۸۷٬۷۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
پس تکفیر، یعنی نسبت انکار [[حق]] و حقایق به کسی دادن و او را به پنهان کاری متهم نمودن است. | پس تکفیر، یعنی نسبت انکار [[حق]] و حقایق به کسی دادن و او را به پنهان کاری متهم نمودن است. | ||
در مفردات راغب آمده است: "کفر، در لغت به معنای پوشیدن چیزی است و شب را که کافر می گویند به جهت این است که اشخاص را میپوشاند. این لفظ از آن جهت به کشاورز اطلاق میگردد که بذر را در زمین پنهان میکند.... کفر نعمت و کفران آن، پنهان کردن آن، با ترک ادای شکر آن است و بزرگترین کفر، انکار وحدانیت [[خدا]]، یا [[شریعت]]، یا نبوت است. کفران در انکار نعمت، بیشتر به کار میرود و کفر در انکار دین و کفور در هر دو مورد به کار میرود.... کافر به طور مطلق و متعارف درباره کسی به کار برده میشود که منکر وحدانیت خدا، یا [[رسالت]]، یا | در مفردات راغب آمده است: "کفر، در لغت به معنای پوشیدن چیزی است و شب را که کافر می گویند به جهت این است که اشخاص را میپوشاند. این لفظ از آن جهت به کشاورز اطلاق میگردد که بذر را در زمین پنهان میکند.... کفر نعمت و کفران آن، پنهان کردن آن، با ترک ادای شکر آن است و بزرگترین کفر، انکار وحدانیت [[خدا]]، یا [[شریعت]]، یا نبوت است. کفران در انکار نعمت، بیشتر به کار میرود و کفر در انکار دین و کفور در هر دو مورد به کار میرود.... کافر به طور مطلق و متعارف درباره کسی به کار برده میشود که منکر وحدانیت خدا، یا [[رسالت]]، یا شریعت و یا هر سه آنها باشد". | ||
==تکفیر در اصطلاح== | ==تکفیر در اصطلاح== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
6. تکفیر در برابر [[احباط ]] است؛ یعنی برخی کارهای خوب باعث میشود که گناهان شخص، زدوده و مورد بخشش قرار گیرد. پارهای گناهان باعث میشود که کارهای خوب او بی اجر، تباه و باطل شود. | 6. تکفیر در برابر [[احباط ]] است؛ یعنی برخی کارهای خوب باعث میشود که گناهان شخص، زدوده و مورد بخشش قرار گیرد. پارهای گناهان باعث میشود که کارهای خوب او بی اجر، تباه و باطل شود. | ||
7. تکفیر یعنی دیگری را به کفر نسبت دادن، چنانچه کسی مسلمانی را | 7. تکفیر یعنی دیگری را به کفر نسبت دادن، چنانچه کسی مسلمانی را کافر بداند، گویند او را تکفیر کرده است. | ||
8. تکفیر نسبت دادن یکی از اهل | 8. تکفیر نسبت دادن یکی از اهل قبله به کفر. | ||
برابر شرایطی خاص و توسط دادگاههای صالح، افراد [[مسلمان]] تکفیر میشوند و از برخی حقوق اسلامی محروم میشوند. در اصل این کار جنبه شرعی دارد و برای پاسداری از اصول اسلامی و کاری در جهت حفظ اصول و ضوابط دینی است؛ اما همین اصل که اگر درست به کار برده میشد، راهگشا بود و موجب نگهداری کیان دین از گزندهای بدخواهان، در طول تاریخ [[اسلام]]، از سوی حکومت گران، کسان و گروههایی برای بیرون راندن کسان و گروههای مخالف به کاربرده شده است. و امروزه نیز، بی محابا از این اصل، استفاده میشود و در کاربرد آن هیچ معیار و ضابطهای را رعایت نمیشود و بی رحمانه با حکم تکفیر، بسیاری از اهل قبله، قتل عام میشوند. | برابر شرایطی خاص و توسط دادگاههای صالح، افراد [[مسلمان]] تکفیر میشوند و از برخی حقوق اسلامی محروم میشوند. در اصل این کار جنبه شرعی دارد و برای پاسداری از اصول اسلامی و کاری در جهت حفظ اصول و ضوابط دینی است؛ اما همین اصل که اگر درست به کار برده میشد، راهگشا بود و موجب نگهداری کیان دین از گزندهای بدخواهان، در طول تاریخ [[اسلام]]، از سوی حکومت گران، کسان و گروههایی برای بیرون راندن کسان و گروههای مخالف به کاربرده شده است. و امروزه نیز، بی محابا از این اصل، استفاده میشود و در کاربرد آن هیچ معیار و ضابطهای را رعایت نمیشود و بی رحمانه با حکم تکفیر، بسیاری از اهل قبله، قتل عام میشوند. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
