۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
1ـ دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. | 1ـ دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. | ||
2ـ گستردن آن در میان مردم. 3ـ نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. از این بیان روشن میشود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سهگانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعتها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، برائت از بدعتگذاران است. پیریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر نیز کمک خواهد کرد که بدعتها شناخته گردد و جلوی اجرای آن در جامعه گرفته شود. | 2ـ گستردن آن در میان مردم. | ||
3ـ نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. | |||
از این بیان روشن میشود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سهگانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعتها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، برائت از بدعتگذاران است. پیریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر نیز کمک خواهد کرد که بدعتها شناخته گردد و جلوی اجرای آن در جامعه گرفته شود. | |||
بدعت به عنوان یک عامل مخرّب ایمان، مهمترین مسئلة دینی و اصلیترین آسیب میباشد. لذا بررسی این موضوع اهمیّت زیادی دارد. اگر امّت اسلامی دچار بدعتها شود، امکان ندارد که یکپارچه و یکسو شود و صفی منظّم را تشکیل دهد، لذا ردّ بدعت و مبارزه با آن، ارکان اساسی دین را برای ما سالم و دستنخورده نگه میدارد. بدعت در اصطلاح چندان تفاوتی با معنی لغوی آن ندارد که عبارت است از «انقطاع و بریدگی و ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین» (ر.ک؛ ابنفارس، 1371ق.، ج 1: 209؛ فراهیدی،1410ق.، ج 2: 54 و طریحی، 1375، ج 4: 299)، جز اینکه معنی لغوی این واژه گستردگی بیشتری دارد و معنی اصطلاحی آن مخصوص دین و شریعت است. بدعت در مذهب، وارد کردن سخنی است که گوینده و عملکنندهاش بر روش و سیرة صاحب شریعت، کتاب، سنّت و نیز بر طبق اصول محکم و استوار و نمونههای به خیر و صلاح دین نباشد (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: 111). در حدیث نبوی آمده است: «مَن أَحدَثَ فِی أَمرِنَا هَذَا مَا لَیسَ مِنهُ فَهُوَ رَدًّ» (عسقلانی، بیتا، ج 13: 253). بنابراین، علاّمه مجلسی بدعت را چیزی دانسته است که پس از رسول خدا(ص) در شرع پدید آید و در آن، دلیل ویژهای نباشد و یا مشمول ادلّة عام نگردد یا از آن، به صورت خاص یا عام، نهی شده باشد. پس چیزی که زیرمجموعة ادلّة عام قرار گیرد، بدعت نیست؛ مانند ساختن مدارس؛ زیرا داخل در عنوان عمومات «ایواء المؤمنین: سرپناه دادن به مؤمنان و کمک به آنها» است و نیز نگارش برخی از کتب علمی که تأثیری در علوم دینی دارند و یا استفاده از لباسهای نو و غذاهای نو پدیدهای است که در زمان رسول خدا(ص) نبود و بدعت شرعی نیست؛ زیرا همگی داخل در عمومات حلّت است (ر.ک؛ مجلسی، بیتا، ج 74: 202ـ203). پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «أَمَّا بَعد فَأَنَّ خَیرَ الحَدِیثِ کِتَابُ اللهِ وَ خَیرَ الهُدَی هُدَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ شَرَّ الأُمُورِ مُحدِثَاتُهَا وَ کُلُّ بِدعَةٍ ضَلاَلَةٌ» (النّووی الدّمشقی، 1411ق.: 142). بنابراین، سیّد مرتضی میگوید: «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین» (الشّریف المرتضی، 1405ق.، ج 3: 83). پس با توجّه به تعریفهای یاد شده، بدعت حُکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از کتاب یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. | بدعت به عنوان یک عامل مخرّب ایمان، مهمترین مسئلة دینی و اصلیترین آسیب میباشد. لذا بررسی این موضوع اهمیّت زیادی دارد. اگر امّت اسلامی دچار بدعتها شود، امکان ندارد که یکپارچه و یکسو شود و صفی منظّم را تشکیل دهد، لذا ردّ بدعت و مبارزه با آن، ارکان اساسی دین را برای ما سالم و دستنخورده نگه میدارد. بدعت در اصطلاح چندان تفاوتی با معنی لغوی آن ندارد که عبارت است از «انقطاع و بریدگی و ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین» (ر.ک؛ ابنفارس، 1371ق.، ج 1: 209؛ فراهیدی،1410ق.، ج 2: 54 و طریحی، 1375، ج 4: 299)، جز اینکه معنی لغوی این واژه گستردگی بیشتری دارد و معنی اصطلاحی آن مخصوص دین و شریعت است. بدعت در مذهب، وارد کردن سخنی است که گوینده و عملکنندهاش بر روش و سیرة صاحب شریعت، کتاب، سنّت و نیز بر طبق اصول محکم و استوار و نمونههای به خیر و صلاح دین نباشد (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: 111). در حدیث نبوی آمده است: «مَن أَحدَثَ فِی أَمرِنَا هَذَا مَا لَیسَ مِنهُ فَهُوَ رَدًّ» (عسقلانی، بیتا، ج 13: 253). بنابراین، علاّمه مجلسی بدعت را چیزی دانسته است که پس از رسول خدا(ص) در شرع پدید آید و در آن، دلیل ویژهای نباشد و یا مشمول ادلّة عام نگردد یا از آن، به صورت خاص یا عام، نهی شده باشد. پس چیزی که زیرمجموعة ادلّة عام قرار گیرد، بدعت نیست؛ مانند ساختن مدارس؛ زیرا داخل در عنوان عمومات «ایواء المؤمنین: سرپناه دادن به مؤمنان و کمک به آنها» است و نیز نگارش برخی از کتب علمی که تأثیری در علوم دینی دارند و یا استفاده از لباسهای نو و غذاهای نو پدیدهای است که در زمان رسول خدا(ص) نبود و بدعت شرعی نیست؛ زیرا همگی داخل در عمومات حلّت است (ر.ک؛ مجلسی، بیتا، ج 74: 202ـ203). پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «أَمَّا بَعد فَأَنَّ خَیرَ الحَدِیثِ کِتَابُ اللهِ وَ خَیرَ الهُدَی هُدَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ شَرَّ الأُمُورِ مُحدِثَاتُهَا وَ کُلُّ بِدعَةٍ ضَلاَلَةٌ» (النّووی الدّمشقی، 1411ق.: 142). بنابراین، سیّد مرتضی میگوید: «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین» (الشّریف المرتضی، 1405ق.، ج 3: 83). پس با توجّه به تعریفهای یاد شده، بدعت حُکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از کتاب یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. | ||
=لزوم پرداختن به بدعت= | |||
پرداختن و تشخیص بدعت از چند نظر ضروری است: | |||
الف) پیراستن دین خدا از پیرایهها. | |||
ب) نمایاندن چهرة واقعی اسلام به کسانی که بیطرفانه در پی اسلام ناب هستند. | |||
ج) نمایاندن چهرة واقعی جریانهای منحرف و مکتبهای گمراهکننده که در دامن اسلام پدید آمده است و با حربة احیای دین و مبارزه با بدعت، بدعتهای بیشماری را در دین ایجاد کردهاند. | |||
1ـ واژة بدعت در قرآن | 1ـ واژة بدعت در قرآن |