۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
سپاهیان امام هفت گروه، از قبایل گوناگون بودند که بر هر یک سالاری، فرماندهی میکرد، برخی قبایل نیز، مانند قَیس و اَزد و حَنْظَله و عِمران و تَمیم و ضَبّه و رِباب، به اصحاب جمل ملحق شدند. | سپاهیان امام هفت گروه، از قبایل گوناگون بودند که بر هر یک سالاری، فرماندهی میکرد، برخی قبایل نیز، مانند قَیس و اَزد و حَنْظَله و عِمران و تَمیم و ضَبّه و رِباب، به اصحاب جمل ملحق شدند. | ||
عدهای نیز از هر دو طرف کناره گرفتند، از جمله اَحْنَف بن قیس که به امام گفت اگر بخواهی به تو میپیوندم و اگر نه، با قبیله خود، بنی سعد، کناره میگیرم و ده هزار (یا چهار هزار) شمشیر را از تو باز میدارم. امام ترجیح داد که وی کناره گیرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۷. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۶ـ۱۶۹.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۶.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۶۴۹۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰۵۰۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۵ـ ۱۴۶.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸ـ۴۶۱.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۷.</ref> در روایاتی دیگر نوشته شده است که سپاهیان امام نوزده یا بیست هزار تن و لشکریان شورشی سی هزار تن یا افزونتر بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۵۵۰۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref> | عدهای نیز از هر دو طرف کناره گرفتند، از جمله اَحْنَف بن قیس که به امام گفت اگر بخواهی به تو میپیوندم و اگر نه، با قبیله خود، بنی سعد، کناره میگیرم و ده هزار (یا چهار هزار) شمشیر را از تو باز میدارم. امام ترجیح داد که وی کناره گیرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۷. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۶ـ۱۶۹.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۶.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۶۴۹۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰۵۰۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۵ـ ۱۴۶.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۵۸ـ۴۶۱.</ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۷.</ref> در روایاتی دیگر نوشته شده است که سپاهیان امام نوزده یا بیست هزار تن و لشکریان شورشی سی هزار تن یا افزونتر بودند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۵۵۰۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۳. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref> | ||
== پاسخ امام به شبهه== | |||
امام در پاسخ یکی از یاران خویش، که پرسید چگونه ممکن است طلحه و زبیر و عایشه همگی بر باطل باشند، فرمود که حق و باطل را با قدر و منزلت مردان نمیتوان شناخت، باید حق را شناخت تا اهل آن شناخته شوند و باطل را شناخت تا اهل آن معلوم شوند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۴. </ref> | |||
== استقرار دو گروه در بصره== | |||
هنگامی که امام وارد بصره گردید، از سمت طَفّ داخل شد و در جایی معروف به زاویه چند روز اقامت کرد، سپس به راه ادامه داد. | |||
طلحه و زبیر و عایشه نیز از فُرضه (بندر) به راه افتادند پس از رسیدن امام به بصره، دو گروه با هم روبهرو شدند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۴. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰ ۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۶.</ref> عایشه نیز از اقامتگاهش به مسجد حُدّان، در محله قبیله ازد، که میدان جنگ در حوالی آن بود، نقل مکان کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۳. </ref> | |||
== رفع یک شبهه== | |||
روایات سیف بن عمر حکایت از آن دارد که در نتیجه گفتگوهای فرستاده امام علی (علیهالسلام) با عایشه و طلحه و زبیر، احتمال مصالحه قوّت گرفت و دو لشکر به سازش امیدوار شدند، اما محرکان قتل عثمان ــ که در سپاه امام علی جای داشتند و خود را در شُرف نابودی میدیدندــ شب قبل از جنگ، همرأی شدند تا جنگافروزی کنند و صبح روز بعد، کوفیانِ سپاه امام به گروه مقابل تاختند و بدینترتیب، جنگ آغاز شد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۸۴۸۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۶۵۰۷. </ref> | |||
این روایات، گذشته از شخصیت سیف بن عمر و افزون بر تناقضهایی که دارند، میکوشند تأثیر افراد و گروههای جنگطلب (متهمان به قتل عثمان و گروه ساختگی سبائیه) را بر تصمیم امام علی (علیهالسلام) نشان دهند و شورشیان و پیمانشکنان را صلحطلب تصویر کنند، حال آنکه، بنا بر روایات دیگر، علی (علیهالسلام) تمایلی به جنگ نداشت و تا سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیغامهایی، میکوشید تا شورشیان را باز دارد و آنان را به همراهی با خویش بخواند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۷۸. </ref> | |||
روز جنگ نیز، از صبح تا ظهر، اصحاب جمل را دعوت میکرد تا بازگردند. <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref> | |||
== تلاش امام برای صلح== | |||
امام در نامهای به طلحه و زبیر، از مشروعیت خلافت خویش، بیعت آزادانه مردم، بیگناهی خویش در قتل عثمان، حقانیت نداشتن طلحه و زبیر در خونخواهی عثمان، و اقدام نادرست طلحه و زبیر در نقض دستور قرآن (بیرون آوردن همسر پیامبر از خانه و قرارگاه خود) سخن گفت. | |||
امام در نامهای به عایشه نیز هشدار داد که برخلاف دستور قرآن از خانهاش بیرون آمده و، به بهانه اصلاح بین مردم و خونخواهی عثمان، لشکرکشی کرده و خود را گرفتار گناهی بزرگ ساخته است. | |||
طلحه و زبیر، در نامهای به امام، بر نافرمانی خویش اصرار ورزیدند و عایشه نیز پاسخی نداد. | |||
به دنبال آن، عبداللّه بن زبیر مردم را بر ضد امام شوراند، که حسن بن علی (علیهالسلام) با سخنانی بلیغ و روشنگرانه پاسخش را داد. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۵۴۶۷. </ref> | |||
آنگاه امام، صَعْصَعه بن صوحان و سپس عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با طلحه و زبیر و عایشه فرستاد، اما گفتگوها ثمری نداشت و از آن میان عایشه سرسختتر بود. <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۶۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۷. </ref> | |||
در پی بینتیجه ماندن مکاتبه و گفتگو و اصرار شورشیان بر بیعتشکنی و مخالفت و جنگ، امام خطبهای خواند و اتمام حجت کرد و لشکریان خود را آرایش داد و فرماندهان را بر گمارد. اصحاب جمل نیز سپاه خویش را آراستند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۷. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۶ ۱۴۷. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۱. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۳. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۷. </ref> عایشه هم بر شتر ــ که آنرا با زره پوشانده بودند ــ نشست و پیشاپیش صفوف قرار گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> | |||
== بیان قوانین جنگ== | |||
امام یاران خود را از آغاز کردن جنگ پرهیز داد و گفت که مجروحی را نکشند، کسی را مثله نکنند، بیاجازه وارد خانهای نشوند، به کسی ناسزا نگویند، زنی را هجو نکنند و جز آنچه در اردوگاه اصحاب جمل است، برندارند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> | |||
== نصیحتکردن سران فتنه== | |||
امام علی (علیهالسلام) از نزدیک با طلحه و زبیر سخن گفت و به زبیر، که او را نصیحتپذیرتر میدانست، حدیثی از پیغمبر را یادآوری کرد و زبیر تأیید کرد و گفت اگر این را به یاد داشتم، به این راه نمیآمدم، به خدا هرگز با تو نمیجنگم. | |||
آنگاه به عایشه گفت که میخواهد جنگ را ترک کند، اما عبداللّه بن زبیر به پدر گفت، که این دو لشکر را با هم روبهرو کردهای و حال که به روی یکدیگر شمشیر کشیدهاند، میخواهی آنان را رها کنی؟ تو پرچمهای پسر ابیطالب را دیدهای که به دست جوانان دلیر است و بیمناک شدهای، زبیر نیز، به اصرار عبداللّه، کفاره قسم خود را با آزاد کردن بندهای داد و آماده جنگ شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۵. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷ ۱۴۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱ ۵۰۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۸۵۰۹. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۹ ۴۷۱. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۷ـ۱۰۸.</ref> | |||
== دعوت برای اتحاد== | |||