===تکفیر دینی=== | ===تکفیر دینی=== | ||
این نوع از تکفیر صورتهای متعددی دارد که | این نوع از تکفیر صورتهای متعددی دارد که فقها و علمای شریعت اسلامی و نویسندگان کتابهای توحیدی و [[عقاید]] و [[اصول دین]] آن را تبیین کردهاند و آن را در کفر در اصول ایمان خلاصه کردهاند و آن کفر به خدا، کفر به [[ملائکه]]، کفر به پیامبران و کفر به روز [[قیامت]] است. | ||
برخی از علما کفر را چهار نوع تقسیم کردهاند: کفر إنکار (قلبی و زبانی) کفر جحود (زبانی) کفر عناد و کفر نفاق (که با زبان اقرار میکند لکن قلباً کافی است و اعتقاد ندارد) پس تکفیر دینی مرتبط به قضایای دین و | برخی از علما کفر را چهار نوع تقسیم کردهاند: کفر إنکار (قلبی و زبانی) کفر جحود (زبانی) کفر عناد و کفر نفاق (که با زبان اقرار میکند لکن قلباً کافی است و اعتقاد ندارد) پس تکفیر دینی مرتبط به قضایای دین و ایمان و عقیده و اصول دین است. | ||
===تکفیر سیاسی=== | ===تکفیر سیاسی=== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===تکفیر فکری=== | ===تکفیر فکری=== | ||
این نوع از تکفیر مرتبط به فرهنگ و تفکر است؛ بدین معنا که علما و اصحاب فرهنگ و هنر و صاحبان کتاب یا نظر و یا نقش هنری، تکفیر میشوند که این نمونه از تکفیر در [[عباسیان|عصر عباسی]] بسیار زیاد انتشار پیدا کرده بود؛ به طوری که به مجموعهای از شعرای | این نوع از تکفیر مرتبط به فرهنگ و تفکر است؛ بدین معنا که علما و اصحاب فرهنگ و هنر و صاحبان کتاب یا نظر و یا نقش هنری، تکفیر میشوند که این نمونه از تکفیر در [[عباسیان|عصر عباسی]] بسیار زیاد انتشار پیدا کرده بود؛ به طوری که به مجموعهای از شعرای ایرانی تهمت، نفاق و الحاد و کفر زدند که تا حال حاضر نیز ادامه پیدا کرد و فلاسفه و ادبا و علما و فقها و هنرمندان را تکفیر میکنند. | ||
=اقسام تکفیر از دیدگاه علمای اهل سنت= | =اقسام تکفیر از دیدگاه علمای اهل سنت= | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
خداوند متعال میفرماید: «مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (نحل: 106) | خداوند متعال میفرماید: «مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (نحل: 106) | ||
کسانی که بعد از ایمان کافر شوند ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با | کسانی که بعد از ایمان کافر شوند ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان است. | ||
از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل شده: انّ الله وضع عن امّتی الخطأ و النسیان و ما استکرهوا علیه. <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 659</ref> | از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نقل شده: انّ الله وضع عن امّتی الخطأ و النسیان و ما استکرهوا علیه. <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 659</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
