پرش به محتوا

روابط بین الملل اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hadifazl صفحهٔ روابط بن الملل اسلامی را به روابط بین الملل اسلامی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" | روابط بين‏ الملل اسلامى |-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |<nowiki>روابط بين‏ الملل اسلامى |-</nowiki>
|زبان مقاله
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
| data-type="authorfatherName" |فارسی
خط ۱۵: خط ۱۵:
</div>
</div>


روابط بين ‏الملل اسلامى عنوان  سخنرانى است از استاد شهید مطهری که در روز دوشنبه 20 بهمن 1354 در سمينار دبيران دينى منطقه غرب تهران ايراد شده است.  
روابط بين ‏الملل اسلامى عنوان  سخنرانى است از استاد [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] که در روز دوشنبه 20 بهمن 1354 در سمينار دبيران دينى منطقه غرب تهران ايراد شده است.  
در این سخنرانی رابطه يك فرد مسلمان را با يك فرد غير مسلمان  و نیز رابطه يك جامعه اسلامى با جامعه‏ غير اسلامى تبیین شده است .  
در این سخنرانی رابطه يك فرد مسلمان را با يك فرد غير مسلمان  و نیز رابطه يك جامعه اسلامى با جامعه‏ غير اسلامى تبیین شده است .  
ضمنا متن این سخنرانی در کتاب (پانزده گفتار)استاد شهید مطهری ذکر شده است .
ضمنا متن این سخنرانی در کتاب (پانزده گفتار)استاد شهید مطهری ذکر شده است .




== روابط بين‏ الملل اسلامى ==  
==روابط بين‏ الملل اسلامى==  


مقصود از روابط بين‏ الملل اسلامى اين است كه رابطه يك فرد مسلمان را با يك فرد غير مسلمان مشخص كنيم و يا رابطه يك جامعه اسلامى با جامعه‏اى غير اسلامى چگونه بايستى باشد؟
مقصود از روابط بين‏ الملل اسلامى اين است كه رابطه يك فرد مسلمان را با يك فرد غير مسلمان مشخص كنيم و يا رابطه يك جامعه اسلامى با جامعه‏اى غير اسلامى چگونه بايستى باشد؟




== انواع رابطه‏ ها ==
==انواع رابطه‏ ها==


رابطه فرد مسلمان با فرد غير مسلمان، و رابطه جامعه اسلامى با جامعه غير اسلامى دو مسئله مختلف هستند و اين دو را يكى نبايد فرض كرد. اين كه من به عنوان يك فرد مسلمان با يك فرد ديگرى كه او مسلمان نيست چه روابط و رفتارى بايد داشته باشم و در مورد او چه تكاليفى دارم و چه حقوقى بين من و او برقرار است، مسئله‏اى است  
رابطه فرد مسلمان با فرد غير مسلمان، و رابطه جامعه اسلامى با جامعه غير اسلامى دو مسئله مختلف هستند و اين دو را يكى نبايد فرض كرد. اين كه من به عنوان يك فرد مسلمان با يك فرد ديگرى كه او مسلمان نيست چه روابط و رفتارى بايد داشته باشم و در مورد او چه تكاليفى دارم و چه حقوقى بين من و او برقرار است، مسئله‏اى است  
خط ۳۲: خط ۳۲:




 
==نظریات مختلف در زمینه دین و نقش آن در روابط اجتماعی==  
== نظریات مختلف در زمینه دین و نقش آن در روابط اجتماعی ==  




خط ۳۹: خط ۳۸:




 
==مسلك صلح كل==
== مسلك صلح كل ==




خط ۶۱: خط ۵۹:




==اصل روشنفكرىِ عدم تعصب‏==


== اصل روشنفكرىِ عدم تعصب‏ ==
مثلًا اصلى به نام اصل روشنفكرى- كه در جامعه ما هم كم و بيش رسوخ كرده است- مى‏گويد: يك آدم روشنفكر تعصب ندارد. در منطق روزنامه‏ ها كلمه «تديّن» مرادف با «تعصب» شده است. من نمى‏دانم مقصود آنها از كلمه تعصب چيست.
 
