۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
آیتالله '''سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی''' (۱۳۳۱- ۱۳۹۹ ه.ق یا ۱۲۹۳-۱۳۵۸ ه.ش)، از علمای بنام و مبارز تبریز در دوران پهلوی و بعد از [[انقلاب اسلامی ایران]] بود. | آیتالله '''سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی''' (۱۳۳۱- ۱۳۹۹ ه.ق یا ۱۲۹۳-۱۳۵۸ ه.ش)، از علمای بنام و مبارز تبریز در دوران پهلوی و بعد از [[انقلاب اسلامی ایران]] بود. | ||
ایشان تحصیلات علوم اسلامی را در تبریز و [[قم]] و [[نجف]] گذرانیده و از محضر بزرگانی چون [[امام خمینی]]، | ایشان تحصیلات علوم اسلامی را در تبریز و [[قم]] و [[نجف]] گذرانیده و از محضر بزرگانی چون [[امام خمینی]]، سیدمحمد حجت کوه کمری، سید صدرالدین صدر، [[آیت الله العظمی بروجردی|سیدحسین بروجردی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سید محسن حکیم|سیدمحسن حکیم]]، [[سید ابوالقاسم خویی|سیدابوالقاسم خویی]] و شیخ محمدحسین کاشف الغطاء و علمای دیگر بهره برده و در نهایت به زادگاه خویش در تبریز برگشته و به فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مذهبی پرداخته است. | ||
وی به علت مبارزات علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی سالها در زندان و تبعید بود و نقش تاثیرگذاری در انقلاب اسلامی ایران داشت و بعد از انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به عنوان اولین امام جمعه تبریز و نماینده ایشان در تبریز منصوب شد و بعد از عمری خدمت به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ شمسی توسط گروهک فرقان ترور شد و اولین [[شهید محراب]] در [[جمهوری اسلامی ایران]] نام گرفت. | وی به علت مبارزات علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی سالها در زندان و تبعید بود و نقش تاثیرگذاری در انقلاب اسلامی ایران داشت و بعد از انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به عنوان اولین امام جمعه تبریز و نماینده ایشان در تبریز منصوب شد و بعد از عمری خدمت به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ شمسی توسط گروهک فرقان ترور شد و اولین [[شهید محراب]] در [[جمهوری اسلامی ایران]] نام گرفت. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=خاندان= | =خاندان= | ||
از بزرگترین و قدیمیترین طایفه از | از بزرگترین و قدیمیترین طایفه از سادات علوی که به سرزمین ایران مهاجرت نمودند خاندان امیر عبدالوهاب است که به سادات «عبد الوهابیّه» مشهورند. | ||
این خاندان از ذریّه [[امام حسن مجتبی]] (علیهالسّلام) از نسل | این خاندان از ذریّه [[امام حسن مجتبی]] (علیهالسّلام) از نسل حسن مثنّی، از اولاد ابراهیم طباطبا هستند و در ابتدا جّد آنها در زمان استیلای خلفای [[بنی عباس]] از خطّه عربستان، مدینه منوره به ایران هجرت نمودند و در اصفهان سکونت اختیار کردند؛ ناگفته نماند که اولاد امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) از صدر اول تا امروز، مردانی بزرگ و اشخاصی معروف و اغلب از علماء و بزرگان دین و دنیا بودهاند... مانند آیتالله [[بحرالعلوم]] و آیتالله شهید سیدرضیالدین علی بن طاووس حسنی و...اول کسی که مؤسس این خاندان بزرگ در آذربایجان گردیده و ریشه این تبار را در آن سامان کاشته عالم و فقیه متبحّر شیخ الاسلام امیر عبدالغفار طباطبایی میباشد..<ref>خاندان آل عبد الوهالب (خطی)</ref> | ||