والذی یظهر من کلام الأئمة انّهم لایفرقون فی الحکم بین اللوازم البینة الظاهرة واللوازم الخفیة؛ فانّ الإنسان قد یذهل عن اللازم القریب، بل غالب کلامهم عن اللوازم البینة آلتی ثبت لزومها؛ فإذا ثبت عدم المؤاخذة بها و عدم لزومها فالخفیة من باب أولی. <ref>شرح نونيه ابن قيم، ج2، ص235.</ref> | والذی یظهر من کلام الأئمة انّهم لایفرقون فی الحکم بین اللوازم البینة الظاهرة واللوازم الخفیة؛ فانّ الإنسان قد یذهل عن اللازم القریب، بل غالب کلامهم عن اللوازم البینة آلتی ثبت لزومها؛ فإذا ثبت عدم المؤاخذة بها و عدم لزومها فالخفیة من باب أولی. <ref>شرح نونيه ابن قيم، ج2، ص235.</ref> | ||
آنچه از کلام امامان به دست میآید اینکه آنان بین لوازم آشکار و ظاهر و لوازم مخفی ـ در عدم جواز انتساب به افراد ـ فرق نمیگذارند؛ زیرا انسان گاهی از لوازم قریب غافل است، بلکه غالب کلام | آنچه از کلام امامان به دست میآید اینکه آنان بین لوازم آشکار و ظاهر و لوازم مخفی ـ در عدم جواز انتساب به افراد ـ فرق نمیگذارند؛ زیرا انسان گاهی از لوازم قریب غافل است، بلکه غالب کلام انسان از لوازم آشکار است که لزومش ثابت میباشد. حال اگر نمیتوان کسی را به لوازم آشکار مؤاخذه کرد پس در لوازم خفی به طریق اولی نمیتوان انسان را مؤاخذه نمود. | ||
=وهابیت و مسلمانان= | =وهابیت و مسلمانان= | ||
[[وهابیت|وهابیان]] جامعهای را که در آن کارهایی میشود که با افکار آنها سازگاری ندارد، جامعه جاهلی دانسته و صفات آن را که از آن جمله شرک و | [[وهابیت|وهابیان]] جامعهای را که در آن کارهایی میشود که با افکار آنها سازگاری ندارد، جامعه جاهلی دانسته و صفات آن را که از آن جمله شرک و کفر باشد بر آن مترتب میکنند، با آنکه افراد در عصر جاهلیت و نیز محیط در آن عصر و زمان، دارای حالات و خصوصیاتی بوده که هرگز آن خصوصیات در جامعه مسلمان کنونی یافت نمیشود. لذا نمیتوان آیاتی که در مذمت قوم جاهلی وارد و نازل شده را بر جامعه اسلامی و مسلمانان منطبق نمود. | ||
مطابق روایات بسیاری که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله رسیده واجب است که حکم به اسلام کسی کنیم که شهادتین را بر زبان جاری میسازد گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری دارد. | مطابق روایات بسیاری که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله رسیده واجب است که حکم به اسلام کسی کنیم که شهادتین را بر زبان جاری میسازد گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری دارد. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
قاضی سبکی میگوید: اقدام بر تکفیر مؤمنین جداً دشوار است. و هر کسی که در قلبش ایمان است، تکفیر اهل هوا و بدعت را دشوار میشمارد، در صورتی که اقرار به شهادتین دارد؛ زیرا تکفیر امری دشوار و خطیر است. <ref>اليواقيت و الجواهر، ص 58.</ref> | قاضی سبکی میگوید: اقدام بر تکفیر مؤمنین جداً دشوار است. و هر کسی که در قلبش ایمان است، تکفیر اهل هوا و بدعت را دشوار میشمارد، در صورتی که اقرار به شهادتین دارد؛ زیرا تکفیر امری دشوار و خطیر است. <ref>اليواقيت و الجواهر، ص 58.</ref> | ||
قاضی ایجی میگوید: «جمهور متکلمین و فقیهان بر این امر اتفاق دارند که نمیتوان احدی از اهل قبله را تکفیر نمود...». | قاضی ایجی میگوید: «جمهور متکلمین و فقیهان بر این امر اتفاق دارند که نمیتوان احدی از اهل قبله را تکفیر نمود...». | ||
تفتازانی میگوید: «مخالف حق از اهل قبله | تفتازانی میگوید: «مخالف حق از اهل قبله کافر نیست؛ مادامی که ضرورتی از ضروریات دین را مخالفت نکند؛ مثل حدوث عالم، حشر اجساد». <ref>شرح المقاصد، ج 5، ص</ref> | ||
