۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دمشق' به 'دمشق') |
جز (جایگزینی متن - 'شیعه' به 'شیعه') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=از دیدگاه حدیث= | =از دیدگاه حدیث= | ||
روایات بسیاری در مجموعههای حدیثی اهل سنت و | روایات بسیاری در مجموعههای حدیثی اهل سنت و شیعه وجود دارد مبنی بر اینکه بدعت گناهی بزرگ و حرامی آشکار است و مسلمانان جداً باید از این کار پرهیز کنند. | ||
فشرده آنچه در روایات درباره بدعت آمده، چنین است: از امور تازه درست کردن در دین باید پرهیز کرد، زیرا هر بدعتی گمراهی است <ref>محمد ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۱۶-۱۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲- ۱۹۵۳م.</ref><ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۲، ص۴۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>احمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۳۲۸، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.</ref> <ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. </ref> هیچ قومی بدعتی را درست نکردند، مگر آنکه سنتی از میان رفت. <ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۰۵، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref> <ref>حسن ابن شعبه، تحف العقول، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۶ق.</ref> | فشرده آنچه در روایات درباره بدعت آمده، چنین است: از امور تازه درست کردن در دین باید پرهیز کرد، زیرا هر بدعتی گمراهی است <ref>محمد ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۱۶-۱۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲- ۱۹۵۳م.</ref><ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۲، ص۴۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>احمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۳۲۸، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ش.</ref> <ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. </ref> هیچ قومی بدعتی را درست نکردند، مگر آنکه سنتی از میان رفت. <ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۰۵، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.</ref> <ref>حسن ابن شعبه، تحف العقول، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۶ق.</ref> | ||
کسی که در دین چیز تازهای بیاورد که از دین نیست، مردود است. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۲، ص۴۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۱۳۴۳، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.</ref> | کسی که در دین چیز تازهای بیاورد که از دین نیست، مردود است. <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۲، ص۴۵، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۱۳۴۳، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
اینان با این مبنا که باید از سلف صالح، یعنی صحابه و تابعین و محدثان بزرگ قرن ۱-۳ق پیروی کرد، با هر امر تازهای به ستیزه برمیخاستند. | اینان با این مبنا که باید از سلف صالح، یعنی صحابه و تابعین و محدثان بزرگ قرن ۱-۳ق پیروی کرد، با هر امر تازهای به ستیزه برمیخاستند. | ||
ابن تیمیه (ه م) از سردمداران این جریان فکری است. | ابن تیمیه (ه م) از سردمداران این جریان فکری است. | ||
از نظر او همگی متکلمان اعم از | از نظر او همگی متکلمان اعم از شیعه ، معتزله ، جهمیه ، اشاعره و خوارج بدعتگذارند و همه فلاسفه از جمله فارابی و ابن سینا نیز در دام بدعت گرفتار آمدهاند. <ref>احمد ابن تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۱، ص۳۶۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> <ref>احمد ابن تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۵، ص۳۷۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> <ref>احمد ابن تیمیه، «العقیدة الحمویة الکبری»، ج۱، ص۴۲۵- ۴۲۹، مجموعة الرسائل الکبری، بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.</ref><ref>احمد ابن تیمیه، موافقة صحیح المنقول لصریح المعقول، ج۱، ص۳۶۳، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.</ref><ref>احمد ابن تیمیه، مجموعة التفسیر،ص۳۶۰، به کوشش عبدالصمد شرفالدین، بمبئی، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.</ref><ref>عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۳، ص۱۴۸، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. </ref> | ||
