پرش به محتوا

اهل کتاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


=اهل کتاب در لغت=
=اهل کتاب در لغت=
اهل به معناى سزاوار و شايسته، خاندان، خانواده، اُنس، اختصاص و تعلق داشتن به چيزى است.[۱]از اين‌ رو با اضافه شدن به كتاب معناى «وابستگان به كتاب» مى‌دهد. چون مقصود از كتاب در اینجا كتاب آسمانى است، «اهل كتاب» به معناى صاحبان كتاب آسمانى و پيروان اديان الهى است. البته اين تعبير در [[قرآن]] و فرهنگ اسلامى براى [[مسلمانان]] بكار نمى‌رود. گزينش اين اصطلاح كه گويا نخستين بار در قرآن آمده،[۲] بدين جهت است كه وجود كتاب هاى آسمانى وجه مشترك همه اديان‌الهى است و راه را براى مدعيان اديان بر ساخته مى‌بندد.
اهل به معناى سزاوار و شايسته، خاندان، خانواده، اُنس، اختصاص و تعلق داشتن به چيزى است.<ref>بصائر ذوى التمييز، ج‌2، ص‌83‌ـ‌85‌؛ التحقيق، ج‌1، ص‌169، «اهل».</ref> از اين‌ رو با اضافه شدن به كتاب معناى «وابستگان به كتاب» مى‌دهد. چون مقصود از كتاب در اینجا كتاب آسمانى است، «اهل كتاب» به معناى صاحبان كتاب آسمانى و پيروان اديان الهى است. البته اين تعبير در [[قرآن]] و فرهنگ اسلامى براى [[مسلمانان]] بكار نمى‌رود. گزينش اين اصطلاح كه گويا نخستين بار در قرآن آمده،<ref> دايرة‌المعارف تشيع، ج‌2، ص‌616‌.</ref> بدين جهت است كه وجود كتاب هاى آسمانى وجه مشترك همه اديان‌الهى است و راه را براى مدعيان اديان بر ساخته مى‌بندد.


=اهل کتاب در اصطلاح=
=اهل کتاب در اصطلاح=
خط ۱۶: خط ۱۶:


=مصاديق اهل كتاب=
=مصاديق اهل كتاب=
بررسى آيات مربوط و شأن نزول آنها نشان مى‌دهد كه يهود و نصارا، مصداق روشن اهل كتاب از منظر قرآن‌اند و تورات و انجيل كتاب آسمانى آنان است. قرآن با استناد به نزول تورات و انجيل در زمان بعد از حضرت ابراهيم عليه السلام، احتجاج اهل كتاب بر سر يهودى يا نصرانى بودن آن حضرت را نابخردانه خوانده و نفى مى‌كند: «ياَهلَ الكِتـبِ لِمَ تُحاجّونَ فى اِبرهيمَ وما اُنزِلَتِ التَّورةُ والاِنجيلُ اِلاّ مِن بَعدِهِ اَفَلا تَعقِلون». (سوره آل عمران/3،65) نفى ارزش و بى‌پايه و اساس خواندن دين و آيين اهل كتاب بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجيل نيز به روشنى نشان مى‌دهد كه مصداق مورد اشاره آن، پيروان اين دو كتاب‌اند: «قُل ياَهلَ الكِتبِ لَستُم عَلى شَىء حَتّى‌ تُقيموا التَّورةَ والاِنجيلَ و ما اُنزِلَ اِلَيكُم مِن رَبِّكُم...». (سوره مائده/5‌،68)
بررسى آيات مربوط و شأن نزول آنها نشان مى‌دهد كه يهود و نصارا، مصداق روشن اهل كتاب از منظر قرآن‌اند و تورات و انجيل كتاب آسمانى آنان است. قرآن با استناد به نزول تورات و انجيل در زمان بعد از حضرت ابراهيم عليه السلام، احتجاج اهل كتاب بر سر يهودى يا نصرانى بودن آن حضرت را نابخردانه خوانده و نفى مى‌كند: «ياَهلَ الكِتـبِ لِمَ تُحاجّونَ فى اِبرهيمَ وما اُنزِلَتِ التَّورةُ والاِنجيلُ اِلاّ مِن بَعدِهِ اَفَلا تَعقِلون».<ref>سوره آل عمران/3،65</ref> نفى ارزش و بى‌پايه و اساس خواندن دين و آيين اهل كتاب بدون اعتقاد و عمل به تورات و انجيل نيز به روشنى نشان مى‌دهد كه مصداق مورد اشاره آن، پيروان اين دو كتاب‌اند: «قُل ياَهلَ الكِتبِ لَستُم عَلى شَىء حَتّى‌ تُقيموا التَّورةَ والاِنجيلَ و ما اُنزِلَ اِلَيكُم مِن رَبِّكُم...».<ref>سوره مائده/5‌،68</ref>


