۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ادلّه اربعه''' یا «دلایل چهارگانه» اصطلاحی در علم [[اصول فقه]] است که به منابع چهارگانه معتبر فقهی برای استنباط [[احکام شرعی]] اطلاق میشود. | '''ادلّه اربعه''' یا «دلایل چهارگانه» اصطلاحی در علم [[اصول فقه]] است که به منابع چهارگانه معتبر فقهی برای استنباط [[احکام شرعی]] اطلاق میشود. | ||
ادله اربعه | =ادله اربعه= | ||
ادلّه اربعه یا «دلایل چهارگانه» اصطلاحی در علم اصول فقه است که به منابع چهارگانه معتبر فقهی برای استنباط احکام شرعی اطلاق میشود. این منابع عبارتاند از کتاب، سنت، اجماع و عقل. فقیه بر اساس این منابع معتبر، حکم شرعی را استنباط میکند. اعتبار و حجیت این چهار دلیل در مبحث حجج اصول فقه اثبات میشود. در مقابل ادله اربعه، ادله غیرمعتبر قرار دارند که نمیتوانند منبعی برای استنباط باشند مانند قیاس، استحسان و سد ذرایع. | ادلّه اربعه یا «دلایل چهارگانه» اصطلاحی در علم اصول فقه است که به منابع چهارگانه معتبر فقهی برای استنباط احکام شرعی اطلاق میشود. این منابع عبارتاند از کتاب، سنت، اجماع و عقل. فقیه بر اساس این منابع معتبر، حکم شرعی را استنباط میکند. اعتبار و حجیت این چهار دلیل در مبحث حجج اصول فقه اثبات میشود. در مقابل ادله اربعه، ادله غیرمعتبر قرار دارند که نمیتوانند منبعی برای استنباط باشند مانند قیاس، استحسان و سد ذرایع. | ||
اخباریان از این چهار دلیل، تنها کتاب و سنت را معتبر میدانند و حجیت اجماع و عقل را در استنباط احکام نمیپذیرند. | اخباریان از این چهار دلیل، تنها کتاب و سنت را معتبر میدانند و حجیت اجماع و عقل را در استنباط احکام نمیپذیرند. | ||
دلیل | =دلیل= | ||
دلیل در فقه به معنای چیزی است که برای اثبات حکم شرعی بدان استدلال میشود. برای دلیل تقسیماتی ذکر شده است: | دلیل در فقه به معنای چیزی است که برای اثبات حکم شرعی بدان استدلال میشود. برای دلیل تقسیماتی ذکر شده است: | ||
*دلیل به لحاظ اینکه مدلول آن حکم واقعی یا حکم ظاهری است به دو قسم اجتهادی و فقاهتی تقسیم میشود: | *دلیل به لحاظ اینکه مدلول آن حکم واقعی یا حکم ظاهری است به دو قسم اجتهادی و فقاهتی تقسیم میشود: | ||
خط ۱۵: | خط ۱۴: | ||
2.دلیل لفظی دلیل است که از نوع الفاظ است مانند خبر. | 2.دلیل لفظی دلیل است که از نوع الفاظ است مانند خبر. | ||
کتاب | =کتاب= | ||
منظور از کتاب در ادله اربعه، قرآن است. آیات الاحکام حدود ۵۰۰ آیه از قرآن را تشکیل میدهد. پژوهشگران قرآن را از جهات گوناگونی نگاه کردهاند مانند مباحث تاریخی، تفسیری، کلامی و ... در فقه با توجه به موضوع، به آیات الاحکام استناد میشود. در اصول فقه سخن از حجیت و اعتبار ظواهر این آیات است. | منظور از کتاب در ادله اربعه، قرآن است. آیات الاحکام حدود ۵۰۰ آیه از قرآن را تشکیل میدهد. پژوهشگران قرآن را از جهات گوناگونی نگاه کردهاند مانند مباحث تاریخی، تفسیری، کلامی و ... در فقه با توجه به موضوع، به آیات الاحکام استناد میشود. در اصول فقه سخن از حجیت و اعتبار ظواهر این آیات است. | ||
اخباریین با نفی حجیت ظواهر قرآن، باعث توجه بیشتر به این مبحث در کتب اصولی شد. امین استرآبادی نخستین بار در حجیت ظواهر قرآن تردید کرد. او استنباط از ظواهر قرآن را ظنی میدانست و با مبنای خود که برای استنباط باید به علم رسید، در تضاد بود و از این جهت حجیت ظواهر قرآن را نفی کرد. | اخباریین با نفی حجیت ظواهر قرآن، باعث توجه بیشتر به این مبحث در کتب اصولی شد. امین استرآبادی نخستین بار در حجیت ظواهر قرآن تردید کرد. او استنباط از ظواهر قرآن را ظنی میدانست و با مبنای خود که برای استنباط باید به علم رسید، در تضاد بود و از این جهت حجیت ظواهر قرآن را نفی کرد. | ||
سنت | =سنت= | ||
سنت به قول، فعل و تقریر معصوم اطلاق میشود. این معنا در میان اهل سنت و شیعیان متفاوت است. اهل سنت تنها گفتار و رفتار و تقریر پیامبر را سنت میدانند و شیعیان به پیامبر، امامان دوازده گانه و حضرت زهرا را ملحق میکنند و معنای سنت را توسعه میدهند. | سنت به قول، فعل و تقریر معصوم اطلاق میشود. این معنا در میان اهل سنت و شیعیان متفاوت است. اهل سنت تنها گفتار و رفتار و تقریر پیامبر را سنت میدانند و شیعیان به پیامبر، امامان دوازده گانه و حضرت زهرا را ملحق میکنند و معنای سنت را توسعه میدهند. | ||
انواع سنت | =انواع سنت= | ||
قول معصوم: گفتههای معصومین که مستقیماً یا از طریق احادیث متواتر یا واحد به ما رسیده است. حدیث اگرچه گاهی مسامحتاً به عنوان سنت شناخته میشود اما سنت نیست؛ بلکه حاکی از سنت است. | قول معصوم: گفتههای معصومین که مستقیماً یا از طریق احادیث متواتر یا واحد به ما رسیده است. حدیث اگرچه گاهی مسامحتاً به عنوان سنت شناخته میشود اما سنت نیست؛ بلکه حاکی از سنت است. | ||
فعل معصوم: دست کم فعل معصوم بر اباحه دلالت میکند. همانگونه که ترک فعلی دلالت بر عدم وجوب آن میکند. گاهی فعل معصوم با وجود قراینی معنایی بیش از اباحه یا عدم وجوب دارد مثل اینکه در مقام بیان حکم شرعی باشد. به فعل معصوم در موارد متعددی در فقه مانند افعال نماز و حج و وضو و ... استناد شده است. | فعل معصوم: دست کم فعل معصوم بر اباحه دلالت میکند. همانگونه که ترک فعلی دلالت بر عدم وجوب آن میکند. گاهی فعل معصوم با وجود قراینی معنایی بیش از اباحه یا عدم وجوب دارد مثل اینکه در مقام بیان حکم شرعی باشد. به فعل معصوم در موارد متعددی در فقه مانند افعال نماز و حج و وضو و ... استناد شده است. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۰: | ||
طریق غیرقطعی: برای دست یابی به سنت، راههای غیرقطعی گوناگونی میتوان شمرد، نتیجه این راهها غیرقطعی و ظن آور است و برای حجیت و پذیرش آن باید دلیل خاصی اقامه کرد. از میان راههای گوناگون در میان فقهای امامیه تنها خبر واحد ثقه معتبر است. | طریق غیرقطعی: برای دست یابی به سنت، راههای غیرقطعی گوناگونی میتوان شمرد، نتیجه این راهها غیرقطعی و ظن آور است و برای حجیت و پذیرش آن باید دلیل خاصی اقامه کرد. از میان راههای گوناگون در میان فقهای امامیه تنها خبر واحد ثقه معتبر است. | ||
اجماع | =اجماع= | ||
اجماع در نزد امامیه متفاوت از اجماع در میان عامه است. اجماع در این معنا بازگشت به سنت دارد؛ زیرا فقیه از اجماع قول معصوم علیه السلام را کشف میکند و چنانچه اجماع کشف از قول معصوم نکند، معتبر نیست. از این رو اجماع دلیل مستقلی به شمار نمیرود و برخی فقها اجماع را بر اتفاق گروهی از فقها که همراه بودن امام علیه السلام با آنان معلوم است، تعریف کردهاند. اصولیین برای اجماع تقسیماتی را ذکر کردهاند. | اجماع در نزد امامیه متفاوت از اجماع در میان عامه است. اجماع در این معنا بازگشت به سنت دارد؛ زیرا فقیه از اجماع قول معصوم علیه السلام را کشف میکند و چنانچه اجماع کشف از قول معصوم نکند، معتبر نیست. از این رو اجماع دلیل مستقلی به شمار نمیرود و برخی فقها اجماع را بر اتفاق گروهی از فقها که همراه بودن امام علیه السلام با آنان معلوم است، تعریف کردهاند. اصولیین برای اجماع تقسیماتی را ذکر کردهاند. | ||
عقل | =عقل= | ||
مشهور اصولیان عقل را در عرض کتاب و سنت یکی از منابع استنباط شمردهاند. در مقابل اخباریان عقل را به عنوان منبع مستقل نپذیرفتهاند. اگرچه عقل در بسیاری از کتب اصولیین ذکر شده است اما معنای روشنی از آن بیان نکردهاند. منظور از دلیل عقل در مقابل کتاب و سنت «هر گزاره عقلی که بتوان از آن به حکم شرعی قطعی رسید» است. | مشهور اصولیان عقل را در عرض کتاب و سنت یکی از منابع استنباط شمردهاند. در مقابل اخباریان عقل را به عنوان منبع مستقل نپذیرفتهاند. اگرچه عقل در بسیاری از کتب اصولیین ذکر شده است اما معنای روشنی از آن بیان نکردهاند. منظور از دلیل عقل در مقابل کتاب و سنت «هر گزاره عقلی که بتوان از آن به حکم شرعی قطعی رسید» است. | ||
ملازمهٔ بین حکم عقل و شرع:این قاعده مورد قبول اکثر اصولیین شیعه و جمعی از اهل سنت قرار گرفته است و عدهای هم مخالف آناند از جمله اخباریین شیعه و جمعی دیگر از اهل تسنن. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند، طبعاً به ملازمه هم اعتقادی نداشتهاند. | ملازمهٔ بین حکم عقل و شرع:این قاعده مورد قبول اکثر اصولیین شیعه و جمعی از اهل سنت قرار گرفته است و عدهای هم مخالف آناند از جمله اخباریین شیعه و جمعی دیگر از اهل تسنن. کسانی که به «منبع بودن عقل برای استنباط احکام» معتقد بودهاند قانون ملازمه را پذیرفتهاند و جمعی که با منبع بودن عقل مخالف بودهاند، طبعاً به ملازمه هم اعتقادی نداشتهاند. | ||
عقل نظری: حکم شرعی توقیفی است و جز راه شنیدن از شارع نمیتوان بدان دست یافت. بنابراین مقصود از دلیل عقلی، حکم عقل نظری به ملازمه میان حکم ثابت شرعی یا عقلی و میان حکم شرعی دیگر است. مانند ملازمه در مسأله إجزاء. | عقل نظری: حکم شرعی توقیفی است و جز راه شنیدن از شارع نمیتوان بدان دست یافت. بنابراین مقصود از دلیل عقلی، حکم عقل نظری به ملازمه میان حکم ثابت شرعی یا عقلی و میان حکم شرعی دیگر است. مانند ملازمه در مسأله إجزاء. |