confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
|بهشت | |بهشت آدم • زمین | ||
|- | |- | ||
|خویشاوندان مهم | |خویشاوندان مهم | ||
| | |حوا • هابیل • قابیل • شیث | ||
|- | |- | ||
|مدت عمر(اختلاف) | |مدت عمر(اختلاف) | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|- | |- | ||
|حوادث مهم | |حوادث مهم | ||
|سجده فرشتگان بر | |سجده فرشتگان بر آدم • هبوط | ||
|- | |- | ||
|زادۀ | |زادۀ | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''حضرت آدم (ع)''' نخستين [[پيامبر الهى]] و پدر بشر است. که مطابق با [[قرآن]] [[خداوند]]، او را از خاک بيافريد و اسماء را به او تعلیم نمود و آنگاه به فرشتگان دستور داد که بر آدم [[سجده]] کنند. ماجرای [[هبوط آدم]] و همسرش از [[بهشت]] نیز مورد دیگری است که قرآن بدان اشاره نموده است. | '''حضرت آدم (ع)''' نخستين [[پيامبر الهى]] و پدر بشر است. که مطابق با [[قرآن]] [[خداوند]]، او را از خاک بيافريد و اسماء را به او تعلیم نمود و آنگاه به فرشتگان دستور داد که بر آدم [[سجده]] کنند. ماجرای [[هبوط آدم]] و همسرش از [[بهشت]] نیز مورد دیگری است که [[قرآن]] بدان اشاره نموده است. | ||
موضوع آدم و آفرینش وی، در [[دین اسلام]]، از اهمیت بسیاری برخوردار است. آدم از دیدگاه [[اسلام]] نخستین پیامبر است و چون [[مسلمانان]] بخواهند آغاز و پایان [[نبوت]] را نشان دهند عبارت <big>از آدم تا خاتم</big> را به کار میبرند. آنچه درباره آدم در کتب تفسیر، حدیث، تاریخ و ادب آمده است همه مبتنی بر آیات قرآن است. در قرآن کریم ۲۵ بار نام آدم آمده، ولی تفصیل آفرینش او در سورههای بقره، اعراف، حجر، اسراء، طه و ص ذکر شده است. | موضوع آدم و آفرینش وی، در [[دین اسلام]]، از اهمیت بسیاری برخوردار است. آدم از دیدگاه [[اسلام]] نخستین پیامبر است و چون [[مسلمانان]] بخواهند آغاز و پایان [[نبوت]] را نشان دهند عبارت <big>از آدم تا خاتم</big> را به کار میبرند. آنچه درباره آدم در کتب تفسیر، حدیث، تاریخ و ادب آمده است همه مبتنی بر آیات قرآن است. در قرآن کریم ۲۵ بار نام آدم آمده، ولی تفصیل آفرینش او در سورههای بقره، اعراف، حجر، اسراء، طه و ص ذکر شده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
<big>آدم</big> يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد <big>أداما</big> لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>(تورات، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (سيد عبدالحجت بلاغى)، جلد دوم تعليقه، ص 541</ref> | <big>آدم</big> يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد <big>أداما</big> لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>(تورات، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (سيد عبدالحجت بلاغى)، جلد دوم تعليقه، ص 541</ref> | ||
در حدیثی از [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و حوا آمده است: | در حدیثی از [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و [[حوا]] آمده است: | ||
«إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ». <ref> بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج 11، ص 102</ref> آدم را آدم ناميده اند، چون از اَديم(پوسته) زمين آفريده شد. | «إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ». <ref> بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج 11، ص 102</ref> آدم را آدم ناميده اند، چون از اَديم(پوسته) زمين آفريده شد. | ||
=حضرت آدم (ع) [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> خدا= | =حضرت آدم (ع) [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> خدا= | ||
کلمه جانشین (خلیفه) در این آیه که خداوند میگوید: "من در زمین جانشینی میگذارم."<ref>سوره بقره آیه(۲): ۳۰</ref> چه معنایی دارد؟ مفسران در این زمینه گفتارهای گوناگونی دارند هر چند گرایش بیشتر آنان این است که آدم جانشین خدا در روی زمین است. روایتهای متفاوت و مختلف در این زمینه آورده میشود، ولی سرانجام سخن مفسران به همان جانشین بودن برای خدا منتهی میگردد. <ref>شیخ طوسی، ج۲، ص ۱۶۵</ref> | کلمه جانشین (خلیفه) در این آیه که خداوند میگوید: "من در زمین جانشینی میگذارم."<ref>سوره بقره آیه(۲): ۳۰</ref> چه معنایی دارد؟ [[مفسران]] در این زمینه گفتارهای گوناگونی دارند هر چند گرایش بیشتر آنان این است که آدم جانشین خدا در روی زمین است. روایتهای متفاوت و مختلف در این زمینه آورده میشود، ولی سرانجام سخن مفسران به همان جانشین بودن برای خدا منتهی میگردد. <ref>شیخ طوسی، ج۲، ص ۱۶۵</ref> | ||
=گفتگوی خدا و فرشتگان در مورد خلقت حضرت آدم (ع)= | =گفتگوی خدا و فرشتگان در مورد خلقت حضرت آدم (ع)= | ||
در گفتوگوی خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم، این عبارت از قول فرشتگان آورده شده که به پروردگار گفتند: "آیا در زمین کسی را قرار میدهی که در آن تبهکاری و خونریزی کند!؟" <ref>سوره بقره (۲):آیه ۳۰</ref> فرشتگان از کجا میدانستهاند که آدمیان در این کره خاکی گرفتار این دو بلای بزرگ خواهند شد؟ مفسران در این مورد روایات و گفتارهای مختلف آوردهاند که از آنها بیش از یکی دو نتیجه نمیتوان گرفت. | در گفتوگوی خدا با [[فرشتگان]] درباره آفرینش آدم، این عبارت از قول فرشتگان آورده شده که به پروردگار گفتند: "آیا در زمین کسی را قرار میدهی که در آن تبهکاری و خونریزی کند!؟" <ref>سوره بقره (۲):آیه ۳۰</ref> فرشتگان از کجا میدانستهاند که آدمیان در این کره خاکی گرفتار این دو بلای بزرگ خواهند شد؟ مفسران در این مورد روایات و گفتارهای مختلف آوردهاند که از آنها بیش از یکی دو نتیجه نمیتوان گرفت. | ||
[[طبری]] روایات بسیاری نقل میکند و در یک دستهبندی، اقوال را چنین نقل میکند: | [[طبری]] روایات بسیاری نقل میکند و در یک دستهبندی، اقوال را چنین نقل میکند: | ||
برخی گفتهاند پیش از آدمیان، جنّیان در زمین بودند که در آن تباهی و خونریزی میکردند و فرشتگان سرنوشت آدم و ذریت او را بر آنان قیاس کردهاند. | برخی گفتهاند پیش از آدمیان، [[جنّیان]] در زمین بودند که در آن تباهی و خونریزی میکردند و فرشتگان سرنوشت آدم و ذریت او را بر آنان قیاس کردهاند. | ||
برخی گفتهاند خدا خود به فرشتگان گفت خلیفهای در زمین قرار میدهم، گفتند او چگونه خواهد بود؟ گفت تباهی و خونریزی خواهد کرد. گفتند چرا او را میآفرینی؟ گفت من در سرشت آدمیان بسیاری خوبیها و نیکیها نهادهام که شما از آن آگاهی ندارید. | برخی گفتهاند خدا خود به فرشتگان گفت خلیفهای در زمین قرار میدهم، گفتند او چگونه خواهد بود؟ گفت تباهی و خونریزی خواهد کرد. گفتند چرا او را میآفرینی؟ گفت من در سرشت آدمیان بسیاری خوبیها و نیکیها نهادهام که شما از آن آگاهی ندارید. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
=دمیدن روح خدا در کالبد حضرت آدم (ع)= | =دمیدن روح خدا در کالبد حضرت آدم (ع)= | ||
در سورههای حجر و ص خداوند میفرماید: از روح خود در آدم دمیدم. در جاهای دیگری نیز (در مورد آدم و [[عیسی]]<ref>ر.ک:مقاله عیسی (ع)</ref>) کلمه روح به خدا نسبت داده شده است. اسناد روح به خدا به چه معناست؟ مفسران اشارههایی برای این مطلب دارند. | در سورههای حجر و ص [[خداوند]] میفرماید: از روح خود در آدم دمیدم. در جاهای دیگری نیز (در مورد آدم و [[عیسی]]<ref>ر.ک:مقاله عیسی (ع)</ref>) کلمه روح به خدا نسبت داده شده است. اسناد روح به خدا به چه معناست؟ مفسران اشارههایی برای این مطلب دارند. | ||
به عقیده این افراد دمیدن عبارت است از روان ساختن باد در چیزی و در اینجا مقصود زندگی دادن به آدم است از راه بخشیدن جان. نسبت دادن روح به خدا برای گرامی داشتن آدم است. <ref>طوسی، ج۶، ص۳۲۳</ref> خدای سبحان روح آدم را از باب تشریف و تکریم وی، به خود نسبت داد <ref>فخررازی، ج۱۹، ص۱۸۲</ref> و مقصود این آیه این است که خدا جان انسانی را که به پیکر تعلق دارد پدید آورد نه اینکه گمان شود چیزی مانند هوا وارد بدن انسان گشته است. <ref>طباطبایی، ج۱۲، ص ۱۵۴</ref> | به عقیده این افراد دمیدن عبارت است از روان ساختن باد در چیزی و در اینجا مقصود زندگی دادن به آدم است از راه بخشیدن جان. نسبت دادن روح به خدا برای گرامی داشتن آدم است. <ref>طوسی، ج۶، ص۳۲۳</ref> خدای سبحان روح آدم را از باب تشریف و تکریم وی، به خود نسبت داد <ref>فخررازی، ج۱۹، ص۱۸۲</ref> و مقصود این آیه این است که خدا جان انسانی را که به پیکر تعلق دارد پدید آورد نه اینکه گمان شود چیزی مانند هوا وارد بدن انسان گشته است. <ref>طباطبایی، ج۱۲، ص ۱۵۴</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=هبوط حضرت آدم (ع)= | =هبوط حضرت آدم (ع)= | ||
آدم(ع) و همسرش [[حوّا]] پس از خوردن میوه ممنوع، همراه [[شیطان]] از [[بهشت]] به زمین [[هبوط]] (فرودآمدن از بالا) کردند. درباره نوع بهشت آدم و شیوه هبوط و فلسفه خوردن از میوه ممنوع، آرای گوناگون مطرح شده است.[۸] در قرآن و [[تورات]]، مکان هبوط مشخص نیست. در روایات اسلامی چندین دیدگاه در این باره ارائه شده است. بر پایه روایتی منسوب به امام علی(ع) آدم در کوه سراندیب هندوستان و حوّا در [[جده]] هبوط کردند. <ref>علل الشرائع، ج۲، ص۵۹۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۱۱؛ ج۶۱، ص۲۷۴</ref> در گزارشی دیگر آمده که آدم بر [[کوه صفا]] و حوّا بر [[کوه مروه]] فرود آمد و نامگذاری صفا به مناسبت لقب آدم <big>صفی الله</big> و نامگذاری مروه به مناسبت هبوط همین زن (مرأه) بر آن است. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۱۳۹</ref> مشهورترین گزارش در روایات آن است که آدم و حوا در سرزمین [[مکه]] هبوط کردند. <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۱۹۰</ref> گروهی نیز برای جمع میان روایات، هبوط را دارای دو مرحله دانستهاند: نخست در سراندیب و سپس در مکه. <ref> المیزان، ج۱، ص۱۵۰</ref> | آدم(ع) و همسرش [[حوّا]] پس از خوردن میوه ممنوع، همراه [[شیطان]] از [[بهشت]] به زمین [[هبوط]] (فرودآمدن از بالا) کردند. درباره نوع [[بهشت]] آدم و شیوه هبوط و فلسفه خوردن از میوه ممنوع، آرای گوناگون مطرح شده است.[۸] در قرآن و [[تورات]]، مکان هبوط مشخص نیست. در روایات اسلامی چندین دیدگاه در این باره ارائه شده است. بر پایه روایتی منسوب به [[امام علی(ع)]] آدم در کوه سراندیب [[هندوستان]] و حوّا در [[جده]] هبوط کردند. <ref>علل الشرائع، ج۲، ص۵۹۵؛ کشفالاسرار، ج۱، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۱۱؛ ج۶۱، ص۲۷۴</ref> در گزارشی دیگر آمده که آدم بر [[کوه صفا]] و حوّا بر [[کوه مروه]] فرود آمد و نامگذاری صفا به مناسبت لقب آدم <big>صفی الله</big> و نامگذاری مروه به مناسبت هبوط همین زن (مرأه) بر آن است. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۱۳۹</ref> مشهورترین گزارش در روایات آن است که آدم و حوا در سرزمین [[مکه]] هبوط کردند. <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۸۸؛ الکافی، ج۴، ص۱۹۰</ref> گروهی نیز برای جمع میان روایات، هبوط را دارای دو مرحله دانستهاند: نخست در سراندیب و سپس در مکه. <ref> المیزان، ج۱، ص۱۵۰</ref> | ||
در برخی روایات، از هبوط [[حجرالاسود]] از بهشت همراه هبوط آدم(ع) یاد شده است. <ref>کمال الدین، ص۲۹۴، ۲۹۸؛ تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۳، ص۲۸۹</ref> دیگر روایات به صورت مطلق از هبوط حجرالاسود برای آدم(ع) یاد میکنند. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۸۵.علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۸</ref> درباره پذیرش توبه آدم نیز از نزول [[جبرئیل]] در خانه خدا سخن رفته که نورش سراسر حرم را فراگرفت و سپس از آدم خواسته شد که [[روز ترویه]] غسل کند و [[احرام]] بندد و در [[منا]] بیتوته کند. سرانجام در [[عرفات]]، کلماتی را از جبرئیل دریافت که با گفتن آنها توبهاش پذیرفته شد و آنگاه دیگر [[اعمال حج]] را به جا آورد. <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۴۴-۴۵</ref> | در برخی روایات، از هبوط [[حجرالاسود]] از بهشت همراه هبوط آدم(ع) یاد شده است. <ref>کمال الدین، ص۲۹۴، ۲۹۸؛ تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۳، ص۲۸۹</ref> دیگر روایات به صورت مطلق از هبوط حجرالاسود برای آدم(ع) یاد میکنند. <ref>الکافی، ج۴، ص۱۸۵.علل الشرایع، ج۲، ص۳۱۸</ref> درباره پذیرش توبه آدم نیز از نزول [[جبرئیل]] در خانه خدا سخن رفته که نورش سراسر حرم را فراگرفت و سپس از آدم خواسته شد که [[روز ترویه]] غسل کند و [[احرام]] بندد و در [[منا]] بیتوته کند. سرانجام در [[عرفات]]، کلماتی را از جبرئیل دریافت که با گفتن آنها توبهاش پذیرفته شد و آنگاه دیگر [[اعمال حج]] را به جا آورد. <ref> تفسیر قمی، ج۱، ص۴۴-۴۵</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
=مرگ حضرت آدم (ع) و حوا= | =مرگ حضرت آدم (ع) و حوا= | ||
طبق برخی از نقل ها، آدم از مرگ [[هابیل]] به شدت متأثر شد و چهل شبانه روز بر مرگ او گریست. خداوند به او وحی کرد که من به جای هابیل پسر دیگری به تو خواهم داد؛ پس از آن حوا حامله شد و پسر پاک و زیبایی آورد که او را شیث یا هبة الله (یعنی بخشش خدا) نامید. برخی هبه الله را ترجمه عربی کلمه شیث که عبری است دانسته اند. | طبق برخی از نقل ها، آدم از مرگ [[هابیل]] به شدت متأثر شد و چهل شبانه روز بر مرگ او گریست. خداوند به او [[وحی]] کرد که من به جای هابیل پسر دیگری به تو خواهم داد؛ پس از آن حوا حامله شد و پسر پاک و زیبایی آورد که او را شیث یا [[هبة الله]] (یعنی بخشش خدا) نامید. برخی هبه الله را ترجمه عربی کلمه شیث که عبری است دانسته اند. | ||
