۱۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
در مبعث رسول اکرمصلي الله عليه وآله نوري از افق مکه طلوع نمود که فضاي تاريک جهانرا روشن و نقشه جامع زندگي را براي بشريت در طول زمان و براي هميشه بهارمغان آورد. بعثت پيامبرصلي الله عليه وآله را بايد نخستين روز انقلاب فکري و اخلاقينابودي کامل قرار داده بود. چون به يُمن اين واقعه بزرگ هستي، برترين اصولانساني: آزادي، برابري و برادري، دوازده قرن قبل از انقلاب کبير فرانسه به جامعهبشري اعلان گرديد؛ | در مبعث رسول اکرمصلي الله عليه وآله نوري از افق مکه طلوع نمود که فضاي تاريک جهانرا روشن و نقشه جامع زندگي را براي بشريت در طول زمان و براي هميشه بهارمغان آورد. بعثت پيامبرصلي الله عليه وآله را بايد نخستين روز انقلاب فکري و اخلاقينابودي کامل قرار داده بود. چون به يُمن اين واقعه بزرگ هستي، برترين اصولانساني: آزادي، برابري و برادري، دوازده قرن قبل از انقلاب کبير فرانسه به جامعهبشري اعلان گرديد؛ | ||
از اينرو مبعث را نبايد فقط عيد مسلمانان دانست بلکه بايدآن را عيد بشريت خواند؛ هر چند واسطه ابلاغ پيام بعثت به جوامع انساني،مسلمانان بودند. خداي بزرگ نيز از بعثت رسول اکرمصلي الله عليه وآله به عنوان يکي ازبرترين و بزرگترين نعمتهاي خويش ياد نموده و بر مؤمنين به آن منّت | از اينرو مبعث را نبايد فقط عيد مسلمانان دانست بلکه بايدآن را عيد بشريت خواند؛ هر چند واسطه ابلاغ پيام بعثت به جوامع انساني،مسلمانان بودند. خداي بزرگ نيز از بعثت رسول اکرمصلي الله عليه وآله به عنوان يکي ازبرترين و بزرگترين نعمتهاي خويش ياد نموده و بر مؤمنين به آن منّت مي نهدتا ارزش اين نعمت عظيم را دريابند: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
اروپا در عصر بعثت، در قرون وسطي که اختناق فکري و قتل عامهايمذهبي، تفتيش عقايد و حاکميت مطلق کليسا مشخصههاي اصلي آن راتشکيل ميداد بسر ميبرد. با اين که مسيحيت مذهب رايج اروپائيان بود امابتپرستي در عقايد آنان به شدّت رسوخ کرده بود. | اروپا در عصر بعثت، در قرون وسطي که اختناق فکري و قتل عامهايمذهبي، تفتيش عقايد و حاکميت مطلق کليسا مشخصههاي اصلي آن راتشکيل ميداد بسر ميبرد. با اين که مسيحيت مذهب رايج اروپائيان بود امابتپرستي در عقايد آنان به شدّت رسوخ کرده بود. | ||
مؤلف کتاب تاريخ کليساي قديم مينويسد: | مؤلف کتاب تاريخ کليساي قديم مينويسد: | ||
در قرن چهارم بسياري از بتپرستان داخل کليسا شدند. بعضي براي نفعشخصي يا شهرت به مسيحيت توجه پيدا کردند. اين اشخاص بعضي از موهومات ورسومات و اعتقادات بتپرستي سابق خود را نيز همراه آوردند؛ بجاي پرستشخدايان متعدد به عبادت مريم باکره پرداختند. بجاي زيارت بتخانه، قبور شهدايمسيحي را زيارت کردند. درخت و کوه و چاههايي را که در بتپرستي مقدسميشمردند در مسيحيّت نيز عبادت ميکردند. بعضي معتقد شدند که با | در قرن چهارم بسياري از بتپرستان داخل کليسا شدند. بعضي براي نفعشخصي يا شهرت به مسيحيت توجه پيدا کردند. اين اشخاص بعضي از موهومات ورسومات و اعتقادات بتپرستي سابق خود را نيز همراه آوردند؛ بجاي پرستشخدايان متعدد به عبادت مريم باکره پرداختند. بجاي زيارت بتخانه، قبور شهدايمسيحي را زيارت کردند. درخت و کوه و چاههايي را که در بتپرستي مقدسميشمردند در مسيحيّت نيز عبادت ميکردند. بعضي معتقد شدند که با داشتن صليب ميتوانند خود را از شرارت ارواح پليد مصون دارند. جلوي در نمازخانهها وزيارتگاههاي مقدسه حيوانات را قرباني ميکردند...[9] | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
در کشور پيامبرصلي الله عليه وآله - مدينه - به تدريج عصبيتها و جمعيّتهاي جاهلانه کهگاه موجب جنگهاي چندين ساله ميگرديد فروريخت و آن چنان اخوت والفتي بين اعراب مسلمان پديدار شد که در بسياري از مواقع ديگران را بر خودمقدم ميداشتند. چنانکه انصار حتي يک مهاجر را به اراده و خواست خويشنتوانستند ميهمان کنند بلکه يگانه افتخار پذيرايي هر مهاجر از طريق قرعهنصيب ميشد. خداوند نيز در مدح چنين روحيهاي انصار را اينگونه | در کشور پيامبرصلي الله عليه وآله - مدينه - به تدريج عصبيتها و جمعيّتهاي جاهلانه کهگاه موجب جنگهاي چندين ساله ميگرديد فروريخت و آن چنان اخوت والفتي بين اعراب مسلمان پديدار شد که در بسياري از مواقع ديگران را بر خودمقدم ميداشتند. چنانکه انصار حتي يک مهاجر را به اراده و خواست خويشنتوانستند ميهمان کنند بلکه يگانه افتخار پذيرايي هر مهاجر از طريق قرعهنصيب ميشد. خداوند نيز در مدح چنين روحيهاي انصار را اينگونه معرفي ميکند: | ||
«وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلاَ يَجِدُونَ فِيصُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَي أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَشُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر: 9) | «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلاَ يَجِدُونَ فِيصُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَي أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَشُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر: 9) | ||
و بدينسان جامعه اي بر مبناي اخلاق و ارزشهاي انساني به عنوان برترينالگوي جوامع انساني در جهان شکل گرفت. | و بدينسان جامعه اي بر مبناي اخلاق و ارزشهاي انساني به عنوان برترينالگوي جوامع انساني در جهان شکل گرفت. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
در طول نهضت و بعثت پيامبرصلي الله عليه وآله قوانيني براي بشريت تنظيم گرديد کهمواد آن در هر عصري قابل اجرا ميباشد. در اثر بعثت مبارزهاي عميق بر ضدجمود فکري و تعصّبات قبيلگي و نژادي آغاز گرديد که نتيجه آن پيريزيتمدّني باشکوه در زمينههاي علمي - عرفاني در سطح جهان بود. امامخمينيرحمهم الله در اين رابطه فرموده است: | در طول نهضت و بعثت پيامبرصلي الله عليه وآله قوانيني براي بشريت تنظيم گرديد کهمواد آن در هر عصري قابل اجرا ميباشد. در اثر بعثت مبارزهاي عميق بر ضدجمود فکري و تعصّبات قبيلگي و نژادي آغاز گرديد که نتيجه آن پيريزيتمدّني باشکوه در زمينههاي علمي - عرفاني در سطح جهان بود. امامخمينيرحمهم الله در اين رابطه فرموده است: | ||
«مسأله بعثت يک تحول علمي - عرفاني در عالم ايجاد کرد که آن فلسفههايخشک يوناني را که به دست يونانيها تحقق پيدا کرده يک شهود واقعي براي | «مسأله بعثت يک تحول علمي - عرفاني در عالم ايجاد کرد که آن فلسفههايخشک يوناني را که به دست يونانيها تحقق پيدا کرده يک شهود واقعي براي ارباب شهود».[12] | ||