خاندان عبدالوهاب چه در زبانها و چه در کتابهایی که در شرح حال آنان نگارش یافته است به دو نام «قاضی طباطبائی» و «شیخ الاسلامی» (منصب شیخ الاسلامی از مهمترین مسئولیتهائی بود که از طرف سلاطین | خاندان عبدالوهاب چه در زبانها و چه در کتابهایی که در شرح حال آنان نگارش یافته است به دو نام «قاضی طباطبائی» و «شیخ الاسلامی» (منصب شیخ الاسلامی از مهمترین مسئولیتهائی بود که از طرف سلاطین اسلام به یکی از علمای بزرگ و مجتهدین عالیرتبه برای رسیدگی به امور مهمّ کشوری واگذار میشد. شیخ الاسلام در اکثر وظایف با منصب قضا شرکت داشت و بلکه میتوان گفت مانند قاضی القضات (عالیترین مقام قضایی کشور) بوده و بر حسب اختلاف زمان دایره فعالیتش محدود و یا توسعه یافته است. این پست و مقام در عهد پادشاهان عثمانی در [[ترکیه]] و سلاطین «آق قویونلو» در ایران اهمیت زیادی داشته است<ref>ابراهیم نژاد، محمد، قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار،ص۲۲</ref>.) مشهور و معروف بودهاند دلیلش این است که اکثر مردان این دودمان با عظمت از عالمان و بزرگان دین و سیاست بودند و سالیان درازی به امر قضاوت و حلّ و فصل امور اجتماعی و مردمی اشتغال داشتند. | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، یکشنبه ششم جمادی الاولی سال ۱۳۳۱ هجری قمری در تبریز متولد شد. پدرش حاج سیدباقر مشهور به میرزا باقراز شاگردان [[میرزای شیرازی]] در [[سامرا]] بود که سپس به تبریز بازگشت و به تهذیب نفس پرداخت. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر [[قرآن]]، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود. و پدر مادر سید علی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶) نیز از عالمان و عابدان بود و با [[ملا هادی سبزواری]] مصاحبت داشت<ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹؛ معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۱۰۳۰؛ همو، ج۵، ۱۴۷۴</ref> . عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند و ایشان تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو(پدر و عمویش) فرا گرفت <ref>رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل زاده، زندگینامه و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبائی، ص۹۶، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰</ref>. | آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، یکشنبه ششم جمادی الاولی سال ۱۳۳۱ هجری قمری در تبریز متولد شد. پدرش حاج سیدباقر مشهور به میرزا باقراز شاگردان [[میرزای شیرازی]] در [[سامرا]] بود که سپس به تبریز بازگشت و به تهذیب نفس پرداخت. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر [[قرآن]]، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود. و پدر مادر سید علی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶) نیز از عالمان و عابدان بود و با [[ملا هادی سبزواری]] مصاحبت داشت<ref>آقا بزرگ طهرانی، ج۱، قسم۲، ص۵۲۹؛ معلم حبیب آبادی، ج۳، ص۱۰۳۰؛ همو، ج۵، ۱۴۷۴</ref> . عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند و ایشان تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو(پدر و عمویش) فرا گرفت <ref>رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل زاده، زندگینامه و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبائی، ص۹۶، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰</ref>. | ||
وی در ۱۳۵۹ ه. ق جهت تحصیل در [[حوزه علمیه قم]] به شهر قم مشرف شدند تا از محضر آیات عظام [[سید محمد تقی خوانساری|سیدمحمد تقی خوانساری]]، | وی در ۱۳۵۹ ه. ق جهت تحصیل در [[حوزه علمیه قم]] به شهر قم مشرف شدند تا از محضر آیات عظام [[سید محمد تقی خوانساری|سیدمحمد تقی خوانساری]]، سیدمحمد حجت کوه کمری، [[سید حسین بروجردی|سیدحسین بروجردی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[امام خمینی]]<ref>روحانی، سیدحمید، تحلیلی بر نهضت امام خمینی، ج۱، ص۴۳، تهران، دفتر انتشارات اسلامی</ref>. کسب فیض نماید. | ||
