۸۷٬۷۸۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[پرونده:قریش.jpg|بندانگشتی|قریش]] | [[پرونده:قریش.jpg|بندانگشتی|قریش]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
|قُرَیش | |قُرَیش | ||
|- | |- | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|- | |- | ||
|مکان استقرار | |مکان استقرار | ||
|مکه | |مکه | ||
|- | |- | ||
|حوادث | |حوادث | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه، جد دوازدهم [[پیامبر اکرم(ص)]] بوده است؛ از این رو هر طایفه ای که نسبش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می شود و از قبیله قریش به شمار می آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آوردند. <ref>قریش، کتابخانه طهور</ref> | بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه، جد دوازدهم [[پیامبر اکرم(ص)]] بوده است؛ از این رو هر طایفه ای که نسبش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می شود و از قبیله قریش به شمار می آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آوردند. <ref>قریش، کتابخانه طهور</ref> | ||
نظر دیگر در مورد دلیل نامگذارى آنها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معناى كسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان كه در سوره قریش آمده، سفرهاى بازرگانى زمستانه و تابستانه داشته اند و آنان كه قبلاً در سرزمین مختلف پراكنده بودند، در | نظر دیگر در مورد دلیل نامگذارى آنها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معناى كسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان كه در سوره قریش آمده، سفرهاى بازرگانى زمستانه و تابستانه داشته اند و آنان كه قبلاً در سرزمین مختلف پراكنده بودند، در مكه جمع شده و اسكان یافتند. | ||
<ref>محمد محمدحسن شرّاب، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى. (مطلب نقل شده از جمله اضافات محمدرضا نعمتى بر این کتاب است).</ref> | <ref>محمد محمدحسن شرّاب، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى. (مطلب نقل شده از جمله اضافات محمدرضا نعمتى بر این کتاب است).</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفه های قبیله ی بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است: | مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفه های قبیله ی بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است: | ||
# بنی هاشم | #بنی هاشم | ||
# بنی مطلب | #بنی مطلب | ||
# بنی حارث | #بنی حارث | ||
# بنی امیه | #بنی امیه | ||
# بنی نوفل | #بنی نوفل | ||
# بنی حارث بن فهر | #بنی حارث بن فهر | ||
# بنی اسد | #بنی اسد | ||
# بنی عبدالدار | #بنی عبدالدار | ||
# بنی زهره | #بنی زهره | ||
# بنی تیم بن مره | #بنی تیم بن مره | ||
# بنی مخزوم | #بنی مخزوم | ||
# بنی یقظه | #بنی یقظه | ||
# بنی مره | #بنی مره | ||
# بنی عدی بن کعب | #بنی عدی بن کعب | ||
# بنی سهم | #بنی سهم | ||
# بنی جمح | #بنی جمح | ||
# بنی مالک | #بنی مالک | ||
# بنی معیط | #بنی معیط | ||
# بنی نزار | #بنی نزار | ||
# بنی سامه | #بنی سامه | ||
# بنی ادرم | #بنی ادرم | ||
# بنی محارب | #بنی محارب | ||
# بنی حارث بن عبدالله | #بنی حارث بن عبدالله | ||
# بنی خزیمه | #بنی خزیمه | ||
# بنی بنانه | #بنی بنانه | ||
# | # | ||
از طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه هایی نیز در کوه ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.<ref> قریش، کتابخانه طهور</ref> | از طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه هایی نیز در کوه ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.<ref> قریش، کتابخانه طهور</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۸: | ||
=قریش پس از اسلام= | =قریش پس از اسلام= | ||
قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، مهمترین و اصلیترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنیامیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنیهاشم به بنیامیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> میگفت: اگر من و [[ | قریش، پیش از اسلام شهرتی داشته اما جایگاه آن بعد از اسلام چندین برابر شد، مهمترین و اصلیترین علتی که باعث عظمت جایگاه قریش در بین اعراب شد، این نکته است که پیامبر (ص) از این قبیله بود و این خود مهمترین عامل شهرت برای قریش بود. از طرف دیگر بنیامیه به تدریج از یک سو با غضب منصب خلافت از [[امام حسن(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسن (ع)</ref> و شهادت مظلومانه [[امام حسین(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین (ع)</ref>، خلافت را از بنیهاشم به بنیامیه انتقال داده و از طرفی این اصل را مطرح کردند که خلفا باید قریشی باشند نه هاشمی. آنان برای این سخن خود احادیثی نیز ساختند و بدین ترتیب در اندیشه سیاسی مذهبی [[اهل سنت]] این اصل استقرار کامل یافت. البته اهمیت قریشی بودن [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref>، از همان روزهای نخست خلافت نیز مطرح بود؛ چنانکه عباس به [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> میگفت: اگر من و [[ابوسفیان]] با تو [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> میکردیم، فرزندان عبد مناف با ما مخالفت نمیکردند، و اگر آنها مخالفت نمیکردند هیچ کس از قریش با ما اختلاف نمیکرد، و اگر قریش با تو بیعت میکرد هیچ کس از عرب، با تو مخالفت نمینمود. <ref> ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۸</ref> | ||
در هر حال، مساله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند. جواد علی پس از بحث در این باره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref> | در هر حال، مساله شهرت قریش تا اندازهای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانستهاند. جواد علی پس از بحث در این باره مینویسد: به اعتقاد من این اسلام بوده که قریش را قریش کرده، آنها را بر عربها سیادت داده و به این موفقیت رسانده است. <ref>علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۱۲۶</ref> |