ابن عابدین میگوید: در کلمات صاحبان مذاهب، تکفیر دیگران بسیار مشاهده میشود، ولی این گونه تعبیرها از کلام فقهای مجتهد نیست. و معلوم است که اعتباری به غیر فقها نیست. <ref>ردّ المحتار علي الدّر المختار، ج 4، ص 237.</ref> | ابن عابدین میگوید: در کلمات صاحبان مذاهب، تکفیر دیگران بسیار مشاهده میشود، ولی این گونه تعبیرها از کلام فقهای مجتهد نیست. و معلوم است که اعتباری به غیر فقها نیست. <ref>ردّ المحتار علي الدّر المختار، ج 4، ص 237.</ref> | ||
تکفیرگرایان وهابی در فهم حقیقت عوامل و اسبابی که انسان را از دایره اسلام خارج میکند و موجب میشود که متصف به کفر گردد، به اشتباه و بی راهه رفتهاند. لذا بی جهت افرادی را متهم به | تکفیرگرایان وهابی در فهم حقیقت عوامل و اسبابی که انسان را از دایره اسلام خارج میکند و موجب میشود که متصف به کفر گردد، به اشتباه و بی راهه رفتهاند. لذا بی جهت افرادی را متهم به کفر مینمایند. آنان به حدی در این امر افراط دارند که در نتیجه قضاوتشان به جز اندکی از مسلمانان، کسی بر اسلام باقی نمیماند، که مصداق بارز آنان در این عصر و زمان وهابیان میباشند. آنان گرچه به انگیزه امر به معروف و نهی از منکر چنین نسبتی را به مسلمانان میدهند، ولی باید بدانند که در ادای این فریضه، ملاحظه حکمت و موعظه حسنه ضرورت دارد؛ همان گونه که خداوند متعال میفرماید: | ||
«ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ» <ref>نحل: 125</ref> | «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ» <ref>نحل: 125</ref> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
با حکمت و اندرز نیکو به راه پرودرگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن. | با حکمت و اندرز نیکو به راه پرودرگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن. | ||
این طریق و روش در برخورد، به پذیرش طرف مقابل نزدیکتر است. لذا اگر کسی مسلمانی را که نماز میخواند و فرایض دینی را به جای میآورد و از محارم الهی اجتناب میکند، به اموری که نزد او بر حق است دعوت کند در حالی که طرف مقابل برخلاف عقیده اوست، در صورت نپذیرفتن نباید او را متهم به | این طریق و روش در برخورد، به پذیرش طرف مقابل نزدیکتر است. لذا اگر کسی مسلمانی را که نماز میخواند و فرایض دینی را به جای میآورد و از محارم الهی اجتناب میکند، به اموری که نزد او بر حق است دعوت کند در حالی که طرف مقابل برخلاف عقیده اوست، در صورت نپذیرفتن نباید او را متهم به کفر و شرک نماید؛ زیرا از قدیم الأیام آرای علما و مردم مختلف بوده و هنگام دعوت، بعضاً عقاید یکدیگر را نمیپذیرفتند. لذا نمیتوان به مجرد نپذیرفتن عقایدی را که نزد جماعتی بر حقّ است، یک مسلمان را به کفر و زندقه متهم کرد. | ||
علامه امام سید احمد مشهور الحداد میگوید: وقد انعقد الإجماع علی منع تکفیر أحد من أهل القبلة إلاّ بما فیه نفی الصانع القادر جلّ و علا أو شرک جلی لایحتمل التأویل أو إنکار النبوة أو إنکار ما علم من الدین بالضرورة أو إنکار متواتر أو مجمع علیه ضرورة من الدین. <ref>مفاهيم يجب أن تصحح، ص 72</ref> | علامه امام سید احمد مشهور الحداد میگوید: وقد انعقد الإجماع علی منع تکفیر أحد من أهل القبلة إلاّ بما فیه نفی الصانع القادر جلّ و علا أو شرک جلی لایحتمل التأویل أو إنکار النبوة أو إنکار ما علم من الدین بالضرورة أو إنکار متواتر أو مجمع علیه ضرورة من الدین. <ref>مفاهيم يجب أن تصحح، ص 72</ref> |