در تبيين تحول علمي - عرفاني که در اثر بعثت بوقوع پيوست بايد گفت:دستور صريح قرآن به خواندن - که در اولين پيام آسماني به پيامبرصلي الله عليه وآله اعلانگرديد - اقرا باسم ربک الذي خلق... - و تأکيد بر به دست گرفتن قلم و نامگذارييکي از سورههاي قرآن به نام «قلم» و نيز سوگند به آن «ن، والقلم» علم و کتابت، ازارج و منزلت ويژهاي برخوردار گرديد. چون در اثر قلم و کتابت است که روحتمدنها و افکار بشر در گذشته و آينده حفظ ميگردد. | در تبيين تحول علمي - عرفاني که در اثر بعثت بوقوع پيوست بايد گفت:دستور صريح قرآن به خواندن - که در اولين پيام آسماني به پيامبرصلي الله عليه وآله اعلانگرديد - اقرا باسم ربک الذي خلق... - و تأکيد بر به دست گرفتن قلم و نامگذارييکي از سورههاي قرآن به نام «قلم» و نيز سوگند به آن «ن، والقلم» علم و کتابت، ازارج و منزلت ويژهاي برخوردار گرديد. چون در اثر قلم و کتابت است که روحتمدنها و افکار بشر در گذشته و آينده حفظ ميگردد. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
در پرتو اين معارف عاليه و نيز توصيههاي پيامبرصلي الله عليه وآله و معصومينعليه السلام بهتأليف کتاب نظير: «قيد والعلم بالکتابه» يا «احفظوا بکتبکم فانکم سوفتحتاجون اليها»، دانشمندان بزرگي در جهان اسلام درخشيدند و مدارس وکتابخانههاي عظيمي بنا گرديد؛ به گونهاي که بايد مسلمانان را رهبران علمي دنياخواند؛ ادعاي مذکور آن چنان قطعي است که حتي مورخان بيگانه نيز به اينحقيقت آشکار اذعان کردهاند. | در پرتو اين معارف عاليه و نيز توصيههاي پيامبرصلي الله عليه وآله و معصومينعليه السلام بهتأليف کتاب نظير: «قيد والعلم بالکتابه» يا «احفظوا بکتبکم فانکم سوفتحتاجون اليها»، دانشمندان بزرگي در جهان اسلام درخشيدند و مدارس وکتابخانههاي عظيمي بنا گرديد؛ به گونهاي که بايد مسلمانان را رهبران علمي دنياخواند؛ ادعاي مذکور آن چنان قطعي است که حتي مورخان بيگانه نيز به اينحقيقت آشکار اذعان کردهاند. | ||
جان برنال مؤلف کتاب علم در تاريخ نوشته است: | |||
شميم تازه اي از علم وزيدن گرفتن و آنگاه در پرتو لواي اسلام ترکيبي شکوهمنديافت و از اين طريق بود که علم و فن به اروپاي قرون وسطي راه يافت. پيشرفت علمدر قرون وسطي اگرچه در ابتدا کُند بود ولي فعاليتها و خلاقيتهاي عظيمي راباعث شد و مآلاً به پيدايش علوم جديد منجر گرديد...[15] | شميم تازه اي از علم وزيدن گرفتن و آنگاه در پرتو لواي اسلام ترکيبي شکوهمنديافت و از اين طريق بود که علم و فن به اروپاي قرون وسطي راه يافت. پيشرفت علمدر قرون وسطي اگرچه در ابتدا کُند بود ولي فعاليتها و خلاقيتهاي عظيمي راباعث شد و مآلاً به پيدايش علوم جديد منجر گرديد...[15] | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
ايشان در ادامه مقايسهاي بين اسلام و مسيحيت در زمينه نگرش اين دو بهخداوند و عقايد ديگر آنها نوشته است: | ايشان در ادامه مقايسهاي بين اسلام و مسيحيت در زمينه نگرش اين دو بهخداوند و عقايد ديگر آنها نوشته است: | ||
ملاحظه کنيد کدام مذهبي از اين مذهب سادهتر و روشنتر و فرقه و صنفي کهبوده باشد از عقايد مذهبي خود به خوبي واقف است و ميتواند آن عقايد را در | ملاحظه کنيد کدام مذهبي از اين مذهب سادهتر و روشنتر و فرقه و صنفي کهبوده باشد از عقايد مذهبي خود به خوبي واقف است و ميتواند آن عقايد را در يک سلسله الفاظي خيلي ساده و روشن بيان کند. برعکس اگر راجع به مسأله تثليث ياتبديل جنس[20] و امثال آن از عقايد مرموز پيچ در پيچي که در مذهب مسيحياست سؤال شود تا وقتي که آن بيچاره در علم کلام ماهر نباشد... هيچ وقت نميتوانداز عهده جواب برآيد. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
