۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
نسب تاتارها | -نسب تاتارها= | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
دربارۀ نسبشناسی ترکان و تاتاران، آثار اسلامی نسبت به نوشتههای یهودیان و مسیحیان از دقت بیشتری برخوردار است. [۵] با این وصف، احوال قوم تاتار را با افسانههایی درآمیختهاند و نسب آنان را به ترک بن یافث بن نوح (علیهالسلام) میرسانند.[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱] در اسطورۀ مربوط به ترکان، تاتاران و مغولان آمده است که یافث فرزندی به نام «ترک» داشت که او را «یافث اُغلان» مینامیدند که همزمان با کیومرث میزیست. [۱۲] از اخلاف یافث به نیکی یاد نشده است. اینان به عنوان ویرانگران فرهنگ و تمدن معرفی شدهاند. مؤلف ایرانی ناشناختهای در سدۀ ۶ق/۱۲م از دو فرزند یافث با نامهای ترک و خزر یاد کرده است. به نوشتۀ همین مؤلف، ترک ۴ فرزند به نامهای توتِل (تونگ)، چگل، برسخان و ایلک داشت. [۱۳][۱۴] یزدی، شرفالدین علی نامهای این ۴ فرزند را توتک، چکل، برسنجار (برسخان؟) و املاق (ایلاق) آورده است. [۱۵] در نوشتهها آمده است که النجهخان از اعقاب ترک بن یافث دو پسر همزاد داشت که یکی را تاتار و دیگری را مغول نامید. [۱۶][۱۷] یزدی، شرفالدین علی در ذکر «طبقۀ تاتار» از ۸ فرمانروا نام برده است که نخستین آن تاتارخان، و هشتمین آن رسوِنجخان بود. [۱۸] | دربارۀ نسبشناسی ترکان و تاتاران، آثار اسلامی نسبت به نوشتههای یهودیان و مسیحیان از دقت بیشتری برخوردار است. [۵] با این وصف، احوال قوم تاتار را با افسانههایی درآمیختهاند و نسب آنان را به ترک بن یافث بن نوح (علیهالسلام) میرسانند.[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱] در اسطورۀ مربوط به ترکان، تاتاران و مغولان آمده است که یافث فرزندی به نام «ترک» داشت که او را «یافث اُغلان» مینامیدند که همزمان با کیومرث میزیست. [۱۲] از اخلاف یافث به نیکی یاد نشده است. اینان به عنوان ویرانگران فرهنگ و تمدن معرفی شدهاند. مؤلف ایرانی ناشناختهای در سدۀ ۶ق/۱۲م از دو فرزند یافث با نامهای ترک و خزر یاد کرده است. به نوشتۀ همین مؤلف، ترک ۴ فرزند به نامهای توتِل (تونگ)، چگل، برسخان و ایلک داشت. [۱۳][۱۴] یزدی، شرفالدین علی نامهای این ۴ فرزند را توتک، چکل، برسنجار (برسخان؟) و املاق (ایلاق) آورده است. [۱۵] در نوشتهها آمده است که النجهخان از اعقاب ترک بن یافث دو پسر همزاد داشت که یکی را تاتار و دیگری را مغول نامید. [۱۶][۱۷] یزدی، شرفالدین علی در ذکر «طبقۀ تاتار» از ۸ فرمانروا نام برده است که نخستین آن تاتارخان، و هشتمین آن رسوِنجخان بود. [۱۸] | ||
واژه و معنای تاتار | =واژه و معنای تاتار= | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
این واژه در ادوار مختلف به معانی متفاوت آمده است. [۱۹]برخی از محققان احتمال دادهاند که واژه تاتار از ترکیب واژه تات (فرودست، پَست، رعیت، و در اصطلاح «بیگانه/ غیرخودی») و ار (مرد، مردم) ساخته شده است، و چنین استنباط کردهاند که حدوداً مقارن ظهور اسلام، ترکها این نام را نیز مانند خود تات، همواره با بار معنایی تحقیرآمیز، به برخی از اقوام غیرترک و حتی ترک ــ که به سبب اختلافهای قومی یا سیاسی یا مذهبی، «غیرخودی» و اغلب دشمن یا شورشگر