۸٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «خانِقاه، مکانی برای سکونت و عبادت صوفیانِ مقیم و مسافر، که در آنجا به تعلیم م...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خانِقاه'''، مکانی برای سکونت و عبادت صوفیانِ مقیم و مسافر، که در آنجا به تعلیم مبانی دین و اصول طریقت، و ریاضت، مراقبت و تهذیب نفس، و اخذ مبانی تصوف از حدیث و تفسیر و کلمات مشایخ میپرداختند. | |||
واژۀ خانقاه، در منابع متعدد به صورتهای گوناگون چون خانگاه، خوانگاه، خانجاه، خونگاه، خورنقاه، و جمع آنها به اشکال خوانق، الخوانک و خانقاهات ضبط شده است ( لغتنامه ... ، ذیل واژهها). برخی از صاحبنظران آن را مرکب از واژۀ «خوان» به معنای خانه، کاروانسرا، معبد یا خوان به معنای سفره، طبق و ایوان، و پسوند «گاه» در معنای جا و مکان دانستهاند (کیانی، ۵۷- ۵۹). | واژۀ خانقاه، در منابع متعدد به صورتهای گوناگون چون خانگاه، خوانگاه، خانجاه، خونگاه، خورنقاه، و جمع آنها به اشکال خوانق، الخوانک و خانقاهات ضبط شده است ( لغتنامه ... ، ذیل واژهها). برخی از صاحبنظران آن را مرکب از واژۀ «خوان» به معنای خانه، کاروانسرا، معبد یا خوان به معنای سفره، طبق و ایوان، و پسوند «گاه» در معنای جا و مکان دانستهاند (کیانی، ۵۷- ۵۹). | ||
از میان این صورتها، اشکال خانگاه، خوردنگاه (نفیسی، علیاکبر، ذیل واژهها)، و خورنگاه یا خورنگه ( آنندراج، ذیل واژهها) در فرهنگ مردم قابل توجه است، زیرا خانقاه یا مرکز تجمع صوفیان در آغاز تأسیس، مکانی برای سکونت درویشان، و درواقع مسافرخانهای رایگان بود که غذا و مکان مجانی در اختیار مسافران، غریبان و صوفیان قرار میداد و در آنجا از آنان پذیرایی میشد (کیانی، ۶۳؛ امیری، ۱۱۰-۱۱۱؛ ابنبطوطه، ۲ / ۱۶۳). | از میان این صورتها، اشکال خانگاه، خوردنگاه (نفیسی، علیاکبر، ذیل واژهها)، و خورنگاه یا خورنگه ( آنندراج، ذیل واژهها) در فرهنگ مردم قابل توجه است، زیرا خانقاه یا مرکز تجمع صوفیان در آغاز تأسیس، مکانی برای سکونت درویشان، و درواقع مسافرخانهای رایگان بود که غذا و مکان مجانی در اختیار مسافران، غریبان و صوفیان قرار میداد و در آنجا از آنان پذیرایی میشد (کیانی، ۶۳؛ امیری، ۱۱۰-۱۱۱؛ ابنبطوطه، ۲ / ۱۶۳). | ||
برخی از منابع نیز مهمترین فواید تأسیس خانقاهها برای عامۀ مردم را در این میدانند که آنجا محل نزول، اطعام و سکونت فقیران و مسافران درراهمانده بوده است؛ ازاینرو، مصرف عمدۀ موقوفات خانقاهها اطعام فقرا و درویشان بوده است و در برخی از شهرها چون اصفهان و نطنز در عمارت خانقاهها، آیات ۸ و ۹ سورۀ دهر (۷۶) را ــ که ناظر بر اطعام یتیمان و فقیران است ــ کتیبه کرده بودند و آن را شعار اصلی خانقاه میدانستند (نیرومند، ۴۵). | برخی از منابع نیز مهمترین فواید تأسیس خانقاهها برای عامۀ مردم را در این میدانند که آنجا محل نزول، اطعام و سکونت فقیران و مسافران درراهمانده بوده است؛ ازاینرو، مصرف عمدۀ موقوفات خانقاهها اطعام فقرا و درویشان بوده است و در برخی از شهرها چون اصفهان و نطنز در عمارت خانقاهها، آیات ۸ و ۹ سورۀ دهر (۷۶) را ــ که ناظر بر اطعام یتیمان و فقیران است ــ کتیبه کرده بودند و آن را شعار اصلی خانقاه میدانستند (نیرومند، ۴۵). | ||
تعدادی خانقاه و رباط در راه یزد به تبریز تا چند منزل بعد از قم ساخته شده بود که همچون دژی استوار با دیوارهای ستبر و بلند، جان و مال رهگذران و ساکنان روستاهای کنارۀ کویر را در برابر تاختوتازها در امان نگاه میداشت (افشار، ۱ / ۳۰۸). بعضی از خانقاهها نیز درمانگاهی برای معاینۀ رایگان بیماران داشتند و دارو را با گرفتن وجهی مختصر به آنها میدادند (بهروزی، ۲۲۱). | تعدادی خانقاه و رباط در راه یزد به تبریز تا چند منزل بعد از قم ساخته شده بود که همچون دژی استوار با دیوارهای ستبر و بلند، جان و مال رهگذران و ساکنان روستاهای کنارۀ کویر را در برابر تاختوتازها در امان نگاه میداشت (افشار، ۱ / ۳۰۸). بعضی از خانقاهها نیز درمانگاهی برای معاینۀ رایگان بیماران داشتند و دارو را با گرفتن وجهی مختصر به آنها میدادند (بهروزی، ۲۲۱). | ||
در شهرهایی چون فراشبند، درویشخانههایی بهمنظور اسکان شبانهروزی درویشان، گدایان و غریبان ساخته شده بود و اهالی محل خود را موظف به تهیۀ غذا و آب مورد نیاز ساکنان این مکانها میدانستند. به نظر میرسد که درویشخانهها بقایای خانقاههایی باشند که در هر شهر و دیاری وجود داشتهاند (امیری، همانجا). این سنت پذیرایی از مهمانان، مسافران و درویشان چنان مشهور و گسترده بود که فردی چون ابنبطوطه در سفرنامۀ خویش بسیار از آن یاد میکند (همانجا). | در شهرهایی چون فراشبند، درویشخانههایی بهمنظور اسکان شبانهروزی درویشان، گدایان و غریبان ساخته شده بود و اهالی محل خود را موظف به تهیۀ غذا و آب مورد نیاز ساکنان این مکانها میدانستند. به نظر میرسد که درویشخانهها بقایای خانقاههایی باشند که در هر شهر و دیاری وجود داشتهاند (امیری، همانجا). این سنت پذیرایی از مهمانان، مسافران و درویشان چنان مشهور و گسترده بود که فردی چون ابنبطوطه در سفرنامۀ خویش بسیار از آن یاد میکند (همانجا). | ||
از مراکز معادل خانقاه، میتوان از لنگر به معنای مرکز تغذیۀ خانقاه ( آنندراج، ذیل لنگر؛ نیز نک : افلاکی، ۲ / ۵۹۶)، آستانه، تکیه (همو، ۲ / ۸۴۰؛ افشاری، بیستونه)، دویره (ابنبطوطه، ۲ / ۱۸۴، ۲۵۴؛ قشیری، ۲۱)، زاویه (افلاکی، ۲ / ۹۴۵) و رباط نام برد. واژۀ رباط در معنای خانقاه بیشتر در عراق عرب و منطقۀ فارس رواج داشته است (آلوسی، ۱۱۳؛ جنید، ۱۹۶، ۳۹۵). | از مراکز معادل خانقاه، میتوان از لنگر به معنای مرکز تغذیۀ خانقاه ( آنندراج، ذیل لنگر؛ نیز نک : افلاکی، ۲ / ۵۹۶)، آستانه، تکیه (همو، ۲ / ۸۴۰؛ افشاری، بیستونه)، دویره (ابنبطوطه، ۲ / ۱۸۴، ۲۵۴؛ قشیری، ۲۱)، زاویه (افلاکی، ۲ / ۹۴۵) و رباط نام برد. واژۀ رباط در معنای خانقاه بیشتر در عراق عرب و منطقۀ فارس رواج داشته است (آلوسی، ۱۱۳؛ جنید، ۱۹۶، ۳۹۵). | ||
تاریخچه | =تاریخچه= | ||
در مورد پیدایش اولین خانقاه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بنابر نظر برخی از صوفیان، اولین خانقاه ــ مطابق آیۀ ۹۶ سورۀ آلعمران (۳) ــ خانۀ کعبه است که در روزگار آدم (ع) به شکل تپهای پدید آمد و نوح (ع) گاهگاهی به آن تپه میرفت و طواف میکرد تا اینکه حضرت ابراهیم (ع)، خانۀ کعبه را ساخت (عبادی، ۲۸). | در مورد پیدایش اولین خانقاه، نظرات متفاوتی وجود دارد. بنابر نظر برخی از صوفیان، اولین خانقاه ــ مطابق آیۀ ۹۶ سورۀ آلعمران (۳) ــ خانۀ کعبه است که در روزگار آدم (ع) به شکل تپهای پدید آمد و نوح (ع) گاهگاهی به آن تپه میرفت و طواف میکرد تا اینکه حضرت ابراهیم (ع)، خانۀ کعبه را ساخت (عبادی، ۲۸). | ||
حضرت محمد (ص) در مسجد خویش زاویهای معین کرده و گروهی از صحابه را بهعنوان سالکان طریقت برگزیده بود که در آن زاویه با پیامبر (ص) خلوتها داشتند. این گروه دارای خصلتهایی چون ایثار و عدم ریاکاری بودند (همو، ۲۹، ۱۴۷). به نظر میرسد خانقاه فقط مخصوص صوفیان مسلمان نبوده است؛ مؤلف حدود العالم از خانقاه مانویان در شهر سمرقند نام برده است (ص ۱۰۷). جامی نیز از خانقاهی در شام یاد میکند که به دستور امیری ترسا تأسیس یافته بود (ص ۳۱-۳۲). | حضرت محمد (ص) در مسجد خویش زاویهای معین کرده و گروهی از صحابه را بهعنوان سالکان طریقت برگزیده بود که در آن زاویه با پیامبر (ص) خلوتها داشتند. این گروه دارای خصلتهایی چون ایثار و عدم ریاکاری بودند (همو، ۲۹، ۱۴۷). به نظر میرسد خانقاه فقط مخصوص صوفیان مسلمان نبوده است؛ مؤلف حدود العالم از خانقاه مانویان در شهر سمرقند نام برده است (ص ۱۰۷). جامی نیز از خانقاهی در شام یاد میکند که به دستور امیری ترسا تأسیس یافته بود (ص ۳۱-۳۲). | ||
گسترۀ خانقاهها در سراسر ایران | =گسترۀ خانقاهها در سراسر ایران= | ||
وجود کمی و کیفی و پراکندگی خانقاهها در سراسر ایران، نشان از نفوذ و بسط تصوف در این سرزمین دارد. برخی منابع از نخستین خانقاهها در خراسان یاد کردهاند؛ چنانکه از خانقاه ابوسعید ابوالخیر در خاوران خراسان بهعنوان نخستین خانقاه رسمی (قزوینی، ۳۶۰-۳۶۱)، و در متون دیگر، از خانقاههای ابوعلی طرسوسی، خانقاه ابوالفضل العمید خشاب و خانقاه محمود در نیشابور (قشیری، ۱۹) و دیگر خانقاهها در این منطقه (شفیعی، مقدمه بر ... ، ۷۷) یاد شده است. | وجود کمی و کیفی و پراکندگی خانقاهها در سراسر ایران، نشان از نفوذ و بسط تصوف در این سرزمین دارد. برخی منابع از نخستین خانقاهها در خراسان یاد کردهاند؛ چنانکه از خانقاه ابوسعید ابوالخیر در خاوران خراسان بهعنوان نخستین خانقاه رسمی (قزوینی، ۳۶۰-۳۶۱)، و در متون دیگر، از خانقاههای ابوعلی طرسوسی، خانقاه ابوالفضل العمید خشاب و خانقاه محمود در نیشابور (قشیری، ۱۹) و دیگر خانقاهها در این منطقه (شفیعی، مقدمه بر ... ، ۷۷) یاد شده است. | ||
معماری و آداب و رسوم | =معماری و آداب و رسوم خانقاه ها= | ||
معماری و نمای خانقاهها کمابیش از یک طرح کلی تبعیت میکرد. اغلب آنها معمولاً بهصورت مسجد ساخته، و به چند بخش تقسیم میشد: یک تالار بزرگ برای اجتماعات و ادای مراسم عبادت، اوراد و اذکار دستهجمعی، برگزاری نماز جماعت، گردآمدن برای صرف طعام، اجرای مراسم خرقهپوشی، تشکیل مجالس سماع و یا نشستن شیخ با اصحاب که این قسمت را جماعتخانه میگفتند. قسمت دیگر، زاویه، حجره و یا اتاقهای متعدد مخصوص پیر، خادمان، سالکان و بیتوتۀ دراویش و مهمانان بود. افزونبراین، خانقاه دارای حمام، آشپزخانه و چند انبار خواروبار بود. هریک از خانقاهها کتابخانهای بزرگ یا کوچک داشت که بانی آن یا مردم برای استفادۀ عموم وقف کرده بودند و بیشتر متولی خانقاه حفظ آن را بر عهده داشت و کتابها را به طلبه امانت میداد (قشیری، ۲۱؛ نیرومند، ۴۷). | معماری و نمای خانقاهها کمابیش از یک طرح کلی تبعیت میکرد. اغلب آنها معمولاً بهصورت مسجد ساخته، و به چند بخش تقسیم میشد: یک تالار بزرگ برای اجتماعات و ادای مراسم عبادت، اوراد و اذکار دستهجمعی، برگزاری نماز جماعت، گردآمدن برای صرف طعام، اجرای مراسم خرقهپوشی، تشکیل مجالس سماع و یا نشستن شیخ با اصحاب که این قسمت را جماعتخانه میگفتند. قسمت دیگر، زاویه، حجره و یا اتاقهای متعدد مخصوص پیر، خادمان، سالکان و بیتوتۀ دراویش و مهمانان بود. افزونبراین، خانقاه دارای حمام، آشپزخانه و چند انبار خواروبار بود. هریک از خانقاهها کتابخانهای بزرگ یا کوچک داشت که بانی آن یا مردم برای استفادۀ عموم وقف کرده بودند و بیشتر متولی خانقاه حفظ آن را بر عهده داشت و کتابها را به طلبه امانت میداد (قشیری، ۲۱؛ نیرومند، ۴۷). | ||
در خانقاهها و زاویههای خراسان، پرچمی بر بام عمارت برپا میکردند تا افرادی که در آن مناطق آمدوشد میکنند، پرچم را ببینند و به آن خانقاه و زاویه بروند (سهروردی، ۱۱۰). | در خانقاهها و زاویههای خراسان، پرچمی بر بام عمارت برپا میکردند تا افرادی که در آن مناطق آمدوشد میکنند، پرچم را ببینند و به آن خانقاه و زاویه بروند (سهروردی، ۱۱۰). | ||
خط ۲۰: | خط ۲۶: | ||
یکی از منابع مالی خانقاهها، مشارکت مردم بهصورت دادن هدایا و نذوراتی بود که مریدان یا ثروتمندان و گاه تنگدستان و فرودستان به خانقاهیان میبخشیدند و بهاصطلاح، فتوح نامیده میشد (همان، ۵۹۶-۵۹۷). | یکی از منابع مالی خانقاهها، مشارکت مردم بهصورت دادن هدایا و نذوراتی بود که مریدان یا ثروتمندان و گاه تنگدستان و فرودستان به خانقاهیان میبخشیدند و بهاصطلاح، فتوح نامیده میشد (همان، ۵۹۶-۵۹۷). | ||
خانقاه و فرهنگ مردم ایران | =خانقاه و فرهنگ مردم ایران= | ||
بنابر اظهارات سعید نفیسی، خانقاه و آیین و رسوم آن از ابتکارات متصوفۀ ایران بوده است و تردیدی نیست که صوفیۀ ایران مراسم و آیین خانقاه را از مانویان گرفتهاند. سماع، رقص، دستافشانی و پایکوبی صوفیان نیز اختصاص به خانقاههای تصوف ایران داشته و پیروان فرق دیگر آن را نداشتهاند، چنانکه در میان متصوفۀ عراق و جزیره معمول نبود و فرقههای دیار مغرب آن را حرام میشمردند (ص ۱۰۳-۱۰۴). | بنابر اظهارات سعید نفیسی، خانقاه و آیین و رسوم آن از ابتکارات متصوفۀ ایران بوده است و تردیدی نیست که صوفیۀ ایران مراسم و آیین خانقاه را از مانویان گرفتهاند. سماع، رقص، دستافشانی و پایکوبی صوفیان نیز اختصاص به خانقاههای تصوف ایران داشته و پیروان فرق دیگر آن را نداشتهاند، چنانکه در میان متصوفۀ عراق و جزیره معمول نبود و فرقههای دیار مغرب آن را حرام میشمردند (ص ۱۰۳-۱۰۴). | ||
سعید نفیسی یکیدیگر از جنبههای مخصوص تصوف ایران را آیین جوانمردی و فتوت معرفی میکند. متصوفۀ ایران تصوف را که محتاج به تعلیمات دقیق، ریاضتها، مراقبهها و عبادتهای خاص بوده است، مخصوص خواص و آموختگان طریقت میدانستند و عوام را به اصول فتوت و جوانمردی دعوت میکردند (ص ۱۰۴-۱۰۵). از این مرحله به بعد، میبینیم که شکل عامتری از تصوف در قالب فتوت و جوانمردی در میان عامۀ مردم رواج پیدا میکند و پابهپای آثاری در باب و توصیف تصوف و متصوفه، آثاری به نظم و نثر در فتوت و جوانمردی تدوین میشود (نک : ه د، فتوت). | سعید نفیسی یکیدیگر از جنبههای مخصوص تصوف ایران را آیین جوانمردی و فتوت معرفی میکند. متصوفۀ ایران تصوف را که محتاج به تعلیمات دقیق، ریاضتها، مراقبهها و عبادتهای خاص بوده است، مخصوص خواص و آموختگان طریقت میدانستند و عوام را به اصول فتوت و جوانمردی دعوت میکردند (ص ۱۰۴-۱۰۵). از این مرحله به بعد، میبینیم که شکل عامتری از تصوف در قالب فتوت و جوانمردی در میان عامۀ مردم رواج پیدا میکند و پابهپای آثاری در باب و توصیف تصوف و متصوفه، آثاری به نظم و نثر در فتوت و جوانمردی تدوین میشود (نک : ه د، فتوت). | ||
خط ۳۳: | خط ۳۹: | ||
بااینحال، امروزه برخی از محققان به خانقاهها بهعنوان مکانی برای آزاداندیشی مینگرند، چنانکه باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دورههای تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بیطرف میمانده، یا بهصورت نیروی سوم کوشش میکرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیدهای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچکدام آنان را قبول نداشتهاند. این خانقاهها که معمولاً مهمانسرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره میشد (ص ۴۵، ۵۹). | بااینحال، امروزه برخی از محققان به خانقاهها بهعنوان مکانی برای آزاداندیشی مینگرند، چنانکه باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دورههای تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بیطرف میمانده، یا بهصورت نیروی سوم کوشش میکرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیدهای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچکدام آنان را قبول نداشتهاند. این خانقاهها که معمولاً مهمانسرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره میشد (ص ۴۵، ۵۹). | ||
خانقاه، شعر و موسیقی ایرانی | =خانقاه، شعر و موسیقی ایرانی= | ||
خانقاهها از مراکز تجلی و ظهور و بروز شعر و موسیقی مردم ایران بودهاند. اشعار راویان و درویشانی که برای عامۀ مردم و در بازارها شعر میخواندهاند و نیز بسیاری از شعرهایی که ابوسعید ابوالخیر بر سر منبر و در خانقاه خویش میخوانده، از ترانههای شفاهی رایج در میان مردم بودهاند (شفیعی، «راهها ... »، ۴۳). | خانقاهها از مراکز تجلی و ظهور و بروز شعر و موسیقی مردم ایران بودهاند. اشعار راویان و درویشانی که برای عامۀ مردم و در بازارها شعر میخواندهاند و نیز بسیاری از شعرهایی که ابوسعید ابوالخیر بر سر منبر و در خانقاه خویش میخوانده، از ترانههای شفاهی رایج در میان مردم بودهاند (شفیعی، «راهها ... »، ۴۳). | ||
در آغاز، قوالان و مغنیان را از بیرون خانقاه به درون میبردند تا قول و غزل بخوانند و ساز و سرود به پا کنند، اما اندکاندک، یکی از شرایط اساسی مغنی خانقاه آن شد که هم از درویشان و هم از اهل سماع باشد (نعمتطاووسی، ۱۸۱، ۲۱۵). در دورههای بعد، در مجالس صوفیه، ازجمله در مجالس احمد غزالی و خانقاههای خراسان و بغداد، خواندن شعر ــ چه بر منبر و تخت و چه در حلقۀ سماع ــ بهوسیلۀ قوال کاری بسیار رایج بوده است (شفیعی، همان، ۴۵). | در آغاز، قوالان و مغنیان را از بیرون خانقاه به درون میبردند تا قول و غزل بخوانند و ساز و سرود به پا کنند، اما اندکاندک، یکی از شرایط اساسی مغنی خانقاه آن شد که هم از درویشان و هم از اهل سماع باشد (نعمتطاووسی، ۱۸۱، ۲۱۵). در دورههای بعد، در مجالس صوفیه، ازجمله در مجالس احمد غزالی و خانقاههای خراسان و بغداد، خواندن شعر ــ چه بر منبر و تخت و چه در حلقۀ سماع ــ بهوسیلۀ قوال کاری بسیار رایج بوده است (شفیعی، همان، ۴۵). | ||
یکی از جنبههای بااهمیت خانقاهها در ارتباط با فرهنگ مردم، دیوارنوشتههای این مکانها ست. این نوشتهها ضمن آنکه از وسایل نشر شعر در میان مردم بوده (همان، ۶۰)، بخشی از باورها، دعاها و سوگندهای مردمی را نیز حفظ کردهاند. | یکی از جنبههای بااهمیت خانقاهها در ارتباط با فرهنگ مردم، دیوارنوشتههای این مکانها ست. این نوشتهها ضمن آنکه از وسایل نشر شعر در میان مردم بوده (همان، ۶۰)، بخشی از باورها، دعاها و سوگندهای مردمی را نیز حفظ کردهاند. | ||
مآخذ | =مآخذ= | ||
آلوسی، عادل کامل، «الربط البغدادیة فی التاریخ و الخطط»، المورد، بغداد، ۱۳۹۸ ق / ۱۹۷۸ م، ج ۷، شم ۱؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ ابنبطوطه، رحلة، به کوشش عبدالهادی تازی، رباط، ۱۴۱۷ ق / ۱۹۹۷ م؛ افشار، ایرج، یزدنامه، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ افشاری، مهران، مقدمه بر فتوتنامهها و رسائل خاکساریه، به کوشش همو، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، ۱۳۸۲ ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، نای هفتبند، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ بهروزی، علینقی، بناهای تاریخی و آثار هنری جلگۀ شیراز، شیراز، ۱۳۵۴ ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ ش؛ جعفریان، رسول، صفویه در عرصۀ دین، فرهنگ و سیاست، قم، ۱۳۷۹ ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۸ ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ حکمت، علیاصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛ سهروردی، عمر، «فتوتنامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضى صراف، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راههای انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم ۳۶؛ همو، مقدمه بر اسرار التوحید محمد بن منور، ج ۱، به کوشش همو، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ همو، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابنقیسرانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ۱۳۷۲ ش، س ۲۶، شم ۳-۴؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ عبادی، منصور، التصفیة فی احوال المتصوفة، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۴۷ ش؛ غزنوی، محمد، مقامات ژندهپیل، به کوشش حشمتالله مؤید سنندجی، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ قرآن کریم؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۳۸۰ ق / ۱۹۶۰ م؛ قشیری، عبدالکریم، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ نعمتطاووسی، مریم، فرهنگ نمایشهای سنتی و آیینی ایران، تهران، ۱۳۹۲ ش؛ نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ نوردن، هرمان، زیر آسمان ایران، ترجمۀ سیمین سمیعی، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ نیرومند، کریم، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن، زنجان، ۱۳۶۴ ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ ویلز، چارلز جیمز، ایران در یک قرن پیش، ترجمۀ غلامحسین قراگوزلو، تهران، ۱۳۶۸ ش. | آلوسی، عادل کامل، «الربط البغدادیة فی التاریخ و الخطط»، المورد، بغداد، ۱۳۹۸ ق / ۱۹۷۸ م، ج ۷، شم ۱؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ ابنبطوطه، رحلة، به کوشش عبدالهادی تازی، رباط، ۱۴۱۷ ق / ۱۹۹۷ م؛ افشار، ایرج، یزدنامه، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ افشاری، مهران، مقدمه بر فتوتنامهها و رسائل خاکساریه، به کوشش همو، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، ۱۳۸۲ ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، نای هفتبند، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ بهروزی، علینقی، بناهای تاریخی و آثار هنری جلگۀ شیراز، شیراز، ۱۳۵۴ ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ ش؛ جعفریان، رسول، صفویه در عرصۀ دین، فرهنگ و سیاست، قم، ۱۳۷۹ ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۸ ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ حکمت، علیاصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛ سهروردی، عمر، «فتوتنامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضى صراف، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راههای انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم ۳۶؛ همو، مقدمه بر اسرار التوحید محمد بن منور، ج ۱، به کوشش همو، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ همو، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابنقیسرانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ۱۳۷۲ ش، س ۲۶، شم ۳-۴؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ عبادی، منصور، التصفیة فی احوال المتصوفة، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۴۷ ش؛ غزنوی، محمد، مقامات ژندهپیل، به کوشش حشمتالله مؤید سنندجی، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ قرآن کریم؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۳۸۰ ق / ۱۹۶۰ م؛ قشیری، عبدالکریم، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ نعمتطاووسی، مریم، فرهنگ نمایشهای سنتی و آیینی ایران، تهران، ۱۳۹۲ ش؛ نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ نوردن، هرمان، زیر آسمان ایران، ترجمۀ سیمین سمیعی، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ نیرومند، کریم، تاریخ پیدایش تصوف و عرفان و سیر تحول و تطور آن، زنجان، ۱۳۶۴ ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ ویلز، چارلز جیمز، ایران در یک قرن پیش، ترجمۀ غلامحسین قراگوزلو، تهران، ۱۳۶۸ ش. |