۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
دليل بر اين مطلب است كه عبادت مرادف اين دو واژه نيست. بنابراين، معناى اول و دوم مورد تأييد نيست. | دليل بر اين مطلب است كه عبادت مرادف اين دو واژه نيست. بنابراين، معناى اول و دوم مورد تأييد نيست. | ||
ارزیابی تعاریف | =ارزیابی تعاریف= | ||
نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | ||
به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر نماز و روزه و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن امام صادق عليهالسلام درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه خدا دستور داده است»[۲۸] | اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر نماز و روزه و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن امام صادق عليهالسلام درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه خدا دستور داده است»[۲۸] | ||
مفهوم قصد قربت | =مفهوم قصد قربت= | ||
منظور از «قصد قربت» در تعريف عبادت، آن است كه عمل، انگيزه و جهت الاهى داشته باشد، اعم از اينكه به خاطر محبت و رضاى حق باشد يا امتثال امرا و يا شكرگذارى به درگاه او يا دستيابى به بهشت يا فرار از عذاب و .... | منظور از «قصد قربت» در تعريف عبادت، آن است كه عمل، انگيزه و جهت الاهى داشته باشد، اعم از اينكه به خاطر محبت و رضاى حق باشد يا امتثال امرا و يا شكرگذارى به درگاه او يا دستيابى به بهشت يا فرار از عذاب و .... | ||
معادل فارسی عبادت | =معادل فارسی عبادت= | ||
معادل فارسى لفظ عبادت را برخى «بندگی» و «پرستش» دانستهاند.[۲۹] البته فرهنگ معين عبادت را به صورت مصدر متعدى معنا كرده است، يعنى پرستش كردن، بندگى كردن. [۳۰] همان طور كه توضيح داده شد، واژه عبادت، بر نوعى «تقديس» دلالت دارد، در حالى كه واژه «بندگى» (بدون قيد) فاقد اين ويژگى است، از اين رو در مورد بندگى انسانها نسبت به يكديگر نيز فراوان استعمال مىشود، كه مرادف «بردگى» و «غلامى» است لفظ «بندگى» در واقع بيشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت» . البته اگر از واژه «بندگى»، بندگى خاص، يعنى «بندگى خداوند» اراده شود، دلالت بر تقديس مىكند، لكن چنين معنايى از لفظ «بندگى» (بدون قيد) فهميده نمىشود. اما كلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزديكتر است، زيرا مشتمل بر ويژگى «تقديس» نيز هست.حداقل بخشى از عبادت (همان طور كه امام خمينى در تهذيب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدى) است. | معادل فارسى لفظ عبادت را برخى «بندگی» و «پرستش» دانستهاند.[۲۹] البته فرهنگ معين عبادت را به صورت مصدر متعدى معنا كرده است، يعنى پرستش كردن، بندگى كردن. [۳۰] همان طور كه توضيح داده شد، واژه عبادت، بر نوعى «تقديس» دلالت دارد، در حالى كه واژه «بندگى» (بدون قيد) فاقد اين ويژگى است، از اين رو در مورد بندگى انسانها نسبت به يكديگر نيز فراوان استعمال مىشود، كه مرادف «بردگى» و «غلامى» است لفظ «بندگى» در واقع بيشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت» . البته اگر از واژه «بندگى»، بندگى خاص، يعنى «بندگى خداوند» اراده شود، دلالت بر تقديس مىكند، لكن چنين معنايى از لفظ «بندگى» (بدون قيد) فهميده نمىشود. اما كلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزديكتر است، زيرا مشتمل بر ويژگى «تقديس» نيز هست.حداقل بخشى از عبادت (همان طور كه امام خمينى در تهذيب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدى) است. | ||
واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.[۳۱][۳۲] و در استعمال متداول آن، معانى متعددى چون خضوع [۳۳] (كه همان معناى اصلى است)، اطاعت، [۳۴] پرستش گفته شده است. [۳۵] برخى نيز «عبوديت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.[۳۶][۳۷] همان طور كه هر «اطاعتى» نيز عبوديت نيست (هر چند عبوديت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر ديگر، كه عبوديت را مرادف عبادت دانسته است، نيز با كاربردهاى اين واژه سازگار نيست. زيرا لفظ «عبادت»، در استعمال شايع آن، نوعا درباره خدا به كار مىرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غير خدا هم استعمال شده است، لكن يا حقيقت ثانوى است يا مجاز. [۳۸] درحالى كه لفظ «عبوديت» در مورد انسان نيز فراوان استعمال مىشود. در برخى دعاها آمده است «... اى كسى كه يوسف را بعد از عبوديت (بردگى) پيامبر قرار دادى».[۳۹] | واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.[۳۱][۳۲] و در استعمال متداول آن، معانى متعددى چون خضوع [۳۳] (كه همان معناى اصلى است)، اطاعت، [۳۴] پرستش گفته شده است. [۳۵] برخى نيز «عبوديت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.[۳۶][۳۷] همان طور كه هر «اطاعتى» نيز عبوديت نيست (هر چند عبوديت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر ديگر، كه عبوديت را مرادف عبادت دانسته است، نيز با كاربردهاى اين واژه سازگار نيست. زيرا لفظ «عبادت»، در استعمال شايع آن، نوعا درباره خدا به كار مىرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غير خدا هم استعمال شده است، لكن يا حقيقت ثانوى است يا مجاز. [۳۸] درحالى كه لفظ «عبوديت» در مورد انسان نيز فراوان استعمال مىشود. در برخى دعاها آمده است «... اى كسى كه يوسف را بعد از عبوديت (بردگى) پيامبر قرار دادى».[۳۹] |