امام، پیش از آغاز جنگ، مصحفی به یکی از یارانش داد تا شورشیان را به پیروی از فرمانهای آن فراخواند و آنان را از تفرقه باز دارد و به وحدت دعوت کند، اما آنان او را به شهادت رساندند و چند تن از دیگر یاران امام را نیز با تیر کشتند، پس، امام فرمود اکنون جنگ رواست و هنگام نبرد است. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۳. </ref> | |||
=شروع جنگ= | |||
روز پنجشنبه نیمه جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref> یا ۱۰ جمادیالآخره ۳۶ <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۱. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۴. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳.</ref> و یا (۱۰) جمادی الاولی ۳۶<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۳۶. </ref> جنگ در خُرَیبَه، از نواحی بصره، آغاز شد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۹۸. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref><ref>حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۳۶۳، ذیل «الخُرَیبَة». </ref> | |||
== صدور فرمان جنگ== | |||
امام علی (علیهالسلام) به محمد بن حَنَفیه (پرچمدار سپاه) و مالک اشتر (فرمانده جانب راست سپاه) فرمان حمله داد. جنگ از ظهر تا غروب با شدت ادامه یافت. | |||
قبیله ضبّه و ازد پیرامون عایشه را گرفته بودند. | |||
== دفاع از عایشه در طول جنگ== | |||
کعب بن سور، که مهار شتر عایشه را به دست داشت، به قتل رسید و پس از آن، اصحاب جمل مهار شتر را یکی پس از دیگری به دست گرفتند و سرسختانه از عایشه محافظت کردند تا کشته شدند. گفتهاند هفتاد تن، که مهار شتر را در دست گرفته بودند، دستشان قطع شد و خودشان هم به هلاکت رسیدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۲۵۱۳. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۵. </ref> | |||
== پیشدن شتر عایشه== | |||
طبری حکایتی عجیب از تعصب شورشیان در تقدیس شتر و هواخواهی عایشه آورده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۳. </ref> | |||
امام چون مقاومت بصریان را در اطراف شتر دید، دستور داد آنرا پی کنند، عدهای از یاران زبده امام به شتر حمله کردند و آنرا کشتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۸. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۰۱۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۹۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۷۹.</ref> | |||
== پایان جنگ== | |||
اصحاب جمل، پس از چند ساعت نبرد و دادن کشته بسیار، شب هنگام منهزم شدند. (بلاذری<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۱.</ref> یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> مسعودی <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> ابنقتیبه دینوری<ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref> نوشته است سپاه امام پس از هفت روز جنگ، بر اصحاب جمل غلبه یافت.) | |||
== شمار کشتهها== | |||
شمار کشتههای جنگ جمل را به اختلاف نوشتهاند. | |||
به روایت ابوخَیثَمَه از وَهْب بن جَریر، در جنگ جمل از سپاه بصره ۲،۵۰۰ تن کشته شدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۷.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref> در روایات دیگر، شمار کشتههای اصحاب جمل از ۶،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ تن <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷۴۸۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵ـ۹۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۳. </ref> ذکر شده و یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> آنرا بیش از ۳۰،۰۰۰ تن نوشته است، که مبالغهآمیز مینماید. | |||
عده شهدای سپاه امام را از ۴۰۰ تا ۵،۰۰۰ تن نوشتهاند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> | |||
=اقدامات امام بعد از جنگ= | |||
امام علی (علیهالسلام) بعد از جنگ اقداماتی داشتهاند که به چند نمونه اشاره میکنیم. | |||
== برخورد با زخمیها و اسیران== | |||
پس از شکست اصحاب جمل، امام فرمود زخمیان و اسیران را نکشند، فراریان را تعقیب نکنند و نکشند و هرکس را که در به روی خود ببندد و سلاح بر زمین نهد، در امان دارند. | |||
امام کسانی از سپاه جمل (از جمله مروان بن حکم، موسی بن طلحه، پسران عثمان و ولید بن عقبه) را که به اسارت درآمده بودند، نکشت، بلکه به آنان امان داد و آزادشان کرد. | |||
== عفو بصریان== | |||
وقتی مردم بصره با امام بیعت کردند، مروان گفت که بیعت نمیکند مگر آنکه امام وی را مجبور کند و امام فرمود، اگر هم بیعت کنی، غدر خواهی کرد، مروان سپس به معاویه پیوست. | |||
عبداللّه بن زبیر و عُتْبه بن ابیسفیان نیز نزد عایشه رفتند و امام متعرض آنها نشد. | |||
امام پس از پیروزی بر اصحاب جمل، در جامع بصره خطبهای خواند و در آن بصریان را سرزنش کرد و آنان را نخستین مردمی دانست که پیمان شکستند و در امت دو دستگی پدید آوردند، با این حال، همچون رفتار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مردم مکه، بصریان را عفو کرد و از فتنه برحذرشان داشت. آنگاه نشست و مردم با وی بیعت کردند. <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰، خطبه ۱۳. </ref> <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۱. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.</ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref> | |||
== منع تصرف و غارت اموال== | |||
امام سپاه خود را از تصرف و غارت اموال شخصی بصریان و اصحاب جمل بازداشت و فرمود اموال کشتگان اصحاب جمل میراث خویشان مستحق آنهاست و فقط اجازه داد آنچه را که در اردوگاه برای جنگیدن بهکار میبردند، به غنیمت گیرند، امام، پس از آن، سلاح و اسب و استر فراریان از میدان را میان یاران خویش قسمت کرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۲. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۰. </ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱۱۵۲. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۳. </ref> | |||
وقتی یکی از یاران امام پرسید که چگونه رواست با آنان بجنگیم و خونشان را بریزیم، اما اسیر کردن زنانشان و به غنیمت گرفتن اموالشان نارواست، امام فرمود: از مسلمان اسیر و مال به غنیمت نباید گرفت، مگر آنچه با آن میجنگیدهاند، همچنین فرمود: کدام یک از شما مادرتان، عایشه، را به منزله سهم خود برمیدارد؟ و آنان استغفار کردند. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۲. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۱. </ref> | |||
امام خبر جنگ جمل و پیروزی بر شورشیان را برای اهل کوفه و مدینه نوشت، <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۲. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۱۳. </ref> بیتالمال را میان یاران و همراهانش قسمت کرد <ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۷.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۱۴. </ref> و چند روز در بصره اقامت گزید، <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸. </ref> آنگاه عبداللّه بن عباس را به امارت بصره منصوب کرد و در رجب (و به قولی رمضان) سال ۳۶ به کوفه رفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۷۳. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۲. </ref> | |||
=عاقبت طلحه و زبیر= | |||
هنگامی که سپاه جمل میگریخت، مروان بن حَکَم تیری به پای طلحه زد و او را زخمی کرد، طلحه را به خانهای در بصره منتقل کردند و او در آنجا، به علت خونریزی، درگذشت. | |||
گفتهاند که مروان به اَبان، پسر عثمان، گفت که یکی از کشندگان پدرت را از میان برداشتم. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۶. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۸. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۸۵۰۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۷۵۲۸. </ref> در پارهای روایات، از طلحه به عنوان نخستین مقتول جنگ جمل یاد شده است. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۸. </ref> بنابر برخی منابع، زبیر نیز، پشیمان از کار خویش، قبل از جنگ از میان اصحاب جمل بیرون رفت. <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۰۴۷۱. </ref> از روایتی دیگر برمیآید که پس از شکست سپاه جمل، زبیر از معرکه گریخت و آهنگ مدینه کرد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱. </ref> | |||
به هر روی، هنگامی که زبیر میدان را ترک کرد، عَمرو/ عُمَیر بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی بهنام وادیالسِّباع او را غافلگیرانه کشت، <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۹. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۱. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۸۴۹۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۴ ۵۳۵. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۸.</ref> امام از این واقعه و کشته شدن زبیر اظهار ناخشنودی کرد و چون شمشیر وی را دید، با یادآوری دلیریهای زبیر در جنگهای صدر اسلام، فرمود این شمشیر بارها اندوه را از چهره رسول خدا زدود. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۵۲. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۷۱۴۷۲. </ref> | |||
=عاقبت عایشه= | |||
پس از جنگ، عایشه را از هودج بیرون آوردند و برای او خیمهای برپا کردند، علی (علیهالسلام) او را به سبب جنگافروزی سرزنش کرد، سپس به برادر وی، محمد بن ابیبکر، فرمود تا او را به بصره بَرَد. | |||
عایشه چند روز آنجا ماند تا بعداً روانه مدینه شود، اما چون مهلت پایان یافت و او در رفتن تعلل ورزید، امام، عبداللّه بن عباس را پیش وی فرستاد و به او هشدار داد، آنگاه وی را با عدهای از زنان بصره، که به دستور امام جامه مردان پوشیدند، با جمعی از لشکریان خویش، همراه محمد (یا عبدالرحمان) بن ابیبکر، با احترام و مشایعت، به مدینه روانه کرد و دوازده هزار (درهم یا دینار؟) مال به او داد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۹۵۱۰. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۲. </ref> <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۳۵۳۴. </ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۷۳. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۳۴۸۵. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۳ـ۱۱۴.</ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۱۶.</ref> | |||
بعدها عایشه هرگاه روز جمل را به یاد میآورد، آرزو میکرد که ای کاش قبل از آن مرده بود و در آن حادثه حضور نمییافت. وی هنگامی که آیه «و قَرْنَ فی بُیوتِکُنَّ» <ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳. </ref> را میخواند، چندان میگریست که روبندش خیس میشد. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۹. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref> | |||
=دیدگاه مذاهب اسلامی= | |||
رفتار و سیره امام علی در جنگ جمل مرجع فقهای مذاهب اسلامی درباره «قِتال اَهلِ بَغْی» و احکام سرکشان داخلی گردید. <ref>شافعی، محمد بن ادریس، الاُمّ، ج۴، ص۲۲۹. </ref> <ref>شافعی، محمد بن ادریس، الاُمّ، ج۴، ص۲۳۶. </ref> <ref>علمالهدی، علی بن حسین، مسائل الناصریات، ج۱، ص۴۴۳۴۴۴. </ref><ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۷، ص۲۶۴۲۶۶. </ref><ref>سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۷، ص۲۶۶. </ref><ref>حلّی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکامالشریعة، ج۴، ص۴۵۰۴۵۳. </ref><ref>شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضةالبهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۲، ص۴۰۷ ۴۰۹. </ref> | |||
مذاهب کلامی اسلامی نیز درباره وضع ایمانی اصحاب جمل بحث کردهاند. <ref>ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۴، ص۲۴. </ref> همچنین مورخان سدههای نخستین، تکنگاریهای بسیاری درباره جنگ جمل داشتهاند که گرچه مبنای آثار بعدی بوده است، اغلب آنها اکنون در دست نیست. <ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۳. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۲۲. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۸۶. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۷۷. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۳۸. </ref><ref>ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۱۵۱. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۹. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۲۰. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۴۷. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۱۸. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۳۵. </ref><ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۴۲۸. </ref> | |||
== دیدگاه معتزله== | |||
برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۲۷. </ref> | |||
=عوامل جنگ= | |||
برای بررسی علل وقوع جنگ جمل یا همان فتنه ناکثین و پژوهش در این راستا، لازم است که به ادله طرفین درگیر در جنگ نظری افکنده شود و سپس آنها را با واقعیات تاریخی سنجیده و قول صحیح را برگزید. | |||
== دیدگاه سران فتنه== | |||
طلحه در خطبهای که بین مردم بصره ایراد نمود چنین وانمود کرد که قیام او برای خلافت و مُلک نبوده است، بلکه او قصد دارد از مردم بصره کمک بگیرد تا همگی برای اصلاح امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کوشش کنند و اطاعت خدا را رواج دهند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۷۷. </ref> | |||
همانطور که بیان شد، به طور عموم در اکثر خطبههایی که از عایشه و طلحه نقل شده است، قتل عثمان و خونخواهی او مهمترین علت پیمانشکنی ذکر گردیده است، امّا به موارد دیگری نیز میتوان اشاره نمود. از جمله اینکه طلحه، حکومت علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) را مطابق با رویه خلفای سابق نمیدانست و به اینکه امام علی (علیهالسّلام) با او در کارها مشورت نمینمود، معترض بود.<ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۶۴، به نقل انساب الاشراف. </ref> <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶. </ref> | |||
== دیدگاه امام و اصحابش== | |||
قبل از بیان علل آغاز جنگ جمل از دیدگاه علی (علیهالسّلام) به یک نکته مهم – یعنی عاملان اصلی جنگ – باید توجه کنیم. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در خطبه ۱۷۲ نهج البلاغه میفرمایند: “… طلحه و زبیر همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به همراه خود میکشیدند چونان کنیزی را که به بازار بردهفروشان میبرند”.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۳۷۸، خطبه ۱۷۲. </ref> از این سخن مولا به خوبی متوجه میشویم عامل انسانی مهم جنگ جمل، کسی جز طلحه و زبیر نبوده، و عایشه در این بین بیشتر مورد سوء استفاده تبلیغاتی قرار گرفته است. | |||
=== قدرتطلبی طلحه و زبیر=== | |||
امام علی (علیهالسّلام) در خطبه ۱۴۸ نهج البلاغه چنین توضیح میدهند: “هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است که حکومت را به دست آورد و دیده به آن دوخته و رفیق خود را به حساب نمیآورد.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۳۱۲، خطبه ۱۴۸. </ref> | |||
=== شکستن پیمان و برپایی فتنه=== | |||
امام علی (علیهالسّلام) در خطبهای ضمن فرمان آماده باش به مردم میفرمایند: همانا طلحه و زبیر بیعت و عهد را نقض کرده و عایشه را از خانهاش بیرون کشیدهاند تا فتنه به پا کنند و خونریزی راه بیاندازند.<ref>مفید، محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۱۲۹. </ref> | |||
=== کینه و کدورت دیرینه=== | |||
این نکته قابل انکار نیست که کینههایی نسبت به علی (علیهالسّلام) وجود داشته است، از اینرو امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سابقه این امر را در مواردی بر میشمارد، از جمله اینکه: | |||
الف: چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا بر پدر عایشه برتری داده بود. | |||
ب: چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا به اخوت با خویش مختص نموده بود. | |||
ج: چون خداوند دستور داد که همه ابواب منتهی به مسجد بسته شود حتی باب (درب خانه) پدر عایشه، اما باب من بسته نشد. | |||
د: چون در روز خیبر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرچم را بعد از اینکه به دیگران داد آنرا به من دادند و من نیز پیروز شدم موجب غمگین شدن آنان گردید و….<ref>مفید، محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۲۱۸. </ref> | |||
علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی (علیهالسّلام) در امور با آنها مشورت نماید چرا که این دو خود را با علی (علیهالسّلام) در رتبه و مقام مساوی میدانستند، آنها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچکدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که خصومت قبلی این دو با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آشکار گردد. | |||
=== ادعای خونخواهی=== | |||
وقتی به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان قیام نمودهاند ایشان فرمودند: کسی جز خود ایشان عثمان را نکشت.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۱۲۱، به نقل از تاریخ طبری و بلاذری. </ref> و نیز مضمون همین سخن را حضرت در خطبه ۱۳۷ نهج البلاغه آوردهاند که: آنها انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۹۲، خطبه ۱۳۷. </ref> | |||
با این اوصاف حضرت میفرمایند: طلحه خود جنگ را به راه انداخته تا به خاطر قتل عثمان مورد سئوال واقع نشود.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ص۲۵۰، خطبه ۱۷۴. </ref> | |||
با تأمل در فقرات فوق متوجه میشویم: | |||
اولاً: در اکثر طعنها و سرزنشهایی که از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نسبت به اصحاب جمل وارد شده، ایشان روی سخنشان با طلحه و زبیر است. گو اینکه حضرت مسبب اصلی جنگ را این دو میداند و به عبارت دیگر، عایشه نقش فرعی در این غایله داشته و از سوی آنها مورد سوء استفاده تبلیغاتی قرار گرفته است. | |||
ثانیاً: ملاحظه میشود که هیچیک از دلیلهایی که اصحاب جمل برای کارشان ذکر نمودهاند موجّه نمیباشد. به ویژه وقتی که بدانیم قتل و خونخواهی عثمان بهانهای بیش نبود، چرا که عایشه با عثمان نیز چندان رابطه حسنهای نداشته است. نقل شده است که عایشه پیراهن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نزد عثمان میبرد و به او میگوید: هنوز رطوبت کفن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خشک نشده که تو چنین، احکام او را تحریف میکنی.<ref>ابنابیالحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۲۱۵. </ref> | |||
پس ملاحظه میکنید اصحاب جمل تحت عنوانی به ظاهر زیبا و حق مآبانه بر علیه اولی الامر خویش قیام نمودند و پیمان و بیعت خویش را شکستند، در حالی که این عنوان بهانهای بیش نبود. | |||
=مهمترین اثر نوشته شده= | |||
کتاب الجَمَل و النُصرة لِسید العِترة فی حرب البَصرة تألیف شیخ مفید (متوفی ۴۱۳)، فقیه و محدّث و متکلم شیعه امامی، مهمترین نوشته برجای مانده در موضوع جنگ جمل است. | |||
=منابع= | |||
(۱) قرآن. | |||
(۲) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا). | |||
(۳) ابناثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳. | |||
(۴) ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. | |||
(۵) ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش. | |||
(۶) ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. | |||
(۷) ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست. | |||
(۸) محمد بن عبداللّه اسکافی، المعیار و الموازنة فی فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (صلواتاللّهعلیه)، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۱. | |||
(۹) بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. | |||
(۱۰) شيبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. | |||
(۱۱) دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بیتا). | |||
(۱۲) شافعی، محمد بن ادریس، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. | |||
(۱۳) سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. | |||
(۱۴) زینالدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۹۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰. | |||
(۱۵) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری. | |||
(۱۶) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقهالامامیة، ج۷، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا). | |||
(۱۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکامالشریعة، قم ۱۴۱۲ـ ۱۴۲۰. | |||
(۱۸) علی بن حسین علمالهدی، مسائل الناصریات، تهران ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷. | |||
(۱۹) امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۰ش. | |||
(۲۰) مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب. | |||
(۲۱) مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴ش. | |||
(۲۲) نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷. | |||
(۲۳) حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان. | |||
(۲۴) یعقوبی، تاریخ یعقوبی. | |||
(۲۵) ابنابیالحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، کتابخانه آیتالله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ ه ق. | |||
(۲۶) مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصره. | |||
=پانویس= |