۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بى اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى باور، دین گریز، از مردم عام (عامى)، کشیش بى فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور، معانى و کاربردهایى است که در فرهنگ هاى لغت براى واژه سکولار گفته شده است(۱). | دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بى اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى باور، دین گریز، از مردم عام (عامى)، کشیش بى فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور، معانى و کاربردهایى است که در فرهنگ هاى لغت براى واژه سکولار گفته شده است(۱). | ||
واژه سکولاریسم: Secularism | =واژه سکولاریسم: Secularism= | ||
واژه سکولاریسم بیانگر مکتب و ایدئولوژى خاصى است که به اندیشه و فرهنگ سکولار اعتقاد دارد و آن را ترویج و تأیید مى کند. نادین محورى، نادین مدارى، نادین باورى، طرفدارى از اصول دنیوى و عرفى، مخالفت با شرعیات و مطالب دینى، گیتى باورى، دین گریزى، دین جداخواهى و این جهان باورى، به عنوان معانى و کاربردهاى سکولاریسم یاد شده است(۲). | واژه سکولاریسم بیانگر مکتب و ایدئولوژى خاصى است که به اندیشه و فرهنگ سکولار اعتقاد دارد و آن را ترویج و تأیید مى کند. نادین محورى، نادین مدارى، نادین باورى، طرفدارى از اصول دنیوى و عرفى، مخالفت با شرعیات و مطالب دینى، گیتى باورى، دین گریزى، دین جداخواهى و این جهان باورى، به عنوان معانى و کاربردهاى سکولاریسم یاد شده است(۲). | ||
در فرهنگ آکسفورد زیر واژه سکولاریسم چنین آمده است: | در فرهنگ آکسفورد زیر واژه سکولاریسم چنین آمده است: | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
«دنیوى گرى یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژى است. قائلان و مبلغان این ایدئولوژى آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعى و وسایط و کارکردهاى مختص به آن را طرد و تخطئه مى کنند و از اصول غیر دینى و ضد دینى به عنوان مبناى اخلاق شخصى و سازمان اجتماعى حمایت مى کنند»(۴). | «دنیوى گرى یا قول به اصالت دنیا یک ایدئولوژى است. قائلان و مبلغان این ایدئولوژى آگاهانه همه اشکال اعتقاد به امور و مفاهیم ماوراء طبیعى و وسایط و کارکردهاى مختص به آن را طرد و تخطئه مى کنند و از اصول غیر دینى و ضد دینى به عنوان مبناى اخلاق شخصى و سازمان اجتماعى حمایت مى کنند»(۴). | ||
واژه سکولاریزاسیون: Secularization | =واژه سکولاریزاسیون: Secularization= | ||
در فرهنگ هاى لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینى کردن، غیر مذهبى کردن، دنیوى کردن، دین زدایى، این جهانى گرى، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهاى غیر معنوى، جنبه دنیوى دادن به عقاید یا مقام کلیسایى، جداانگارى دین و دنیا، تعریف کرده اند(۵). | در فرهنگ هاى لغت، واژه سکولاریزاسیون، و سکولاریز را به نادینى کردن، غیر مذهبى کردن، دنیوى کردن، دین زدایى، این جهانى گرى، دنیا پرست شدن، اختصاص به کارهاى غیر معنوى، جنبه دنیوى دادن به عقاید یا مقام کلیسایى، جداانگارى دین و دنیا، تعریف کرده اند(۵). | ||
از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندى است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته مى شود و جامعه سکولار مى شود. این فرایند و جریان گاهى از روى قصد و آگاهى پدید مى آید، و گاهى ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود. | از دیدگاه جامعه شناسان، سکولاریزاسیون، فرایندى است که در آن از اعتبار و ارزش دین در فرهنگ جامعه کاسته مى شود و جامعه سکولار مى شود. این فرایند و جریان گاهى از روى قصد و آگاهى پدید مى آید، و گاهى ناخود آگاه، در هر صورت، نتیجه یکسان خواهد بود. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
این ایدئولوژى، احتمالاً تا حدودى به فرایندهاى جداانگارى دین و دنیا مدد مى رساند، ولى قراین و شواهد، حتى درباره جوامعى که همچون اتحاد شوروى (سابق) به طور رسمى به اصالت دنیا قایل بوده اند، نشان مى دهد که این امر تنها به صورتى بسیار تدریجى و بسیار غیر بنیادى تر از تأثیرى صورت مى پذیرفته است که فرایندهاى گسترده تر تحول ساختارى اجتماعى مانند صنعتى شدن و شهرنشینى بر جریان جدا انگارى دین و دنیا داشته است»(۷). | این ایدئولوژى، احتمالاً تا حدودى به فرایندهاى جداانگارى دین و دنیا مدد مى رساند، ولى قراین و شواهد، حتى درباره جوامعى که همچون اتحاد شوروى (سابق) به طور رسمى به اصالت دنیا قایل بوده اند، نشان مى دهد که این امر تنها به صورتى بسیار تدریجى و بسیار غیر بنیادى تر از تأثیرى صورت مى پذیرفته است که فرایندهاى گسترده تر تحول ساختارى اجتماعى مانند صنعتى شدن و شهرنشینى بر جریان جدا انگارى دین و دنیا داشته است»(۷). | ||
لائیک و لائیسیزم | =لائیک و لائیسیزم= | ||
واژه Laic به معنى جدا از دین یا دین جدا، و واژه Laicism به معنى دین جداگرى یا دین جدایى، و واژه Laity به معنى عامه، مردم غیر روحانى، عمومِ ناحرفه اى یان و مردم ساده ترجمه شده است(۸). | واژه Laic به معنى جدا از دین یا دین جدا، و واژه Laicism به معنى دین جداگرى یا دین جدایى، و واژه Laity به معنى عامه، مردم غیر روحانى، عمومِ ناحرفه اى یان و مردم ساده ترجمه شده است(۸). | ||
واژه هاى لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژه هاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبان ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است. | واژه هاى لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژه هاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبان ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
به طور قطع، سکولار (دنیوى) سازى را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعى – فرهنگى، کلّى دانست که به محدودیت «نقش نهادى و فرهنگى دین» منجر مى شود. دین مقدار زیادى از قدرت اجتماعى خویش را از دست مى دهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبى است که کل جامعه را در برمى گیرد و در نهایت به نظام آن معنا مى دهد.(۱۱) | به طور قطع، سکولار (دنیوى) سازى را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعى – فرهنگى، کلّى دانست که به محدودیت «نقش نهادى و فرهنگى دین» منجر مى شود. دین مقدار زیادى از قدرت اجتماعى خویش را از دست مى دهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبى است که کل جامعه را در برمى گیرد و در نهایت به نظام آن معنا مى دهد.(۱۱) | ||
عَلمانى و عَلمانیه | =عَلمانى و عَلمانیه= | ||
در فرهنگ و زبان عربى واژه هاى علمانى و علمانیه (به فتح عین و سکون لام) معادل واژه هاى سکولار و سکولاریزم به کار مى روند. | در فرهنگ و زبان عربى واژه هاى علمانى و علمانیه (به فتح عین و سکون لام) معادل واژه هاى سکولار و سکولاریزم به کار مى روند. | ||
تاریخ رواج و انتشار این اصطلاح به اواخر قرن نوزدهم میلادى باز مى گردد. واژه علمانى در نیمه دوم قرن نوزدهم، در مصر شناخته شده و اهل فرهنگ و ادب عربى آن را قبول کرده بودند، عامل طرح و نشر این اصطلاح در مصر استعمارگران فرانسوى بودند که در سال ۱۸۸۲ بر مصر تسلط یافتند. آنان کوشیدند تا مفاهیم اسلامى را که به جهاد با استعمارگران، و وحدت امت اسلامى دعوت مى کرد. از عرصه فرهنگ و ادب اسلامى بیرون سازند. بدین جهت، به صورت گسترده نفى رابطه اسلام و سیاست را تبلیغ مى کردند، بهانه و مستمسک آنان در این باره این بود که دین انسان را به قهقرا دعوت مى کند و با پیشرفت و تمدن منافات دارد، و یگانه راه ترقى و تکامل علمى، علمانیت و سکولاریسم است، یعنى اهتمام ورزیدن به امور دنیوى و برمبناى قوانین و مقررات علمى و بشرى. عده اى از مسلمانان فریب این شعار را خورده و علمانیت را پذیرا شدند. | تاریخ رواج و انتشار این اصطلاح به اواخر قرن نوزدهم میلادى باز مى گردد. واژه علمانى در نیمه دوم قرن نوزدهم، در مصر شناخته شده و اهل فرهنگ و ادب عربى آن را قبول کرده بودند، عامل طرح و نشر این اصطلاح در مصر استعمارگران فرانسوى بودند که در سال ۱۸۸۲ بر مصر تسلط یافتند. آنان کوشیدند تا مفاهیم اسلامى را که به جهاد با استعمارگران، و وحدت امت اسلامى دعوت مى کرد. از عرصه فرهنگ و ادب اسلامى بیرون سازند. بدین جهت، به صورت گسترده نفى رابطه اسلام و سیاست را تبلیغ مى کردند، بهانه و مستمسک آنان در این باره این بود که دین انسان را به قهقرا دعوت مى کند و با پیشرفت و تمدن منافات دارد، و یگانه راه ترقى و تکامل علمى، علمانیت و سکولاریسم است، یعنى اهتمام ورزیدن به امور دنیوى و برمبناى قوانین و مقررات علمى و بشرى. عده اى از مسلمانان فریب این شعار را خورده و علمانیت را پذیرا شدند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
ه : المعجم الوسیط، این کتاب در حوالى نیمه قرن بیستم میلادى نگارش یافته و طبع دوم آن در سال ۱۹۷۳ میلادى صورت گرفته است. | ه : المعجم الوسیط، این کتاب در حوالى نیمه قرن بیستم میلادى نگارش یافته و طبع دوم آن در سال ۱۹۷۳ میلادى صورت گرفته است. | ||
ریشه شناسى واژه عَلمانى | =ریشه شناسى واژه عَلمانى= | ||
تا این جا با تاریخ و اسباب پیدایش اصطلاح علمانى و علمانیه در فرهنگ و دنیاى عرب آشنا شدیم. نخستین مطرح کننده این واژه، و دیگر فرهنگ هایى که پس از وى آن را به کار برده اند را نیز شناختیم. | تا این جا با تاریخ و اسباب پیدایش اصطلاح علمانى و علمانیه در فرهنگ و دنیاى عرب آشنا شدیم. نخستین مطرح کننده این واژه، و دیگر فرهنگ هایى که پس از وى آن را به کار برده اند را نیز شناختیم. | ||
اینک لازم است به ریشه شناسى این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخى، واژه علمانیت از واژه علم (دانایى) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنى علمى کردن اجتماع است، چنان که وقتى گفته مى شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامى کردن علوم انسانى است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنى علمى کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنى علمى بودن یا علمى شدن را باید دقیق ترین ترجمه سکولاریسم دانست(۱۳). | اینک لازم است به ریشه شناسى این اصطلاح بپردازیم. به گمان برخى، واژه علمانیت از واژه علم (دانایى) اشتقاق یافته است، و علمانیت به معنى علمى کردن اجتماع است، چنان که وقتى گفته مى شود «أسلمة العلوم الانسانیة» مقصود اسلامى کردن علوم انسانى است، «علمنة الاجتماع» نیز به معنى علمى کردن اجتماع است. بر این اساس، گفته شده است علمانیت به معنى علمى بودن یا علمى شدن را باید دقیق ترین ترجمه سکولاریسم دانست(۱۳). | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
بنابراین، علمانى منسوب است به عالم و بر مبالغه دلالت مى کند، یعنى کسى که به جاى ایمان به خالق عالم و اهتمام به آن، به عالم توجه دارد و به آن اهتمام اکید دارد(۱۶). | بنابراین، علمانى منسوب است به عالم و بر مبالغه دلالت مى کند، یعنى کسى که به جاى ایمان به خالق عالم و اهتمام به آن، به عالم توجه دارد و به آن اهتمام اکید دارد(۱۶). | ||
کاربردها و گونه ها | =کاربردها و گونه ها= | ||
سکولاریزاسیون و گرایش سکولار به عنوان یک حرکت فکرى و اجتماعى کاربردهاى گوناگونى داشته است که معانى آن ها نیز تا حدى متفاوت است. بدین جهت، لازم است به بیان و بررسى آن ها بپردازیم: | سکولاریزاسیون و گرایش سکولار به عنوان یک حرکت فکرى و اجتماعى کاربردهاى گوناگونى داشته است که معانى آن ها نیز تا حدى متفاوت است. بدین جهت، لازم است به بیان و بررسى آن ها بپردازیم: | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
«تقدس زدایى، به ویژه به از دست رفتن فحواى مقدس، على الخصوص در باره اماکن، تمثال ها، و انواع فعالیت ها اشاره دارد، و ربط و مناسبت چندانى با سازمان دینى ندارد، و خیلى کم در باره فرایندهاى اندیشه قابل اعمال و اطلاق است»(۳۰). | «تقدس زدایى، به ویژه به از دست رفتن فحواى مقدس، على الخصوص در باره اماکن، تمثال ها، و انواع فعالیت ها اشاره دارد، و ربط و مناسبت چندانى با سازمان دینى ندارد، و خیلى کم در باره فرایندهاى اندیشه قابل اعمال و اطلاق است»(۳۰). | ||
ارزیابى و نقد | =ارزیابى و نقد= | ||
آن چه یاد شد، معانى یا کاربردهایى است که جامعه شناسان غربى براى سکولاریزاسیون در دنیاى غرب گفته اند، اینک لازم است به ارزیابى و نقد آن ها پرداخته و دیدگاه اسلام را در باره رد یا قبول معانى یاد شده بیان کنیم. | آن چه یاد شد، معانى یا کاربردهایى است که جامعه شناسان غربى براى سکولاریزاسیون در دنیاى غرب گفته اند، اینک لازم است به ارزیابى و نقد آن ها پرداخته و دیدگاه اسلام را در باره رد یا قبول معانى یاد شده بیان کنیم. | ||