. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
نسب پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) از طرف پدر به تیره بنیهاشم از قبیله قریش میرسد. قبیله قریش فرزندان نضر بن کنانه هستند که نسب او <ref>با شجرهای معلوم به عدنان و از عدنان با شجرهای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام میرسد.[۳] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص105</ref> | نسب پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) از طرف پدر به تیره بنیهاشم از قبیله قریش میرسد. قبیله قریش فرزندان نضر بن کنانه هستند که نسب او<ref>با شجرهای معلوم به عدنان و از عدنان با شجرهای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام میرسد.[۳] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص105</ref> | ||
شجرهنامه پیامبر تا عدنان بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان | شجرهنامه پیامبر تا عدنان بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان <ref>إعلام الورى بأعلام الهدى، شیخ طبرسى، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ ش، ج۱، ص۴۳</ref> | ||
عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم بهخاطر نوری که در چهره او مشاهده مینمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند. | عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم بهخاطر نوری که در چهره او مشاهده مینمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند. <ref>حیوة القلوب ،علامه مجلسی، ج۳، ص۸۳</ref> | ||
مادر آن حضرت نیز آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره است که علاوه بر بهرهمندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. عبدالمطلب هنگامیکه او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او نیست. زیرا او با حیا و با ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دینباور است.» | مادر آن حضرت نیز آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره است که علاوه بر بهرهمندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. عبدالمطلب هنگامیکه او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او نیست. زیرا او با حیا و با ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دینباور است.» <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.</ref> | ||
علمای شیعه و برخى از علمای اهلسنت بر اساس استدلالهای عقلی و مستندات روایی که ارائه میدهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جمیع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم علیهالسلام همه یکتاپرست بودهاند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است. | علمای شیعه و برخى از علمای اهلسنت بر اساس استدلالهای عقلی و مستندات روایی که ارائه میدهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جمیع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم علیهالسلام همه یکتاپرست بودهاند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است.<ref>آیا اجداد پیامبر صلیالله علیه و آله خداپرست و موحّد بودند؟ پاسخ به پرسشها از دیدگاه مذاهب اسلامی، جلد ۶ پرسشوپاسخ در محضر علامه طباطبائی (ره)، ص۹۶ـ۹۷ پاسخ به پرسشهای مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص110</ref> | ||
==زندگینامه پیامبر اکرم== | ==زندگینامه پیامبر اکرم== | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه «ربیعالاول» سال عامالفیل | اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه «ربیعالاول» سال عامالفیل <ref>یعنی سالی که اصحاب فیل که قصد ویران نمودن کعبه را داشتند به معجزه الهی به هلاکت رسیدند.</ref>بوده، ولی در روز تولد او اختلاف دارند. معروف میان محدثان شیعه این است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیعالاول به دنیا آمد و مشهور میان اهل تسنن این است که ولادت آن حضرت، در روز دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.<ref>عیان الشیعة، محسن الأمین، ج۱، ص۲۱۸</ref> | ||
ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ولادت پیامبر با معجزاتی در جهان همراه بود که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
• ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمانهای هفتگانه و گرفتن خبر | • ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمانهای هفتگانه و گرفتن خبر | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
• خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود | • خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود | ||
• سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز | • سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز | ||
• باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها. <ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref> | • باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها. <ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref> <ref>رجوع شود به: معجزات مقارن ولادت پیامبر</ref> | ||
==کودکی تا جوانی== | ==کودکی تا جوانی== | ||
هنوز پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به دنیا نیامده بود، یا به نقلهای دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود. | هنوز پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به دنیا نیامده بود، یا به نقلهای دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود. <ref>منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۷</ref>و لذا پیامبر از همان ابتدا یتیم بود. | ||
چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیله صحرانشین بنی سعد به نام حلیمه سپردند تا او را شیر دهد.<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref> | چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیله صحرانشین بنی سعد به نام حلیمه سپردند تا او را شیر دهد.<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref> | ||
رسول خدا در حدود چهار سال نزد حلیمه در میان قبیله بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش آمنه بازگرداند. <ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref>در سال هفتم ولادت که رسول خدا ششساله بود، مادرش وی را برای دیدن دائیهایش به مدینه برد، و هنگام بازگشت به مکه در «أبواء» در گذشت. <ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref> | رسول خدا در حدود چهار سال نزد حلیمه در میان قبیله بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش آمنه بازگرداند.<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref>در سال هفتم ولادت که رسول خدا ششساله بود، مادرش وی را برای دیدن دائیهایش به مدینه برد، و هنگام بازگشت به مکه در «أبواء» در گذشت.<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref> | ||
پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش حضرت عبدالمطلب و بعد از ایشان، در دست عمویش ابوطالب بود.<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref> | پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش حضرت عبدالمطلب و بعد از ایشان، در دست عمویش ابوطالب بود.<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref> | ||
از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
==ازدواج و فرزندان== | ==ازدواج و فرزندان== | ||
حضرت محمد صلیالله علیه و آله در تجارت، با شریفترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعدازاین مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در ۲۵ سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد. <ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج۱، ص:۳۷۵؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج۳، ص:۸۳۳؛ رجوع شود به: سن پیامبر صلیالله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج.</ref> | حضرت محمد صلیالله علیه و آله در تجارت، با شریفترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعدازاین مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در ۲۵ سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد.<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج۱، ص:۳۷۵؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج۳، ص:۸۳۳؛ رجوع شود به: سن پیامبر صلیالله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج.</ref> | ||
خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز عایشه بیوه بودند ازدواج کرد. <ref>ازدواجهای پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد ۱۳۸۵</ref> | خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز عایشه بیوه بودند ازدواج کرد.<ref>ازدواجهای پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد ۱۳۸۵</ref> | ||
پیامبر اکرم (ص) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه سلاماللهعلیها را فرزندان خواهر خدیجه دانستهاند که دخترخواندههای آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ماریه قبطیه صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند؛ لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود. | پیامبر اکرم (ص) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه سلاماللهعلیها را فرزندان خواهر خدیجه دانستهاند که دخترخواندههای آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ماریه قبطیه صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند؛ لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود. <ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، چاپ اول،ج۱۸، ص۶۵</ref> | ||
==مبعوث شدن به پیامبری== | ==مبعوث شدن به پیامبری== | ||
حضرت محمد صلیالله علیه و آله قبل از رسالت نیز یکتاپرست بود. <ref>الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصارى زنجانى، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، چاپ اول،ج۱۸، ص۶۵</ref> او معمولاً غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب مینمود. ایشان در بیست و هفتم رجب که با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین سوره علق به رسالت مبعوث شد. <ref>رجوع شود به: مبعث حضرت محمد صلیالله علیه و آله و نزول قرآن که معجزه جاوید</ref> <ref>رجوع شود به: اعجاز قرآن آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت میگذشت.</ref> | حضرت محمد صلیالله علیه و آله قبل از رسالت نیز یکتاپرست بود.<ref>الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصارى زنجانى، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، چاپ اول،ج۱۸، ص۶۵</ref> او معمولاً غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب مینمود. ایشان در بیست و هفتم رجب که با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین سوره علق به رسالت مبعوث شد. <ref>رجوع شود به: مبعث حضرت محمد صلیالله علیه و آله و نزول قرآن که معجزه جاوید</ref> <ref>رجوع شود به: اعجاز قرآن آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت میگذشت.</ref> <ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۱.</ref> | ||
==ابلاغ رسالت== | ==ابلاغ رسالت== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۰: | ||
2. دعوت خویشان و نزدیکان که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یومالدار معروف است و در آن روز رسول خدا (صلیالله علیه و آله)، حضرت علی (علیهالسلام) را به جانشینی خود انتخاب کرد. | 2. دعوت خویشان و نزدیکان که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یومالدار معروف است و در آن روز رسول خدا (صلیالله علیه و آله)، حضرت علی (علیهالسلام) را به جانشینی خود انتخاب کرد. | ||
3. دعوت علنی. | 3. دعوت علنی. | ||
نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) ایمان آورد، همسر ایشان امالمؤمنین حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بوده است. | نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) ایمان آورد، همسر ایشان امالمؤمنین حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بوده است. <ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ص ۱۴۲</ref> | ||
==دشمنی و مخالفت مشرکین== | ==دشمنی و مخالفت مشرکین== | ||
بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش بهخاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرکآمیز آنان و نکوهش خدایانشان، به شدت به مقابله با پیامبر اکرم (ص) پرداختند. | بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش بهخاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرکآمیز آنان و نکوهش خدایانشان، به شدت به مقابله با پیامبر اکرم (ص) پرداختند. <ref>محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۰۵-۱۱۸</ref>ترس ازدستدادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنیهاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سرسختتر مینمود. <ref>سیره رسول خدا (ص)، ۳۲۸-۳۳۱</ref> | ||
مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را میتوان در چهاربخش تقسیمبندی کرد: | مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را میتوان در چهاربخش تقسیمبندی کرد: | ||
1. سازش و تطمیع | 1. سازش و تطمیع | ||
خط ۶۶: | خط ۶۳: | ||
پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمیتوانند به هیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلیالله علیه و آله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسئولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیرهای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیتها شدند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۱۷</ref> این شکنجهها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند بهصورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و بهصورت محدود شکنجههای بدنی؛ و برای ثروتمندان بهصورت تهدید به کسادی تجارت و ازبینبردن اموالشان بود. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۸</ref> و ضعیفان را آنقدر میزدند و تشنگی و گرسنگی میدادند که توان نشستن نداشتند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۷؛ السیرة النبویه، ذهبی ص ۲۱۹</ref> | پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمیتوانند به هیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلیالله علیه و آله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسئولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیرهای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیتها شدند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۱۷</ref> این شکنجهها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند بهصورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و بهصورت محدود شکنجههای بدنی؛ و برای ثروتمندان بهصورت تهدید به کسادی تجارت و ازبینبردن اموالشان بود. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۸</ref> و ضعیفان را آنقدر میزدند و تشنگی و گرسنگی میدادند که توان نشستن نداشتند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۷؛ السیرة النبویه، ذهبی ص ۲۱۹</ref> | ||
==هجرت مسلمانان به حبشه== | ==هجرت مسلمانان به حبشه== | ||
آزار و اذیتهای مشرکان بهمرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجهها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلیالله علیه و آله) دستور هجرت به حبشه را صادر کردند. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عدهای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند. | آزار و اذیتهای مشرکان بهمرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجهها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلیالله علیه و آله) دستور هجرت به حبشه را صادر کردند. رسول خدا (صلیالله علیه و آله) به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عدهای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند. <ref>ترجمه طبقات الکبری ج ۱ ص ۱۹۰؛ ترجمه دلائل النبوة، بیهقی، ج۲ص۴۷</ref> | ||
مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورتگرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشتهاند. سرپرستی این کاروان را جعفر بن ابیطالب به عهده داشت. | مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورتگرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشتهاند. سرپرستی این کاروان را جعفر بن ابیطالب به عهده داشت. <ref>سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص ۳۴۵</ref> | ||
قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری میکردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپسگرفتن مسلمانان، به نزد نجاشی در حبشه فرستادند. | قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری میکردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپسگرفتن مسلمانان، به نزد نجاشی در حبشه فرستادند. <ref>عیون الاثر، ج ۱ ص ۲۰۹؛ سیره حلبی ج ۲ ص ۲۱۲</ref> | ||
عمرو بن عاص و عبدالله بن ربیعه به همراه هدایای فراوان، بلافاصله بعد از هجرت مسلمانان راهی حبشه شدند تا اینان را به مکه برگرداند. آن دو ابتدا با دادن هدایایی به درباریان نجاشی آنان را بهطرف خود کشانیدند ولی با سخنان هوشمندانه و شجاعانه جعفر بن ابیطالب، اقدامات آنان بیاثر ماند. همچنین جعفر در پاسخ سؤال نجاشی در مورد حضرت عیسی (علیهالسلام)، آیاتی از سوره مریم را برای او خواند که تأثیر عمیقی در نجاشی گذاشت. پس از این سخنان، نجاشی به فرستادگان قریش گفت که بههیچعنوان حاضر به برگرداندن مسلمانان نیست و آنان تا هر زمان که بخواهند میتوانند در حبشه زندگی کنند. <ref>زندگانی محمد، ابن هشام ج ۱ ص ۲۰۷-۲۱۰؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۱ ص ۳۸۵ -۳۸۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۲ ص ۵۱۹-۵۲۴</ref> | عمرو بن عاص و عبدالله بن ربیعه به همراه هدایای فراوان، بلافاصله بعد از هجرت مسلمانان راهی حبشه شدند تا اینان را به مکه برگرداند. آن دو ابتدا با دادن هدایایی به درباریان نجاشی آنان را بهطرف خود کشانیدند ولی با سخنان هوشمندانه و شجاعانه جعفر بن ابیطالب، اقدامات آنان بیاثر ماند. همچنین جعفر در پاسخ سؤال نجاشی در مورد حضرت عیسی (علیهالسلام)، آیاتی از سوره مریم را برای او خواند که تأثیر عمیقی در نجاشی گذاشت. پس از این سخنان، نجاشی به فرستادگان قریش گفت که بههیچعنوان حاضر به برگرداندن مسلمانان نیست و آنان تا هر زمان که بخواهند میتوانند در حبشه زندگی کنند. <ref>زندگانی محمد، ابن هشام ج ۱ ص ۲۰۷-۲۱۰؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۱ ص ۳۸۵ -۳۸۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۲ ص ۵۱۹-۵۲۴</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۱: | ||
پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران به حبشه نشد، شروع به مبارزه بهصورت، محاصره اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم در شعب ابیطالب کرد. دلیل این قطع رابطه بین مورخان متفاوت است، از جمله: | پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران به حبشه نشد، شروع به مبارزه بهصورت، محاصره اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم در شعب ابیطالب کرد. دلیل این قطع رابطه بین مورخان متفاوت است، از جمله: | ||
• تصمیم قریش برای کشتن پیامبر (صلیالله علیه و آله) و حمایت عموی ایشان از رسول خدا <ref>دلائل النبوه، ج ۲ ص ۳۱۱-۳۱۲</ref> | • تصمیم قریش برای کشتن پیامبر (صلیالله علیه و آله) و حمایت عموی ایشان از رسول خدا <ref>دلائل النبوه، ج ۲ ص ۳۱۱-۳۱۲</ref> | ||
• شکست قریش در بازگرداندن مهاجران به حبشه | • شکست قریش در بازگرداندن مهاجران به حبشه <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ص۳۵۰-۳۵۱؛ تاریخ طبری ج۲ ص ۳۳۵-۳۳۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۲ص۵۰۲</ref> | ||
• اسلام آوردن بعضی از بزرگان قریش مانند: حمزة بن عبدالمطلب و ترس قریش از اسلام آوردن سایر بزرگان | • اسلام آوردن بعضی از بزرگان قریش مانند: حمزة بن عبدالمطلب و ترس قریش از اسلام آوردن سایر بزرگان | ||
سران قریش پیماننامهای علیه بنیهاشم امضاء کردند که به دنبال آن بنیهاشم برای حفظ جان خویش به شعب ابوطالب پناه بردند. | سران قریش پیماننامهای علیه بنیهاشم امضاء کردند که به دنبال آن بنیهاشم برای حفظ جان خویش به شعب ابوطالب پناه بردند. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۰: | ||
وضعیت اسفبار بنیهاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت بهگونهای که نالههای فرزندان آنان، آرامآرام، موجب نرمی دلهای بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیماننامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیماننامه توسط موریانهها را به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنیهاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند. | وضعیت اسفبار بنیهاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت بهگونهای که نالههای فرزندان آنان، آرامآرام، موجب نرمی دلهای بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیماننامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیماننامه توسط موریانهها را به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنیهاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند. | ||
==عام الحزن== | ==عام الحزن== | ||
پس از آنکه بنیهاشم از [[شعب ابیطالب]] بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلیالله علیه و آله) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیهالسلام) بود و دیگری به فاصله چند روز، | پس از آنکه بنیهاشم از [[شعب ابیطالب]] بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلیالله علیه و آله) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیهالسلام) بود و دیگری به فاصله چند روز، <ref>بنا به نقلی سی و پنجروز و یا بیست و پنج روز و یا پنج و یا سه روز بعد از وفات ابوطالب، [[حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)|حضرت خدیجه کبری]]، از دنیا رفتند. وفات همسر با وفای ایشان [[أمهات المؤمنین|أمالمؤمنین]] حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) بود. حضرت هر دوی این بزرگواران را در قبرستان مُعَلیّ در کنار جدشان [[عبدالمطلب]] دفن کردند.</ref> | ||
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در مورد عمویشان میفرمایند: «تا روزی که [[ابوطالب]] وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.» • | رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در مورد عمویشان میفرمایند: «تا روزی که [[ابوطالب]] وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.» • <ref>امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۱۱</ref> | ||
سفر پیامبر اکرم به [[طائف]] | سفر پیامبر اکرم به [[طائف]] | ||
پس از وفات ابوطالب، ریاست [[بنی هاشم]] به [[ابولهب]] رسید و او حمایت بنیهاشم را از پیامبر (صلیالله علیه و آله) برداشت. پیامبر (صلیالله علیه و آله) براثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر طائف را انتخاب نمود. | پس از وفات ابوطالب، ریاست [[بنی هاشم]] به [[ابولهب]] رسید و او حمایت بنیهاشم را از پیامبر (صلیالله علیه و آله) برداشت. پیامبر (صلیالله علیه و آله) براثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر طائف را انتخاب نمود. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۴: | ||
در موسم حج سال سیزدهم بعثت، تعداد هفتاد مرد و دو زن در عقبه با پیامبر (صلیالله علیه و آله) بیعت کردند. در این جا بود که انصار از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) خواستند تا به همراه آنها به یثرب بیاید. در این دیدار حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) به انصار گفت: «به این امر با شما بیعت میکنم که همان گونه که از زنان و فرزندان خود حفاظت میکنید، از من نیز حفاظت کنید.» که براء بن معرور گفت: «ما فرزند جنگ و سلاح هستیم و همان گونه که از ناموسمان دفاع میکنیم، از شما هم دفاع خواهیم کرد.» <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳</ref> | در موسم حج سال سیزدهم بعثت، تعداد هفتاد مرد و دو زن در عقبه با پیامبر (صلیالله علیه و آله) بیعت کردند. در این جا بود که انصار از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) خواستند تا به همراه آنها به یثرب بیاید. در این دیدار حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) به انصار گفت: «به این امر با شما بیعت میکنم که همان گونه که از زنان و فرزندان خود حفاظت میکنید، از من نیز حفاظت کنید.» که براء بن معرور گفت: «ما فرزند جنگ و سلاح هستیم و همان گونه که از ناموسمان دفاع میکنیم، از شما هم دفاع خواهیم کرد.» <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳</ref> | ||
پس از آن رسول خدا صلیالله علیه و آله به مسلمانانی که در مکه تحت شکنجه و آزار بودند، دستور هجرت به مدینه و پیوستن به مسلمانان آن سرزمین را بدهد، و در این باره به آنان فرمود: «خدای عزوجل برای شما برادرانی کمککار و خانههای امنی (در مدینه) قرار داده است». | پس از آن رسول خدا صلیالله علیه و آله به مسلمانانی که در مکه تحت شکنجه و آزار بودند، دستور هجرت به مدینه و پیوستن به مسلمانان آن سرزمین را بدهد، و در این باره به آنان فرمود: «خدای عزوجل برای شما برادرانی کمککار و خانههای امنی (در مدینه) قرار داده است». | ||
به دنبال این دستور مسلمانان مکه دستهدسته بهسوی مدینه مهاجرت کردند و خود آن حضرت چشمبهراه فرمان خدای تعالی در مکه ماند. <ref>زندگانی محمد (ص) /ترجمه سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۰۴</ref> | به دنبال این دستور مسلمانان مکه دستهدسته بهسوی مدینه مهاجرت کردند و خود آن حضرت چشمبهراه فرمان خدای تعالی در مکه ماند.<ref>زندگانی محمد (ص) /ترجمه سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۰۴</ref> | ||
==هجرت رسول خدا به مدینه== | ==هجرت رسول خدا به مدینه== | ||
مشرکان که از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) بیمناک بودند، برای جلوگیری از آن جلسهای در دارالنّدوه تشکیل دادند و به مشورت پرداختند. در این جلسه عدهای پیشنهاد دادند که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) را زندانی کنند و عدهای دیگر با تبعید و اخراج ایشان از مکه موافق بودند، تا اینکه کسی پیشنهاد داد تا از هر خاندان قریش کسی به نمایندگی از آن خاندان، شبانه به رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) حمله کنند و ایشان را به قتل برسانند. این نظر مورد تأیید قرار گرفت و چهل نفر از مشرکان قریش داوطلب شدند تا ایشان را بکشند. مورخین این روز را "یوم الزحمه" مینامند. | مشرکان که از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) بیمناک بودند، برای جلوگیری از آن جلسهای در دارالنّدوه تشکیل دادند و به مشورت پرداختند. در این جلسه عدهای پیشنهاد دادند که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) را زندانی کنند و عدهای دیگر با تبعید و اخراج ایشان از مکه موافق بودند، تا اینکه کسی پیشنهاد داد تا از هر خاندان قریش کسی به نمایندگی از آن خاندان، شبانه به رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) حمله کنند و ایشان را به قتل برسانند. این نظر مورد تأیید قرار گرفت و چهل نفر از مشرکان قریش داوطلب شدند تا ایشان را بکشند. مورخین این روز را "یوم الزحمه" مینامند. | ||
پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد. | پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد. <ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص ۴۸۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰</ref> در شب موعود چهل نفر از قریشیان، خانه حضرت را به محاصره درآوردند بهگونهای که محل خواب حضرت، در دید آنان قرار داشت. رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) به حضرت علی (علیهالسلام) گفت تا بهجای او بخوابد و از همان برد یمانی سبز رنگی که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) روی خود میکشید، استفاده کند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۴۸۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۲۸</ref> | ||
پس از آن رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت. هنگامیکه صبح شد و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (علیهالسلام) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوت بر در غار به داخل غار نرفتند. <ref>السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۸۶</ref> | پس از آن رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت. هنگامیکه صبح شد و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (علیهالسلام) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوت بر در غار به داخل غار نرفتند. <ref>السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۸۶</ref> | ||
قریش برای کسی که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) را بیابد و به دست آنان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بود. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۳]</ref> رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) و ابوبکر سه روز در غار پنهان شدند تا مشرکین از جستجوی ایشان خسته شدند و سپس با تهیه زاد و توشه و استخدام یک راهنما عازم مدینه شدند. | قریش برای کسی که رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) را بیابد و به دست آنان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بود. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۳]</ref> رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) و ابوبکر سه روز در غار پنهان شدند تا مشرکین از جستجوی ایشان خسته شدند و سپس با تهیه زاد و توشه و استخدام یک راهنما عازم مدینه شدند. | ||
رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) فاصله مکه تا مدینه را از راهی غیرمعمول طی کردند و پس از پانزده روز وارد دهکده قبا در فاصله شش کیلومتری مدینه شدند. | رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) فاصله مکه تا مدینه را از راهی غیرمعمول طی کردند و پس از پانزده روز وارد دهکده قبا در فاصله شش کیلومتری مدینه شدند. <ref>البدء و التاریخ، ج۴، ص ۱۷۵</ref> رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) در قبا منتظر رسیدن یار و پسر عم خود حضرت علی (علیهالسلام) شدند که بعد از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه آله و سلم) به همراه کاروانی که شامل زنان و دختران پیامبر (صلیالله علیه آله و سلم) و بنیهاشم میشد، از جمله - حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و فاطمه بنت اسد - و سایر کسانی که هنوز موفق به هجرت نشده بودند، به سمت مدینه در حرکت بود. امام علی (علیهالسلام) در مکه وظیفه پس دادن امانتهایی که مردم مکه نزد پیامبر (صلیالله علیه آله و سلم) داشتند، را داشت و پس از انجام این کار راهی مدینه شد. <ref>بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۵</ref> پیامبر (صلیالله علیه آله و سلم) در این مدت که در قبا بودند، اقدام به ساختن مسجد قبا کردند و پس از رسیدن کاروان حضرت علی (علیهالسلام)، به همراه ایشان راهی مدینه شدند. | ||
سال اول هجرت == | === سال اول هجرت === | ||
پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) پس از ورود به مدینه، مورد استقبال مردم آن شهر قرار گرفتند. طوایف مختلف انصار، هرکدام میخواستند تا افتخار میزبانی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) را از آن خود کنند. ولی حضرت فرمودند، هرکجا که شترشان توقف کند، همان جا اقامت خواهند گزید. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۴۹۵</ref> در نهایت شتر آن حضرت در محله بنو مالک بن النجار فرود آمد و ابو ایوب انصاری پیشدستی کرده و اسباب و اساس حضرت را با خود به خانهاش برد و حضرت همان جا مستقر شدند. <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۷-۲۶۸؛ طبقات، ج ۱، ص ۲۳۶</ref> | پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) پس از ورود به مدینه، مورد استقبال مردم آن شهر قرار گرفتند. طوایف مختلف انصار، هرکدام میخواستند تا افتخار میزبانی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) را از آن خود کنند. ولی حضرت فرمودند، هرکجا که شترشان توقف کند، همان جا اقامت خواهند گزید. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۴۹۵</ref> در نهایت شتر آن حضرت در محله بنو مالک بن النجار فرود آمد و ابو ایوب انصاری پیشدستی کرده و اسباب و اساس حضرت را با خود به خانهاش برد و حضرت همان جا مستقر شدند. <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۷-۲۶۸؛ طبقات، ج ۱، ص ۲۳۶</ref> | ||
پیامبر پس از استقرار در مدینه اقدامات انجام دادند از جمله: | پیامبر پس از استقرار در مدینه اقدامات انجام دادند از جمله: | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۳: | ||
4. وفات فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (علیهالسلام) | 4. وفات فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (علیهالسلام) | ||
5 | 5 | ||
. نزول آیه تحریم شراب | |||
سال پنجم هجرت (سنة الاحزاب) | سال پنجم هجرت (سنة الاحزاب) | ||
بی شک مهمترین رویداد سال پنجم هجری، غزوه خندق یا احزاب است. همچنین در این سال غزوه دومة الجندل، غزوه بنیقریظه و سریه ابوعبیده بن جراح نیز اتفاق افتاد. | بی شک مهمترین رویداد سال پنجم هجری، غزوه خندق یا احزاب است. همچنین در این سال غزوه دومة الجندل، غزوه بنیقریظه و سریه ابوعبیده بن جراح نیز اتفاق افتاد. | ||
==سال ششم هجرت (سنة الاستئناس)== | ==سال ششم هجرت (سنة الاستئناس)== | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۵: | ||
==سال دهم هجرت== | ==سال دهم هجرت== | ||
در این سال بود که رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیهالسلام) را به یمن فرستادند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند و ایشان در سفر خود به یمن موفق شدند تا قبایل بسیاری از یمنیان را مسلمان کنند. همچنین در اواخر این سال مدعیان دروغین شروع به مبارزه با مسلمانان کردند. | در این سال بود که رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیهالسلام) را به یمن فرستادند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند و ایشان در سفر خود به یمن موفق شدند تا قبایل بسیاری از یمنیان را مسلمان کنند. همچنین در اواخر این سال مدعیان دروغین شروع به مبارزه با مسلمانان کردند. | ||
ولی مهمترین اتفاق در تاریخ اسلام، اعلام خلافت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) در روز غدیر است. شیخ کلینی روایت کرده که: حضرت رسول (صلیالله علیه و آله و سلم) بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و أذّن فى النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم»؛ و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى که از هر راه دوری میآیند بهسوی تو روى آورند. | ولی مهمترین اتفاق در تاریخ اسلام، اعلام خلافت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) در روز غدیر است. شیخ کلینی روایت کرده که: حضرت رسول (صلیالله علیه و آله و سلم) بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و أذّن فى النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم»؛ و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى که از هر راه دوری میآیند بهسوی تو روى آورند. <ref>سوره حج آیه ۲۲</ref>. | ||
وقتی حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد، متوجه مدینه شد و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و سایر مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسیدند. حقتعالی این آیه را فرستاد: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک». یعنى: «اى پیغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بهسوی تو از جانب پروردگار تو (در باب نص بر امامت علی بن ابیطالب و خلیفه نمودن او در میان امت خود)». پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نکنى رسالت خدا را نرساندهای و خدا تو را نگاه میدارد از شر مردم. | وقتی حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد، متوجه مدینه شد و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و سایر مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسیدند. حقتعالی این آیه را فرستاد: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک». یعنى: «اى پیغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بهسوی تو از جانب پروردگار تو (در باب نص بر امامت علی بن ابیطالب و خلیفه نمودن او در میان امت خود)». پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نکنى رسالت خدا را نرساندهای و خدا تو را نگاه میدارد از شر مردم. | ||
رسول اکرم صلیالله علیه و آله در آنجا خطبه غدیر خم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه کردند و بیعت نمودند. | رسول اکرم صلیالله علیه و آله در آنجا خطبه غدیر خم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه کردند و بیعت نمودند. | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۲: | ||
==معجزات پیامبر اکرم== | ==معجزات پیامبر اکرم== | ||
برای پیامبر اسلام به جز قرآن کریم، معجزات بسیار دیگری نقل شده است. ابن شهرآشوب میگوید: ذکر شده که برای آن حضرت ۴۴۴۰ معجزه است که از آنها ۳ هزار معجزه ذکر شده است و این معجزات چهار نوع است: معجزات قبل از ولادت آن حضرت، معجزات پس از ولادت، معجزات پس از بعثت آن حضرت و معجزات پس از وفات آن حضرت. <ref>ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام، ج۱، ص ۱۴۴</ref> | برای پیامبر اسلام به جز قرآن کریم، معجزات بسیار دیگری نقل شده است. ابن شهرآشوب میگوید: ذکر شده که برای آن حضرت ۴۴۴۰ معجزه است که از آنها ۳ هزار معجزه ذکر شده است و این معجزات چهار نوع است: معجزات قبل از ولادت آن حضرت، معجزات پس از ولادت، معجزات پس از بعثت آن حضرت و معجزات پس از وفات آن حضرت. <ref>ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام، ج۱، ص ۱۴۴</ref> | ||
در کتاب حیوة القلوب نوشته علامه مجلسی تعدادی از این معجزات در قالب نقل روایت بیان شده است. | در کتاب حیوة القلوب نوشته علامه مجلسی تعدادی از این معجزات در قالب نقل روایت بیان شده است. <ref>حیوة القلوب، ج۳، ص۴۲۹-۶۶۷</ref> | ||
از مشهورترین معجزات آن حضرت شق القمر و رد الشمس را می توان نام برد. <ref>برای تفصیل در این مورد رجوع شود به معجزات پیامبر (ص)، ویکی شیعه</ref> | از مشهورترین معجزات آن حضرت شق القمر و رد الشمس را می توان نام برد. <ref>برای تفصیل در این مورد رجوع شود به معجزات پیامبر (ص)، ویکی شیعه</ref> | ||
==فضائل پیامبر اکرم در قرآن== | ==فضائل پیامبر اکرم در قرآن== | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۴: | ||
سنت پیامبر اکرم که عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقریر آن حضرت، در کنار قرآن، یکى از منابع مهم تفکر مذهبی اسلام در تمام مذاهب آن است؛ بنابراین هرگاه حدیثی معتبر از پیامبر نقل شود، بدان عمل میشود و این کار را عمل به سنت میگویند. شیعه با تأسی به حدیث ثقلین که یکی از موارد سنت آن حضرت است، قول و فعل و تقریر معصومان را نیز همچون سنت آن حضرت حجت میداند. <ref>رجوع شود به کتاب شیعه در اسلام، علامه طباطبائی، بخش دوم: «تفکر مذهبی شیعه»</ref> | سنت پیامبر اکرم که عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقریر آن حضرت، در کنار قرآن، یکى از منابع مهم تفکر مذهبی اسلام در تمام مذاهب آن است؛ بنابراین هرگاه حدیثی معتبر از پیامبر نقل شود، بدان عمل میشود و این کار را عمل به سنت میگویند. شیعه با تأسی به حدیث ثقلین که یکی از موارد سنت آن حضرت است، قول و فعل و تقریر معصومان را نیز همچون سنت آن حضرت حجت میداند. <ref>رجوع شود به کتاب شیعه در اسلام، علامه طباطبائی، بخش دوم: «تفکر مذهبی شیعه»</ref> | ||
==پیامبر اکرم در روایات== | ==پیامبر اکرم در روایات== | ||
امام صادق علیهالسلام: رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) به روش بندگان طعام میخورد، بی خوان و به روش بندگان مینشست یعنی دوزانو و بر زمین میخوابید، بی فراش و میدانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورش ها نزد آن حضرت سرکه و زیت بود. | امام صادق علیهالسلام: رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) به روش بندگان طعام میخورد، بی خوان و به روش بندگان مینشست یعنی دوزانو و بر زمین میخوابید، بی فراش و میدانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورش ها نزد آن حضرت سرکه و زیت بود. <ref>سنن النبی، علامه طباطبائی.</ref> | ||
امام صادق علیهالسلام: رسول خدا صلیالله علیه و آله هیچگاه بهاندازه ژرفای خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: ما، جماعت پیامبران، دستور داریم که با مردم به فراخور فهم و خردهایشان سخن بگوییم. <ref>حکم النبی الأعظم صلیالله علیه و آله و سلم (محمدى ریشهری)، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | امام صادق علیهالسلام: رسول خدا صلیالله علیه و آله هیچگاه بهاندازه ژرفای خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: ما، جماعت پیامبران، دستور داریم که با مردم به فراخور فهم و خردهایشان سخن بگوییم. <ref>حکم النبی الأعظم صلیالله علیه و آله و سلم (محمدى ریشهری)، ج۲، ص۲۶۴.</ref> | ||
امام علی علیهالسلام در وصف پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: خداوند او را از شجره پیامبران و چراغدان (و جایگاه) روشنایی و بلندای پیشانی (خاندانی بلندپایه و شریف) و ناف مکه و چراغهای تاریکی و چشمههای حکمت، برگزید. <ref>بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج۳۴، ص۲۴۰.</ref> | امام علی علیهالسلام در وصف پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: خداوند او را از شجره پیامبران و چراغدان (و جایگاه) روشنایی و بلندای پیشانی (خاندانی بلندپایه و شریف) و ناف مکه و چراغهای تاریکی و چشمههای حکمت، برگزید. <ref>بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج۳۴، ص۲۴۰.</ref> | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۰۴: | ||
۲. مقام قضاوت: «فَلَا وَرَبِّک لَا یؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» <ref>سوره نساء، آیه۶۵</ref> این آیه مربوط به مقام قضاوت رسول اکرم است نه مقام پیامبری او. معنای آیه این است که مردم باید در مقابل قضاوت تو تسلیم بشوند. | ۲. مقام قضاوت: «فَلَا وَرَبِّک لَا یؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» <ref>سوره نساء، آیه۶۵</ref> این آیه مربوط به مقام قضاوت رسول اکرم است نه مقام پیامبری او. معنای آیه این است که مردم باید در مقابل قضاوت تو تسلیم بشوند. | ||
۳. مقام حکومت: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ...» <ref>سوره نساء، آیه۵۹؛</ref> ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیغمبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید. <ref>تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، در دسترس در سایت شهید مطهری، بازیابی: ۲۷آبان ۱۳۹۲</ref> | ۳. مقام حکومت: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ...» <ref>سوره نساء، آیه۵۹؛</ref> ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیغمبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید. <ref>تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، در دسترس در سایت شهید مطهری، بازیابی: ۲۷آبان ۱۳۹۲</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |