confirmed
۵٬۹۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ازارقه فرقه اى از خوارج هستند كه نام خود را از پيشواى خويش نافع بن ازرق كه ابو راشد كنيه داشت گرفتند. پس از كشته شدن نافع، پيروان او با عبيد اللّه بن ماحوز بيعت كردند و تا شوال سال 66 ه كه در سلبرى كشته شد پيشواى ايشان بود.پس از كشته شدن زبير بن ماحوز، ازارقه با قطرى بن الفجأه كه از دليران زمان خويش بود بيعت كردند. بعد از قتل قطرى، ازارقه پراكنده شدند. | ازارقه فرقه اى از خوارج هستند كه نام خود را از پيشواى خويش نافع بن ازرق كه ابو راشد كنيه داشت گرفتند. پس از كشته شدن نافع، پيروان او با عبيد اللّه بن ماحوز بيعت كردند و تا شوال سال 66 ه كه در سلبرى كشته شد پيشواى ايشان بود.پس از كشته شدن زبير بن ماحوز، ازارقه با قطرى بن الفجأه كه از دليران زمان خويش بود بيعت كردند. بعد از قتل قطرى، ازارقه پراكنده شدند.<ref>ابن اثير، كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، ترجمه حالت، ابو القاسم، خليلى، عباس ، ج12،ص160، مؤسسه مطبوعاتى علمى، تهران، 1371ش.</ref> | ||
==تاریخچه پیدایش== | ==تاریخچه پیدایش== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف | ==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف | ||
فرقه ای از خوارج هستند که نام خود را از پیشوای خویش نافع بن ازرق که ابو راشد کنیه داشت گرفتند و گویند: مخالفان ایشان از اهل قبله مشرکند و هر که به مذهب ایشان در نیاید ریختن خون او و زن و فرزندش جایز است. | |||
پس از کشته شدن نافع، پیروان او با عبیدالله بن ماحوز بیعت کردند و تا شوال سال 66 ه. که در سلبری کشته شد پیشوای ایشان بود. | |||
پس از کشته شدن زبیر بن ماحوز، ازارقه با قطری بن الفجاه که از دلیران زمان خویش بود بیعت کردند. بعد از قتل قطری، ازارقه پراکنده شدند. (1) | |||
پيروان نافع بن ارزق را گويند. نافعى مكنى به ابوراشد است اين فرقه از ديگر فرق خوارج نيرومندتر بوده و مخالفان خود را كافر و مشرك مى دانستند. آنان برادران خارجى خود را كه به آنان نمى پيوستند، مشرك مى خواندند. اما خوراج محكمه فقط دشمنان خود را كافر دانسته و مشركشان نمى گفتند. افرادى كه به اين فرقه مى پيوستند، در ابتداى ورود به سختى آزمايش مى شدند. آنان بايد اسيرى را گردن مى زند؛ اگر چنين مى كردند، پذيرفته شده و قبول بودند، در غير اين صورت وى را منافق و مشرك مى خواندند، و به قتل مى رساندند. خوارج ازارقه قتل زنان و كودكان مخالفين خود را جايز واجب مى دانستند. | |||
خوارج ازارقه دشمنان خود را در جهنم ، جاويد مى دانستند. اين فرقه با نافع بن ازرق بيعت كرده ، وى را اميرالمؤ منين مى گفتند. گروه خوارج عمان و يمامه نيز با آنان هم آهنگ شده و گروهى در حدود 20 هزار نفر گرديدند و به طرف خوزستان رفته ، بر اهواز و فارس و كرمان دست يافتند و ماليات آن سامان را در اختيار خود گرفتند. استاندار بصره عبدالله بن حارث كه از سوى عبدالله بن زبير منصوب شده بود، سپاهى به فرماندهى مسلم بن عيسى بن كريز براى سركوبى خوارج اعزام داشت در منطقه دولاب اهواز ميان دو سپاه جنگ در گرفت ازارقه پيروز شدند ابن زبير بار ديگر نيروهائى براى سركوبى خوارج اعزام كرد كه با شكست روبرو شدند. | |||
سرانجام ابن زبير از مهلب بن ابى صفره براى سركوب خوارج ازارقه كمك خواست . | |||
مهلب با نيروهاى بصره به سوى دولاب حركت كرد. خوارج ازارقه در برخورد اوليه با مهلب عقب نشينى كرده ، به اهواز رفتند. نافع بن ازرق در اين نبرد كشته شد. پس از مرگ نافع ، خوارج با عبيدالله بن مامون تميمى بيعت كردند مهلب به تعقيب خوارج ادامه داد و در اهواز به نبرد با آنان پرداخت . در اين مرحله از نبرد خوارج شكست خوردند و بسوى ايذج (: ايذه ؟) گريختند در آنجا با قطرى بن فجاه بيعت كردند و او را اميرالمؤ منين ناميدند درگيرى با مهلب همچنان ادامه يافت . خوارج به شهر شاپور در فارس گريختند. و جنگ و گريز ادامه داشت . خلاصه آنكه درگيرى با خوارج ازارقه 19 سال ادامه يافت . در دوره فرمانروائى حجاج بن يوسف ثقفى ، ميان خوارج ازارقه اختلافى روى داد: گروهى عبدربه بزرگ را رهبر خود دانستند كه تعدادشان هفت هزار نفر بود. و گروهى ديگر عبدريه كوچك را رهبر خود كردند و تعدادشان چهار هزار نفر بود اين دو گروه از قطرى بن فجاه جدا شدند قطرى با ده هزار نفر در منطقه فارس بود. مهلب با وى درگير شد و آنان را شكست داد. | |||
قطرى به كرمان گريخت . مهلب وى را تعقيب كرد. قطرى از كرمان به رى گريخت مهلب با عبدريه بزرگ درگير شد و پسرش يزيد بن مهلب را براى سركوبى عبدربه كوچك فرستاد پدر عبدربه كبير را بكشت و پسر عبدربه صغير را حجاج بن يوسف سپاهى عظيم به فرماندهى سفيان بن ابرد كلبى به جنگ با قطرى فرستاد. | |||
قطرى از رى به طبرستان رفته بود. | |||
قطرى سرانجام كشته شد. گروهى از اين فرقه گرد عبيده بن هلال جمع شدند و بسوى قومس گريختند سفيان بن ابرد كلبى به تعقيب آنان پرداخت تا كه در قومس عبيده و يارانش را بكشت و بدين سان خوارج ازارقه نابود شدند |