از طرفي ديگر قرآن کريم با آيات و دلايل ويرانگر خود خدايان سنگي و چوبيرا نيز که مشرکين آنان را مظهر ارواح پدران و رؤساء قبيله خود دانسته که درگردش روزگار صاحب اختيار نيک و بد هستند، يکي پس از ديگري فروريخت وعقايد اصيل توحيدي را به جاي آن قرار داد. | از طرفي ديگر قرآن کريم با آيات و دلايل ويرانگر خود خدايان سنگي و چوبيرا نيز که مشرکين آنان را مظهر ارواح پدران و رؤساء قبيله خود دانسته که درگردش روزگار صاحب اختيار نيک و بد هستند، يکي پس از ديگري فروريخت وعقايد اصيل توحيدي را به جاي آن قرار داد. | ||
قرآن کريم از شگفتي مشرکين دردعوت پيامبرصلي الله عليه وآله به خداي واحد و رهانمودن خدايان ديگر اين چنين سخن بهميان آمده است: | |||
«وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ أَجَعَلَ الْآلِهَةَإِلهاَ وَاحِداً إِنَّ هذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ»[21] | «وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ أَجَعَلَ الْآلِهَةَإِلهاَ وَاحِداً إِنَّ هذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ»[21] | ||
کافران در شگفت شدند از اين که بيمدهندهاي از (نژاد و نوع) ايشان آمد.اينان گفتند: اين، جادوگري دروغساز است آيا خدايان واحد را به يک خدابرميگرداند -حقيقتاً اين چيز عجيبي است - | کافران در شگفت شدند از اين که بيمدهندهاي از (نژاد و نوع) ايشان آمد.اينان گفتند: اين، جادوگري دروغساز است آيا خدايان واحد را به يک خدابرميگرداند -حقيقتاً اين چيز عجيبي است - | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
در همين جهت ميبينيم در آموزههاي ديني تقليد در اصول دين حرام بودهحتي رجوع تقليدي به مرجع ديني در فروعات بايد براساس اجتهاد و تحققصورت گيرد. تفقّه در دين و فهم عميق آن به حدّي در اسلام مورد تأکيد قرارگرفته که دين بدون آن، فاقد هر نوع خير و برکتي تعلقي گشت: لادين لمن لاتفقّهله و امام | در همين جهت ميبينيم در آموزههاي ديني تقليد در اصول دين حرام بودهحتي رجوع تقليدي به مرجع ديني در فروعات بايد براساس اجتهاد و تحققصورت گيرد. تفقّه در دين و فهم عميق آن به حدّي در اسلام مورد تأکيد قرارگرفته که دين بدون آن، فاقد هر نوع خير و برکتي تعلقي گشت: لادين لمن لاتفقّهله و امام صادق عليه السلام فرموده است: | ||
لوددت أن أصحابي ضربت روسهم بالسياط حتي يتفقّهوا | لوددت أن أصحابي ضربت روسهم بالسياط حتي يتفقّهوا | ||
دلم ميخواست کسي تازيانه بر شاگردانم فرود آورد تا در دين آگاه شوند و درفهم درست آن بکوشند. | دلم ميخواست کسي تازيانه بر شاگردانم فرود آورد تا در دين آگاه شوند و درفهم درست آن بکوشند. | ||
شکّي نيست که تأکيد فراوان قرآن و اهلبيتعليه السلام در اين زمينه به دليلخطرات فراواني است که در اثر غفلت مسلمين از آن، متوجه آنان خواهد شد | شکّي نيست که تأکيد فراوان قرآن و اهلبيتعليه السلام در اين زمينه به دليلخطرات فراواني است که در اثر غفلت مسلمين از آن، متوجه آنان خواهد شد که نمونه هاي بارز آن تزلزل و بيثباتي است که در برخي از مسلمانان درگذشته وحال ديده شده و ميشود. | ||
ویرایش