۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!جنیدبن محمدبن جنید خزّاز قواریری | !جنیدبن محمدبن جنید خزّاز قواریری | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''جنید بغدادی''' | '''جنید بغدادی''' از بزرگان مکتب [[بغداد]] و اهل صحو و معروف به «شیخ الطایفه» یا «سید الطایفه» بود. او نزد [[سری سقطی]] و محمد قصاب سلوک کرد و در این راه به پایهای رسید که او را شیخِ مشایخ در طریقت و امامِ ائمه در شریعت و مقبول اهل ظاهر و ارباب القلوب خواندهاند و به سبب تأکیدش بر [[توحید]] و معرفت او را «ارباب توحید» نیز شمردهاند<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۶۱، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش</ref>. جایگاه بلند او نزد صوفیان دورههای بعد چنان بود که او را آخرین نمایندۀ راستین تصوف به شمار آوردند و مرگ او را مرگ تصوف خواندند. وی نمایندۀ برجستۀ مکتب صحو، یعنی «صحو ثانی» یا «صحو بعد المحو» بود و کوشید تا به عرفان چهارچوبی علمی ببخشد. جنید بر طریقتِ مبتنی بر کتاب و سنت تأکید میکرد و میگفت کسی میتواند به راستی در طریقت گام بردارد که کتاب خدای بر دست راست و سنت مصطفی بر دستِ چپ گرفته باشد. وی همچنین از فنا و بقا، غیبت و حضور، و عشق نیز سخن به میان آورد و برخی از مباحثِ نظری عرفان، از جمله مفهوم وحدتِ وجود را نیز در گفتههایش بیان نمود. جنید رعایت ظواهر تصوف، از جمله خرقه پوشیدن را ضروری نمیشمرد و پافشاری او بر حفظ اصول شریعت سبب شد که نه تنها صوفیان، بلکه اهل شریعت نیز او را بزرگ و محترم بشمارند<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۴، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۱۶-۴۳۲، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۱۴، جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. - بشیردار، نخستین صوفیان (ادامه)، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴، ترجمۀ نصرالله پورجوادی، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، تهران، ۱۳۵۲ش. - رادمهر، فـریدالدین، ج۱، ص۶۳ بب ، تحقیقـی در زندگی و افکـار و آثار جنید بغـدادی، تهـران، ۱۳۸۰ش</ref>. | ||
=نسب و لقب= | =نسب و لقب= | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
=جوانی و مذهب= | =جوانی و مذهب= | ||
از | از کودکی خانواده و نسب جنید اطلاع چندانی در دست نیست. او در اوایلجوانی نزد ابوثور ابراهیمبن خالد کلبی (فقیه مشهور) [[فقه]] آموخت و در بیستسالگی در حضور وی بر مذهب او که ظاهراً مذهب مستقلی بوده است، فتوا میداد<ref>عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۷۸</ref>.از این رو پیش از آنکه صوفیباشد فقیه به شمار میرود. عمده منابع او را [[شافعی]] مذهب دانستهاند<ref>عبدالرحیمبن حسناسنوی، طبقاتالشافعیه، ج۱، ص۱۶۳</ref>.اما ابنابییعلی <ref>ابنابییعلی، طبقات الحنابله، ج۱، ص۱۲۷</ref>.او را [[حنبلی]] پنداشته و رادمهر<ref>فریدالدینرادمهر، جنید بغدادی (تاجالعارفین)، ج۱، ص۹۲ـ ۹۸</ref>.از امکان [[شیعه|شیعه]] بودن ویسخنگفتهاست. با آنکهجنید، علاوهبر فقه، در دیگر علومشرعیتحصیلاتیداشته و بر فراگیری حدیث و کتابتِ آن و تقید به کتاب و [[سنّت|سنّت]] تأکید کرده<ref>احمدبنعبداللّهابونعیم، حلیهالاولیاء و طبقاتالاصفیاء، ج۱۳، ص۲۵۵</ref>.خود از راویان [[حدیث]] به شمار نمیآید و جز یکی دو حدیث، از او روایت نشده است<ref>محمدبنحسینسلمی، طبقاتالصوفیه، ج۱، ص۱۲۹</ref>. | ||
=شجره طریقتی= | =شجره طریقتی= | ||
بنا بر سنّت نویسندگانِ احوالِ متصوفه برای جنید نیز شجره طریقتی به دست دادهاند<ref>محمدسعید کردی، الجنید، ج۱، ص۱۲</ref>.در | بنا بر سنّت نویسندگانِ احوالِ متصوفه برای جنید نیز شجره طریقتی به دست دادهاند<ref>محمدسعید کردی، الجنید، ج۱، ص۱۲</ref>.در تصوف استادان و مصاحبان مختلفی برای جنید برشمردهاند از جمله "سَری سَقَطی" دایی جنید حارث محاسبی ابوجعفر محمدبن قصّاب، ابو جعفربن الکَرَنْبی/ الکُرّینی<ref>ابونصر سراج، کتاب اللُّمع فی التصوف، ج۱،ص146،182، ص۱۸۸</ref>.جنید قریببه نیمیاز عمر خود را نزد "سَری" ـ که واسطه انتقال تعالیماستادش [[معروف کرخی|معروفکَرخی]] به جنید بود ــ به سر برد و بهاینترتیب جنید نیز واسطه انتقال افکار و تعالیم کرخی و "سَری" به نسل بعد صوفیه گردید. چون "سَری" کتابی ننوشت بیشترِ اقوالی که از او در دست است از طریق جنید به ما رسیده و ممکن است برخی از آنها در حقیقت اقوال خود جنید باشد که وی آنها را از زبان "سَری" بیان کرده است<ref>عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوفایران، ج۱، ص۱۱۸، ۱۳۶۹ ش</ref>. با توجه به این نکته و نیز سبک سؤال و جوابی گفتگوهای جنید و "سَری" میتوان نسبت این دو را چون نسبت [[سقراط|سقراط]] و [[افلاطون]] دانست<ref>علیحسن عبدالقادر، ص48</ref>. | ||
=اهمیت مبحث توحید= | =اهمیت مبحث توحید= | ||
این که | این که "سَری" نخستین کسی بوده که در بغداد به تعلیم [[توحید]] از طریق [[تصوف|تصوف]] پرداخته<ref>محمدبنحسینسلمی، طبقاتالصوفیه، ج۱، ص۴۸</ref>.ممکناست علتِ اهمیت و اولویت یافتن مبحث توحید نزد شاگردش جنید باشد. غیر از حارث محاسبی که گفته شده احتمالاً مراوده جنید با وی تا حدی مخفیانه بوده<ref>عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوفایران، ج۱، ص۱۱۶، ۱۳۶۹ ش</ref>. و ابنالکرنبی که تأثیر او بر جنید بیشتر از لحاظ رفتار و شیوه زندگی صوفیانه بوده تا از جنبه نظریههای عرفانی، جنید خود ابوجعفر قصّاب را استاد حقیقی خویش خوانده است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۰۳</ref>.با اینحال نقش هیچ یک از این مشایخ در حیات صوفیانه جنید به اندازه سری سقطی نبوده است. | ||
=معاصر بزرگان صوفیه= | =معاصر بزرگان صوفیه= |