طریقت بکتاشیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''طریقت بکتاشیه'''، طریقت پیروان حاجی بکتاشِ ولی که بالیم سلطان (متوفی ۹۲۲) در واقع، به اصول آن صورت ثابتی داد.
'''طریقت بکتاشیه مربوط به''' پیروان حاجی بکتاشِ ولی است که بالیم سلطان (متوفی ۹۲۲) به اصول آن صورت ثابتی داد.
 
 
=تاریخچه بکتاشیه=
=تاریخچه بکتاشیه=
این طریقت از آناطولی نشأت گرفت و در سده‌های نهم و دهم آیین رسمی سپاه ینی چری شد، و بر اثر برخورداری از حمایت رسمی دولت عثمانی و در پی کشورگشایی‌های سلاطین ترک، به شبه جزیره بالکان و از آن‌جا به آلبانی راه یافت و بعدها خانقاه‌های بکتاشیه در آن‌جا ساخته شد. راه‌یابی این طریقت به شبه جزیره بالکان، در اسلام آوردن ساکنان آن‌جا سهم عمده ای داشت. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۱ـ۵۱۲، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref><ref>محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، ج۲، ص۳۴۷. «حاجی بکتاش ولی»، چاپ محمدجعفرمحجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).</ref>
این طریقت از آناطولی نشأت گرفت و در سده‌های نهم و دهم آیین رسمی سپاه ینی چری شد، و بر اثر برخورداری از حمایت رسمی دولت [[عثمانی]] و در پی کشورگشایی‌های سلاطین ترک، به شبه جزیره بالکان و از آن‌جا به آلبانی راه یافت و بعدها خانقاه‌های بکتاشیه در آن‌جا ساخته شد. راه‌یابی این طریقت به شبه جزیره بالکان در اسلام آوردن ساکنان آن‌جا سهم عمده ای داشت. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۱ـ۵۱۲، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref><ref>محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، ج۲، ص۳۴۷. «حاجی بکتاش ولی»، چاپ محمدجعفرمحجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).</ref>


=نخستین اصول بکتاشیه=
=نخستین اصول بکتاشیه=
بنابر رساله بَساطی که در زمان شاه طهماسب (حک: ۹۳۰ـ ۹۸۴) نوشته شده است و علویان آن را « مناقب و فرمایش بزرگ » می‌خوانند، ظاهراً نخستین اصول بکتاشیه تقریباً همان اصول اخیّه (پیروان اَخی اِورَن از مشایخ قرن هفتم) است که تمایلات تند علوی دارند.
بنابر رساله بَساطی که در زمان شاه طهماسب (حک: ۹۳۰ـ ۹۸۴) نوشته شده است و علویان آن را «مناقب و فرمایش بزرگ» می‌خوانند، ظاهراً نخستین اصول بکتاشیه تقریباً همان اصول اخیّه (پیروان اَخی اِورَن از مشایخ قرن هفتم) است که تمایلات تند علوی دارند.


=پیوند بکتاشیه با صوفیان=
=پیوند بکتاشیه با صوفیان=
منابع تاریخی نشان می‌دهد که بکتاشیه از روزگاران گذشته با فرقه‌ای از صوفیه که ابدالان روم خوانده می‌شوند، پیوند داشته‌اند به طوری که بکتاشیان نیز ابدالان بکتاشی نامیده می‌شدند. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۰، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>
منابع تاریخی نشان می‌دهد که بکتاشیه از روزگاران گذشته با فرقه‌ای از صوفیه که ابدالان روم خوانده می‌شوند  پیوند داشته‌اند به طوری که بکتاشیان نیز ابدالان بکتاشی نامیده می‌شدند. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۰، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>


=شباهت بکتاشیه با قلندریه و حیدریه=
=شباهت بکتاشیه با قلندریه و حیدریه=
بکتاشیه در آداب و اعمال با قلندریه نیز شباهت‌هایی دارند؛ همچون چهار ضرب (تراشیدن موهای سر و ریش و سِبلَت و ابرو ) که از شعارهای قلندریه بوده و خلیل وحدتی دده بابا (متوفی ۱۰۶۰) در [[ترجیع بندی]] در مدح حاجی بکتاش ، این عمل را به وی نسبت داده است. در ولایت نامه ( مناقب حاجی بکتاش ) نیز از آدابی چون تراشیدن موی مریدان به هنگام بیعت سخن رفته است. اگر قطب الدین حیدر که در سنت بکتاشیان معروف است، همان قطب الدین حیدر (متوفی ۶۱۸) بنیانگذار طریقت حیدریه باشد، معلوم می‌شود که بکتاشیه با طریقت حیدریه نیز بی ارتباط نبوده است. از مناقب خواجه جهان و نتیجه جان (منسوب به واحدی در ۹۲۹)، نیز به وضوح بر می‌آید که ابدالان، قلندریان ، حیدریان ، جامیان ، ادهمیان و شمسیان از نظر عقیده ، سنّت و هیئت ظاهری به بکتاشیان بسیار شبیه بوده‌اند <ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۱۱۸، فلسفه، آثار و گزیده‌ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، فلسفه، آثار و گزیده ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۳۸۲، فلسفه، آثار و گزیده‌ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۰ـ ۵۲۲، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>
بکتاشیه در آداب و اعمال با قلندریه نیز شباهت‌هایی دارند؛ همچون چهار ضرب (تراشیدن موهای سر و ریش و سِبلَت و ابرو ) که از شعارهای قلندریه بوده و خلیل وحدتی دده بابا (متوفی ۱۰۶۰) در ترجیع بندی در مدح حاجی بکتاش این عمل را به وی نسبت داده است. در ولایت نامه ( مناقب حاجی بکتاش ) نیز از آدابی چون تراشیدن موی مریدان به هنگام بیعت سخن رفته است. اگر قطب الدین حیدر که در سنت بکتاشیان معروف است، همان قطب الدین حیدر (متوفی ۶۱۸) بنیانگذار طریقت حیدریه باشد، معلوم می‌شود که بکتاشیه با طریقت حیدریه نیز بی ارتباط نبوده است. از مناقب خواجه جهان و نتیجه جان (منسوب به واحدی در ۹۲۹)، نیز به وضوح بر می‌آید که ابدالان، قلندریان ، حیدریان ، جامیان ، ادهمیان و شمسیان از نظر عقیده ، سنّت و هیئت ظاهری به بکتاشیان بسیار شبیه بوده‌اند <ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۱۱۸، فلسفه، آثار و گزیده‌ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، فلسفه، آثار و گزیده ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۳۸۲، فلسفه، آثار و گزیده‌ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۰ـ ۵۲۲، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>
بنابراین، حاجی بکتاش پیرو آیین و اصول ساده بابایی بود که تداوم ملامتیه خراسان است و بکتاشیه به مرور وارث عقاید مشترک تمامی این فرقه‌های شیعیِ باطنی شد و با عقاید حروفیه نیز درآمیخت. <ref>وین ووسینیچ، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۵۵، ترجمه سهیل آذری، تهران ۱۳۴۶ ش.</ref><ref>محمد امین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، ج۱، ص۱۳۵، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref>
بنابراین، حاجی بکتاش پیرو آیین و اصول ساده بابایی بود که تداوم ملامتیه خراسان است و بکتاشیه به مرور وارث عقاید مشترک تمامی این فرقه‌های شیعیِ باطنی شد و با عقاید حروفیه نیز درآمیخت. <ref>وین ووسینیچ، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۵۵، ترجمه سهیل آذری، تهران ۱۳۴۶ ش.</ref><ref>محمد امین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، ج۱، ص۱۳۵، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref>


