۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قوم تاتار''' (یا تَتار/ تَتَر) | '''قوم تاتار''' (یا تَتار/ تَتَر) نام برخی از اقوام صحرانورد آسیای شمالی و مرکزی است<ref>نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ج۱، ص۳۶، ترجمۀ احمدبن محمد قباوی، تلخیص محمدبن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش.</ref><ref>گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، ج۱، ص۲۵۸، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.</ref><ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۱۹۱.</ref><ref>یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.</ref> که از قرن هفتم به همه اقوام مغول و ترک تشکیل دهنده سپاه چنگیزخان و اخلافش در غرب آسیا و اروپا اطلاق شده است. | ||
=نسب تاتارها= | =نسب تاتارها= | ||
دربارۀ نسبشناسی ترکان و | دربارۀ نسبشناسی ترکان و تاتاران آثار اسلامی نسبت به نوشتههای یهودیان و مسیحیان از دقت بیشتری برخوردار است. <ref>Barthold، W W، ج۲، ص۵۷۸، Sochineniya، Moscow، ۱۹۶۳-۱۹۶۸.</ref> با این وصف، احوال قوم تاتار را با افسانههایی درآمیختهاند و نسب آنان را به ترک بن یافث بن نوح (علیهالسلام) میرسانند.<ref>رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۴۷.</ref><ref>میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۱، ص۶۶.</ref><ref>میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۱، ص۷۰.</ref><ref>میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۳ـ۶.</ref><ref>حسین کاظم قدری، تورک لغتی، ذیل واژه تاتار، ج ۲، استانبول ۱۹۲۸.</ref><ref>یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۳.</ref> در اسطورۀ مربوط به ترکان، تاتاران و مغولان آمده است که یافث فرزندی به نام «ترک» داشت که او را «یافث اُغلان» مینامیدند که همزمان با کیومرث میزیست. <ref>یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۲-۵۳، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.</ref> از اخلاف یافث به نیکی یاد نشده است. اینان به عنوان ویرانگران فرهنگ و تمدن معرفی شدهاند. مؤلف ایرانی ناشناختهای در سدۀ ۶ق/۱۲م از دو فرزند یافث با نامهای ترک و خزر یاد کرده است. به نوشتۀ همین مؤلف، ترک ۴ فرزند به نامهای توتِل (تونگ)، چگل، برسخان و ایلک داشت. <ref>Barthold، W W، ج۲، ص۵۷۸، Sochineniya، Moscow، ۱۹۶۳-۱۹۶۸.</ref><ref>Barthold، W W، ج۲، ص۵۷۹، Sochineniya، Moscow، ۱۹۶۳-۱۹۶۸.</ref> یزدی، شرفالدین علی نامهای این ۴ فرزند را توتک، چکل، برسنجار (برسخان؟) و املاق (ایلاق) آورده است. <ref>یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.</ref> در نوشتهها آمده است که النجهخان از اعقاب ترک بن یافث دو پسر همزاد داشت که یکی را تاتار و دیگری را مغول نامید. <ref>یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۳-۵۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.</ref><ref>میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۸۱۷، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.</ref> یزدی، شرفالدین علی در ذکر «طبقۀ تاتار» از ۸ فرمانروا نام برده است که نخستین آن تاتارخان، و هشتمین آن رسوِنجخان بود. <ref>یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.</ref> | ||
=واژه و معنای تاتار= | =واژه و معنای تاتار= | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۷: | ||
=مذهب= | =مذهب= | ||
بیشتر مردم | بیشتر مردم تاتار مسلمان، سنی و پیرو مذهب حنفی هستند. در سدههای ۱۶- ۱۸م شمار اندکی از تاتارها به آیین مسیحی درآمدند ولی در اواخر سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م بسیاری از مسیحیشدگان بار دیگر به اسلام روی آوردند. <ref>Akiner، Sh، ج۱، ص۹۳، Islamic Peoples of the Soviet Union، London، ۱۹۸۶.</ref><ref>Akiner، Sh، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۲، Islamic Peoples of the Soviet Union، London، ۱۹۸۶.</ref> | ||
=پیوستن تاتار به مغول= | =پیوستن تاتار به مغول= | ||