در سال ۱۳۶۹ هجری قمری شهید قاضی به نجف عزیمت کردند و نزد علمای برجستهای نظیر مرحوم آیتالله عبدالحسین رشتی، | در سال ۱۳۶۹ هجری قمری شهید قاضی به نجف عزیمت کردند و نزد علمای برجستهای نظیر مرحوم آیتالله عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی و بجنوردی، سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی و شیخ محمدحسین کاشف الغطاء به کسب علوم دینی پرداخت<ref>قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، زندگینامه آیتالله قاضی طباطبایی، ص۱، نسخه خطی</ref>. .وی از خود ثمراتی علمی در قالب آثار چاپ شده و چاپ نشده به جای گذاشت که بالغ بر ۵۰ مورد میباشد<ref>رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل زاده، زندگینامه و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبائی، ص۱۳۰_ ۱۳۸</ref>.ایشان در طول مبارزات انقلابی در کنار امام، به عنوان یار و یاور ایشان بودند و نقاط حساسی از مبارزات نهضت به ایفای نقش میپرداختند که در طول مقاله به نقاطی اشاره خواهد شد. | ||
=دوران کودکی و نوجوانی= | =دوران کودکی و نوجوانی= | ||
بعد از تسلّط | بعد از تسلّط رضا خان بر مقدّرات کشور ایران، بساط ظلم و ستم و اسلام ستیزی را در کشور گستراند که میرفت تمام مقدّسات را از بین ببرد، که در این میان مردم به رهبری روحانیت آگاه، در سراسر مملکت عَلَم مخالفت بر افراشتند و در مقابل اعمال خلاف شرع و ضد انسانی حکومت شوریدند. در این میان شهر تبریز مثل همیشه پرچمدار علم مخالفت بود و در آن زمان سیدمحمدعلی نوجوانی ۱۶ ساله از پدرش و عالمان شهر راه و رسم مبارزه را فرا میگرفت. | ||
در سال ۱۳۴۷ ق. به دنبال قیام مردم تبریز به دستور حکومت دست نشانده و تحمیلی رضا خان پهلوی سیدمحمدعلی به همراه پدر گرامیش راهی تبعیدگاه شد و به مدت دو ماه ناگزیر به اقامت اجباری در | در سال ۱۳۴۷ ق. به دنبال قیام مردم تبریز به دستور حکومت دست نشانده و تحمیلی رضا خان پهلوی سیدمحمدعلی به همراه پدر گرامیش راهی تبعیدگاه شد و به مدت دو ماه ناگزیر به اقامت اجباری در تهران گردید و از آنجا بار دیگر به مشهد مقدس تبعید شد و یکسال در آنجا، دوران تبعید خود را گذراند. دژخیمان پهلوی به این مقدار هم رضایت ندادند و در غیاب آقا میرزا محمدباقر دستور دادند که خانهاش را در تبریز خراب نموده و جزو خیابان سازند بدون اینکه ضرر و زیان وی را جبران نمایند<ref>عاصفی، محمد، مختصری از زندگانی پر افتخار علامه محمد علی قاضی، ص۱۰، چاپ شفق تبریز</ref>.و این اولین تجربه مبارزاتی سیدمحمدعلی بود.سیدمحمدعلی قاضی از همان دوران جوانی، به ماهیت ضد مذهبی رژیم پهلوی پی برد. او که خود در ۱۶ سالگی طعم تبعید و ستم را چشیده بود و ظلم و ستم بر مردم را دیده بود، تصمیم قاطع بر مبارزه علیه استبداد گرفت و در این راه کمر همت بر بست. | ||
=تحصیل در قم= | =تحصیل در قم= | ||
حضرت امام خمینی در آن موقع از برجستهترین اساتید | حضرت امام خمینی در آن موقع از برجستهترین اساتید حوزه علمیه قم بود و در رشته فلسفه دو کتاب مهم «شرح منظومه» و «اسفار» را تدریس میکرد. تبحّر علمی و روش جالب تدریس و همچنین خصوصیات ارزشمند اخلاقی و منشهای والای روحی امام، باعث شده بود که حوزه تدریس ایشان پر جمعیتترین درس حوزه باشد.سیدمحمدعلی طباطبائی در این دو درس امام شرکت جست و از همان زمان رابطه نزدیک و پیوند عمیقی بین او و امام خمینی برقرار شد. وی ضمن استفادههای علمی، با بهرهجویی از افکار بلند استادش به تلاش و کوشش جهت دستیابی به آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی پرداخت. اقامت ایشان در شهر مقدس قم که از سال ۱۳۵۹ ق. شروع شده بود به مدت ده سال به طول انجامید وی در این مدّت علاوه از درسهای امام خمینی از محضر آیات عظام: سیدمحمد حجت کوه کمری، سید صدرالدین صدر، سیدمحمدرضا گلپایگانی و دیگر اساتید زبر دست بهرههای شایانی برد. | ||
=تحصیل در نجف= | =تحصیل در نجف= | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