=طریقت بکتاشیه بعد از حاجی بکتاش=
=طریقت بکتاشیه بعد از حاجی بکتاش=
به نوشته ولایت نامه ، پس از حاجی بکتاش، چَلبی‌ها که فرزندان خاتون آنا ، دختر خوانده حاجی بکتاش ، بودند نماینده طریقت بکتاشیه شدند که بالیم سلطان نیز از آنان است. وی که مادرش شاهزاده‌ای بلغاری و مسیحی و پدرش یک بکتاشی به نام مُرسل بابا بود، نمادی از مسیح در قالب عَلَوی تلقّی می‌شود. برخی از جلوه‌های شیعی که در بکتاشیه به چشم می‌آید منسوب به بالیم سلطان است. <ref>کامل مصطفی شیبی، الصّلة بین التصوّف و التشیّع، ج۲، ص۳۴۰، بیروت ۱۹۸۲.</ref> پس از بالیم سلطان، برادرش قلندر چلبی در زمان سلیمان قانونی (متوفی ۹۷۴) شورش دوم بابایی را به راه انداخت و در ۹۳۵ به قتل رسید (بابایی؛ بابا الیاس خراسانی ). پس از او خانقاه بکتاشیان مدتها نفوذ معنوی خود را از دست داد. ۲۳سال پس از قلندر چلبی ، سَرسَم علی بابا (متوفی ۹۹۷) مقام دده بابا ( شیخ بزرگ ) را بنیان نهاد. از آن پس دده بابا پیش کسوت طریقت تلقّی می‌شد و چلبیها نیز تولیت اوقاف را بر عهده داشتند. به این ترتیب، از قرن دهم مرکز قدرت بکتاشیه به دو شاخه چلبیهاو دده باباها تقسیم شد. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۳، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref><ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۵.، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>
به نوشته ولایت نامه پس از حاجی بکتاش چَلبی‌ها که فرزندان خاتون آنا دختر خوانده حاجی بکتاش ، بودند نماینده طریقت بکتاشیه شدند که بالیم سلطان نیز از آنان است. وی که مادرش شاهزاده‌ای بلغاری و مسیحی و پدرش یک بکتاشی به نام مُرسل بابا بود، نمادی از مسیح در قالب عَلَوی تلقّی می‌شود. برخی از جلوه‌های شیعی که در بکتاشیه به چشم می‌آید منسوب به بالیم سلطان است. <ref>کامل مصطفی شیبی، الصّلة بین التصوّف و التشیّع، ج۲، ص۳۴۰، بیروت ۱۹۸۲.</ref> پس از بالیم سلطان، برادرش قلندر چلبی در زمان سلیمان قانونی (متوفی ۹۷۴) شورش دوم بابایی را به راه انداخت و در ۹۳۵ به قتل رسید (بابایی؛ بابا الیاس خراسانی ). پس از او خانقاه بکتاشیان مدتها نفوذ معنوی خود را از دست داد. ۲۳سال پس از قلندر چلبی ، سَرسَم علی بابا (متوفی ۹۹۷) مقام دده بابا ( شیخ بزرگ ) را بنیان نهاد. از آن پس دده بابا پیش کسوت طریقت تلقّی می‌شد و چلبیها نیز تولیت اوقاف را بر عهده داشتند. به این ترتیب، از قرن دهم مرکز قدرت بکتاشیه به دو شاخه چلبیهاو دده باباها تقسیم شد. <ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۳، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref><ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۵.، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref>


=انحلال بکتاشیه=
=انحلال بکتاشیه=
خط ۱۰۲: خط ۱۰۰:
[[رده: جریان های مذهبی جهان اسلام]]
[[رده: جریان های مذهبی جهان اسلام]]
"
"
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش