پرش به محتوا

واجب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
  در اصطلاح فقهی واجب به عملی می گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند می‌شود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref>
  در اصطلاح فقهی واجب به عملی می گویند که حکم شرعی آن وجوب و انجام آن لازم است و ترک آن گناه و باعث توبیخ از جانب خداوند می‌شود.<ref>رجوع کنید به: ملکی اصفهانى، فرهنگ اصطلاحات اصول، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۵.</ref>


=تقسیمات واجب=<ref>با توضیح و تصرف، از كتاب واجبات و محرمات، آیت الله مشكینی</ref>
=تقسیمات واجب=


=1 - واجب نفسى و واجب غیرى=
==1 - واجب نفسى و واجب غیرى==
واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .
واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است، نه براى رسیدن به عمل دیگر، مانند نماز و روزه .


واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاك كردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.
واجب غیرى عملى است كه براى رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاك كردن لباس از نجاست برای نماز و غیره. این قسم را واجب مقدمى نیز گویند.


=2 - واجب تعبدى و توصلى=
==2 - واجب تعبدى و توصلى==
واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.
واجب تعبدى عملی است كه باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز.


واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز.
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاك كردن بدن براى نماز.


=3 - واجب عینى و كفایى=
==3 - واجب عینى و كفایى==
واجب عینى آن است كه از هر یك از مكلفین بالخصوص خواسته شده، و تك تك مكلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.
واجب عینى آن است كه از هر یك از مكلفین بالخصوص خواسته شده، و تك تك مكلفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز و روزه و وضو.


واجب كفایى آن است كه یك عمل معین، از یك گروه خواسته شده مانند دفن یك میت، از كسانى كه مطلع شده‌اند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند كه برای انجام آن عمل به ‌پا خیزند لذا اگر یكی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون كار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط می‌شود.
واجب كفایى آن است كه یك عمل معین، از یك گروه خواسته شده مانند دفن یك میت، از كسانى كه مطلع شده‌اند، یعنی تحقق عمل مهم است و همه وظیفه دارند كه برای انجام آن عمل به ‌پا خیزند لذا اگر یكی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون كار انجام شده است، دیگر نیازی به دیگران نیست و از گردن همه ساقط می‌شود.


=4 - واجب تعیینى و تخییرى=
==4 - واجب تعیینى و تخییرى==
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند نماز صبح
واجب تعیینى آن است كه یك عمل معین و به یك شكل خاص از مكلف، خواسته شده، مانند نماز صبح


و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه می‌دانید كسی كه روزه‌اش را در ماه رمضان به عمد باطل كند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی می‌تواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.
و واجب تخییرى آن است كه یكى از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا كفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانكه می‌دانید كسی كه روزه‌اش را در ماه رمضان به عمد باطل كند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، كفاره نیز بپردازد، چنین فردی می‌تواند یكی از سه كفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد كردن برده (كه امروزه بعلت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.


=5 - واجب مطلق و مشروط=
==5 - واجب مطلق و مشروط==
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل، قید و شرطى ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام.


خط ۳۳: خط ۳۳:
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مى‌شود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید
همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتاً زایل مى‌شود، چه كبیره باشد،چه صغیره، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نماید


=6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق=
==6 - واجب مُنجَّز و مُعلَّق==
واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش ‍ رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.
واجب منجز عملى است كه باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند اداى دینى كه وقتش ‍ رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح.


واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می‌شود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذی‌الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود.
واجب معلق آن است كه عملى را براى آینده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دین، بعد از دو ماه مثلا و یا رفتن به مكه در ایام حج چرا كه فرد به محض مستطیع شدن (مثلا پولدار شدنش با آن شرایط خاص كه در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می‌شود ولی باید صبر كند تا وقت حج در ماه دوازدهم سال قمری یعنی ذی‌الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب به مكه رود.


=7 - واجب شرعى و عقلى=
==7 - واجب شرعى و عقلى==
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم، واجب شمرده شده است.


خط ۴۸: خط ۴۸:
و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یك واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.
و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یك واجب دیگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد. این كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ایجاب او را ارشادى نامند.


9 - واجب مُوسَّع و مُضیَّق
==9 - واجب مُوسَّع و مُضیَّق==
واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مكلف بتواند عمل را در یك بازه‌ی زمانی، هر وقت كه دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.


واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسیع باشد و مكلف بتواند عمل را در یك بازه‌ی زمانی، هر وقت كه دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.
واجب مضیق عملى است كه وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازه‌ی وقتی ‌باشد كه انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه كه باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
واجب مضیق عملى است كه وقت آن، مشخص و دقیقا به اندازه‌ی وقتی ‌باشد كه انجام آن عمل نیاز دارد باشد، مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب، و مانند نماز جمعه كه باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.
10 - واجب فورى و غیر فورى


==10 - واجب فورى و غیر فورى==
واجب فورى عملى است كه باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهى‌هایى كه وقتشان رسیده و طلبكاران هم آن را مطالبه كرده‌اند.
واجب فورى عملى است كه باید فورى و بدون تأخیر انجام داد، مانند جواب سلام، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهى‌هایى كه وقتشان رسیده و طلبكاران هم آن را مطالبه كرده‌اند.
واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است كه نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممكن نیست و می‌توان در فرصتی دیگر به‌ آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانه‌ای كه قضا شده و یا بدهى كه صاحبش مى‌گوید: هر وقت كه دلت خواست پس بده.
واجب غیر فورى در مقابل آنچه گفته شد اموری است كه نیازمند عجله در بجا آوردن آنها در اولین فرصت ممكن نیست و می‌توان در فرصتی دیگر به‌ آن پرداخت، مانند نمازهاى روزانه‌ای كه قضا شده و یا بدهى كه صاحبش مى‌گوید: هر وقت كه دلت خواست پس بده.
علماى دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده كرده اند، براى تشخیص گناهان كبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:
اول- در متن روایات، اسم كبیره بر آنها اطلاق شود.
دوم-  در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم- در نظر مسلمین و متدینین بزرگ محسوب شود.


11 - واجب اصلى و تبعى


==11 - واجب اصلى و تبعى==
هر عملى كه اسلام به آن امر كرده و آن را واجب كند، قهراً و به تبع آن امر، از ترك آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترك آن "حرام تبعى" است.
هر عملى كه اسلام به آن امر كرده و آن را واجب كند، قهراً و به تبع آن امر، از ترك آن عمل نیز نهى دارد، در چنین جایی آن عمل "واجب اصلى" و ترك آن "حرام تبعى" است.