سیدمحمدعلی قاضی در سال ۱۳۶۹ ق. تصمیم بر هجرتی دیگر گرفت و اینبار راه [[نجف]] را در پیش گرفت. وی قبل از عزیمت به [[عراق]]، از وضع درس حوزههای علمیه آن سامان اطلاعات کافی بدست آورد و برنامه دقیق و منظمی جهت هرچه بیشتر استفاده نمودن از فرصتهای گرانبها تنظیم نمود. | سیدمحمدعلی قاضی در سال ۱۳۶۹ ق. تصمیم بر هجرتی دیگر گرفت و اینبار راه [[نجف]] را در پیش گرفت. وی قبل از عزیمت به [[عراق]]، از وضع درس حوزههای علمیه آن سامان اطلاعات کافی بدست آورد و برنامه دقیق و منظمی جهت هرچه بیشتر استفاده نمودن از فرصتهای گرانبها تنظیم نمود. | ||
به همین خاطر یکی دو روز از ورودش به نجف نگذشته بود که با جدیّت تمام در حوزههای درسی بزرگان همچون آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم و آیتالله سیدابوالقاسم خویی و | به همین خاطر یکی دو روز از ورودش به نجف نگذشته بود که با جدیّت تمام در حوزههای درسی بزرگان همچون آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم و آیتالله سیدابوالقاسم خویی و آیتالله عبدالحسین رشتی و محمدحسین کاشف الغطاء و ...شرکت جست و مشغول کسب علم و دانش و تحصیل در فنون مختلف فقه و اصول و فلسفه شد. | ||
شهید قاضی در میان اساتید نجف برای آیتالله العظمی حاج شیخ محمدحسین کاشف الغطاء احترام فوقالعادهای قایل بود و بیشتر با ایشان انس و الفت داشت و در واقع شیفته و مرید اخلاق والا و تبحّر عمیق علمی و افکار بلند سیاسی، اجتماعی کاشف الغطاء گشته بود.اقامت در نجف و استفادههای علمی و معنوی از حوزه علمیه را میتوان از بهترین و شادابترین روزگاران عمر آیتالله قاضی طباطبائی بحساب آورد. چرا که در آن ایام، به تحکیم مبانی فکری خود پرداخت و به درجات عالی فقاهت و اجتهاد رسید و از مراجع بزرگی مثل آیتالله العظمی حکیم و آیتالله العظمی کاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نایل آمد. (آیتالله قاضی از بیست نفر از مراجع بزرگ به اخذ درجه اجتهاد یا اجازه روایت نایل شدهاند که خودشان اسامی آنان را در مقدمه کتاب «اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه» آوردهاند.) | شهید قاضی در میان اساتید نجف برای آیتالله العظمی حاج شیخ محمدحسین کاشف الغطاء احترام فوقالعادهای قایل بود و بیشتر با ایشان انس و الفت داشت و در واقع شیفته و مرید اخلاق والا و تبحّر عمیق علمی و افکار بلند سیاسی، اجتماعی کاشف الغطاء گشته بود.اقامت در نجف و استفادههای علمی و معنوی از حوزه علمیه را میتوان از بهترین و شادابترین روزگاران عمر آیتالله قاضی طباطبائی بحساب آورد. چرا که در آن ایام، به تحکیم مبانی فکری خود پرداخت و به درجات عالی فقاهت و اجتهاد رسید و از مراجع بزرگی مثل آیتالله العظمی حکیم و آیتالله العظمی کاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نایل آمد. (آیتالله قاضی از بیست نفر از مراجع بزرگ به اخذ درجه اجتهاد یا اجازه روایت نایل شدهاند که خودشان اسامی آنان را در مقدمه کتاب «اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه» آوردهاند.) | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
=فعالیتهای سیاسی و مذهبی= | =فعالیتهای سیاسی و مذهبی= | ||
آیتالله قاضی طباطبائی فعالیتهای مهم و اثرگذاری قبل و بعد از | آیتالله قاضی طباطبائی فعالیتهای مهم و اثرگذاری قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران داشتند. | ||
==قبل از انقلاب اسلامی== | ==قبل از انقلاب اسلامی== | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
===حمایت از خط امام خمینی=== | ===حمایت از خط امام خمینی=== | ||
سید طباطبایی، قبل از پیروزی انقلاب، همواره به عنوان یکی از یاران وفادار امام و حامیان وی ظاهر میشدند و به ایفای نقش میپرداختند. یکی از مهمترین نقشهای ایشان حمایت از خط و مشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مخالفت با طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که بر اساس آن به زنان حق رای داده میشد و قید | سید طباطبایی، قبل از پیروزی انقلاب، همواره به عنوان یکی از یاران وفادار امام و حامیان وی ظاهر میشدند و به ایفای نقش میپرداختند. یکی از مهمترین نقشهای ایشان حمایت از خط و مشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مخالفت با طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که بر اساس آن به زنان حق رای داده میشد و قید اسلام از شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان حذف میشد و به جای قسم به قرآن، قسم به کتاب آسمانی کفایت میکرد<ref>روحانی، سیدحمید، تحلیلی بر نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۴۲_ ۱۴۴</ref>.این طرح مخالفت حوزه علمیه قم، مراجع تقلید خصوصا امام خمینی (رحمةاللهعلیه) را برانگیخت. بر همین اساس علمای تبریز، اعلامیههایی را صادر کردند که آیتالله قاضی از جمله امضاءکنندگان آن اعلامیهها<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۴۷، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴</ref>بود. | ||
===مدیریت واقعه طالبیه=== | ===مدیریت واقعه طالبیه=== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
===افشاگری علیه رژیم=== | ===افشاگری علیه رژیم=== | ||
محرم ۱۳۴۲ همزمان بود با رویداد فجایع | محرم ۱۳۴۲ همزمان بود با رویداد فجایع مدرسه فیضیه و مدرسه طالبیه تبریز که به همینجهت شاه و علماء رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. آیتالله قاضی و علماء در این محرم به تبعیت از امام، تاکید بر استراتژی افشاگری علیه رژیم را از طریق مجالس روضه و وعظ و سخنرانی قرار داده بودند<ref>روحانی، سیدحمید، تحلیلی بر نهضت امام خمینی، ج۱، ص۱۴۲_ ۱۴۴</ref>.در اثر اتخاذ این استراتژی بود که با دستگیری امام، بازار تبریز به حالت تعطیلی درآمد. | ||
در پی سخنرانی امام (رحمةاللهعلیه) و دستگیری ایشان در سال ۱۳۴۲، اقبال عمومی و مردم چنان بود که مراجع تقلید بایستی اقدامی در خصوص رهایی امام انجام میدادند. لذا بر همین اساس بود که جمع کثیری از علما به سمت تهران حرکت کردند. در این میان آیتالله قاضی به تهران نیامد. مهمترین دلیل ایشان این بود که با وجود آیات عظامی چون | در پی سخنرانی امام (رحمةاللهعلیه) و دستگیری ایشان در سال ۱۳۴۲، اقبال عمومی و مردم چنان بود که مراجع تقلید بایستی اقدامی در خصوص رهایی امام انجام میدادند. لذا بر همین اساس بود که جمع کثیری از علما به سمت تهران حرکت کردند. در این میان آیتالله قاضی به تهران نیامد. مهمترین دلیل ایشان این بود که با وجود آیات عظامی چون آیتالله میلانی، آیتالله شریعتمداری، آیتالله مرعشی نجفی، ایشان نمیتوانست تاثیر چندانی در قضایا داشته باشد، در ثانی نقشی که میتوانست در راستای پیشبرد اهداف نهضت در این موقعیت زمانی در تبریز ایفا کند به مراتب مهمتر از نقشی بود که میتوانست در تهران داشته باشد<ref>باقری، علی، خاطرات ۱۵ خرداد، ص۱۱۶، دفتر ششم، مصاحبه با آیتالله بنی فضل</ref>. | ||
===دشمنی با اسرائیل=== | ===دشمنی با اسرائیل=== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
آیتالله قاضی به خاطر مبارزات بیامانش، سالهائی از عمر پر برکت خود را در زندانها و تبعیدگاهها سپری کرد که یکی از محلّهای تبعید وی بافت کرمان بود. | آیتالله قاضی به خاطر مبارزات بیامانش، سالهائی از عمر پر برکت خود را در زندانها و تبعیدگاهها سپری کرد که یکی از محلّهای تبعید وی بافت کرمان بود. | ||