محسوب میشدند ــ اطلاق کردهاند. [۲۰] با این فرض، چون برخی از اقوام ترک، مانند غُز/ تُغُزغُزها، اویغورها، کیماکها (قیماقها)، قِپْچاقها/ قبچاقها و حتی ترکمنهای آق قوینلو و قراقوینلو، همگی «تاتار» خوانده شدهاند، برخی از محققان احتمال دادهاند که «تاتار» نمیتواند نام قوم یا اقوام خاصی با زبان و نژاد یکسان باشد، بلکه همچون تات و عجم و بَربَر، در زمانهای متفاوت به گروههای قومی گوناگون اطلاق شده است. [۲۱] (ضمناً برای «تغزغز» و «کیماک»، به ترتیب رجوع کنید به این آدرس [۲۲][۲۳]) | این واژه در ادوار مختلف به معانی متفاوت آمده است. [۱۹]برخی از محققان احتمال دادهاند که واژه تاتار از ترکیب واژه تات (فرودست، پَست، رعیت، و در اصطلاح «بیگانه/ غیرخودی») و ار (مرد، مردم) ساخته شده است، و چنین استنباط کردهاند که حدوداً مقارن ظهور اسلام، ترکها این نام را نیز مانند خود تات، همواره با بار معنایی تحقیرآمیز، به برخی از اقوام غیرترک و حتی ترک ــ که به سبب اختلافهای قومی یا سیاسی یا مذهبی، «غیرخودی» و اغلب دشمن یا شورشگر محسوب میشدند ــ اطلاق کردهاند. [۲۰] با این فرض، چون برخی از اقوام ترک، مانند غُز/ تُغُزغُزها، اویغورها، کیماکها (قیماقها)، قِپْچاقها/ قبچاقها و حتی ترکمنهای آق قوینلو و قراقوینلو، همگی «تاتار» خوانده شدهاند، برخی از محققان احتمال دادهاند که «تاتار» نمیتواند نام قوم یا اقوام خاصی با زبان و نژاد یکسان باشد، بلکه همچون تات و عجم و بَربَر، در زمانهای متفاوت به گروههای قومی گوناگون اطلاق شده است. [۲۱] (ضمناً برای «تغزغز» و «کیماک»، به ترتیب رجوع کنید به این آدرس [۲۲][۲۳]) | ||
منشأ تاتارها | =منشأ تاتارها= | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
بارتولد تاتارها را مرکب از دو مجموعه قبایل با نامهای «سی تاتار» و «نه تاتار» دانسته است [۳۱] که مجموع آنان را ۷۰ هزار خانوار نوشتهاند. [۳۲] گومیلف بر آن است که در ۵۵۴م امیرنشینهای پراکندۀ تورکوتها (ترکان باستان) متفق شدند و دولتی امپراتوری تشکیل دادند. [۳۳] در این زمان ۳ قوم به نامهای تاتاب (به زبان چینی خی)، کیدان، و سی تاتار در شرق استقرار داشتند. عنوان تاتار، نخستینبار در میان قبائل مغول پدید آمد. | بارتولد تاتارها را مرکب از دو مجموعه قبایل با نامهای «سی تاتار» و «نه تاتار» دانسته است [۳۱] که مجموع آنان را ۷۰ هزار خانوار نوشتهاند. [۳۲] گومیلف بر آن است که در ۵۵۴م امیرنشینهای پراکندۀ تورکوتها (ترکان باستان) متفق شدند و دولتی امپراتوری تشکیل دادند. [۳۳] در این زمان ۳ قوم به نامهای تاتاب (به زبان چینی خی)، کیدان، و سی تاتار در شرق استقرار داشتند. عنوان تاتار، نخستینبار در میان قبائل مغول پدید آمد. | ||
==زیستگاه تاتارها== | |||
تاتارها کوچندگانی بودند که در سدههای ۶-۹م در محدودۀ جنوب شرقی دریاچۀ بایکال در سیبری استقرار داشتند. [۳۴] برخی زیستگاه تاتاران را در جنوب غرب دریاچۀ بایکال، به تقریب تا ناحیۀ کرولِن دانستهاند. [۳۵] | تاتارها کوچندگانی بودند که در سدههای ۶-۹م در محدودۀ جنوب شرقی دریاچۀ بایکال در سیبری استقرار داشتند. [۳۴] برخی زیستگاه تاتاران را در جنوب غرب دریاچۀ بایکال، به تقریب تا ناحیۀ کرولِن دانستهاند. [۳۵] | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
در سنگنبشتۀ اورخون [۴۶] بارها از سرزمین اتوکن به عنوان زیستگاه ترکان یاد شده است. این سرزمین در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م در منطقۀ زیستگاه تاتاران واقع بود. [۴۷] گردیزی جایگاه ۷ قبیله از تاتار را منطقۀ رود ارتش (ایرتیش) دانسته است. [۴۸] در سدۀ ۲ق/ ۸م تاتارها در اطراف رود آمور مستقر شدند. آنها در کرانههای رود به ماهیگیری، و در محدودۀ دریاچۀ بایکال به دامپروری اشتغال ورزیدند. [۴۹] در ۲۰۵ق/ ۸۲۰م قبایل تاتار از محدودۀ رود آمور به ناحیۀ اینشان در سیبری نقل مکان کردند. [۵۰] | در سنگنبشتۀ اورخون [۴۶] بارها از سرزمین اتوکن به عنوان زیستگاه ترکان یاد شده است. این سرزمین در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م در منطقۀ زیستگاه تاتاران واقع بود. [۴۷] گردیزی جایگاه ۷ قبیله از تاتار را منطقۀ رود ارتش (ایرتیش) دانسته است. [۴۸] در سدۀ ۲ق/ ۸م تاتارها در اطراف رود آمور مستقر شدند. آنها در کرانههای رود به ماهیگیری، و در محدودۀ دریاچۀ بایکال به دامپروری اشتغال ورزیدند. [۴۹] در ۲۰۵ق/ ۸۲۰م قبایل تاتار از محدودۀ رود آمور به ناحیۀ اینشان در سیبری نقل مکان کردند. [۵۰] | ||
ریشه قومی تاتارها | =ریشه قومی تاتارها= | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ریشه قومی تاتارها، مانند ریشه بیشتر اقوام مغولی و ترکی، دقیقاً معلوم نیست، اما به عقیده بیشتر محققان، تاتارها از اقوام ترک بودهاند، [۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰] که به دلیل اختلاط با مغولها، خصوصیات نژادی آنان را کسب کردهاند. [۶۱] عدهای نیز با ترک دانستن تاتارها مخالفاند. [۶۲][۶۳] همچنین برخی محققان از احتمال انتساب تاتارها، و مغولها، به «شی ـ وِی» ها ــ که آنها را «مغولهای ابتدایی» دانستهاند ــ یا همان هفتالیان (هونهای سفید/ افتالیت/ هپتالیان/ هیاطله)، سخن به میان آوردهاند [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷] ظاهراً نسب هونهای سفید نیز به هونها (همان «هسیونگ ـ نو»ها در منابع چینی) ــ از بازماندگان اقوام «بِی ـ دْی» یا همان «وحشیهای شمالیِ» یاد شده در منابع چین باستان ــ میرسد [۶۸] البته در اینباره تردید شده است. [۶۹] | ریشه قومی تاتارها، مانند ریشه بیشتر اقوام مغولی و ترکی، دقیقاً معلوم نیست، اما به عقیده بیشتر محققان، تاتارها از اقوام ترک بودهاند، [۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰] که به دلیل اختلاط با مغولها، خصوصیات نژادی آنان را کسب کردهاند. [۶۱] عدهای نیز با ترک دانستن تاتارها مخالفاند. [۶۲][۶۳] همچنین برخی محققان از احتمال انتساب تاتارها، و مغولها، به «شی ـ وِی» ها ــ که آنها را «مغولهای ابتدایی» دانستهاند ــ یا همان هفتالیان (هونهای سفید/ افتالیت/ هپتالیان/ هیاطله)، سخن به میان آوردهاند [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷] ظاهراً نسب هونهای سفید نیز به هونها (همان «هسیونگ ـ نو»ها در منابع چینی) ــ از بازماندگان اقوام «بِی ـ دْی» یا همان «وحشیهای شمالیِ» یاد شده در منابع چین باستان ــ میرسد [۶۸] البته در اینباره تردید شده است. [۶۹] | ||
خاستگاه تاتارها | =خاستگاه تاتارها= | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||