confirmed، مدیران
۳۷٬۰۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==جعل روایات در قدح یاران صدیق ائمه (ع)== | ==جعل روایات در قدح یاران صدیق ائمه (ع)== | ||
از دیگر اقدامات آنان ساختن روایاتی در مذمت اصحاب وفادار ائمه (ع) و نفی افکار آنان بود مثلاً روایاتی در قدح زراره بن اعین ساختند <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۱۴۸٫ و ص۴۹۵و۵۳۸ </ref> کسی که از اصحاب [[اجماع]] <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۳۸</ref> و به قول امام صادق(ع) از مصادیق «السابقون السابقون اولئک المقربون» <ref>آیه 10 سوره واقعه</ref> می باشد. اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۴ زراره از جمله کسانی بود که یاران امام صادق (ع) اصحاب ابوالخطاب را به وسیله دشمنی با او می شناختند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۶</ref> | از دیگر اقدامات آنان ساختن روایاتی در مذمت اصحاب وفادار ائمه (ع) و نفی افکار آنان بود مثلاً روایاتی در قدح زراره بن اعین ساختند <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۱۴۸٫ و ص۴۹۵و۵۳۸ </ref> کسی که از اصحاب [[اجماع]] <ref>ر.ک:مقاله اجماع</ref> <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۳۸</ref> و به قول امام صادق(ع) از مصادیق «السابقون السابقون اولئک المقربون» <ref>آیه 10 سوره واقعه</ref> می باشد. اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۴ زراره از جمله کسانی بود که یاران امام صادق (ع) اصحاب ابوالخطاب را به وسیله دشمنی با او می شناختند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۶</ref> | ||
در موردی دیگر غالیان جمعیت فراوانی از شیعیان را که در تشییع جنازه [[عبدالله بن ابی یعفور]] شرکت داشتند از زبان امام صادق (ع) مرجئه شیعه قلمداد کردند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۸</ref> عبدالله بن ابی یعفور شخصی نزدیک به امام صادق (ع) بود که تاییدات بی نظیری را از سوی ایشان دارد <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۹</ref> و به شدت با افکار و اندیشه های غالیانه مخالفت می کرد. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۷</ref> | در موردی دیگر غالیان جمعیت فراوانی از شیعیان را که در تشییع جنازه [[عبدالله بن ابی یعفور]] شرکت داشتند از زبان امام صادق (ع) مرجئه شیعه قلمداد کردند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۸</ref> عبدالله بن ابی یعفور شخصی نزدیک به امام صادق (ع) بود که تاییدات بی نظیری را از سوی ایشان دارد <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۹</ref> و به شدت با افکار و اندیشه های غالیانه مخالفت می کرد. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۷</ref> |