مثلًا اصلى به نام اصل روشنفكرى- كه در جامعه ما هم كم و بيش رسوخ كرده است- مى‏گويد: يك آدم روشنفكر تعصب ندارد. در منطق روزنامه‏ها كلمه «تديّن» مرادف با «تعصب» شده است. من نمى‏دانم مقصود آنها از كلمه تعصب چيست.


البته شك ندارد كه تعصب در يك معنى از خانواده خودخواهى و خودپرستى است، يعنى انسان به چيزى يا به فكرى پايبند باشد به دليل اين كه به آن وابسته است، به‏ خانواده يا فاميل يا خاندان او وابستگى دارد.  
البته شك ندارد كه تعصب در يك معنى از خانواده خودخواهى و خودپرستى است، يعنى انسان به چيزى يا به فكرى پايبند باشد به دليل اين كه به آن وابسته است، به‏ خانواده يا فاميل يا خاندان او وابستگى دارد.  


تعصب از ماده «عصب» است. مثلًا من حرفى مى‏زنم و سخنم منطقى نيست ولى چون خودم اين حرف را زده‏ام ايستادگى مى‏كنم و اين تعصب است. همچنين پدر يا اجداد من موضوعى را گفته‏اند كه منطقى نيست؛ فقط به دليل اين كه حرف اجدادم است از آن حرف بى‏منطق حمايت مى‏كنم و اين همان تعصب است، زيرا دفاع من براى حرف و سخنى است كه با منطق وفق نمى‏دهد.
تعصب از ماده «عصب» است. مثلًا من حرفى مى‏زنم و سخنم منطقى نيست ولى چون خودم اين حرف را زده‏ام ايستادگى مى‏كنم و اين تعصب است. همچنين پدر يا اجداد من موضوعى را گفته‏اند كه منطقى نيست؛ فقط به دليل اين كه حرف اجدادم است از آن حرف بى‏منطق حمايت مى‏كنم و اين همان تعصب است، زيرا دفاع من براى حرف و سخنى است كه با منطق وفق نمى‏ دهد. ولى يك وقت است كه انسان به مطلبى به عنوان يك حقيقت رسيده است يعنى به حكم عقل و منطق آن مطلب را دريافت كرده و به آن ايمان آورده است نه اينكه نسبت به آن پيوندى عصبى داشته باشد. در اين صورت آن مطلب را بايد جزو ايده خود قرار بدهد.


ولى يك وقت است كه انسان به مطلبى به عنوان يك حقيقت رسيده است يعنى به حكم عقل و منطق آن مطلب را دريافت كرده و به آن ايمان آورده است نه اينكه نسبت به آن پيوندى عصبى داشته باشد. در اين صورت آن مطلب را بايد جزو ايده خود قرار بدهد.


==بى‏تعصبى يا بى‏مسلكى‏==


== بى‏تعصبى يا بى‏مسلكى‏ ==
اگر انسان ايده‏اى را منطقاً بپذيرد آيا بايد نسبت به آن ايده بى ‏تفاوت باشد؟ اگر از طرفداران مكتب صلح كل سؤال كنيم كه آيا پسنديده است كه انسان مسلكى باشد؟
 
اگر انسان ايده‏اى را منطقاً بپذيرد آيا بايد نسبت به آن ايده بى‏تفاوت باشد؟ اگر از طرفداران مكتب صلح كل سؤال كنيم كه آيا پسنديده است كه انسان مسلكى باشد؟


جواب مى‏دهند: بله، خوب است كه انسان مسلكى باشد. به آنها مى‏گوييم اگر مى‏گوييد مسلكى بودن خوب است، مسلكى بودن يعنى حمايت از يك رويّه و مسلك؛ چرا در اينجا اسم آن را تعصب نمى‏گذاريد؟
جواب مى‏دهند: بله، خوب است كه انسان مسلكى باشد. به آنها مى‏گوييم اگر مى‏گوييد مسلكى بودن خوب است، مسلكى بودن يعنى حمايت از يك رويّه و مسلك؛ چرا در اينجا اسم آن را تعصب نمى‏گذاريد؟




== محبت عمومى‏ ==
==محبت عمومى‏==


پس نتيجه اين مى‏شود كه به نام اصل روشنفكرى و اصل صلح كل، مسيحيها و در واقع استعمارگرهاى مسيحى به دست مبشرين مسيحى اين فكر را در دنيا تبليغ كردند كه: يك آدم با ايمان بايستى تابع صلح كل باشد  
پس نتيجه اين مى‏شود كه به نام اصل روشنفكرى و اصل صلح كل، مسيحيها و در واقع استعمارگرهاى مسيحى به دست مبشرين مسيحى اين فكر را در دنيا تبليغ كردند كه: يك آدم با ايمان بايستى تابع صلح كل باشد  
خط ۸۹: خط ۸۴:




== مسائل شخصى و سليقه ‏اى‏ ==
==مسائل شخصى و سليقه ‏اى‏==


اين مسئله كه دين يك امر وجدانى است ريشه‏اى دارد و آن ريشه اين است:
اين مسئله كه دين يك امر وجدانى است ريشه‏اى دارد و آن ريشه اين است:
خط ۹۸: خط ۹۳:
انسان دو سلسله مسائل دارد. يكى مسائل سليقه‏اى است، يعنى مسائلى كه به‏ ساختمان وجود هركسى مربوط است.  
انسان دو سلسله مسائل دارد. يكى مسائل سليقه‏اى است، يعنى مسائلى كه به‏ ساختمان وجود هركسى مربوط است.  


در اين نوع مسائل هركسى بايد آزاد باشد يعنى «خوب» براى او همان است كه انتخاب كرده است. مثالى عرض مى‏كنم: آيا در مورد رنگ لباس، همه افراد يك نوع سليقه دارند؟
در اين نوع مسائل هركسى بايد آزاد باشد يعنى «خوب» براى او همان است كه انتخاب كرده است. مثالى عرض مى‏كنم: آيا در مورد رنگ لباس، همه افراد يك نوع سليقه دارند؟ مسلّماً نه، زيرا اگر همه افراد در انتخاب رنگ لباس يك جور سليقه داشتند ديگر كارخانجات نساجى مجبور نبودند اين‏قدر تنوع در رنگ منسوجات خود ايجاد نمايند بلكه فقط يك رنگ را انتخاب كرده و كليه محصولاتشان را به همان رنگ تحويل بازار مى‏دادند.  
 
مسلّماً نه، زيرا اگر همه افراد در انتخاب رنگ لباس يك جور سليقه داشتند ديگر كارخانجات نساجى مجبور نبودند اين‏قدر تنوع در رنگ منسوجات خود ايجاد نمايند بلكه فقط يك رنگ را انتخاب كرده و كليه محصولاتشان را به همان رنگ تحويل بازار مى‏دادند.  




خط ۱۴۳: خط ۱۳۶:




== نقد دیدگاه شخصی انگاری دین ==  
==نقد دیدگاه شخصی انگاری دین==  




خط ۱۴۹: خط ۱۴۲:




== ايدئولوژى ملازم است با مسئوليت‏ ==
==ايدئولوژى ملازم است با مسئوليت‏==


اينجاست كه قبول اين ايدئولوژى براى من مسئوليت به وجود مى‏آورد. اولين مسئوليتى كه به وجود مى‏آورد مسئوليت در مقابل وجود خودم است و بعد مسئوليت در مقابل خانواده‏ام و بعد مسئوليت در مقابل اقوامم و جامعه‏ام و بلكه مسئوليت در مقابل تمام اجتماع بشريت.
اينجاست كه قبول اين ايدئولوژى براى من مسئوليت به وجود مى‏آورد. اولين مسئوليتى كه به وجود مى‏آورد مسئوليت در مقابل وجود خودم است و بعد مسئوليت در مقابل خانواده‏ام و بعد مسئوليت در مقابل اقوامم و جامعه‏ام و بلكه مسئوليت در مقابل تمام اجتماع بشريت.
خط ۱۵۹: خط ۱۵۲:




=== تمثيل به سلامت‏ ===
===تمثيل به سلامت‏===


مثلًا اگر معاشرت با فلان مسلول براى من احساس خطرى در سلامتى‏ام داشته باشد ناچار من بايستى در روابطم با آن شخص مسلول نوعى تجديدنظر بنمايم؛ يعنى رابطه من از نظر بهداشتى با يك نفر سالم و رابطه من از نظر بهداشتى با يك فرد مريض و مسلول نمى‏تواند يك‏جور و يكسان باشد.  
مثلًا اگر معاشرت با فلان مسلول براى من احساس خطرى در سلامتى‏ام داشته باشد ناچار من بايستى در روابطم با آن شخص مسلول نوعى تجديدنظر بنمايم؛ يعنى رابطه من از نظر بهداشتى با يك نفر سالم و رابطه من از نظر بهداشتى با يك فرد مريض و مسلول نمى‏تواند يك‏جور و يكسان باشد.  
خط ۱۸۸: خط ۱۸۱:




=== مسئوليت و اعمال زور ===
===مسئوليت و اعمال زور===


ممكن است خود فرد درك مصلحت خويش را نداشته باشد؛ در اينجا اگر مصلح تشخيصى به نفع فرد و اجتماع بدهد، چنانچه بتواند، بايد به افراد، محاسن آن تشخيص را بفهماند و بعد، از آنها بخواهد به آن عمل كنند؛ ولى اگر آنها درك نمى‏كنند بايستى با توسل به زور سلامت را ايجاد كند.
ممكن است خود فرد درك مصلحت خويش را نداشته باشد؛ در اينجا اگر مصلح تشخيصى به نفع فرد و اجتماع بدهد، چنانچه بتواند، بايد به افراد، محاسن آن تشخيص را بفهماند و بعد، از آنها بخواهد به آن عمل كنند؛ ولى اگر آنها درك نمى‏كنند بايستى با توسل به زور سلامت را ايجاد كند.
خط ۲۰۱: خط ۱۹۴:




 
===دين و ضرورت محافظت از خطر===
=== دين و ضرورت محافظت از خطر ===


حال مى‏آييم سراغ مسئله ايمان و دين. يك وقت است كه دين حقيقتى است مانند علم و بهداشت و سلامت و بلكه بالاتر، حقيقتى است كه بشر براى سلامت خود به آن نيازمند است.
حال مى‏آييم سراغ مسئله ايمان و دين. يك وقت است كه دين حقيقتى است مانند علم و بهداشت و سلامت و بلكه بالاتر، حقيقتى است كه بشر براى سلامت خود به آن نيازمند است.
خط ۲۰۹: خط ۲۰۱:




 
===دين، زور و جبر===
=== دين، زور و جبر ===




خط ۲۲۸: خط ۲۱۹:




 
==جهاد==
== جهاد ==




خط ۲۳۹: خط ۲۲۹:




 
==ضابطه ‏ها==
== ضابطه ‏ها ==
حال در روابط، احتياج به يك ضابطه‏هايى داريم؛ آن ضابطه‏ها تعيين‏كننده اين است كه در چه حدودى روابط يك مسلمان با يك غير مسلمان هيچ تفاوتى نسبت به روابط يك مسلمان با مسلمان ديگر ندارد. خيلى واضح است، تا حدودى كه تأثير مثبت يا منفى در مورد دين اسلام ندارد.
حال در روابط، احتياج به يك ضابطه‏هايى داريم؛ آن ضابطه‏ها تعيين‏كننده اين است كه در چه حدودى روابط يك مسلمان با يك غير مسلمان هيچ تفاوتى نسبت به روابط يك مسلمان با مسلمان ديگر ندارد. خيلى واضح است، تا حدودى كه تأثير مثبت يا منفى در مورد دين اسلام ندارد.


خط ۲۶۳: خط ۲۵۲:




 
==ازدواجها==
== ازدواجها ==
پس حدود مطلب اين است كه اگر اسلام مى‏گويد- مثلًا- در ازدواج دائم حتى زن غير مسلمان نگيريد، از جهت خطرى است كه خواه ناخواه به دين شما لطمه مى‏زند و به ضرر دين شما تمام مى‏شود و به ضرر جامعه اسلامى خواهد بود.  
پس حدود مطلب اين است كه اگر اسلام مى‏گويد- مثلًا- در ازدواج دائم حتى زن غير مسلمان نگيريد، از جهت خطرى است كه خواه ناخواه به دين شما لطمه مى‏زند و به ضرر دين شما تمام مى‏شود و به ضرر جامعه اسلامى خواهد بود.  


خط ۲۷۵: خط ۲۶۳:




 
==زن و شراب در سقوط اسپانيا==
== زن و شراب در سقوط اسپانيا ==
مثلًا اندلس را كه يكى از كشورهاى قديمى و متمدن عظيم بود در نظر بگيريد. خيلى از حكما و ادبا و فلاسفه اسلامى از اين سرزمين بوده‏اند و بعد مسيحيها آن را گرفتند و هنوز مسجدهاى تاريخى باعظمتى در آن وجود دارد.مسيحيت چگونه بر آنجا غلبه كرد؟ نقشه كشيد و دو مسئله را در آنجا رايج نمود: يكى مسئله بى‏حجابى و ديگر مسئله مشروبخوارى. به اين طريق اقدام نمودند كه دستور دادند دختران بسيار زيباى مسيحى به بهترين وجه آرايش كنند و در خيابانها گردش و رفت و آمد نمايند و در روابط با مردان آزاد باشند.  
مثلًا اندلس را كه يكى از كشورهاى قديمى و متمدن عظيم بود در نظر بگيريد. خيلى از حكما و ادبا و فلاسفه اسلامى از اين سرزمين بوده‏اند و بعد مسيحيها آن را گرفتند و هنوز مسجدهاى تاريخى باعظمتى در آن وجود دارد.
 
مسيحيت چگونه بر آنجا غلبه كرد؟ نقشه كشيد و دو مسئله را در آنجا رايج نمود: يكى مسئله بى‏حجابى و ديگر مسئله مشروبخوارى. به اين طريق اقدام نمودند كه دستور دادند دختران بسيار زيباى مسيحى به بهترين وجه آرايش كنند و در خيابانها گردش و رفت و آمد نمايند و در روابط با مردان آزاد باشند.  


نتيجه اين شد كه پس از چندى دلبستگيها به‏وجود آمد و ازدواجها صورت گرفت و كم‏كم در سطوح بالا نيز اين ازدواجها صورت گرفت و ديگر كار خاتمه پيدا كرد.
نتيجه اين شد كه پس از چندى دلبستگيها به‏وجود آمد و ازدواجها صورت گرفت و كم‏كم در سطوح بالا نيز اين ازدواجها صورت گرفت و ديگر كار خاتمه پيدا كرد.
خط ۲۸۹: خط ۲۷۴:




== آيات سوره ممتحنه‏ ==
==آيات سوره ممتحنه‏==




خط ۳۰۶: خط ۲۹۱:




=== داستان حاطب بن ابى بلتعه‏ === ===
===داستان حاطب بن ابى بلتعه‏ ======




خط ۳۴۴: خط ۳۲۹:




== منبع ==  
==منبع==  
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏24، ص: 550-537- با ویرایش جزئی -  
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏24، ص: 550-537- با ویرایش جزئی -  


 
[[رده:اسلام حقوق ،روابط بین الملل  ]]
[[رده:اسلام حقوق ،روابط بین الملل  ]] ==
<nowiki/>==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش