۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
صدق» در لغت به معنای محکم، استوار، تام و کامل بودن است. علت این که کلامی را صادق مینامند این است که کلام دارای استحکام است، بر خلاف دروغ که استحکام و قوتی ندارد. | صدق» در لغت به معنای محکم، استوار، تام و کامل بودن است. علت این که کلامی را صادق مینامند این است که کلام دارای استحکام است، بر خلاف دروغ که استحکام و قوتی ندارد. | ||
[۱] | [۱] | ||
= معنای صدق در موارد مختلف = | =معنای صدق در موارد مختلف= | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== نکاتی دربارهٔ راست و دروغ == | ==نکاتی دربارهٔ راست و دروغ== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=== مطابقت مفاد کلام با واقع === | ===مطابقت مفاد کلام با واقع=== | ||
این که چون صدق و کذب عبارت است از مطابقت مفاد کلام با واقع؛ پس اولا: در جملات تام که قابل سکوتاند به کار میروند، (اینکه آیا غیر مرکب تام هم میتواند مورد صدق و کذب باشد یا نه محل نزاع است و برای بررسی بیشتر به کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم رجوع شود.) ثانیا: در کلام تام خبری معنا پیدا میکنند و کلام انشائی متصف به صدق و کذب نمیشود. علت این امر واضح است؛ چراکه کلام انشائی صرفا چیزی را ایجاد میکند پس واقع آن انشاء متکلم است و حقیقتی وراء انشاء متکلم ندارد. در نتیجه صدق و کذب که عبارتاند از مطابقت یا عدم مطابقت مفاد جمله با خارج، فقط در مورد جملات خبری به کار میروند. | این که چون صدق و کذب عبارت است از مطابقت مفاد کلام با واقع؛ پس اولا: در جملات تام که قابل سکوتاند به کار میروند، (اینکه آیا غیر مرکب تام هم میتواند مورد صدق و کذب باشد یا نه محل نزاع است و برای بررسی بیشتر به کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم رجوع شود.) ثانیا: در کلام تام خبری معنا پیدا میکنند و کلام انشائی متصف به صدق و کذب نمیشود. علت این امر واضح است؛ چراکه کلام انشائی صرفا چیزی را ایجاد میکند پس واقع آن انشاء متکلم است و حقیقتی وراء انشاء متکلم ندارد. در نتیجه صدق و کذب که عبارتاند از مطابقت یا عدم مطابقت مفاد جمله با خارج، فقط در مورد جملات خبری به کار میروند. | ||
=== صدق در منطق === | ===صدق در منطق=== | ||
صدق در منطق مشترک لفظی است بین چند اصطلاح: | صدق در منطق مشترک لفظی است بین چند اصطلاح: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
== نسبت تصدیقی در قضایا == | ==نسبت تصدیقی در قضایا== | ||
نسبت تصدیقی اصلی اولی در قضایا، ملاک صدق و کذب آنها است و نه نسبت اخیر انحلالی. برای توضیح بیشتر، آن را در قالب مثالی توضیح میدهیم: اگر کسی بگوید: «شیخ حسن پیش من آمد»، این جمله به حداقل سه قضیۀ خبری قابل انحلال است. اول این که حسن موجود است. دوم این که او شیخ است. سوم این که پیش من آمد. این سه قضیه، قضایایی تصوریاند که از تحلیل یک قضیۀ تصدیقی که مقصود اصلی متکلم بوده به دست آمده است و در حقیقت این سه مورد مراد متکلم بالاصاله نبودهاند، بلکه به تبع بیان شدهاند. حال اگر حسن اصلا موجود نباشد، بر اساس سه قضیه تصوری باید گفت متکلم سه دروغ گفته است: اول این که گفته حسن موجود است. دوم این که او شیخ است، و سوم این که پیش من آمد؛ در حالی که این گونه نیست بلکه متکلم فقط یک دروغ گفته و آن هم همان قضیهای است که او به صورت تصدیقی آن را بیان کرده و مراد او از جمله بوده است و آن سه جمله منحله چون مقصود بالتبع برای او بودهاند، شامل اتصاف به صدق و کذب به صورت مستقل نمیشوند و همگی با هم یک کذب را به دنبال دارند. | نسبت تصدیقی اصلی اولی در قضایا، ملاک صدق و کذب آنها است و نه نسبت اخیر انحلالی. برای توضیح بیشتر، آن را در قالب مثالی توضیح میدهیم: اگر کسی بگوید: «شیخ حسن پیش من آمد»، این جمله به حداقل سه قضیۀ خبری قابل انحلال است. اول این که حسن موجود است. دوم این که او شیخ است. سوم این که پیش من آمد. این سه قضیه، قضایایی تصوریاند که از تحلیل یک قضیۀ تصدیقی که مقصود اصلی متکلم بوده به دست آمده است و در حقیقت این سه مورد مراد متکلم بالاصاله نبودهاند، بلکه به تبع بیان شدهاند. حال اگر حسن اصلا موجود نباشد، بر اساس سه قضیه تصوری باید گفت متکلم سه دروغ گفته است: اول این که گفته حسن موجود است. دوم این که او شیخ است، و سوم این که پیش من آمد؛ در حالی که این گونه نیست بلکه متکلم فقط یک دروغ گفته و آن هم همان قضیهای است که او به صورت تصدیقی آن را بیان کرده و مراد او از جمله بوده است و آن سه جمله منحله چون مقصود بالتبع برای او بودهاند، شامل اتصاف به صدق و کذب به صورت مستقل نمیشوند و همگی با هم یک کذب را به دنبال دارند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
=== | |||
جملات خبری برای نسبتهای خارجی === | === جملات خبری برای نسبتهای خارجی === | ||
این است که قول مشهور بر این مبنا قرار گرفته است که جملات خبری برای نسبتهای خارجی وضع شدهاند که در نتیجه برای صدق یک قضیه به تطابق مفاد جمله با آن نسبت توجه میشود. اما برخی از علما این مبنا را قبول ندارند و اشکالاتی را بر آن وارد میدانند؛ از جمله این که قضایایی که مفاد هل بسیطهاند داخل در این حکم نمیشوند مثل «الانسان انسان». امام خمینی (رحمةاللهعلیه) با قبول این اشکال، ملاک مشهور را صحیح میدانند و قضایایی که مفاد آنها هل بسیطهاند را خارج از مورد ملاک میدانند. | این است که قول مشهور بر این مبنا قرار گرفته است که جملات خبری برای نسبتهای خارجی وضع شدهاند که در نتیجه برای صدق یک قضیه به تطابق مفاد جمله با آن نسبت توجه میشود. اما برخی از علما این مبنا را قبول ندارند و اشکالاتی را بر آن وارد میدانند؛ از جمله این که قضایایی که مفاد هل بسیطهاند داخل در این حکم نمیشوند مثل «الانسان انسان». امام خمینی (رحمةاللهعلیه) با قبول این اشکال، ملاک مشهور را صحیح میدانند و قضایایی که مفاد آنها هل بسیطهاند را خارج از مورد ملاک میدانند. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
=منابع= | =منابع= | ||
[[رده: آداب اسلامی]] | [[رده: آداب اسلامی]] | ||
[[رده: اخلاق اجتماعی]] | [[رده: اخلاق اجتماعی]] | ||
[[رده: فرهنگ]] | [[رده: فرهنگ]] |