فرمانروایان سلسله طلایی | فرمانروایان سلسله طلایی کین که به مرور چینی شده بودند برای مهار کردن اقوام صحرانورد آن سوی دیوار چین آنان را به جان یکدیگر میانداختند <ref>آرنولد جوزف توینبی، تاریخ تمدن، ج۱، ص۵۶۷.</ref> چنانکه در پی کشته شدن قوتوله/ قوتیله/ خوتولا قاآن آخرین فرمانروای خاقانی مغولها، به دست تاتارهای بوئیرنور در ۵۵۶/ ۱۱۶۱ و با به قدرت رسیدن تاتارها، حکومت کین در ۵۹۸/ ۱۲۰۲ چند قبیله متحد مغولی را ــ که طغرل (بعدها وانگ/ اونگ خان)، رئیس قبیله مسیحی کرائیت و تابع حکومت کین، فرماندهی ایشان را به عهده داشت ــ بر ضد تاتارها برانگیخت. <ref>واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه، ج۲، ص۷۹۳، ۱۳۶۶ش.</ref><ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۵۷.</ref> در همین سال، تِموچین (بعدها چنگیزخان) به خونخواهی پدرش، یسوکایْ بهادُر ــ که یکی از رؤسای خرده پای مغول و هم پیمان قدیمی طغرل بود و عدهای از تاتارها او را کشته بودند ــ و نیز به سبب آنکه خود را وارث فرمانروایی قوتوله قاآن میدانست، به عنوان متحد و تابعِ خان کرائیت، همه قبایل رقیب را در سرزمینهای مغولستان مقهور کرد و بویژه از تاتارها انتقام سختی گرفت. <ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۱۹ـ۲۰.</ref><ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴.</ref><ref>رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۸۲ ـ۸۳.</ref> وی همچنین بقیه آنان را در واحدهای مختلف قومی ـ نظامی خود ــ که به مرور اقوام دیگری نیز به آنها میپیوستند ــ تقسیم کرد و تاتارها را «جلوداران» لشکر مغول گردانید و برخی از زنان ایشان را به همسری و برخی از کودکان آنان را به فرزند خواندگی برگزید. در نتیجه، عدهای از این تاتارها از همان ابتدا در دستگاه چنگیزخان و اخلافش، به مقامهای بالا رسیدند. <ref>کاظم قدری، حسین، تورک لغتی، ذیل واژه تاتار، ج ۲، استانبول ۱۹۲۸.</ref><ref>رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴.</ref><ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۱۹.</ref><ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۶۲ـ۶۴.</ref><ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۸۳ ـ ۸۵.</ref><ref>سومر، ج۱، ص۱۳.</ref><ref>سومر، ج۱، ص۲۰.</ref><ref>سومر، چنگیزخان.</ref> بدینسان، پس از آنکه چنگیزخان در ۶۰۲/۱۲۰۶ وحدت قبیلهای و قومی در مغولستان به وجود آورد، تاتارها نیز مانند دیگر اقوام ترک با مغولان درآمیختند <ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۵۴.</ref><ref>تاریخ سرّی مغولان، یوان چائویی شه، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴.</ref><ref>استنلی لین پول و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ج۲، ص۳۹۸.</ref><ref>سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، ذیل واژه تاتار، ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶.</ref> و از آن پس، تفکیک تاتارها و نقش تاریخی آنان، به ویژه از مغولان، تقریباً ناممکن شده است؛ چنانکه جوینی ، حتی در بیان حوادث پیش از چنگیز، تاتارها و مغولها را یکی گرفته <ref>جوینی، عطاملک بن بهاءالدین، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵.</ref> و ابن اثیر در گزارش مفصّلی که از هجوم چنگیزخان و اخلافش در ابتدای قرن هفتم آورده، ایشان را در همه جا تاتار خوانده است. <ref>ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۳۵۸ ۳۹۵. </ref><ref>ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱۲، ص۴۹۵۵۰۲. </ref> در اشعار مولوی و سعدی نیز که هم زمان با فتنه مغول میزیستهاند، واژه تاتار برای مغول به کار رفته است <ref>مولوی، جلالالدین محمد بن محمد، کلیات شمس، ج۶، ص۳۴، بیت ۲۸۳۱۷.</ref><ref>سعدی، مصلح بن عبداللّه، گلستان سعدی، ج۱، ص۹۲.</ref><ref>سعدی، مصلح بن عبداللّه، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۱۴.</ref> (برای اطلاعات بیشتر از وضع فرهنگی تاتارها رجوع کنید به مغولها، ایلخانان). | ||
=علت شهرت نام تاتارها= | =علت شهرت نام تاتارها= | ||
خط ۲۷۵: | خط ۲۷۴: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
<references /> |