روز سیام آذر ماه ۱۳۴۷ ش. مصادف بود با یوم الله | روز سیام آذر ماه ۱۳۴۷ ش. مصادف بود با یوم الله عید سعید فطر در شهر تبریز نماز پر صلابت عید فطر در جوّ معنوی به امامت آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی برگزار شد. ایشان که هیچ فرصتی را از دست نمیداد، از این اجتماع با شکوه نهایت استفاده را کرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانی کردند و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره کریه رژیم پهلوی بر گرفت و روابط خفّتبار دولت با رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی را محکوم کرد، غروب همان روز برای اداء نماز مغرب و عشاء به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد.هنوز چند قدمی از در مسجد دور نشده بود که مزدوران وطنفروش وی را احاطه کردند و با اجبار سوار ماشین کردند. و سپس او را به بافت کرمان تبعید نمودند<ref>ابراهیم نژاد، محمد، قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار، ص ۷۲ - ۷۳</ref>. | ||
بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سکونت او سر میکشید. اتاقی که آیتالله قاضی در آن، روزهای تنهایی میگذراند، یک اتاق کوچک و محقّری بود که از سطح حیاط دو پلّه پایینتر بود. مأمور ساواک طبق تعلیماتی که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار میکرد و برای اینکه زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدی کشیده باشد، بجای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره میپرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خودخواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور میداد زود باش امضاء کن ... | بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سکونت او سر میکشید. اتاقی که آیتالله قاضی در آن، روزهای تنهایی میگذراند، یک اتاق کوچک و محقّری بود که از سطح حیاط دو پلّه پایینتر بود. مأمور ساواک طبق تعلیماتی که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار میکرد و برای اینکه زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدی کشیده باشد، بجای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره میپرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خودخواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور میداد زود باش امضاء کن ... | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
مقاله توهینآمیزی که در روزنامه رسمی و کثیرالانتشار اطلاعات به چاپ رسید و در آن نسبت به ساحت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، هتاکی شد و در پی آن مردم قم، دست به تظاهرات زدند و سیل خشم و نفرت بر علیه حکومت به راه انداختند و در پاسخ، حکومت وقت ایران مردم قم را به گلوله بسب و بسیاری را به شهادت رساند. | مقاله توهینآمیزی که در روزنامه رسمی و کثیرالانتشار اطلاعات به چاپ رسید و در آن نسبت به ساحت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، هتاکی شد و در پی آن مردم قم، دست به تظاهرات زدند و سیل خشم و نفرت بر علیه حکومت به راه انداختند و در پاسخ، حکومت وقت ایران مردم قم را به گلوله بسب و بسیاری را به شهادت رساند. | ||
با نزدیکشدن چهلم شهدای | با نزدیکشدن چهلم شهدای قم، روحانیت آگاه و در راس آنها مراجع بزرگوار و امامت امت با وجود سانسور شدید مطبوعات، از طریق اعلامیهها و سخنرانیهای پرشور و حماسی، جنایات بیشمار دستگاه حاکمه را برشمردند و مردم را به برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم یادبود به خون خفتگان ۱۹ دی فرا خواندند. | ||
در استان آذربایجان، آیتالله قاضی با همکاری و همفکری علمای بزرگ از جمله آیتالله | در استان آذربایجان، آیتالله قاضی با همکاری و همفکری علمای بزرگ از جمله آیتالله سیدابوالحسن انگجی (رحمةاللهعلیه)، با انتشار بیانیهای مردم همیشه در صحنه آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود شهدای قم دعوت کردند. | ||
سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در شهر تبریز مجلس باشکوهی در مسجد حاج میرزا یوسف برپا شد و مردم دسته دسته برای عزاداری میآمدند. مزدوری به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد و... زمان انفجار فرا رسیده بود. جوانی از غیرتمندان تبریز که از پارهکردن اعلامیه و سخنان توهینآمیز آن دژخیم به هیجان آمده بود با وی گلاویز شد، و او با استفاده از کلت جوان مجاهد را هدف تیر قرار داد و به شهادت رساند، در این لحظه مردم خشمگین جنازة خونآلود جوان قهرمان را برداشته، همچون سیل خروشان به طرف خیابانها راه افتادند و سینماها و مشروب فروشیها و مراکز فرقه ضاله بهایی و طاغوتیان و ساختمان حزب منفور رستاخیز و تعدادی از بانکها و ساختمانهای دولتی را به آتش کشیدند. | سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در شهر تبریز مجلس باشکوهی در مسجد حاج میرزا یوسف برپا شد و مردم دسته دسته برای عزاداری میآمدند. مزدوری به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد و... زمان انفجار فرا رسیده بود. جوانی از غیرتمندان تبریز که از پارهکردن اعلامیه و سخنان توهینآمیز آن دژخیم به هیجان آمده بود با وی گلاویز شد، و او با استفاده از کلت جوان مجاهد را هدف تیر قرار داد و به شهادت رساند، در این لحظه مردم خشمگین جنازة خونآلود جوان قهرمان را برداشته، همچون سیل خروشان به طرف خیابانها راه افتادند و سینماها و مشروب فروشیها و مراکز فرقه ضاله بهایی و طاغوتیان و ساختمان حزب منفور رستاخیز و تعدادی از بانکها و ساختمانهای دولتی را به آتش کشیدند. | ||
مردان تبریز با استفاده از این حماسه سرنوشتساز خود چنان ضربهای بر پیکر دشمنان اسلام و قرآن آوردند که تا به امروز نظیرش را ندیده بودند. | مردان تبریز با استفاده از این حماسه سرنوشتساز خود چنان ضربهای بر پیکر دشمنان اسلام و قرآن آوردند که تا به امروز نظیرش را ندیده بودند. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
===تأکید بر وحدت اسلامی=== | ===تأکید بر وحدت اسلامی=== | ||
آیتالله قاضی یکی از عالمان روشنبین و ژرفنگری بود که همیشه بر [[وحدت اسلامی]] تأکید داشت و در فرصتهای مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هرچه بیشتر | آیتالله قاضی یکی از عالمان روشنبین و ژرفنگری بود که همیشه بر [[وحدت اسلامی]] تأکید داشت و در فرصتهای مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هرچه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان میکوشید. | ||
او میگوید: «یاد دارم در زمانی که از [[سوریه]] برگشته وارد [[عراق]] شدم و غروب نزدیک بود، توقف کردیم که [[نماز]] مغرب ادا کنیم و حرکت نماییم، [[وضو]] گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر اندخته خواستم مشغول نماز باشم دیدم عدهای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم که میخواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت کردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلوه آمده از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال کردند، واقع امر را به آنها بیان کردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند که به ما جور دیگر تلقین کردهاند.»<ref>قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء، ص۴۱۶</ref>.(نظیر این جریان در دمشق اتفاق افتاده بود) | او میگوید: «یاد دارم در زمانی که از [[سوریه]] برگشته وارد [[عراق]] شدم و غروب نزدیک بود، توقف کردیم که [[نماز]] مغرب ادا کنیم و حرکت نماییم، [[وضو]] گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر اندخته خواستم مشغول نماز باشم دیدم عدهای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم که میخواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت کردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلوه آمده از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال کردند، واقع امر را به آنها بیان کردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند که به ما جور دیگر تلقین کردهاند.»<ref>قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء، ص۴۱۶</ref>.(نظیر این جریان در دمشق اتفاق افتاده بود) | ||
=شهادت= | =شهادت= | ||
هنوز شش ماه از | هنوز شش ماه از انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که گروهک فرقان استاد حوزه و دانشگاه [[شهید مرتضی مطهری|آیتالله مطهری]] را به شهادت رساند ... | ||
وقتی خبر شهادت | وقتی خبر شهادت استاد مطهری، به گوش آیتالله قاضی رسید بسیار متأثر شد و همواره به اطرافیان خود میگفت: کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به شهادت برسم<ref>روزنامه رسالت، شماره ۱۳۹۴، ص۴</ref>. چند روز بعد دعایش مستجاب شد! | ||
سرانجام بعد از عمری مجاهدت و تعلیم و تربیت و نویسندگی،سرانجام در دهم آبان ۱۳۵۸ مصادف با | سرانجام بعد از عمری مجاهدت و تعلیم و تربیت و نویسندگی،سرانجام در دهم آبان ۱۳۵۸ مصادف با عید سعید قربان پس از آنکه نماز عید را اقامه کردند و در خطبههای نماز به افشاگری پرداختند و فرمودند «مرا تهدید به قتل میکنند. من از شهادت نمیترسم و آمادهام و از خدا میخواهم.» در همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط منافقی از گروه فرقان در سن ۶۵ سالگی به شهادت رسید. فردای آن روز مردم مصیبتزده آذربایجان پیکر آن شهید را تشییع کردند و در آرامگاه خانوادگی واقع در مسجد مقبره به خاک سپردند. | ||
=پیام امام خمینی= | =پیام امام خمینی= | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
انا لله و انا الیه راجعون | انا لله و انا الیه راجعون | ||
با کمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجتالاسلام و المسلمین آقا حاج سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی (رحمةاللهعلیه) بر عموم مسلمانان متعهد و علماء اعلام مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض، و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین در راه حق و اسلام خواستارم ملت عزیز و برومند ایران، و آذربایجانیان غیرتمند عزیز، باید در این مصیبتهای بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است هرچه بیشتر مصمّم و در راه هدف و اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پای ننشینند تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنماید. | با کمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجتالاسلام و المسلمین آقا حاج سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی (رحمةاللهعلیه) بر عموم مسلمانان متعهد و علماء اعلام مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض، و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین در راه حق و اسلام خواستارم ملت عزیز و برومند ایران، و آذربایجانیان غیرتمند عزیز، باید در این مصیبتهای بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است هرچه بیشتر مصمّم و در راه هدف و اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پای ننشینند تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنماید. | ||
عزیزان من در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتنابناپذیر است ما باید از کنار این وقایع با عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه | عزیزان من در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتنابناپذیر است ما باید از کنار این وقایع با عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ادامه دهیم. | ||
شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست، ملّتهای مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن بهم سدّ استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و | شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست، ملّتهای مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن بهم سدّ استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبائی خواستارم. | ||
۱۱ ذی الحجة الحرام ۱۳۹۹ | ۱۱ ذی الحجة الحرام ۱۳۹۹ | ||
روح الله الموسوی الخمینی | روح الله الموسوی الخمینی |