confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی « عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
شفاعت | |||
عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بیاذن او نمیتواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بندهای راضی باشد به شفیعان اذن میدهد در حق او شفاعت کنند | عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بیاذن او نمیتواند شفاعت نماید. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بندهای راضی باشد به شفیعان اذن میدهد در حق او شفاعت کنند | ||
اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک میدانند. | اهل سنت نیز اصل شفاعت را قبول دارند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. اما وهابیان طلب شفاعت از غیرخدا را شرک میدانند. | ||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
=== معنای اصطلاحی شفاعت === | === معنای اصطلاحی شفاعت === | ||
شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر. | |||
یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان میرسد. به عنوان مثال، همانگونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم میرسد و انبیا و وحی و کتاب های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شدهاند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم میرسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان میرسد | |||
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنهکار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است. | |||
==== شفاعت در تعبیر استاد شهید مطهری: ==== | |||
شفاعت، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمتها است نسبت داده میشود، با نام (مغفرت) خوانده میشود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب میگردد، نام (شفاعت) به خود میگیرد. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.</ref> | |||
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنهکار واسطه شده و سبب میشود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنهکار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنهکار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد. | بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنهکار واسطه شده و سبب میشود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنهکار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنهکار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد. | ||
== شرایط شفاعت == | |||
شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنهکاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است. | شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنهکاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است. | ||
=== رضایت خداوند: === | |||
شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا میشود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد. | |||
=== مومن بودن شفاعت شونده === | |||
گنهکارانی مورد شفاعت قرار میگیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمیشوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت. | |||
== «شفاعت» در قرآن == | == «شفاعت» در قرآن == | ||
شفاعت به همین عنوان حدود 30 مورد بحث شده است البته بحث ها و اشارات دیگرى به این مسأله بدون ذکر این عنوان نیز دیده مى شود. | |||
=== دسته بندی آیات مربوط به شفاعت === | === دسته بندی آیات مربوط به شفاعت === | ||
آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم مى شود: | آیات مربوط به شفاعت در قرآن به چند گروه تقسیم مى شود: | ||
==== آیات نافی شفاعت ==== | ==== آیات نافی شفاعت ==== | ||
گروه اول آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 254.</ref> | گروه اول آیاتى است که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کنند، مانند: «أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 254.</ref> و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 48.</ref><br> | ||
و مانند: «وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَة». <ref>بقره، آیه 48.</ref> | |||
در این آیات راه هاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مسأله شفاعت نفى شده است. | در این آیات راه هاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مسأله شفاعت نفى شده است. | ||
در مورد بعضى از مجرمان مى خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد). مدثر، آیه 48. | در مورد بعضى از مجرمان مى خوانیم: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»؛ (شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد). مدثر، آیه 48. | ||
==== آیات انحصار شفیع در خداوند ==== | ==== آیات انحصار شفیع در خداوند ==== | ||
گروه دوم آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید). سجده، آیه 4. | گروه دوم آیاتى است که «شفیع» را منحصراً خدا معرفى مى کند مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا شَفیع»؛ (غیر از خدا ولى و شفیعى ندارید). <ref>سجده، آیه 4.</ref> | ||
«قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref> | «قلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعا»؛ (همه شفاعت ها مخصوص خدا است). <ref>زمر، آیه 44.</ref> | ||
==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ==== | ==== آیات مشروط کننده شفاعت به اذن و فرمان خداوند ==== | ||
گروه سوم | گروه سوم آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى کند مانند: «مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِه»؛ (چه کسى مى تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟)<ref>، بقره، آیه 255</ref> | ||
«وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد). | «وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَه»؛ سبأ، آیه 23. (شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد). | ||
==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ==== | ==== آیات بیان شرایط شفاعت شونده ==== | ||
خط ۴۸: | خط ۵۱: | ||
در روایات اسلامى تعبیرات فراوانى مى بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله: | در روایات اسلامى تعبیرات فراوانى مى بینیم که مکمل مفاد آیات قرآن است از جمله: | ||
1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از على(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است. <ref>وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 334، حديث 20688 (چاپ آل البيت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.</ref> | 1 ـ در تفسیر «برهان» از امام کاظم(علیه السلام) از على(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم: «شَفاعَتِی لاَِهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ أُمَّتِی...»؛ (شفاعت من براى مرتکبین گناهان کبیره است. <ref>وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 334، حديث 20688 (چاپ آل البيت)؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحات 30، 34 و 40.</ref><br> | ||
راوى حدیث که «ابن ابى عمیر» است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى» و مسلّم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودى خدا نیست. | راوى حدیث که «ابن ابى عمیر» است مى گوید: از امام کاظم(علیه السلام) پرسیدم: چگونه براى مرتکبان گناهان کبیره شفاعت ممکن است در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ لایَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى» و مسلّم است کسى که مرتکب کبائر شود مورد ارتضاء و خشنودى خدا نیست. | ||
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده پشیمانى از گناه توبه است... و کسى که پشیمان نگردد، مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند <ref>تفسير «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 335، حديث 20675 (چاپ آل البيت)</ref> | امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «هر فرد با ایمانى که مرتکب گناهى مى شود طبعاً پشیمان خواهد شد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده پشیمانى از گناه توبه است... و کسى که پشیمان نگردد، مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او ظلم است، و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت کننده اى ندارند <ref>تفسير «برهان»، جلد 3، صفحه 57؛ «بحار الانوار»، جلد 8، صفحه 351؛ «وسائل الشيعه»، جلد 15، صفحه 335، حديث 20675 (چاپ آل البيت)</ref><br> | ||
مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود. | |||
ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند (دقت کنید). | مضمون صدر حدیث این است که: شفاعت شامل مرتکبان کبائر مى شود.ولى ذیل حدیث روشن مى کند که شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است که مجرم را به مرحله ندامت، خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شکنى برهاند (دقت کنید).<br> | ||
2 ـ در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) در نامه اى که به صورت متحد المال براى اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْه». | |||
لحن این روایت نشان مى دهد براى اصلاح اشتباهاتى که در زمینه شفاعت براى بعضى از یاران امام خصوصاً، و جمعى از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت هاى تشویق کننده به گناه در آن نفى شده است و مى گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند. <ref>نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قديم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جديد)؛ «كافى»، جلد 8، صفحه 11، كتاب الروضة (دار الكتب الاسلامية)</ref> | 2 ـ در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) در نامه اى که به صورت متحد المال براى اصحابش نوشت، چنین نقل شده: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ عِنْدَ اللّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْه».<br> | ||
لحن این روایت نشان مى دهد براى اصلاح اشتباهاتى که در زمینه شفاعت براى بعضى از یاران امام خصوصاً، و جمعى از مسلمانان عموماً رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعت هاى تشویق کننده به گناه در آن نفى شده است و مى گوید: «هر کس دوست دارد مشمول شفاعت گردد باید خشنودى خدا را جلب کند. <ref>نقل از «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 304، چاپ قديم (جلد 8، صفحه 53، و جلد 75، صفحه 220، چاپ جديد)؛ «كافى»، جلد 8، صفحه 11، كتاب الروضة (دار الكتب الاسلامية)</ref><br> | |||
3 ـ باز در حدیث پر معنى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر مى انگیزد به عابد مى گوید: به سوى بهشت رو، اما به عالم مى گوید: براى مردمى که تربیت کردى شفاعت کن! <ref>علل الشرايع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مكتبة الداورى)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قديم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جديد)</ref> | 3 ـ باز در حدیث پر معنى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ بَعَثَ اللّهُ الْعالِمَ وَ الْعابِدَ، فَإِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قِیلَ لِلْعابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ قِیلَ لِلْعالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُم»؛ (در روز رستاخیز خداوند عالم و عابد را بر مى انگیزد به عابد مى گوید: به سوى بهشت رو، اما به عالم مى گوید: براى مردمى که تربیت کردى شفاعت کن! <ref>علل الشرايع»، جلد 2، صفحه 394 (انتشارات مكتبة الداورى)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 305، چاپ قديم (جلد 2، صفحه 16، و جلد 8، صفحه 56، چاپ جديد)</ref> | ||
در این حدیث، پیوندى میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده اند، دیده مى شود که مى تواند پرتوى به روى بسیارى از موارد تاریک این بحث بیفکند. | در این حدیث، پیوندى میان «تأدیب عالم» و «شفاعت او نسبت به شاگردانش» که مکتب او را درک کرده اند، دیده مى شود که مى تواند پرتوى به روى بسیارى از موارد تاریک این بحث بیفکند.<br> | ||
به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفى آن از عابد، نشانه دیگرى است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قرار دادى و یا پارتى بازى نیست بلکه یک مکتب تربیتى و تجسمى است از تربیت در این جهان. | به علاوه اختصاص شفاعت به عالم، و نفى آن از عابد، نشانه دیگرى است از این که شفاعت در منطق اسلام یک مطلب قرار دادى و یا پارتى بازى نیست بلکه یک مکتب تربیتى و تجسمى است از تربیت در این جهان. | ||
آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمى از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصى که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، و گر نه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است. | آنچه در مورد روایات شفاعت آوردیم کمى از بسیار بود، که به خاطر نکات خاصى که متناسب با بحث ما در آنها بود انتخاب گردید، و گر نه روایات شفاعت به مرحله تواتر رسیده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۷۰: | ||
يحيى بن شرف نووى شافعى» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضى عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل مى کند که مى گوید: شفاعت متواتر است. <ref>شرح مسلم نووى»، جلد 3، صفحه 35 (دار الكتاب العربى، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.</ref> | يحيى بن شرف نووى شافعى» در شرح «صحیح مسلم» از «قاضى عیاض» دانشمند معروف اهل تسنن نقل مى کند که مى گوید: شفاعت متواتر است. <ref>شرح مسلم نووى»، جلد 3، صفحه 35 (دار الكتاب العربى، چاپ دوم، 1407 ه. ق)؛ «بحار الانوار»، جلد 3، صفحه 307.</ref> | ||
در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبد الرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیارى از مدارس دینى «حجاز» به عنوان یک کتاب درسى شناخته مى شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت گذار مى دانند و به او انتقاد مى کنند و او را گمراه مى شمرند. <ref>فتح المجيد»، صفحه 211؛ «فتح البارى»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانى»، جلد 2، صفحه 45.</ref> | در کتاب «فتح المجید» تألیف «شیخ عبد الرحمن بن حسن» که از معروف ترین کتب «وهابیت» است، و هم اکنون در بسیارى از مدارس دینى «حجاز» به عنوان یک کتاب درسى شناخته مى شود، از «ابن قیم» چنین نقل شده: «احادیث در زمینه شفاعت مجرمان از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) متواتر است، و صحابه و اهل سنت عموماً بر این موضوع اجماع دارند، و منکر آن را بدعت گذار مى دانند و به او انتقاد مى کنند و او را گمراه مى شمرند. <ref>فتح المجيد»، صفحه 211؛ «فتح البارى»، جلد 11، صفحه 429؛ «شرح زرقانى»، جلد 2، صفحه 45.</ref> | ||
== منابع == | |||
• تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273. | • تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 273.<br> | ||
• تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277. | • تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج 1، ص 277. | ||
پی نوشت: | == پی نوشت: == |