پرش به محتوا

امام خمینی احیاگر تفکر دینی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
واژة احیا در لغت به معنی زنده کردن، زنده گردانیدن و شب زنده داری است. <ref>( جُرّ، 1363: 74)</ref> فرهنگ فارسی عمید می گوید: « احیا (اسم مصدر) [عربی: احیاء] 'ehyā 1. رونق دادن.2. شب‌زنده‌داری کردن؛ شب را به عبادت گذراندن.۳. (اسم) در تشیّع، هریک از شب‌های نوزدهم، بیست‌ویکم، و بیست‌وسوم ماه رمضان که در آن شب‌زنده‌داری و عبادت می‌کنند؛ شب قدر.۴. (شیمی) ترکیب شدن جسم با هیدروژن.
واژة احیا در لغت به معنی زنده کردن، زنده گردانیدن و شب زنده داری است. <ref>( جُرّ، 1363: 74)</ref> فرهنگ فارسی عمید می گوید: « احیا (اسم مصدر) [عربی: احیاء] 'ehyā 1. رونق دادن.2. شب‌زنده‌داری کردن؛ شب را به عبادت گذراندن.۳. (اسم) در تشیّع، هریک از شب‌های نوزدهم، بیست‌ویکم، و بیست‌وسوم ماه رمضان که در آن شب‌زنده‌داری و عبادت می‌کنند؛ شب قدر.۴. (شیمی) ترکیب شدن جسم با هیدروژن.
اما واژة اصلاح در لغت به معنی «درست کردن،آباد کردن و آماده ساختن چیزی به نیکویی»است. <ref>(جُرّ،1363: 216)</ref> فرهنگ فارسی عمید نیز باتفصیل بهتری، آورده است: «اصلاح (اسم مصدر) [عربی] 'eslāh  ۱. برطرف کردنِ عیب و ایرادِ چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردنِ مویِ سروصورت.۳. برطرف کردنِ ایراداتِ نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاحِ بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردنِ اخلاق یا عاداتِ بدِ کسی از طریق آموزش.»<ref>(عمید،1392: واژه اصلاح)</ref>
اما واژة اصلاح در لغت به معنی «درست کردن،آباد کردن و آماده ساختن چیزی به نیکویی»است. <ref>(جُرّ،1363: 216)</ref> فرهنگ فارسی عمید نیز باتفصیل بهتری، آورده است: «اصلاح (اسم مصدر) [عربی] 'eslāh  ۱. برطرف کردنِ عیب و ایرادِ چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.۲. تراشیدن یا کوتاه کردنِ مویِ سروصورت.۳. برطرف کردنِ ایراداتِ نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاحِ بیشتری نیاز دارد.۴. از بین بردنِ اخلاق یا عاداتِ بدِ کسی از طریق آموزش.»<ref>(عمید،1392: واژه اصلاح)</ref>
بررسیِ مفهومیِ واژه‌های احیاگری و اصلاح‌گری اگر چه در نگاه سطحی، کارِ چندان مشکلی به نظر نمی‌رسد اما در مقطعِ فعلی به دلیل اشتراکات اصلاح‌گری و احیاگری و عدم مرزبندی دقیق و شفّاف بین تعریف‌های این دو مفهوم به علّت عدم سپری شدن تاریخ تکوّن این واژه‌ها سخت است که به صورت قطعی حکم به تمایز این مفاهیم کرد و در باب مؤلّفه‌های دخیل در هر مفهوم اظهار نظر نمود. <ref>(منصوری، دوگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی احیا و اصلاح )</ref>
بررسیِ مفهومیِ واژه‌های احیاگری و اصلاح‌گری اگر چه در نگاه سطحی، کارِ چندان مشکلی به نظر نمی‌رسد اما در مقطعِ فعلی به دلیل اشتراکات اصلاح‌گری و احیاگری و عدم مرزبندی دقیق و شفّاف بین تعریف‌های این دو مفهوم به علّت عدم سپری شدن تاریخ تکوّن این واژه‌ها سخت است که به صورت قطعی حکم به تمایز این مفاهیم کرد و در باب مؤلّفه‌های دخیل در هر مفهوم اظهار نظر نمود. <ref>(منصوری، دوگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی احیا و اصلاح )</ref>
عبارات ذیل گواه آن است که هنوز بین اهل نظر، اجماعی در باره معانی واژه های «اصلاحگری» و«احیاگری » صورت نگرفته است. در این راستا برخی از نویسندگان اظهار نظر تأمّل برانگیزی ارایه داده و به کاربردن اصطلاح «احیاگری دینی» برای ادیان موجود را روشی صحیح و همراه بادقّت ندانسته و گفته است:  
عبارات ذیل گواه آن است که هنوز بین اهل نظر، اجماعی در باره معانی واژه های «اصلاحگری» و«احیاگری » صورت نگرفته است. در این راستا برخی از نویسندگان اظهار نظر تأمّل برانگیزی ارایه داده و به کاربردن اصطلاح «احیاگری دینی» برای ادیان موجود را روشی صحیح و همراه بادقّت ندانسته و گفته است:  
«به نظر نمی‌رسد که به کاربردن اصطلاح احیاگری برای ادیان موجود روش صحیحی باشد زیرا احیا به معنای زنده کردن[در مقابل اماته] است و آنچه موجود است[مثل اسلام]، یعنی حیات دارد؛ [نتیجه اینکه احیاگری دراینجا، نوعی تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل نیز امری محال است]. این اصطلاح[احیاگری‌]که به وسیلة برخی از دین‌اندیشان باب شده از سرِ دقّت و تأمّل نیست. آنچه مورد نظر ایشان است بازسازی، بازفهمی و بازاندیشی مفاهیم دینی است که با احیا کاملاً تفاوت دارد.» <ref>(بقایی ،گفتگو با خبرنگار مهر نامه)</ref>   
«به نظر نمی‌رسد که به کاربردن اصطلاح احیاگری برای ادیان موجود روش صحیحی باشد زیرا احیا به معنای زنده کردن[در مقابل اماته] است و آنچه موجود است[مثل اسلام]، یعنی حیات دارد؛ [نتیجه اینکه احیاگری دراینجا، نوعی تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل نیز امری محال است].  
 
 
این اصطلاح[احیاگری‌]که به وسیلة برخی از دین‌اندیشان باب شده از سرِ دقّت و تأمّل نیست. آنچه مورد نظر ایشان است بازسازی، بازفهمی و بازاندیشی مفاهیم دینی است که با احیا کاملاً تفاوت دارد.» <ref>(بقایی ،گفتگو با خبرنگار مهر نامه)</ref>   
«ایزدپناه» نیز با احصاء ویژگی‌های احیاگران از دیگر افراد سعی در شناسایی مصادیق احیاگری نموده است تا اینکه از این طریق بتواند بین احیاگری و اصلاح گری مرزبندی نماید:
«ایزدپناه» نیز با احصاء ویژگی‌های احیاگران از دیگر افراد سعی در شناسایی مصادیق احیاگری نموده است تا اینکه از این طریق بتواند بین احیاگری و اصلاح گری مرزبندی نماید:
«ویژگی‌های احیاگران که آنها را از دیگر افراد – چون خدمتگذاران تفکّر دینی، روشنفکران دینی و مصلحان - جدا می‌سازد عبارتند از: زمان آگاهی یا دردشناسی، دین شناسی اجتهادی و متخصصانه، همزبانی با عصر، بصیرت دینی و اندیشة خلاق یا قدرت نوآوری. اگر این ویژگی‌ها در شخصیتی جمع بود حایز شرایط احیاگری است در غیر اینصورت مصداق احیاگر تفکّر دینی نخواهد بود.» <ref>(ایزد پناه،1375: 60-51)</ref>  
«ویژگی‌های احیاگران که آنها را از دیگر افراد – چون خدمتگذاران تفکّر دینی، روشنفکران دینی و مصلحان - جدا می‌سازد عبارتند از: زمان آگاهی یا دردشناسی، دین شناسی اجتهادی و متخصصانه، همزبانی با عصر، بصیرت دینی و اندیشة خلاق یا قدرت نوآوری. اگر این ویژگی‌ها در شخصیتی جمع بود حایز شرایط احیاگری است در غیر اینصورت مصداق احیاگر تفکّر دینی نخواهد بود.» <ref>(ایزد پناه،1375: 60-51)</ref>  
خط ۴۸: خط ۵۳:
احیای تفکر دینی از ناحیه امام خمینی(ره) در جنبه های مختلف صورت پذیرفت که به بعضی از موارد آن اشاره می‌شود:
احیای تفکر دینی از ناحیه امام خمینی(ره) در جنبه های مختلف صورت پذیرفت که به بعضی از موارد آن اشاره می‌شود:
===1. تغییر در ساختار فرهنگی ایران===
===1. تغییر در ساختار فرهنگی ایران===
فرهنگ، بن مایه و هویّت بخش هر جامعه است؛ چنانکه با توجّه به ویژگی فرهنگی هر جامعه، از جایگاه، هویّت و نقش آن جامعه سخن می‌رود. به همین دلیل زیربنا و عامل پیشرفت و توسعه حقیقی هر جامعه‌ای اصول فرهنگی حاکم بر آن است که در قالب اعتقادات، هنجارها، رفتارها و دستاوردهای هر جامعه‌ای تجلی می‌یابد. از جمله مهمترین دستاوردهای احیای تفکر دینی امام خمینی(ره) تغییر در ساختار فرهنگی ایران است. <ref>(نصری،1390: 174-173)</ref> استعمارگران مهمترین مانع در برابر خود را «اسلام» و فرهنگ آزادی بخش آن می‌یافتند از این رو بسیار تلاش کردند تا «فرهنگ اسلامی» را در جامعة ایران نابود کرده، یا به تحریف بکشانند. بدین ترتیب، با آغاز سلطه خاندان پهلوی در ایران توسط انگلیس، « اسلام‌زدایی » محور و هدف ساختار فرهنگی رژیم پهلوی قرار گرفت و آنان در سخنان و عملکرد خود نشان دادند نه تنها هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارند بلکه برای نابودی آن نیز تلاش می‌نمایند. محمد رضا شاه در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله خود، اسلام را از زندگی مردم ایران کنار گذاشت و در مراسم رسمی اعلام نمود: «من اعلام می کنم که ما، سلسله پهلوی ، به چیزی جز ایران عشق نمی‌ورزیم... .»<ref>( زونیس، بی‌تا: 152؛نصری،1390: 175)</ref>.
فرهنگ، بن مایه و هویّت بخش هر جامعه است؛ چنانکه با توجّه به ویژگی فرهنگی هر جامعه، از جایگاه، هویّت و نقش آن جامعه سخن می‌رود. به همین دلیل زیربنا و عامل پیشرفت و توسعه حقیقی هر جامعه‌ای اصول فرهنگی حاکم بر آن است که در قالب اعتقادات، هنجارها، رفتارها و دستاوردهای هر جامعه‌ای تجلی می‌یابد. از جمله مهمترین دستاوردهای احیای تفکر دینی امام خمینی(ره) تغییر در ساختار فرهنگی ایران است. <ref>(نصری،1390: 174-173)</ref> استعمارگران مهمترین مانع در برابر خود را «اسلام» و فرهنگ آزادی بخش آن می‌یافتند از این رو بسیار تلاش کردند تا «فرهنگ اسلامی» را در جامعة ایران نابود کرده، یا به تحریف بکشانند. بدین ترتیب، با آغاز سلطه خاندان پهلوی در ایران توسط انگلیس، « اسلام‌زدایی » محور و هدف ساختار فرهنگی رژیم پهلوی قرار گرفت و آنان در سخنان و عملکرد خود نشان دادند نه تنها هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارند بلکه برای نابودی آن نیز تلاش می‌نمایند.  
 
 
محمد رضا شاه در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله خود، اسلام را از زندگی مردم ایران کنار گذاشت و در مراسم رسمی اعلام نمود: «من اعلام می کنم که ما، سلسله پهلوی ، به چیزی جز ایران عشق نمی‌ورزیم... .»<ref>( زونیس، بی‌تا: 152؛نصری،1390: 175)</ref>.
اما امام خمینی(ره) در راستای احیای تفکر دینی، اسلام‌گرایی و احیای فرهنگ اسلامی را در دستور کار خود داشت. امام خمینی (ره) در این باره می‌فرماید: «همان طور که کراراً تذکر داده‌ام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است؛ که سایر وابستگیها از آن سرچشمه می‌گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد.» <ref>( صحیفه امام ، 1378:ج10، 79)</ref>  
اما امام خمینی(ره) در راستای احیای تفکر دینی، اسلام‌گرایی و احیای فرهنگ اسلامی را در دستور کار خود داشت. امام خمینی (ره) در این باره می‌فرماید: «همان طور که کراراً تذکر داده‌ام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابرقدرتها و مستکبرین، وابستگی فکری و درونی است؛ که سایر وابستگیها از آن سرچشمه می‌گیرد و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد.» <ref>( صحیفه امام ، 1378:ج10، 79)</ref>  
ایشان در موردی دیگر در این باره می‌گوید : «اسلام داشت منسی [= فراموش] می‌شد ، اسلام را داشتند منهدم می‌کردند؛ قرآن را داشتند زیر چکمه‌ها از بین می‌بردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران - که قیام الهی بود - قرآن را زنده کرد؛ اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.» ‌<ref>( امام خمینی(ره)، 1370: 140 )</ref>
ایشان در موردی دیگر در این باره می‌گوید : «اسلام داشت منسی [= فراموش] می‌شد ، اسلام را داشتند منهدم می‌کردند؛ قرآن را داشتند زیر چکمه‌ها از بین می‌بردند. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران - که قیام الهی بود - قرآن را زنده کرد؛ اسلام را زنده کرد؛ حیات تازه به اسلام بخشید.» ‌<ref>( امام خمینی(ره)، 1370: 140 )</ref>
===2. مبارزه با فرقه گرایی===
===2. مبارزه با فرقه گرایی===
رژیم پهلوی در راستای اهداف « اسلام زدایی» کوشید با « فرقه گرایی » و ترویج انواع فرقه‌های مذهبی منحرف، آنان را از « اسلام اصیل » جدا نماید. رضا شاه و محمد رضا شاه فضا را برای برخی آخوندهای درباری و وابستگان به خود فراهم می‌آوردند تا دین مردم را تحریف کنند؛ مانند« شریعت سنگلجی» که تحت تأثیر تجددگرایی رضا شاه و با حمایت او به مخالفت با برخی از آموزه‌ها و اعتقادات اسلامی پرداخت و کتاب « اسلام و رجعت» را با حمایت رژیم پهلوی به چاپ رساند، اما اجازه ندادند کتاب « ایمان و رجعت» نوشته یکی از روحانیان که در آن به دروغ‌پردازی و خیانت سنگلجی پرداخته بود، منتشر شود.<ref>(امام خمینی(ره) ،بی تا: 333)</ref>
رژیم پهلوی در راستای اهداف « اسلام زدایی» کوشید با « فرقه گرایی » و ترویج انواع فرقه‌های مذهبی منحرف، آنان را از « اسلام اصیل » جدا نماید. رضا شاه و محمد رضا شاه فضا را برای برخی آخوندهای درباری و وابستگان به خود فراهم می‌آوردند تا دین مردم را تحریف کنند؛ مانند« شریعت سنگلجی» که تحت تأثیر تجددگرایی رضا شاه و با حمایت او به مخالفت با برخی از آموزه‌ها و اعتقادات اسلامی پرداخت و کتاب « اسلام و رجعت» را با حمایت رژیم پهلوی به چاپ رساند، اما اجازه ندادند کتاب « ایمان و رجعت» نوشته یکی از روحانیان که در آن به دروغ‌پردازی و خیانت سنگلجی پرداخته بود، منتشر شود.<ref>(امام خمینی(ره) ،بی تا: 333)</ref>
احمد کسروی نیز با نفی اندیشه اسلامی و ترویج ملی‌گرایی و آرای مدرنیستی به حمایت از رژیم پهلوی پرداخت. کسروی که عضو افتخاری انجمن سلطنتی لندن بود <ref>(آبادیان و دیگران،103:1373)</ref>ادعا داشت که اسلام برای پاسخگویی به نیازهای علمی و فلسفی زمان معاصر، قدیمی و ناتوان گردیده است؛ از این رو داعیه‌دار دین جدیدی با نام «آیین پاک »یا «پاک دینی‌» شد.<ref>(زرشناس،119:1373)</ref>
احمد کسروی نیز با نفی اندیشه اسلامی و ترویج ملی‌گرایی و آرای مدرنیستی به حمایت از رژیم پهلوی پرداخت.  
 
 
کسروی که عضو افتخاری انجمن سلطنتی لندن بود <ref>(آبادیان و دیگران،103:1373)</ref>ادعا داشت که اسلام برای پاسخگویی به نیازهای علمی و فلسفی زمان معاصر، قدیمی و ناتوان گردیده است؛ از این رو داعیه‌دار دین جدیدی با نام «آیین پاک »یا «پاک دینی‌» شد.<ref>(زرشناس،119:1373)</ref>
علی‌اکبر حکمی زاده نیز با خروج از لباس روحانیت کتاب « اسرار هزار ساله» را بر ضد اسلام و ارزشهای شیعی نوشت و علل عقب ماندگی جامعه ایرانی را وجود مذهب تشیع و رسوم مبتنی بر آن اعلام کرد.<ref>(جعفریان،352:1382)</ref>
علی‌اکبر حکمی زاده نیز با خروج از لباس روحانیت کتاب « اسرار هزار ساله» را بر ضد اسلام و ارزشهای شیعی نوشت و علل عقب ماندگی جامعه ایرانی را وجود مذهب تشیع و رسوم مبتنی بر آن اعلام کرد.<ref>(جعفریان،352:1382)</ref>
امام خمینی(ره) بعد از مطالعه کتاب انحرافی حکمی زاده به مدت دو ماه دروس خود را در حوزه علمیه قم تعطیل کرد تا بتواند پاسخی مناسب برای آن فراهم نماید و از حریم تشیع و روحانیت دفاع کند. حاصل کار او در این مدت نگارش کتاب «کشف اسرار» در سال 1322 در سن حدود 44 سالگی بود که به زبان فارسی تألیف شد.<ref>(جمشیدی،1388: 55)</ref>
امام خمینی(ره) بعد از مطالعه کتاب انحرافی حکمی زاده به مدت دو ماه دروس خود را در حوزه علمیه قم تعطیل کرد تا بتواند پاسخی مناسب برای آن فراهم نماید و از حریم تشیع و روحانیت دفاع کند. حاصل کار او در این مدت نگارش کتاب «کشف اسرار» در سال 1322 در سن حدود 44 سالگی بود که به زبان فارسی تألیف شد.<ref>(جمشیدی،1388: 55)</ref>
این اثر که با نگرش سیاسی ـ کلامی به نگارش در آمده و نه صرفا مبارزه با قلمهای وابسته به دربار، به نوعی مبارزه با رژیم نیز بوده است. امام خمینی(ره) در مقدمه این کتاب با اشاره به اوضاع خفقان جامعه و ممکن نبودن جبران انحرافات ایجاد شده در دوران رضاخان از سوی رژیم پهلوی می‌گوید :
این اثر که با نگرش سیاسی ـ کلامی به نگارش در آمده و نه صرفا مبارزه با قلمهای وابسته به دربار، به نوعی مبارزه با رژیم نیز بوده است. امام خمینی(ره) در مقدمه این کتاب با اشاره به اوضاع خفقان جامعه و ممکن نبودن جبران انحرافات ایجاد شده در دوران رضاخان از سوی رژیم پهلوی می‌گوید :
«رضا خان رفت، دوره تاریک دیکتاتوری سپری شد گمان می‌رفت که ملت درد خود را فهمیده از بیست سال فشارها ودست درازی‌ها [به] مال و ناموسشان عبرت می‌گیرند و ... ولی باز خوابند و روزگارسیاه خود را فراموش کردند.»
«رضا خان رفت، دوره تاریک دیکتاتوری سپری شد گمان می‌رفت که ملت درد خود را فهمیده از بیست سال فشارها ودست درازی‌ها [به] مال و ناموسشان عبرت می‌گیرند و ... ولی باز خوابند و روزگارسیاه خود را فراموش کردند.»
یکی از اهداف عمده و اساسی نگارش این کتاب بیدار کردن مردم و آماده سازی آنها برای قیام در راه خدا، حفظ دین و کشور و احیای تفکّر دینی بود. وی با صراحت در این باره می نویسد:
یکی از اهداف عمده و اساسی نگارش این کتاب بیدار کردن مردم و آماده سازی آنها برای قیام در راه خدا، حفظ دین و کشور و احیای تفکّر دینی بود. وی با صراحت در این باره می نویسد:
«ملت چون به حقوق حقّه خود قیام نکرد، ماجراجوها فرصت به دست آوردند تا از ملا‌ها تجاوز[یا عبور] کردند و یکسره با دین و دینداری طرف شدند و محکمات قرآن را پایمال اغراض مسمومه کردند تا با دلِ گرم بتوانند صفحه مملکت را میدان اجرای نیّات فاسده خود کنند و دوباره آن سیاه بختیها و روزگارهای تلخ را عودت دهند...<ref>(جمشیدی ،1388: 57 ـ 55 و امام خمینی، بی تا: 10)</ref>.
«ملت چون به حقوق حقّه خود قیام نکرد، ماجراجوها فرصت به دست آوردند تا از ملا‌ها تجاوز[یا عبور] کردند و یکسره با دین و دینداری طرف شدند و محکمات قرآن را پایمال اغراض مسمومه کردند تا با دلِ گرم بتوانند صفحه مملکت را میدان اجرای نیّات فاسده خود کنند و دوباره آن سیاه بختیها و روزگارهای تلخ را عودت دهند...<ref>(جمشیدی ،1388: 57 ـ 55 و امام خمینی، بی تا: 10)</ref>.
شریعت سنگلجی از روحانیون مجاز به فعالیت فرهنگی در دوره رضاخان نیز دارای نگرشی عقل‌گرایانه بود و به گمان خود با خرافات مبارزه می‌کرد. آنچه که وی خرافه می‌خواند، همان چیزهایی است که وهابی‌ها آن را خرافه می‌دانند؛ کتاب «کلید فهم قرآن از جمله آثار وی است . <ref>(جعفریان،355:1382)</ref>
شریعت سنگلجی از روحانیون مجاز به فعالیت فرهنگی در دوره رضاخان نیز دارای نگرشی عقل‌گرایانه بود و به گمان خود با خرافات مبارزه می‌کرد. آنچه که وی خرافه می‌خواند، همان چیزهایی است که وهابی‌ها آن را خرافه می‌دانند؛ کتاب «کلید فهم قرآن از جمله آثار وی است . <ref>(جعفریان،355:1382)</ref>
سید اسدالله خرقانی نمونه دیگری از چهره‌های وابسته به این نحله است. رژیم پهلوی برای مقابله با اسلام اصیل علاوه بر حمایت افراد فوق‌الذکر به ترویج فرقه‌های منحرفی همانند «تصوف» نیز پرداخت و تلاش کرد «خانقاه» را در مقابل «مسجد» مطرح نما‌ید. آخرین نمونه‌های«فرقه‌پروری» عصر پهلوی ترویج فرقة استعماری «بهائیّت» برای مقابله با فرهنگ اسلامی بود.<ref>(نصری،1390: 181)</ref>
سید اسدالله خرقانی نمونه دیگری از چهره‌های وابسته به این نحله است.  
 
 
رژیم پهلوی برای مقابله با اسلام اصیل علاوه بر حمایت افراد فوق‌الذکر به ترویج فرقه‌های منحرفی همانند «تصوف» نیز پرداخت و تلاش کرد «خانقاه» را در مقابل «مسجد» مطرح نما‌ید. آخرین نمونه‌های«فرقه‌پروری» عصر پهلوی ترویج فرقة استعماری «بهائیّت» برای مقابله با فرهنگ اسلامی بود.<ref>(نصری،1390: 181)</ref>
استعمارگران برای زمینه سازی سلطه خود در جوامع اسلامی از یک سو فرقه‌های گوناگونی را ایجاد کردند و از دیگر سو به اختلافات دینی و انحرافات فکری و اعتقادی دامن زدند. فرقه«بهائیّت»در عصر پهلوی، نفوذ بسیاری در دربار یافت. به گفته ارتشبد فردوست، رضاخان و محمدرضا پهلوی به بهائیان توجهی ویژه داشتند. با حضور عبدالکریم ایادی در دربار محمدرضا پهلوی، بهائیان یکی از بازیگران اصلی و محوری حکومت پهلوی شدند<ref>( فردوست ، بی تا: 374)</ref>. اما با افشاگری‌های امام خمینی(ره) و بیداری و مبارزات امّت اسلامی به رهبری ایشان،که انقلاب اسلامی ایران را به دنبال داشت، اکثر این توطئه‌ها ناکام ماند.
استعمارگران برای زمینه سازی سلطه خود در جوامع اسلامی از یک سو فرقه‌های گوناگونی را ایجاد کردند و از دیگر سو به اختلافات دینی و انحرافات فکری و اعتقادی دامن زدند. فرقه«بهائیّت»در عصر پهلوی، نفوذ بسیاری در دربار یافت. به گفته ارتشبد فردوست، رضاخان و محمدرضا پهلوی به بهائیان توجهی ویژه داشتند. با حضور عبدالکریم ایادی در دربار محمدرضا پهلوی، بهائیان یکی از بازیگران اصلی و محوری حکومت پهلوی شدند<ref>( فردوست ، بی تا: 374)</ref>. اما با افشاگری‌های امام خمینی(ره) و بیداری و مبارزات امّت اسلامی به رهبری ایشان،که انقلاب اسلامی ایران را به دنبال داشت، اکثر این توطئه‌ها ناکام ماند.


خط ۶۷: خط ۸۲:
جهان اسلام در دوران امام خمینی(ره) از سویی به دلیل دوری از قرآن و سنت معصومین(ع) و از سوی دیگر تحت تأثیر سلطه غرب و نظامهای لیبرالیسم و سوسیالیسم به دنیا‌گرایی و ماده‌پرستی روی‌آورد و با وجود دارا بودن مبانی فکری سرنوشت ساز دینی، گرفتار بحران عسرت معنویت، محجوریت عدالت و فراموشی فطرت انسانی خویش شدند. امام خمینی(ره) عامل اصلی بحران جوامع اسلامی را خود‌خواهی و ترک قیام برای خدا معرفی می‌کند.<ref>(جمشیدی،1388: 15-14)</ref>
جهان اسلام در دوران امام خمینی(ره) از سویی به دلیل دوری از قرآن و سنت معصومین(ع) و از سوی دیگر تحت تأثیر سلطه غرب و نظامهای لیبرالیسم و سوسیالیسم به دنیا‌گرایی و ماده‌پرستی روی‌آورد و با وجود دارا بودن مبانی فکری سرنوشت ساز دینی، گرفتار بحران عسرت معنویت، محجوریت عدالت و فراموشی فطرت انسانی خویش شدند. امام خمینی(ره) عامل اصلی بحران جوامع اسلامی را خود‌خواهی و ترک قیام برای خدا معرفی می‌کند.<ref>(جمشیدی،1388: 15-14)</ref>
«خود‌خواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده[است].»<ref>(صحیفه امام ،1378، جلد 1: 22)</ref>.
«خود‌خواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده[است].»<ref>(صحیفه امام ،1378، جلد 1: 22)</ref>.
قدرت عظیم مسلمانان که حاصل گسترش فراگیر اسلام در جهان خصوصاً مغرب زمین بود و نیز ناسازگاری این پدیده با مذاق قدرت‌های بیگانه و استعمارگر، آنان را برآن داشت تا در راستای تضعیف و انحلال این قدرت بزرگ و نیز به منظور جلوگیری از توسعه روزافزون اسلام، به ایجاد اختلاف در جوامع مسلمین بپردازند و با ترویج فرقه‌گرایی و ایجاد درگیریهای مقطعی و قومی - قبیله‌ای، مسلمانان را به خود مشغول کرده تا در سایه این ترفند استعماری ، هم قدرت عظیم آنان را از بین ببرند و هم به مقاصد شوم خود و غصب سرزمینها و منابع مسلمین برسند.<ref>(رضایی مهر،1381: 110)</ref>
قدرت عظیم مسلمانان که حاصل گسترش فراگیر اسلام در جهان خصوصاً مغرب زمین بود و نیز ناسازگاری این پدیده با مذاق قدرت‌های بیگانه و استعمارگر، آنان را برآن داشت تا در راستای تضعیف و انحلال این قدرت بزرگ و نیز به منظور جلوگیری از توسعه روزافزون اسلام، به ایجاد اختلاف در جوامع مسلمین بپردازند و با ترویج فرقه‌گرایی و ایجاد درگیریهای مقطعی و قومی - قبیله‌ای، مسلمانان را به خود مشغول کرده تا در سایه این ترفند استعماری ، هم قدرت عظیم آنان را از بین ببرند و هم به مقاصد شوم خود و غصب سرزمینها و منابع مسلمین برسند.<ref>(رضایی مهر،1381: 110)</ref>
انگلیس در بین اهل سنت «‌وهّابیّت» را توسط مستر همفر پدید آورد<ref>(همفر،1370: 68-50)</ref> و در بین شیعیان نیز « بهائیّت» توسط روس و انگلیس تأسیس و تقویت گردید.
انگلیس در بین اهل سنت «‌وهّابیّت» را توسط مستر همفر پدید آورد<ref>(همفر،1370: 68-50)</ref> و در بین شیعیان نیز « بهائیّت» توسط روس و انگلیس تأسیس و تقویت گردید.


===4. مبارزه با تحجّر گرایی و مقدس مآبی ===
===4. مبارزه با تحجّر گرایی و مقدس مآبی===
مفهوم تحجّر در حقیقت به معنای «مثل سنگ سخت گردیدن، خشک شدن و تصلّب و تحجّر مفاصل است»<ref>( دهخدا، 1373، ج4: 59-56 )</ref> و در اصطلاح، « مقصود از جمود یا تحجّر، بسته ذهنی و تنگ‌نظری و داشتن اندیشه غیر پویا و فاقد درایت است». <ref>(اسفندیاری ، 1382: 53)</ref>.
مفهوم تحجّر در حقیقت به معنای «مثل سنگ سخت گردیدن، خشک شدن و تصلّب و تحجّر مفاصل است»<ref>( دهخدا، 1373، ج4: 59-56 )</ref> و در اصطلاح، « مقصود از جمود یا تحجّر، بسته ذهنی و تنگ‌نظری و داشتن اندیشه غیر پویا و فاقد درایت است». <ref>(اسفندیاری ، 1382: 53)</ref>.
تحجّر و جمود فکری همزاد با ادیان و عقاید بشری است. تاریخ اسلام و جامعه اسلامی نیز از بدو تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از این جریان انحرافی به دور نبوده و در دوره‌های مختلف تاریخ اسلام شاهد این جریان هستیم، به ویژه در دوره معاصر ایران جریان تحجّر به سوی ریشه‌دارتر شدن در حرکت است. تحجّر از جمله جریانهای مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار می‌رود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی با صراحت و جدیّت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجّرگرایی برخاست. از جریانهای متحجّر پس از رحلت محمد (ص) «خوارج» است که در دوره حکومت امام علی (ع) به نام دین و قرآن در برابرش شمشیر کشیدند و آسیب های جبران ناپذیری به مسلمانان وارد کردند که بزرگترین آن، به شهادت رساندن امام علی (ع) بود. پاشنه آشیل خوارج را می توان در جمود دانست؛ چرا که جریان خوارج با وجود برخورداری از صفاتی چون مجاهدت، عبادت و ریاضت، دارای تعصّب و تصلّب فکری نیز بودند.<ref>(‌شیرخانی، رجایی نژاد، 1392: 63-61)</ref>.
تحجّر و جمود فکری همزاد با ادیان و عقاید بشری است. تاریخ اسلام و جامعه اسلامی نیز از بدو تشکیل حکومت اسلامی در مدینه از این جریان انحرافی به دور نبوده و در دوره‌های مختلف تاریخ اسلام شاهد این جریان هستیم، به ویژه در دوره معاصر ایران جریان تحجّر به سوی ریشه‌دارتر شدن در حرکت است.  
 
تحجّر از جمله جریانهای مخالف با تفکر و نهضت امام خمینی(ره) به شمار می‌رود؛ از این رو امام به موازات حرکت سیاسی با صراحت و جدیّت بیشتر به مبارزه و مقابله با جریان تحجّرگرایی برخاست. از جریانهای متحجّر پس از رحلت محمد (ص) «خوارج» است که در دوره حکومت امام علی (ع) به نام دین و قرآن در برابرش شمشیر کشیدند و آسیب های جبران ناپذیری به مسلمانان وارد کردند که بزرگترین آن، به شهادت رساندن امام علی (ع) بود. پاشنه آشیل خوارج را می توان در جمود دانست؛ چرا که جریان خوارج با وجود برخورداری از صفاتی چون مجاهدت، عبادت و ریاضت، دارای تعصّب و تصلّب فکری نیز بودند.<ref>(‌شیرخانی، رجایی نژاد، 1392: 63-61)</ref>.
=پانویس=
=پانویس=
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}
<references />
۸٬۱۵۰

ویرایش