او حتیاز برگذاری جشن هایدینی نیز انتقاد میکند.<ref>ابن تیمیه، احمد، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۵۸۱، به كوشش ناصر ابن عبدالكریم عقل، ریاض، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م؛</ref> <ref>جعفر مرتضی عاملی، ج۱، ص۵۰، المواسم و المراسم، تهران، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م.</ref> | او حتیاز برگذاری جشن هایدینی نیز انتقاد میکند.<ref>ابن تیمیه، احمد، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۵۸۱، به كوشش ناصر ابن عبدالكریم عقل، ریاض، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م؛</ref> <ref>جعفر مرتضی عاملی، ج۱، ص۵۰، المواسم و المراسم، تهران، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م.</ref> | ||
گرایش کهنه اصحاب حدیث هرگونه پرسش و تفکر را در دین بدعت میدانستو علم کلام و فلسفه را نامشروعقلمداد میکرد. <ref>محمود ابن ملاحمی، المعتمد، ج۱، ص۷۲-۷۶، به کوشش مکدرموت و مادلونگ، لندن، ۱۹۹۱م.</ref><ref>علی سبکی، السیف الصقیل، ج۱، ص۱۲۷، قاهره، مکتبة زهران.</ref><ref>حسین بغوی، شرح السنة، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش شعیب ارناؤوط و محمدزهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> | گرایش کهنه اصحاب حدیث هرگونه پرسش و تفکر را در دین بدعت میدانستو علم کلام و فلسفه را نامشروعقلمداد میکرد. <ref>محمود ابن ملاحمی، المعتمد، ج۱، ص۷۲-۷۶، به کوشش مکدرموت و مادلونگ، لندن، ۱۹۹۱م.</ref><ref>علی سبکی، السیف الصقیل، ج۱، ص۱۲۷، قاهره، مکتبة زهران.</ref><ref>حسین بغوی، شرح السنة، ج۱، ص۲۱۷، به کوشش شعیب ارناؤوط و محمدزهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
پاسخ متکلمان در برابر اصحاب حدیث این بود که بدعت کار ما نیست، بلکه کار خود شماست!. <ref>علی اشعری، «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام»، ج۱، ص۸۷ - ۸۸، همراه اللمع، به کوشش ری مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.</ref> | پاسخ متکلمان در برابر اصحاب حدیث این بود که بدعت کار ما نیست، بلکه کار خود شماست!. <ref>علی اشعری، «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام»، ج۱، ص۸۷ - ۸۸، همراه اللمع، به کوشش ری مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.</ref> | ||
متکلمان به نوبه خود فیلسوفان را بدعتگذار میدانند و ابن رشد چنین پاسخ میدهد که اشاعره، معتزله، باطنیه و حشویه همگی سخت گرفتار تأویلات بدعت آمیزند. <ref>علی اشعری، «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام»، ج۱، ص۸۷ - ۸۸، همراه اللمع، به کوشش ری مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.</ref> | متکلمان به نوبه خود فیلسوفان را بدعتگذار میدانند و ابن رشد چنین پاسخ میدهد که اشاعره، معتزله، باطنیه و حشویه همگی سخت گرفتار تأویلات بدعت آمیزند. <ref>علی اشعری، «رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام»، ج۱، ص۸۷ - ۸۸، همراه اللمع، به کوشش ری مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م.</ref> | ||
