confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
[[رسول خدا(ص)]] فرمود: «خداوند، داوود(ع) را هنگامی [[مبعوث]] کرد که ایشان یک چوپان بود؛ همچنین حضرت موسی(ع) را نیز هنگام چوپانی ایشان به نبوت برگزید؛ من نیز چوپانی گوسفندان را در منطقه جیاد به عهده داشتم». <ref>ابن اثیر جزرى، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 1، ص 219 – 220؛ ج 3، ص 414، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ ر. ک: «چوپانی کردن حضرت داوود و سلیمان)، 101979</ref> | [[رسول خدا(ص)]] فرمود: «خداوند، داوود(ع) را هنگامی [[مبعوث]] کرد که ایشان یک چوپان بود؛ همچنین حضرت موسی(ع) را نیز هنگام چوپانی ایشان به نبوت برگزید؛ من نیز چوپانی گوسفندان را در منطقه جیاد به عهده داشتم». <ref>ابن اثیر جزرى، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 1، ص 219 – 220؛ ج 3، ص 414، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ ر. ک: «چوپانی کردن حضرت داوود و سلیمان)، 101979</ref> | ||
=وفات= | |||
درباره سرانجام حضرت داوود(ع) آمده است: | |||
داوود(ع) کنیزی داشت که هر شب درهاى خانه او را میبست و کلیدهایش را پیش او میآورد. سپس آنحضرت به نیایش پروردگار برمیخاست. هنگامى که مرگ وى نزدیک شده بود، شبى، مانند همه شبها که کنیز درها را بسته بود، ناگهان مردى را در درون خانه دید. از او پرسید: چه کسى تو را در این خانه راه داد؟ مرد در پاسخ گفت: من کسى هستم که در کاخ پادشاهان، بدون اجازه ایشان داخل میشوم». داوود پرسید: آیا تو [[عزرائیل]] هستى؟ جواب داد: آرى! | |||
پرسید: پس چرا پیش از این به من پیام نفرستادى و از آمدن خود خبر ندادى تا براى مرگ آماده شوم؟! عزرائیل در پاسخ گفت: من پیش از این پیک و پیام بسیارى براى تو فرستادم. پرسید: پیکهاى تو چه کسانى بودهاند؟ جواب داد: پدر تو، برادر تو، همسایه تو و آشنایان تو اکنون در کجا هستند؟ گفت: همه مردهاند. گفت: اینها همگى پیکهاى من بودند و پیام مرا به تو میرساندند؛ زیرا تو نیز میمیرى همچنانکه آنان مردند. عزرائیل این را گفت و جان داوود را گرفت. بنابر این نقل، داوود صد سال عمر کرد که مدت فرمانرواییاش چهل سال بود. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 1 ص 228</ref> | |||
از رسول خدا(ص) نقل شده است: «داوود صد سال تمام عمر کرد که چهل سال آن، دوران سلطنت و پادشاهی او بود». <ref>صدوق، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 2، ص 524، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ ر. ک: «امکان درخواست بخشیدن بخشی از عمر به دیگران»، 107851</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |