۸۷٬۷۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'دمشق' به 'دمشق') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
برپایه آنچه از منابع تاریخی برمیآید، در اواخر دوره خلافت عمر، سنت شیخین (دو خلیفة نخستین) به عنوان سنتی لازم الاتباع در میان گروهی وسیع از مسلمانان موضوعیت یافته بود، اما با پذیرش چنین گونهای از سنت، بدعت چه تعریفی میتوانست داشته باشد؟ رسمی چون نماز تراویح در مقایسه با سنت نبوی بدعت بود، بدعتی براساس مشروعیت قائل شدن برای نهادن سنتی مشروع و شایسته اتباع از سوی خلفا؛ و این همان معنای دو سویه است كه از زبان خلیفة دوم بیان شده است؛ آنجا که درباره نماز تراویح میگوید: «بدعت است و چه نیک بدعتی!». <ref>مالک بن انس، الموطأ، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.</ref><ref>محمد بخاری، صحیح، ج۲، ص۷۰۷، به کوشش مصطفی دیب بغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.</ref><ref>محمد ابن خزیمه، صحیح، ج۲، ص۱۵۵، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۴۹۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref> | برپایه آنچه از منابع تاریخی برمیآید، در اواخر دوره خلافت عمر، سنت شیخین (دو خلیفة نخستین) به عنوان سنتی لازم الاتباع در میان گروهی وسیع از مسلمانان موضوعیت یافته بود، اما با پذیرش چنین گونهای از سنت، بدعت چه تعریفی میتوانست داشته باشد؟ رسمی چون نماز تراویح در مقایسه با سنت نبوی بدعت بود، بدعتی براساس مشروعیت قائل شدن برای نهادن سنتی مشروع و شایسته اتباع از سوی خلفا؛ و این همان معنای دو سویه است كه از زبان خلیفة دوم بیان شده است؛ آنجا که درباره نماز تراویح میگوید: «بدعت است و چه نیک بدعتی!». <ref>مالک بن انس، الموطأ، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.</ref><ref>محمد بخاری، صحیح، ج۲، ص۷۰۷، به کوشش مصطفی دیب بغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.</ref><ref>محمد ابن خزیمه، صحیح، ج۲، ص۱۵۵، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۴۹۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref> | ||
در طی عصر صحابه دو جریان در عرض یکدیگر قابل شناسایی است که تا عصر تابعین دوام یافته است: در رأس جریان قویتر شخصیتهایی چون امام علی (ع)، ابن مسعود ، ابن عباس و عبدالله بن عمر قرار داشتند که از اعتبار بخشیدن به سنتی جز سنت نبوی رویگردان بودند و جز آنچه پیامبر (ص) نهاده بود، هر رسمی را بدعت میشمردند، و جریان موازی از آنِ کسانی بود که بر اعتبار سنت خلفا تأکید داشتند و بدعت را نقطه مقابل سنت پیامبر (ص) و خلفای راشدین میشمردند. | در طی عصر صحابه دو جریان در عرض یکدیگر قابل شناسایی است که تا عصر تابعین دوام یافته است: در رأس جریان قویتر شخصیتهایی چون امام علی (ع)، ابن مسعود ، ابن عباس و عبدالله بن عمر قرار داشتند که از اعتبار بخشیدن به سنتی جز سنت نبوی رویگردان بودند و جز آنچه پیامبر (ص) نهاده بود، هر رسمی را بدعت میشمردند، و جریان موازی از آنِ کسانی بود که بر اعتبار سنت خلفا تأکید داشتند و بدعت را نقطه مقابل سنت پیامبر (ص) و خلفای راشدین میشمردند. | ||
شاخص جریان دوم عرباض بن ساریه از کهنتران صحابه در شام است که خطبه یاد شده نبوی در نکوهش «محدثات» را به روایتی خاص خود نقل میکرده است که تأیید سنت نهاده شده از سوی «خلفای راشدین» را در بردارد. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۵۷، | شاخص جریان دوم عرباض بن ساریه از کهنتران صحابه در شام است که خطبه یاد شده نبوی در نکوهش «محدثات» را به روایتی خاص خود نقل میکرده است که تأیید سنت نهاده شده از سوی «خلفای راشدین» را در بردارد. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۵۷، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>محمد ترمذی، سنن، ج۵، ص۴۴، به کوشش احمد محمدشاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م بب.</ref><ref>سلیمان ابوداوود سجستانی، سنن، ج۴، ص۲۰۰، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنة النبویه.</ref><ref>محمد ابن ماجه، سنن، ج۱ ص۱۵و ۱۶، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲- ۱۹۵۳م.</ref><ref>محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.</ref> | ||
درباره این جریان باید افزود که برخی از امرای صحابه چون خالد بن ولید و سعد بن ابی وقاص رسومی چون « نماز فتح »، یا تثویب در اذان را برنهادند <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>محمد واقدی، فتوح الشام، ج۲، ص۲۰۲، بیروت، دارالجیل.</ref><ref>محمد بن حسن شیبانی، المبسوط، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش ابوالوفا افغانی، کراچی، ادارة القرآن و العلوم الاسلامیه.</ref> که نه تنها در طی سده نخستین متّبع بود، بلکه بعدها به کتب فقهی اهل سنت نیز راه یافت. | درباره این جریان باید افزود که برخی از امرای صحابه چون خالد بن ولید و سعد بن ابی وقاص رسومی چون « نماز فتح »، یا تثویب در اذان را برنهادند <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱، ص۴۷۴، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>محمد واقدی، فتوح الشام، ج۲، ص۲۰۲، بیروت، دارالجیل.</ref><ref>محمد بن حسن شیبانی، المبسوط، ج۱، ص۱۳۸، به کوشش ابوالوفا افغانی، کراچی، ادارة القرآن و العلوم الاسلامیه.</ref> که نه تنها در طی سده نخستین متّبع بود، بلکه بعدها به کتب فقهی اهل سنت نیز راه یافت. | ||
در بازگشت به جریانِ نخست باید گفت که ستیز با بدعت با جدیت خاصی در زندگی آنان دیده میشود؛ به عنوان نمونه عبدالله بن عمر برخی از این رسومِ برنهاده چون « نماز چاشت » (صلاة الضُحی) و تثویب در اذان را به عنوان بدعت نکوهش میکرد. <ref>محمد بخاری، صحیح، ج۲، ص۶۳۰، به کوشش مصطفی دیب بغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.</ref><ref>مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۹۱۷، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۲۸، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۵۵، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>سلیمان ابوداوود سجستانی، سنن، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنة النبویه.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۱، ص۴۲۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۴۰۳، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> | در بازگشت به جریانِ نخست باید گفت که ستیز با بدعت با جدیت خاصی در زندگی آنان دیده میشود؛ به عنوان نمونه عبدالله بن عمر برخی از این رسومِ برنهاده چون « نماز چاشت » (صلاة الضُحی) و تثویب در اذان را به عنوان بدعت نکوهش میکرد. <ref>محمد بخاری، صحیح، ج۲، ص۶۳۰، به کوشش مصطفی دیب بغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.</ref><ref>مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۹۱۷، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۲۸، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۱۵۵، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>سلیمان ابوداوود سجستانی، سنن، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنة النبویه.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۱، ص۴۲۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۴۰۳، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> | ||
ابن مسعود نیز از سویی با بدعتهای امرای دنیاگرای عصر اموی چون ولید مخالفت میورزید و از سویی دیگر شیوههایی چون دنیاگریزی افراطی زاهدان را داخل در تعریف بدعت میشمرد. <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۳، ص۸۰، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۳، ص۲۲۱-۲۲۲، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص۱۲۵- ۱۲۷، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> | ابن مسعود نیز از سویی با بدعتهای امرای دنیاگرای عصر اموی چون ولید مخالفت میورزید و از سویی دیگر شیوههایی چون دنیاگریزی افراطی زاهدان را داخل در تعریف بدعت میشمرد. <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۳، ص۸۰، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۳، ص۲۲۱-۲۲۲، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص۱۲۵- ۱۲۷، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> | ||
وی ضمن تأکید بر آنکه «هر بدعتی ضلالت است» <ref>سلیمان طبرانى،المعجم الكبیر، ج۹، ص۱۵۴، به كوشش حمدی عبدالمجید سلفى، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> <ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۸۶، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> بر این باور بود که عبادت اندک و منطبق با سنت، برتر از کوشش بسیار در عمل به بدعت است. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۸۳، | وی ضمن تأکید بر آنکه «هر بدعتی ضلالت است» <ref>سلیمان طبرانى،المعجم الكبیر، ج۹، ص۱۵۴، به كوشش حمدی عبدالمجید سلفى، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> <ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۸۶، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> بر این باور بود که عبادت اندک و منطبق با سنت، برتر از کوشش بسیار در عمل به بدعت است. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۸۳، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۱۸۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۳، ص۱۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref> | ||
آنچه در دوره کهتران صحابه به چشم میآید، این نکته است که گاه برخی از آنان برخی دیگر را به تأیید بدعت متهم ساختهاند؛ چنین تنشهایی به خصوص میان ابن عباس و ابن زبیر نمونههایی داشته است. <ref>عبدالله ابن ابی شیبه، المصنف، ج۳، ص۱۲۸، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.</ref><ref>احمد طحاوی، شرح معانی الا¸ثار، ج۲، ص۲۶۷، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجمالاوسط، ج۴، ص۲۵۵، به کوشش طارق بنعوضالله و عبدالمحسن حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.</ref><ref>محمد عیاشی، التفسیر، ج۲، ص۳۸، قم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۵۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref> | آنچه در دوره کهتران صحابه به چشم میآید، این نکته است که گاه برخی از آنان برخی دیگر را به تأیید بدعت متهم ساختهاند؛ چنین تنشهایی به خصوص میان ابن عباس و ابن زبیر نمونههایی داشته است. <ref>عبدالله ابن ابی شیبه، المصنف، ج۳، ص۱۲۸، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.</ref><ref>احمد طحاوی، شرح معانی الا¸ثار، ج۲، ص۲۶۷، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجمالاوسط، ج۴، ص۲۵۵، به کوشش طارق بنعوضالله و عبدالمحسن حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.</ref><ref>محمد عیاشی، التفسیر، ج۲، ص۳۸، قم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق.</ref><ref>احمد بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۵۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵ق.</ref> | ||
آنچه در مجموع از موضعگیریهای صحابه برمیآید، نگرانی آنان از رشد روزافزون بدعتها و فراموشی سنتهاست <ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۲۶۲، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۹۲، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> و قراین نشان میدهد که برخی از این بدعتها در میان مردم از چنان رواجی برخوردار بوده که سنت پیشین را پوشیده ساخته بوده است. <ref>اسحاق بن راهویه، مسند، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش عبدالغفور بن عبدالحق بلوشی، مدینه، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۱م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۶۱، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>سلیمان طیالسی، مسند، ج۱، ص۱۴۳، بیروت، دارالمعرفه.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۱۴۸-۱۴۹، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> | آنچه در مجموع از موضعگیریهای صحابه برمیآید، نگرانی آنان از رشد روزافزون بدعتها و فراموشی سنتهاست <ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۲۶۲، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۹۲، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> و قراین نشان میدهد که برخی از این بدعتها در میان مردم از چنان رواجی برخوردار بوده که سنت پیشین را پوشیده ساخته بوده است. <ref>اسحاق بن راهویه، مسند، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش عبدالغفور بن عبدالحق بلوشی، مدینه، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۱م.</ref><ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۶۱، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref><ref>سلیمان طیالسی، مسند، ج۱، ص۱۴۳، بیروت، دارالمعرفه.</ref><ref>سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۱۴۸-۱۴۹، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۳م.</ref> |