اگر اهل كتاب، مصداق ديگرى داشت بايد از كتاب آسمانى سومى نيز در كنار تورات و انجيل ياد مى‌شد. مورد خطاب بودن يهود و نصارا يا يكى از آن دو در همه كاربردهاى اهل كتاب نيز مدعاى ياد شده را تأييد مى‌كند. (براى نمونه: سوره نساء/4،153، 171؛ سوره مائده/5‌، 65 ـ 66‌؛ سوره حشر/59‌،11)؛ اما اهل كتاب بودن صابئيان و مجوسيان هيچ مستند قرآنى ندارد و فقط ياد كرد آنان در كنار يهود و نصاراست كه چنين پندارى را پديد آورده است: «اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا والَّذينَ هادوا والصّبِينَ والنَّصرى والمَجوسَ والَّذينَ اَشرَكوا اِنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيمَةِ...».(سوره حج/22،17)
اگر اهل كتاب، مصداق ديگرى داشت بايد از كتاب آسمانى سومى نيز در كنار تورات و انجيل ياد مى‌شد. مورد خطاب بودن يهود و نصارا يا يكى از آن دو در همه كاربردهاى اهل كتاب نيز مدعاى ياد شده را تأييد مى‌كند.<ref>براى نمونه: سوره نساء/4،153، 171؛ سوره مائده/5‌، 65 ـ 66‌؛ سوره حشر/59‌،11</ref>؛ اما اهل كتاب بودن صابئيان و مجوسيان هيچ مستند قرآنى ندارد و فقط ياد كرد آنان در كنار يهود و نصاراست كه چنين پندارى را پديد آورده است: «اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا والَّذينَ هادوا والصّبِينَ والنَّصرى والمَجوسَ والَّذينَ اَشرَكوا اِنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيمَةِ...».<ref>سوره حج/22،17</ref>


=برخورد اهل كتاب با اسلام و مسلمانان=
=برخورد اهل كتاب با اسلام و مسلمانان=
در عصر نزول قرآن اهل كتاب در مناطقى از شبه جزيره عرب از جمله در شهر يثرب زندگى مى‌كردند. آنان ضمن مباهات به داشتن كتاب آسمانى و پيروى از پيامبران بزرگى چون حضرت موسى و حضرت عيسى عليهماالسلام خود را برتر از اعراب بت‌پرست، مشرك و فاقد كتاب آسمانى مى‌دانستند، بر همين اساس رعايت نكردن امانت درباره اموال آنان و تصرف در آن را جايز شمرده، آن را به حكم خداوند نسبت مى‌دادند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ... و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ‌ قائِمـًا‌ ذلِكَ بِاَنَّهُم قالوا لَيسَ عَلَينا فى الاُمِّيِّينَ سَبيلٌ...»[۳]. (سوره آل‌ عمران/3،75)
در عصر نزول قرآن اهل كتاب در مناطقى از شبه جزيره عرب از جمله در شهر يثرب زندگى مى‌كردند. آنان ضمن مباهات به داشتن كتاب آسمانى و پيروى از پيامبران بزرگى چون حضرت موسى و حضرت عيسى عليهماالسلام خود را برتر از اعراب بت‌پرست، مشرك و فاقد كتاب آسمانى مى‌دانستند، بر همين اساس رعايت نكردن امانت درباره اموال آنان و تصرف در آن را جايز شمرده، آن را به حكم خداوند نسبت مى‌دادند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ... و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ‌ قائِمـًا‌ ذلِكَ بِاَنَّهُم قالوا لَيسَ عَلَينا فى الاُمِّيِّينَ سَبيلٌ...»<ref>تفسير قمى، ج‌1، ص‌106؛ التبيان، ج‌2، ص‌505‌؛ مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌36.</ref>. <ref>سوره آل‌ عمران/3،75</ref>.


آنان گرچه دچار اختلاف شده (سوره آل عمران/3،19)، گاه دست به تحريف كتاب آسمانى خود مى‌زدند (سوره بقره/2،79)، با اين حال همه با توجه به بشارت هاى ظهور و نيز اوصافى كه از پيامبر آخرالزمان در كتاب هاى خود ديده بودند او را بسان فرزندان خود مى‌شناختند (سوره بقره/2،146) و آمدن چنين پيامبرى را انتظار كشيده، آمدن او را به ديگران بشارت مى‌دادند با اين گمان كه از ميان آنان برانگيخته خواهد شد؛ اما چون پيامبر موعود از ميان اعراب (امى) ظهور كرد، تنها از اين‌رو كه از ميان آنها برگزيده نشده، نه تنها رسالت او را انكار كردند (سوره بقره/2،89 ـ 90) بلكه دست به تحريف زدند و همه نشانه‌ها و بشارت هاى او را در كتاب هاى آسمانى خود تغيير دادند. (سوره مائده/5‌،13)[۴]
آنان گرچه دچار اختلاف شده (سوره آل عمران/3،19)، گاه دست به تحريف كتاب آسمانى خود مى‌زدند (سوره بقره/2،79)، با اين حال همه با توجه به بشارت هاى ظهور و نيز اوصافى كه از پيامبر آخرالزمان در كتاب هاى خود ديده بودند او را بسان فرزندان خود مى‌شناختند (سوره بقره/2،146) و آمدن چنين پيامبرى را انتظار كشيده، آمدن او را به ديگران بشارت مى‌دادند با اين گمان كه از ميان آنان برانگيخته خواهد شد؛ اما چون پيامبر موعود از ميان اعراب (امى) ظهور كرد، تنها از اين‌رو كه از ميان آنها برگزيده نشده، نه تنها رسالت او را انكار كردند (سوره بقره/2،89 ـ 90) بلكه دست به تحريف زدند و همه نشانه‌ها و بشارت هاى او را در كتاب هاى آسمانى خود تغيير دادند. (سوره مائده/5‌،13)<ref>مجمع البيان، ج‌3، ص‌267؛ تفسير قرطبى، ج‌6 ص‌77؛ تفسير جلالين، ص‌138.</ref>


دسته‌اى از آنان (يهود) چنان به دشمنى خود ادامه دادند كه به سرسخت‌ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان تبديل شدند. (سوره مائده/5‌،82) آنان (يهوديان مدينه) براى نابودى اسلام توطئه‌ها چيدند و با منافقان و مشركان همداستان شده (سوره آل عمران/3،111؛ سوره مائده/5‌،41)، سرانجام به جنگ تمام عيار با مسلمانان برخاستند كه به شكست و كوچاندن آنان از مدينه انجاميد.[۵] (سوره حشر/59‌،2)
دسته‌اى از آنان (يهود) چنان به دشمنى خود ادامه دادند كه به سرسخت‌ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان تبديل شدند. (سوره مائده/5‌،82) آنان (يهوديان مدينه) براى نابودى اسلام توطئه‌ها چيدند و با منافقان و مشركان همداستان شده (سوره آل عمران/3،111؛ سوره مائده/5‌،41)، سرانجام به جنگ تمام عيار با مسلمانان برخاستند كه به شكست و كوچاندن آنان از مدينه انجاميد.<ref>تفسير قمى، ج‌1، ص‌196‌ـ‌197؛ التبيان، ج‌3، ص‌523‌؛ مجمع‌البيان، ج‌3، ص‌299، 301.</ref> (سوره حشر/59‌،2)


=اهداف اهل كتاب در برخورد با اسلام=
=اهداف اهل كتاب در برخورد با اسلام=
خط ۳۶: خط ۳۶:


==انكار رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله==
==انكار رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله==
اهل كتاب بر اساس نام و خصوصيات ذكر شده در تورات و انجيل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را همانند فرزندان خود دقيق و روشن مى‌شناختند: «اَلَّذينَ ءاتَينهُمُ الكِتبَ يَعرِفونَهُ كَما يَعرِفونَ اَبناءَهُم» (سوره بقره/2،146؛ سوره انعام/6‌،20)[۶]؛ اما هنگامى كه آن حضرت برانگيخته شد، گروهى از آنان او را انكار كرده به‌ رغم آگاهى از حقانيت اسلام و قرآن، آموزه‌هاى آن را ناديده گرفته، تجاهل كردند: «...نَبَذَ فَريقٌ مِنَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ كِتبَ اللّهِ وراءَ ظُهورِهِم كَاَنَّهُم لايَعلَمون». (سوره بقره/2،101)
اهل كتاب بر اساس نام و خصوصيات ذكر شده در تورات و انجيل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را همانند فرزندان خود دقيق و روشن مى‌شناختند: «اَلَّذينَ ءاتَينهُمُ الكِتبَ يَعرِفونَهُ كَما يَعرِفونَ اَبناءَهُم» (سوره بقره/2،146؛ سوره انعام/6‌،20)<ref>جامع‌البيان، مج‌5‌، ج‌7، ص‌217‌ـ‌218؛ التبيان، ج‌2، ص‌21؛ مجمع‌البيان، ج‌1، ص‌423.</ref>؛ اما هنگامى كه آن حضرت برانگيخته شد، گروهى از آنان او را انكار كرده به‌ رغم آگاهى از حقانيت اسلام و قرآن، آموزه‌هاى آن را ناديده گرفته، تجاهل كردند: «...نَبَذَ فَريقٌ مِنَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ كِتبَ اللّهِ وراءَ ظُهورِهِم كَاَنَّهُم لايَعلَمون». (سوره بقره/2،101)


==لجاجت در درخواست هاى باطل==
==لجاجت در درخواست هاى باطل==
اسلام با اهل كتاب از در مدارا وارد شد؛ اما آنان به اين مدارا و مسالمت تن درنداده با لجاجت نه تنها به پيامبر ايمان نياوردند، بلكه بر پيروى آن حضرت و مسلمانان از آيين آنان اصرار داشتند.(سوره بقره/2،120) گروهى (يهود)[۷] از پيامبر، فرود آوردن كتابى مستقل را به صورت معجزه از آسمان درخواست مى‌كردند: «يَسـَلُكَ اَهلُ الكِتبِ اَن تُنَزِّلَ عَلَيهِم كِتبـًا‌ مِنَ‌ السَّماءِ‌ فَقَد سَاَلوا موسى اَكبَرَ مِن ذلِكَ...». (سوره نساء/4،153)
اسلام با اهل كتاب از در مدارا وارد شد؛ اما آنان به اين مدارا و مسالمت تن درنداده با لجاجت نه تنها به پيامبر ايمان نياوردند، بلكه بر پيروى آن حضرت و مسلمانان از آيين آنان اصرار داشتند.(سوره بقره/2،120) گروهى (يهود)<ref>جامع‌البيان، مج‌4، ج‌6‌، ص‌10؛ التبيان، ج‌3، ص‌376؛ مجمع‌البيان، ج‌3، ص‌205.</ref> از پيامبر، فرود آوردن كتابى مستقل را به صورت معجزه از آسمان درخواست مى‌كردند: «يَسـَلُكَ اَهلُ الكِتبِ اَن تُنَزِّلَ عَلَيهِم كِتبـًا‌ مِنَ‌ السَّماءِ‌ فَقَد سَاَلوا موسى اَكبَرَ مِن ذلِكَ...». (سوره نساء/4،153)


لجاجت معاندانشان - [۸] بر كفرورزى چنان بود كه به تصريح قرآن اگر هر آيه و معجزه الهى برايشان آورده مى‌شد تن به ايمان نمى‌دادند: «ولـَئِن اَتَيتَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ بِكُلِّ ءايَة ما تَبِعوا قِبلَتَكَ». (سوره بقره/2،145)
لجاجت معاندانشان -<ref>مجمع البيان، ج‌1، ص‌422.</ref> بر كفرورزى چنان بود كه به تصريح قرآن اگر هر آيه و معجزه الهى برايشان آورده مى‌شد تن به ايمان نمى‌دادند: «ولـَئِن اَتَيتَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ بِكُلِّ ءايَة ما تَبِعوا قِبلَتَكَ». (سوره بقره/2،145)


==كتمان حق==
==كتمان حق==
كافران اهل كتاب در گفتگو يا مناظره با مسلمانان و به رغم آگاهى و اذعان به حقانيت امورى چون بعثت پيامبر اسلام و تغيير قبله[۹] آن را پنهان مى‌ساختند: «و اِنَّ فَريقـًا مِنهُم لَيَكتُمونَ الحَقَّ وهُم يَعلَمون». (سوره بقره/2،146)
كافران اهل كتاب در گفتگو يا مناظره با مسلمانان و به رغم آگاهى و اذعان به حقانيت امورى چون بعثت پيامبر اسلام و تغيير قبله<ref>جامع البيان، مج‌2، ج‌2، ص‌37؛ التبيان، ج‌2، ص‌21؛ فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌93.</ref> آن را پنهان مى‌ساختند: «و اِنَّ فَريقـًا مِنهُم لَيَكتُمونَ الحَقَّ وهُم يَعلَمون». (سوره بقره/2،146)


==تلاش براى منحرف ساختن مسلمانان==
==تلاش براى منحرف ساختن مسلمانان==
گروهى از اهل كتاب چنان در آتش حسادت هدايت يابى مسلمانان و نعمت هاى خداداد آنان مى‌سوختند كه از هيچ كوششى براى تضعيف عقيده و ايمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمى‌كردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَويُضِلّونَكُم» (سوره آل‌ عمران/3،69)، از اين‌ رو خداوند مؤمنان را از پيروى آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به كفر بازگردانند: «اِن تُطيعوا فَريقـًا مِنَ الَّذينَ اوتُواالكِتبَ يَرُدّوكُم بَعدَ ايمنِكُم كفِرين».[۱۰](سوره آل عمران/3،100)
گروهى از اهل كتاب چنان در آتش حسادت هدايت يابى مسلمانان و نعمت هاى خداداد آنان مى‌سوختند كه از هيچ كوششى براى تضعيف عقيده و ايمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمى‌كردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَويُضِلّونَكُم» (سوره آل‌ عمران/3،69)، از اين‌ رو خداوند مؤمنان را از پيروى آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به كفر بازگردانند: «اِن تُطيعوا فَريقـًا مِنَ الَّذينَ اوتُواالكِتبَ يَرُدّوكُم بَعدَ ايمنِكُم كفِرين».<ref>التبيان، ج‌2، ص‌541‌؛ مجمع البيان، ج‌2، ص‌353.</ref>(سوره آل عمران/3،100)


تلاش آنان براى گمراه كردن مسلمانان به درجه‌اى رسيد كه در توطئه‌اى خطرناك تصميم گرفتند صبحگاهان با اظهار اسلام به صف مسلمانان بپيوندند؛ اما شبانگاهان ارتداد خود را اعلام كنند[۱۱] تا مسلمانان بپندارند كه آنان با اسلام مخالفتى ندارند؛ اما چون پس از تحقيق، بطلان آن را فهميدند از آن دست كشيده‌اند.
تلاش آنان براى گمراه كردن مسلمانان به درجه‌اى رسيد كه در توطئه‌اى خطرناك تصميم گرفتند صبحگاهان با اظهار اسلام به صف مسلمانان بپيوندند؛ اما شبانگاهان ارتداد خود را اعلام كنند[۱۱] تا مسلمانان بپندارند كه آنان با اسلام مخالفتى ندارند؛ اما چون پس از تحقيق، بطلان آن را فهميدند از آن دست كشيده‌اند.
confirmed
۸٬۱۴۶

ویرایش