هنگامی که شیث بزرگ شد طبق دستور خداوند، آدم او را وصی خود کرد و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات [[انبیا]] را نزد او گذارد، درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرد و گفت : چون من از دنیا رفتم مرا [[غسل]] بده و کفن کن و بر من [[نماز]] بگذار و بدنم را در تابوتی قرار ده. تو نیز هنگامی که مرگت فرا رسید آنچه را که به تو آموختم و نزدت گذاشتم به بهترین فرزندانت بسپار. | هنگامی که شیث بزرگ شد طبق دستور خداوند، آدم او را وصی خود کرد و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات [[انبیا]] را نزد او گذارد، درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرد و گفت : چون من از دنیا رفتم مرا [[غسل]] بده و کفن کن و بر من [[نماز]] بگذار و بدنم را در تابوتی قرار ده. تو نیز هنگامی که مرگت فرا رسید آنچه را که به تو آموختم و نزدت گذاشتم به بهترین فرزندانت بسپار. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
در مدت عمر حضرت آدم (ع) اختلاف است، اقوام از نهصد و سی سال، نهصد و سی و شش سال، هزار سال، هزار و بیست سال و هزار و چهل سال گفته اند. جنازه آدم (ع) را در سرزمین مکه و در غار کوه ابوقبیس (کنار [[کعبه]]) دفن کردند و پس از هزار و پانصد سال، [[حضرت نوح (ع)]] هنگام طوفان جنازه آدم را از غار کوه ابوقبیس بیرون آورد و همراه خود به [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> برد و در غری (شهر [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> کنونی) به خاک سپرد چنانکه در [[زیارت نامه]] [[امیرالمؤ منین (ع)]] چنین می خوانیم : | در مدت عمر حضرت آدم (ع) اختلاف است، اقوام از نهصد و سی سال، نهصد و سی و شش سال، هزار سال، هزار و بیست سال و هزار و چهل سال گفته اند. جنازه آدم (ع) را در سرزمین مکه و در غار کوه ابوقبیس (کنار [[کعبه]]) دفن کردند و پس از هزار و پانصد سال، [[حضرت نوح (ع)]] هنگام طوفان جنازه آدم را از غار کوه ابوقبیس بیرون آورد و همراه خود به [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> برد و در غری (شهر [[نجف]]<ref>ر.ک:مقاله نجف</ref> کنونی) به خاک سپرد چنانکه در [[زیارت نامه]] [[امیرالمؤ منین (ع)]] چنین می خوانیم : | ||
ألسلام علیک و علی ضجیعیک آدم و | <big>ألسلام علیک و علی ضجیعیک آدم و نوح</big>؛ سلام بر تو و بر آدم و نوح که در کنار تو به خاک سپرده شده اند». | ||
پس از فوت آدم، حوا به مدت یکسال و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار آدم مدفون شد . <ref> آنچه که بین برخی از مردم معروف است که حوا در جده مدفون است، به همین سب آن شهر به جده موسوم گردیده ظاهرا بی اساس است؛ زیرا جده در لغت به معنی کنار دریا و نهر است. بلکه سبب نامیدن شهر جده به این لفظ کنار دریا بودن آن است.</ref> <ref> سعدالسعود، ص ۳۷</ref>در برخی از کتب تاریخی مدت بیماری حوا پانزده روز ذکر شده است. | پس از فوت آدم، حوا به مدت یکسال و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار آدم مدفون شد . <ref> آنچه که بین برخی از مردم معروف است که حوا در جده مدفون است، به همین سب آن شهر به جده موسوم گردیده ظاهرا بی اساس است؛ زیرا جده در لغت به معنی کنار دریا و نهر است. بلکه سبب نامیدن شهر جده به این لفظ کنار دریا بودن آن است.</ref> <ref> سعدالسعود، ص ۳۷</ref>در برخی از کتب تاریخی مدت بیماری حوا پانزده روز ذکر شده است. |