۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیعه' به 'شیعه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عقل'''یکی از قوای انسانی است و به واسطه آن خیر و شر و حق و باطل را از یکدیگر تشخیص می دهد، <big>عقل</big> نام دارد و مقابل آن جنون و سفه و حمق و جهل است که هر کدام به اعتباری استعمال می شود. | '''عقل''' یکی از قوای انسانی است و به واسطه آن خیر و شر و حق و باطل را از یکدیگر تشخیص می دهد، <big>عقل</big> نام دارد و مقابل آن جنون و سفه و حمق و جهل است که هر کدام به اعتباری استعمال می شود. | ||
عقل یک نیروی درونی انسان است که کنترلکننده و مهارکننده امیال انسان میباشد. عقل، فکر، و حس سه منبع شناخت در [[فلسفه]] | عقل یک نیروی درونی انسان است که کنترلکننده و مهارکننده امیال انسان میباشد. عقل، فکر، و حس سه منبع شناخت در [[فلسفه]] هستند. در واقع عقل نیروی تشخیص خوب و بد است که در بدن انسان نهاده شدهاست. در کل موجودات زنده جهان، مغز دارند ولی فقط انسان قادر به درک و هوش است که به آن <big>عقل</big> گفته میشود و به سایر جاندارانی که به نظر میآید عقل و درک و فهم زیادی دارند، در واقع آنها ساقه مغز مخصوص هر نژاد جانداران خود را دارند که پس از انجام آن ماموریت ساقه مغز خود در زندگیش، به مرور زمان از بین میرود. تنها انسان عقل دارد که میتواند به علم های زیادی تا کنون دست پیدا کند. ساقه مغز در واقع راه رفتن، غذا خوردن، نگاه کردن، شنیدن، وقت جفت گیری و حتی مردن را دستور میدهد. | ||
=معنای عقل= | =معنای عقل= | ||
<big>عقل</big> هم معنی مصدری دارد و آن عبارت است از درک کامل | <big>عقل</big> هم معنی مصدری دارد و آن عبارت است از درک کامل چیزی و هم معنی اسمی دارد و آن حقیقتی است که خوب و بد و حق و باطل و راست و دروغ را تشخیص می دهد. | ||
اصل در معنای عقل منع و بستن و نگهداشتن است و به این مناسبت ادراکی که انسان بر آن دل ببندد و چیزی را که با آن درک می کند <big>عقل</big> نامیده می شود. <ref>محمد قریب، نثر طوبی، واژه عقل (انتشارات اسلامیه، ص۱۷۹) </ref> | اصل در معنای عقل منع و بستن و نگهداشتن است و به این مناسبت ادراکی که انسان بر آن دل ببندد و چیزی را که با آن درک می کند <big>عقل</big> نامیده می شود. <ref>محمد قریب، نثر طوبی، واژه عقل (انتشارات اسلامیه، ص۱۷۹) </ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
الامام الصادق(ع):العقل دلیل المؤمن. | الامام الصادق(ع):العقل دلیل المؤمن. | ||
چه عقل قدرت تمییز حق از باطل است و انسان بی ایمان قدرت تمییز حق از باطل را ندارد. از این رو برخی از فرقه های [[مسیحی]] ،شبه عرفان های نوظهور امریکایی مانند عرفان سرخپوستی کاستاندا ،کلیسای شیطان آنتوان زندرلوی ،اشو و کریشنا مورتی که البته دو شخصیت اخیر با وجود هندی بودنشان در [[آمریکا]] بود که توانستند مکاتب شبه عرفانی شان را با توجه به بی بندوباری موجود تآسیس و گسترش دهند.و برخی فرقه های [[صوفیه]] مانند فرقه یزیدیان در کردستان [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> که آموختن سواد را نیز حرام می دانند. که حقیقت را در لافکری می دانند و به طرد افراطی عقل می پردازند نوعی [[آنارشیسم]]، | چه عقل قدرت تمییز حق از باطل است و انسان بی ایمان قدرت تمییز حق از باطل را ندارد. از این رو برخی از فرقه های [[مسیحی]] ،شبه عرفان های نوظهور امریکایی مانند عرفان سرخپوستی کاستاندا ،کلیسای شیطان آنتوان زندرلوی ،اشو و کریشنا مورتی که البته دو شخصیت اخیر با وجود هندی بودنشان در [[آمریکا]] بود که توانستند مکاتب شبه عرفانی شان را با توجه به بی بندوباری موجود تآسیس و گسترش دهند.و برخی فرقه های [[صوفیه]] مانند فرقه یزیدیان در کردستان [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> که آموختن سواد را نیز حرام می دانند. که حقیقت را در لافکری می دانند و به طرد افراطی عقل می پردازند نوعی [[آنارشیسم]]، هیپی گری و درنتیجه عافیت طلبی را ترویج می کنند. | ||
بنابراین عقل از نظر اسلام برای رسیدن به مراتب کمال ضروری بوده و در نهایت مراتب نازله عقل در صورت متابعت از آن، انسان را به انوار وحی که خود مراتب بالاتری از عقل محسوب می شوند مرتبط می کند. به این ترتیب هر مرتبه ای از عقل در محدوده خود دارای حجیت بوده و آنچه مذموم است تحکم و جمود در انکار حقایقی است که درک آنها نیاز به اتصال به مراتب بالاتری از معرفت دارد. | بنابراین عقل از نظر اسلام برای رسیدن به مراتب کمال ضروری بوده و در نهایت مراتب نازله عقل در صورت متابعت از آن، انسان را به انوار وحی که خود مراتب بالاتری از عقل محسوب می شوند مرتبط می کند. به این ترتیب هر مرتبه ای از عقل در محدوده خود دارای حجیت بوده و آنچه مذموم است تحکم و جمود در انکار حقایقی است که درک آنها نیاز به اتصال به مراتب بالاتری از معرفت دارد. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=اهمیت عقل در اسلام= | =اهمیت عقل در اسلام= | ||
به گفته استاد [[مرتضی مطهری]] | به گفته استاد [[مرتضی مطهری]] هیچ دینی به اندازه اسلام به عقل بها نداده و برای آن اعتبار و اهمیت قائل نشده است. <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۳ش، ج۲۳، ص۱۸۴ و ۱۸۵</ref> در روایتی به نقل از [[پیامبر اسلام(ص)]] آمده است که همه خوبیها به وسیله عقل درک میشوند و کسی که عقل ندارد، دین هم ندارد. <ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۵۴</ref> [[امام کاظم(ع)]] نیز عقل رادر کنار [[پیامبران]] و امامان که حجت ظاهری خداوندند، حجت درونی او در بندگان دانسته است. <ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۶، ح۱۲</ref> | ||
در مذهب شیعه افزون بر اصول عقاید که از راه عقل اثبات میشود، <ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعهشناسی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۹</ref> برخی از قواعد فقهی و اصولی و احکام فقهی را نیز با عقل اثبات میکنند. <ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعهشناسی، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴، ۱۴۵</ref> | در مذهب شیعه افزون بر اصول عقاید که از راه عقل اثبات میشود، <ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعهشناسی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۹</ref> برخی از قواعد فقهی و اصولی و احکام فقهی را نیز با عقل اثبات میکنند. <ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی به شیعهشناسی، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴، ۱۴۵</ref> |