۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|شیخ | |شیخ شطّاح، شطّاح فارس | ||
|- | |- | ||
|تولد | |تولد | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
'''ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی''' معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف و دانشمند سده ششم و هفتم و سرسلسله روزبهانیان بود که در مصر متولد شده است. | '''ابومحمد بن ابی نصر بن روزبهان فسایی شیرازی روزبهان بَقْلی''' معروف به «شیخ شطّاح» و «شطّاح فارس» عارف و دانشمند سده ششم و هفتم و سرسلسله روزبهانیان بود که در مصر متولد شده است. | ||
= | =زندگینامه= | ||
دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس | دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بودهاند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر میآید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳] اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات [[صوفیان]] بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا اینکه در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد | ||
=نخستین مرشد روزبهان بَقْلی= | =نخستین مرشد روزبهان بَقْلی= | ||
و نزد نخستین مرشد خود، شیخ | و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمالالدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره میزیست[۷][۸] و از شیخ سراجالدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی میرسید. [۹][۱۰][۱۱] | ||
=خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا= | =خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا= | ||
بقلی در سفر حج، که مریدانش همراه وی بودند از شیخ ابوالصفا در واسط خرقه گرفت و پس از [[حج]] به [[مصر]] و [[شام]] رفت و سرانجام به شیراز بازگشت و باقی روزگار خود را به تدریس، تربیت مریدان و نگارش کتاب گذرانید. [۱۲] | |||
بقلی در سفر | |||
=اساتید روزبهان بَقْلی= | =اساتید روزبهان بَقْلی= | ||
دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصر بن مریم [۱۳][۱۴] ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸ـ۵۷۶) که بقلی و ابونجیب سهروردی (۴۹۰ـ۵۶۳) در حدود ۵۵۷، در محضر او در اسکندریه [[صحیح بخاری]] را خواندند[۱۹][۲۰] | دیگر استادان وی عبارت بودند از: امام فخرالدین نصر بن مریم [۱۳][۱۴] ارشدالدین علی نیریزی (متوفی ۶۰۴) که با بقلی در تأیید سماع موافق بود [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] و صدرالدین سِلَفی اصفهانی (۴۷۸ـ۵۷۶) که بقلی و ابونجیب سهروردی (۴۹۰ـ۵۶۳) در حدود ۵۵۷، در محضر او در اسکندریه [[صحیح بخاری]] را خواندند[۱۹][۲۰] | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
=مریدان روزبهان بَقْلی= | =مریدان روزبهان بَقْلی= | ||
مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری|نجمالدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳] | |||
مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی میفرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳] | |||
=نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی= | =نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی= | ||
اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجابهای وصال به حق میشمرد، کرامات زیادی از وی نقل کردهاند. [۲۴][۲۵][۲۶] | |||
اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله | |||
=دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی= | =دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی= | ||
اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به | اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پارهای گزارشها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹] | ||
=سخنرانیهای بقلی در مسجد عتیق= | |||
بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی | بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ میکرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد میرفت و وعظ میکرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها میپرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] | ||
=وفات روزبهان بَقْلی= | =وفات روزبهان بَقْلی= | ||
خط ۵۷: | خط ۵۲: | ||
=مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی= | =مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی= | ||
در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده | در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شدهاند. [۳۷] در گذشته بر زیارت این محل در روز سهشنبه تأکید میکردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت میشمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است. | ||
=آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف= | =آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف= | ||
بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از | بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸] آثار وی درباره [[تصوف]] حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار میکنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیدهاند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگینامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفتانگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱] | ||
این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض | این کتاب، و نیز گزیدهای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزشهایی که در راه سالکان پیش میآید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیهالسلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخههای خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان ثان ی بخشی از آغاز آن را در تحفه اهل العرفان و روح الجنان آوردهاند [۵۸] شرح شطحیات به فارسی درباره معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمدهترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمرده اند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در۱۹۱۳ در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در۱۳۴۹ ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمه فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی به وسیله انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است [۵۹][۶۰][۶۱][۶۲] منطق الاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته [۶۳][۶۴] عبهرالعاشقین، در ۳۲ فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمال پرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال واقوال عارفان و سرودههای فارسی و عربی، آیات قرآن وسخنان و احوال [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | ||
]] صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به شیوهای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهریا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین میسازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمه فارسی و فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است [۶۵] مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جمله آنها نامه او به شیخ نجم الدین کبری است. [۶۶][۶۷] | |||
=سایر آثار روزبهان بقلی= | =سایر آثار روزبهان بقلی= | ||
خط ۷۰: | خط ۶۶: | ||
=توانایی بقلی در پارسی نویسی= | =توانایی بقلی در پارسی نویسی= | ||
بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به | بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به [[ایران]] باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سرودههای او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت. | ||
=اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران= | =اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران= | ||
در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداختهاند، نمونههای فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶] | |||
=استقبال عارفان و شاعران از سرودههای بقلی= | |||
=استقبال عارفان و شاعران از | |||
از سرودههای وی [۷۷] بارها عارفان و شاعران استقبال کردهاند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پارهای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹] | |||
از | |||
=عقاید و آرای روزبهان بقلی= | =عقاید و آرای روزبهان بقلی= | ||
بقلی را در فروع [[دین]] ، [[شافعی]] شمرده اند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است. [۸۰] | بقلی را در فروع [[دین]]، [[شافعی]] شمرده اند، اما به طوری که از کتاب المُوشَّح بر میآید، او در حصار مذهب شافعی نمانده و گاه به رأی مذاهب دیگر عمل میکرده است. [۸۰] | ||
اهتمام جدی بقلی درتقدیس و تکریم امام علی و سایر ائمه | اهتمام جدی بقلی درتقدیس و تکریم امام علی و سایر ائمه | ||
[ویرایش] | [ویرایش] | ||
بقلی در تقدیس و تکریم [[ | بقلی در تقدیس و تکریم [[علی بن ابیطالب|علی بن ابی طالب]] علیهالسلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶] | ||
وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب میدارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئه معاویه میآورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰] | وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب میدارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیهالسلام در تخطئه معاویه میآورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیهالسلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰] | ||
=دلبستگی به خاندان حضرت علی در اخلاف بقلی= | =دلبستگی به خاندان حضرت علی در اخلاف بقلی= | ||
دلبستگی به خاندان علی در اخلاف وی، همچون شیخ الاسلام روزبهان دوم (۶۰۳ـ۶۸۵)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان | دلبستگی به خاندان علی در اخلاف وی، همچون شیخ الاسلام روزبهان دوم (۶۰۳ـ۶۸۵)، عزالدین مسعود صدرالدین روزبهان ثالث، نیز دلبستگی به خاندان علی و آثار ایشان مشهود بوده است؛ چنانکه در برپایی مراسم [[عاشورا]]، اهتمام داشتهاند. [۹۱][۹۲]در کتابهایی که نبیرگان روزبهان بقلی در مناقب او نگاشتهاند، احادیثی در منقبت حضرت فاطمه و حسنین علیهمالسلام و حدیث ثقلین آمده است[۹۳][۹۴] | ||
=ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی= | =ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی= | ||
او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و | او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمیکند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بی واسطه میآورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم میزند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» میداند. [۹۵][۹۶][۹۷] | ||
=اهمیت عشق در آثار بقلی= | =اهمیت عشق در آثار بقلی= | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۴: | ||
=تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق= | =تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق= | ||
بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون | بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه میکند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک میگیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نامها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶] | ||
=علاقه بقلی به صور زیبا و | =علاقه بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته= | ||
بقلی به صور زیبا و | بقلی به صور زیبا و جامههای آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸] نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پارهای احادیث استناد جستهاند [۱۰۹] | ||
=پایبند بودن بقلی به رقص و سماع= | =پایبند بودن بقلی به رقص و سماع= | ||
بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگیهای لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمیایستد و میگوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران میشنوم رویگردانم. [۱۱۶] | |||
بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق میدانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع میدیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب | |||
=اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه= | =اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه= | ||
در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی ۵۶۳) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد. [۱۱۷] همین تفاوت نظر در میان [[حافظ]] و [[سعدی]]، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف بودهاند، دیده میشود. | |||
در باب اهمیت جذبه، میان بقلی و شیخ ابوالنجیب سهروردی (متوفی ۵۶۳) اختلاف وجود داشت. بقلی، برخلاف سهروردی، جذبه را بر سلوک برتری میدهد.[۱۱۷] همین تفاوت نظر در میان [[حافظ]] و [[سعدی]] ، که بترتیب متأثر از یکی از این دو عارف | |||
=توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی= | =توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی= | ||
آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[ | آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[شهابالدین عمر سهروردی]] (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان وابنعربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹] | ||
= | =تأثیرپذیریابنعربی از بقلی= | ||
هر چند تأثیرپذیری گسترده [[ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، | هر چند تأثیرپذیری گسترده [[محییالدین محمد بن علی بن عربی حاتمی|ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، مشابهتهایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت میبخشد؛ برای نمونه بخشهایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیزابنعربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲] همچنینابنعربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳] | ||
=ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی= | =ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی= | ||
شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشته نظم | شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشته نظم درآوردهاند؛ از آن جملهاند: فخرالدین عراقی [۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶] [[عبدالرحمان جامی]] [۱۲۷] داعی شیرازی. [۱۲۸][۱۲۹] | ||
=اثرپذیری حافظ از روزبهان بقلی= | =اثرپذیری حافظ از روزبهان بقلی= | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۳۶: | ||
=فرزندان روزبهان بقلی= | =فرزندان روزبهان بقلی= | ||
شهابالدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ میکرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظمدرآورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبهها و اشعار فارسی بسیار از وی باقیمانده است. | |||
=نبیرههای روزبهان بقلی= | |||
فرزندان روزبهان ثانی (نبیرههای روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشتهاند. از فرزند شرفالدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کردهایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] | |||
پانویس | پانویس | ||
خط ۳۰۸: | خط ۲۹۹: | ||
۷۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۳۶ـ ۳۳۸، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ۷۷. ↑ عبداللطیف بن روزبهان ثانی، روح الجنان، ج۱، ص۳۳۶ـ ۳۳۸، در روزبهان نامه، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ||
۷۸. ↑ | ۷۸. ↑ جلالالدین محمد بن محمد مولوی، کلیات دیوان شمس تبریزی، ج۱، ص۷۸۱، با مقدمه جلالالدین همائی، چاپ منصور مشفق، تهران ۱۳۷۰ ش. | ||
۷۹. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۱۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ۷۹. ↑ ابراهیم بن روزبهان ثانی، تحفه اهل العرفان، ج۱، ص۱۱۳، در روزبهان نامه، چاپ محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۷ ش. | ||
خط ۴۳۱: | خط ۴۲۲: | ||
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «روزبهان بقلی»، شماره ۱۱۹۷. | دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «روزبهان بقلی»، شماره ۱۱۹۷. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |