confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
==تهافت (تهافة) الفلاسفه== | ==تهافت (تهافة) الفلاسفه== | ||
این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و اعتقادات و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. | این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و [[اعتقادات]] و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. | ||
غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزه دینی بوده است. <ref>ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش</ref> اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در [[جهان اسلام]]، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از [[کشورهای اسلامی]] خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در | غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزه دینی بوده است. <ref>ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش</ref> اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در [[جهان اسلام]]، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از [[کشورهای اسلامی]] خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در [[ایران]]، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در [[کشورهای اسلامی]] بسیار زیاد بود. | ||
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلال الدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – 25، ،پاییز 1388ش</ref> | نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلال الدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – 25، ،پاییز 1388ش</ref> | ||
===انگیزه دینی=== | ===انگیزه [[دینی]]=== | ||
با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزة دینی بوده است. <ref>ابوحامد الغزالی، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص۵۹ – ۶۱، شمس تبریزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش</ref> | با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزة دینی بوده است. <ref>ابوحامد الغزالی، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص۵۹ – ۶۱، شمس تبریزی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
===اثرگذاری در کشورهای اسلامی=== | ===اثرگذاری در کشورهای اسلامی=== | ||
اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در [[جهان اسلام]]، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه فلسفه اسلامی را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند؛ البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد؛ اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در [[جهان اسلام]]، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه [[فلسفه اسلامی]] را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند؛ البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد؛ اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود. | ||
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است؛ اما هنوز هم برخی شبهات مطرحشده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>سیدجلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره ۱۱، ص۲۱ – ۲۵، پاییز ۱۳۸۸ش</ref> | نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است؛ اما هنوز هم برخی شبهات مطرحشده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود. <ref>سیدجلالالدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره ۱۱، ص۲۱ – ۲۵، پاییز ۱۳۸۸ش</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، [[اسلام]] نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام [[احیاء علوم الدین]] گرد آورد. <ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref> | غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، [[اسلام]] نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام [[احیاء علوم الدین]] گرد آورد. <ref>سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش</ref> | ||
این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب تصوف و اخلاق نگارش یافته است. | این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب [[تصوف]] و اخلاق نگارش یافته است. | ||
غزالی در مقدمه کتابش میگوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوهگر کردهاند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...». <ref> «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بیتا</ref> | غزالی در مقدمه کتابش میگوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوهگر کردهاند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که [[واعظان]] عوام را با آن دلخوش کنند ...». <ref> «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بیتا</ref> | ||
احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش میباشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم [[تشیع]] چون [[فیض کاشانی]]، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد [[احادیث ائمه]] را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبودهاند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام [[کیمیای سعادت]] معروف است. | احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش میباشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم [[تشیع]] چون [[فیض کاشانی]]، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد [[احادیث ائمه]] را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبودهاند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام [[کیمیای سعادت]] معروف است. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
# المقصد الاسنی | # المقصد الاسنی | ||
# | # | ||
# جواهر | # [[جواهر القرآن]]، کتاب الاربعین (در اخلاق) | ||
# | # | ||
# کیمیای سعادت (در تصوف) | # کیمیای سعادت (در تصوف) | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
راستی معلومات تو همین است كه در اینجاست؟ . | راستی معلومات تو همین است كه در اینجاست؟ . | ||
بلی. | بلی. | ||
علمی كه جایش توی بقچه و قابل دزدیدن باشد، آن علم | |||
'''علمی كه جایش توی بقچه و قابل دزدیدن باشد، آن علم نیست'''، برو فكری به حال خود بكن. | |||
این گفته ی ساده ی عامیانه، تكانی به روحیه ی مستعد و هوشیار غزالی داد. او كه تا آن روز فقط فكر می كرد كه طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد و بیشتر فكر كند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. | این گفته ی ساده ی عامیانه، تكانی به روحیه ی مستعد و هوشیار غزالی داد. او كه تا آن روز فقط فكر می كرد كه طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد و بیشتر فكر كند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. |