۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==تعریف متکلمان== | ==تعریف متکلمان== | ||
الف) متکلمان مسلمان معجزه را غالباً این گونه تعریف مى کنند: اعجاز عبارت است از امر خارق العاده اى که به دست مدعى نبوت به وقوع پیوندد; مقرون به تحدّى و عدم معارضه بوده و با ادعاى او نیز مطابقت داشته باشد | الف) متکلمان مسلمان معجزه را غالباً این گونه تعریف مى کنند: اعجاز عبارت است از امر خارق العاده اى که به دست مدعى نبوت به وقوع پیوندد; مقرون به تحدّى و عدم معارضه بوده و با ادعاى او نیز مطابقت داشته باشد<ref>نک: تلخیص المحصل, 498; حلّى, 350 ـ 351</ref>. برخى از متکلمان جدید در عالم اسلام<ref>مطهرى, 4/ 447 ; تفتازانى, 5/ 11</ref> تعریف معجزه به خَرق عادت را از این جهت که توقف جریان طبیعت و تبدّل آن به چیز دیگرى از آن تداعى مى شود, مخدوش دانسته اند و بر آن اشکال کرده اند, لکن برخى دیگر<ref>بغدادى, به نقل از: الفرق بین الفِرَق, 266; اسفراینى, 169</ref> از معجزه به جاى خارق عادت, به خلاف عادت تعبیر کرده اند, شاید به این دلیل که در مفهوم خلاف عادت توقف جریان طبیعى امور نهفته نیست. ابن حزم<ref>الفصل, 5/ 7 ـ 8</ref> و ایجى<ref>ایجى, 8/ 224</ref> با این استدلال که در بسیارى از معجزات به تحدّى تصریح نشده, این قید را در تعریف معجزه قابل اخذ ندانسته اند, ولى بیشتر متکلمان قید تحدّى را در تعریف معجزه اخذ کرده اند. اما این اشکال را که چرا در پاره اى از معجزات, تحدّى وجود نداشته است مى توان این گونه پاسخ گفت که آنها از نوع معجزات مصطلحى که در اثبات نبوّت به کار مى روند, نبوده اند. | ||
آن چه گفتیم, به اختصار, مهمترین و مشهورترین تعریف هاى متکلمان مسلمان از معجزه است. بر طبق این تعاریف مى توان گفت که قیود و شروطى که متکلمان مسلمان براى اعجاز ذکر مى کنند, به سه ویژگى مهم این گونه رویدادها که از دیدگاه دینى باید دارا باشند, اشاره دارد: 1. در اعجاز, نوعى تخطى از روند طبیعت رخ مى دهد که از آن عمدتاً به خرق عادت تعبیر مى کنند. 2. اعجاز با ادعاى مقام و منصب الاهى همراه است. 3. رویداد اعجازآمیز باید به گونه اى باشد که بتوان ارتباط آن را با ادعاى نبوت به دست آورد و از همین روى آن را به شرایطى چون تحدّى و تعذّر معارضه مشروط مى کنند. | آن چه گفتیم, به اختصار, مهمترین و مشهورترین تعریف هاى متکلمان مسلمان از معجزه است. بر طبق این تعاریف مى توان گفت که قیود و شروطى که متکلمان مسلمان براى اعجاز ذکر مى کنند, به سه ویژگى مهم این گونه رویدادها که از دیدگاه دینى باید دارا باشند, اشاره دارد: 1. در اعجاز, نوعى تخطى از روند طبیعت رخ مى دهد که از آن عمدتاً به خرق عادت تعبیر مى کنند. 2. اعجاز با ادعاى مقام و منصب الاهى همراه است. 3. رویداد اعجازآمیز باید به گونه اى باشد که بتوان ارتباط آن را با ادعاى نبوت به دست آورد و از همین روى آن را به شرایطى چون تحدّى و تعذّر معارضه مشروط مى کنند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
بنابراین, اگر بخواهیم نسبت خرق عادت را از نگاه حکیمان مسلمان با نظم و قانون طبیعى معلوم کنیم, باید به تحلیل این نکته بپردازیم که آیا از نگاه آنان این جریان مستمر که بر آن عادت اطلاق مى کنند بر نظم سببى و مسببى مبتنى است یا نه؟ | بنابراین, اگر بخواهیم نسبت خرق عادت را از نگاه حکیمان مسلمان با نظم و قانون طبیعى معلوم کنیم, باید به تحلیل این نکته بپردازیم که آیا از نگاه آنان این جریان مستمر که بر آن عادت اطلاق مى کنند بر نظم سببى و مسببى مبتنى است یا نه؟ | ||
الف)متکلمان اشعرى به وجود چنین نظمى قائل نیستند و جریان مستمر در طبیعت را صرفاً توالى حوادثى مى دانند که خداوند مستقیماً مى آفریند | الف)متکلمان اشعرى به وجود چنین نظمى قائل نیستند و جریان مستمر در طبیعت را صرفاً توالى حوادثى مى دانند که خداوند مستقیماً مى آفریند<ref>غزالى, 169 ـ 170</ref>. بنابراین, خرق عادت از نگاه اینان صرفاً به این معناست که خداوند گاهى بر خلاف عادت مألوف خود عمل مى کند. اما حکیمان مسلمان به وجود رابطه علّى و معلولى میان حوادثى که رخ مى دهند, قائلند, ولى با وجود این معتقدند که در معجزه, قانون علیت, سنخیت علت و معلول, نظم طولى و سلسله مراتبى عالم نقض نمى شوند.<ref>ابن سینا, 3/ 395 ـ 418; طباطبائى, 1/ 72 ـ 83</ref> و از همین رو, چنان که خواهیم دید, سعى دارند تا معجزه را بر طبق این اصول تبیین کنند. | ||
ب) توماس آکویناس, الاهیدان مسیحى قرون میانه, معجزه را بر حوادثى اطلاق مى کرد که از نظم طبیعى مشهود پیروى نمى کند, لکن با وجود این, مطابق با نظم عام الاهى است. او قائل به وجود دو نوع نظم در طول هم بود: یکى نظم علّى و معلولیِ طبیعى موجود در اشیا که ـ به اعتقاد او ـ خداوند آن را طبق اختیار و اراده خویش در طبیعت اشیا قرار داده است و بنابراین, مانع از تعلّق مشیت او به هر چیزى نمى شود, هرچند مخالف این نظم باشد. دیگر نظم عالم الاهى که فراتر از نظم طبیعى است و مانند مورد قبل از علم و اراده خداوند ناشى مى شود. (نک: آکویناس 1/79 ـ80; ژیلسون, 559 ـ 560;Aquinas,19-20). | ب) توماس آکویناس, الاهیدان مسیحى قرون میانه, معجزه را بر حوادثى اطلاق مى کرد که از نظم طبیعى مشهود پیروى نمى کند, لکن با وجود این, مطابق با نظم عام الاهى است. او قائل به وجود دو نوع نظم در طول هم بود: یکى نظم علّى و معلولیِ طبیعى موجود در اشیا که ـ به اعتقاد او ـ خداوند آن را طبق اختیار و اراده خویش در طبیعت اشیا قرار داده است و بنابراین, مانع از تعلّق مشیت او به هر چیزى نمى شود, هرچند مخالف این نظم باشد. دیگر نظم عالم الاهى که فراتر از نظم طبیعى است و مانند مورد قبل از علم و اراده خداوند ناشى مى شود. (نک: آکویناس 1/79 ـ80; ژیلسون, 559 ـ 560;Aquinas,19-20). |