اشاعره همه فرقههای جز خود - از جمله جبریه ، معتزله، | اشاعره همه فرقههای جز خود - از جمله جبریه ، معتزله، شیعه و باطنیه - را اهل بدعت میدانند <ref>محمد ملطی، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ج۱، ص۵، به کوشش محمد زاهد کوثری، مکتب نشر الثقافة الاسلامیه، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م.</ref> <ref>ابن عساكر، على، تبیین كذب المفتری، ص۱۱۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.</ref> <ref>عبدالله یافعی، مرهم العلل المعضلة، ص۹۹، به کوشش اد راس، کلکته، ۱۹۱۰م.</ref> <ref>محمد غزالی، فضائح الباطنیة، ج۱، ص۱۸-۱۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.</ref> | ||
معتزله این اتهام را درمورد مرجئه و اشاعره صادق میدانند. <ref>ابن عساكر، على، تبیین كذب المفتری، ص۱۱۳، ص۱۰۸، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.</ref> <ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۴۹، قم، ۱۴۱۳ق.</ref> | معتزله این اتهام را درمورد مرجئه و اشاعره صادق میدانند. <ref>ابن عساكر، على، تبیین كذب المفتری، ص۱۱۳، ص۱۰۸، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.</ref> <ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۴۹، قم، ۱۴۱۳ق.</ref> | ||
اهل سنت همه فرقههای جز خود را اهل بدعت میشمرند. <ref>فضل بن شاذان، الایضاح، ج۱، ص۴، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۱ش. </ref><ref>محمد کراجکی، التعجب من اغلاط العامة فی مسألة الامامة، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش فارس حسون کریم، قم، ۱۴۲۱ق.</ref> | اهل سنت همه فرقههای جز خود را اهل بدعت میشمرند. <ref>فضل بن شاذان، الایضاح، ج۱، ص۴، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۱ش. </ref><ref>محمد کراجکی، التعجب من اغلاط العامة فی مسألة الامامة، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش فارس حسون کریم، قم، ۱۴۲۱ق.</ref> | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
فارغ از منابع رجالی، انحرافات اعتقادی از سده ۳ق، به تدریج به پرکاربردترین حوزه معنایی بدعت مبدل شده، و در طی قرون متمادی پس از آن، به خصوص در آثار مؤلفان اهل سنت و جماعت کاربرد شاخص بدعت بوده است. | فارغ از منابع رجالی، انحرافات اعتقادی از سده ۳ق، به تدریج به پرکاربردترین حوزه معنایی بدعت مبدل شده، و در طی قرون متمادی پس از آن، به خصوص در آثار مؤلفان اهل سنت و جماعت کاربرد شاخص بدعت بوده است. | ||
به طور کلی باید توجه داشت که در گروهبندیهای مذهبی جهان اسلام ، گروهی که عنوان اهل سنت و جماعت را بر خود پسندیده، و در طول تاریخ با این عنوان شهرت یافته، درصدد بوده است با قید سنت، مذاهب بدعتگذار، و با قید جماعت، مذاهب اهل خروج را از خود متمایز سازد؛ و از آنجا که حتی خارجیگری از سوی عالمان اهل سنت به عنوان گونهای از بدعت شناخته شده است، به واقع اهل سنت، تمام گروههای دیگر را اهل بدعت میانگاشته، و از اظهار چنین دیدگاهی نیز پرهیز نداشتهاند. | به طور کلی باید توجه داشت که در گروهبندیهای مذهبی جهان اسلام ، گروهی که عنوان اهل سنت و جماعت را بر خود پسندیده، و در طول تاریخ با این عنوان شهرت یافته، درصدد بوده است با قید سنت، مذاهب بدعتگذار، و با قید جماعت، مذاهب اهل خروج را از خود متمایز سازد؛ و از آنجا که حتی خارجیگری از سوی عالمان اهل سنت به عنوان گونهای از بدعت شناخته شده است، به واقع اهل سنت، تمام گروههای دیگر را اهل بدعت میانگاشته، و از اظهار چنین دیدگاهی نیز پرهیز نداشتهاند. | ||
در حالی که مخالفان اهل سنت از گروههای مختلف از جمله | در حالی که مخالفان اهل سنت از گروههای مختلف از جمله شیعه ، ضمن اینکه خود را پیرو سنت دانسته، و عنوان اهل بدعت را بر خود نپسندیدهاند، اغلب باورهای مذاهب مخالف خود را با عناوین دیگری جز بدعت نام نهادهاند و روی آوردن آنان به تعبیر بدعت در این باره محدودتر بوده است. <ref>علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة، سراسر كتاب، نجف، ۱۳۶۸ق.</ref><ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۴۹، قم، ۱۴۱۳ق.</ref><ref>علی منتجبالدین رازی، فهرست، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، ۱۴۰۴ق.</ref> | ||
در اختلافات داخلی اهل سنت نیز باید توجه داشت که برخی دیدگاههای افراطی حنبلیان ، چون سخنان غلوآمیز در باب تشبیه ، یا تکفیر مخالفان، از سوی کسانی چون ابن تیمیه نکوهش گردیده، و به عنوان بدعت شناخته شده است. <ref>احمد ابن تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۲۰، ص۱۸۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> | در اختلافات داخلی اهل سنت نیز باید توجه داشت که برخی دیدگاههای افراطی حنبلیان ، چون سخنان غلوآمیز در باب تشبیه ، یا تکفیر مخالفان، از سوی کسانی چون ابن تیمیه نکوهش گردیده، و به عنوان بدعت شناخته شده است. <ref>احمد ابن تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، ج۲۰، ص۱۸۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.</ref> | ||
=در حوزه اعمال و آداب دینی= | =در حوزه اعمال و آداب دینی= | ||
پیشتر اشاره شد که از سده ۳ق، به تدریج مسأله بدعت در حیطه اعمال دینی حساسیت پیشین خود را از دست داد و جای خود را به گفت و گوهای تخصصی فقهی داد. | پیشتر اشاره شد که از سده ۳ق، به تدریج مسأله بدعت در حیطه اعمال دینی حساسیت پیشین خود را از دست داد و جای خود را به گفت و گوهای تخصصی فقهی داد. | ||
در آثار فقهی سدههای بعد، اعم از اهل سنت و | در آثار فقهی سدههای بعد، اعم از اهل سنت و شیعه، تنها در مواردی محدود سخن از بدعت بودن عملی در میان است و بیشترین شمار همین مصادیق را، مواردی چون نماز چاشت ، برخی از اعمال خاص نماز جمعه و عیدین، اثبات دعوی به شاهد و یمین و مهمتر از همه «طلاق بدعت» تشکیل داده که عنوان بدعت بودن از عصر صحابه و تابعین بر آنها نهاده شده است. | ||
حتی در مواردی که فقیهی به رأیی جدید متفاوت با تمام آراء فقهای پیشین میرسید، رأی او نه بدعت، بلکه «احداث» قول جدید تلقی میشد و با اینکه برخی این احداث را مخالف با «اجماع مرکب» میشمردند و آن رأی را قابل پذیرش نمیدانستند، اما هیچگاه آن را بدعت نمینامیدند <ref>محمد ابوالحسین بصری، المعتمد، ج۲ ص۴۴، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، دمشق، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.</ref><ref>ابراهیم ابواسحاق شیرازی، التبصرة، ج۱، ص۳۸۷، به کوشش محمدحسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>علی سیدمرتضی، الذریعة، ج۲، ص۶۳۷ - ۶۳۸، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.</ref> <ref>فخرالدین رازی، المحصول، ج۴، ص۱۹۷، به کوشش طه جابر فیاض علوانی، ریاض، ۱۴۰۰ق.</ref> | حتی در مواردی که فقیهی به رأیی جدید متفاوت با تمام آراء فقهای پیشین میرسید، رأی او نه بدعت، بلکه «احداث» قول جدید تلقی میشد و با اینکه برخی این احداث را مخالف با «اجماع مرکب» میشمردند و آن رأی را قابل پذیرش نمیدانستند، اما هیچگاه آن را بدعت نمینامیدند <ref>محمد ابوالحسین بصری، المعتمد، ج۲ ص۴۴، به کوشش محمد حمیدالله و دیگران، دمشق، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.</ref><ref>ابراهیم ابواسحاق شیرازی، التبصرة، ج۱، ص۳۸۷، به کوشش محمدحسن هیتو، دمشق، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>علی سیدمرتضی، الذریعة، ج۲، ص۶۳۷ - ۶۳۸، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.</ref> <ref>فخرالدین رازی، المحصول، ج۴، ص۱۹۷، به کوشش طه جابر فیاض علوانی، ریاض، ۱۴۰۰ق.</ref> | ||
در برخی از منابع اصولی تصریح شده که یک رأی فقهی تنها در صورتی بدعت است که در برابر آن دلیلی قاطع و غیرقابل تأمل و تأویل وجود داشته باشد و در غیر این صورت، اقوال با وجود اختلاف، از مصادیق اجتهادند و با دیده احترام نگریسته میشوند. <ref>محمد غزالی، المستصفی، ج۱، ص۲۸۸، به کوشش محمد عبدالسلام عبدالشافی، بیروت، ۱۴۱۳ق.</ref> | در برخی از منابع اصولی تصریح شده که یک رأی فقهی تنها در صورتی بدعت است که در برابر آن دلیلی قاطع و غیرقابل تأمل و تأویل وجود داشته باشد و در غیر این صورت، اقوال با وجود اختلاف، از مصادیق اجتهادند و با دیده احترام نگریسته میشوند. <ref>محمد غزالی، المستصفی، ج۱، ص۲۸۸، به کوشش محمد عبدالسلام عبدالشافی، بیروت، ۱۴۱۳ق.</ref> |