confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|- | |- | ||
|تولد | |تولد | ||
| | |۱۲۸۴هـ .ق | ||
|- | |- | ||
|زادگاه | |زادگاه | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
https://www.tebyan.net › newindex | https://www.tebyan.net › newindex | ||
</ref> | </ref> | ||
=شخصیت علمی سید محسن امین= | |||
سید محسن دروس ابتدایی را در [[لبنان]] فراگرفت و در سال ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل رهسپار [[نجف]] اشرف شد و مقاطع سطح و خارج را به ترتیب گذراند. او [[شرح لمعه]] را نزد پسر عمویش سید علی، قوانین را نزد شیخ [[محمدباقر نجمآبادی]]، رسائل را نزد [[ملافتحالله اصفهانی]] معروف به شیخالشریعـۂ و درس خارج فقه را در محضر شیخ آقا رضا همدانی و شیخ محمد طه نجف فرا گرفت و مدتی نیز در جلسات [[فقه]] [[میرزا محمدحسن شیرازی]] که در [[سامرا]] اقامت داشت، حضور یافت. | |||
دوره کامل [[خارج اصول]] را نزد آخوند محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایـۂ) گذراند. <ref>جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، معروف، ۱۳۸۲ش</ref> سالهای زندگی سید محسن در نجف، سالهای سختی بود. او طلبه تهیدستی بود و حتی نان خود را از نیکمردی به نام حاج احمد نسیه میکرد، ولی پاکدلی و اخلاص در دانشاندوزی را با هیچ ثروتی عوض نمیکرد. به همین دلیل هنگامی که برخی از آشنایان از وی خواستند تا در درس استادی که توانایی مادی بالایی داشت، حضور یابد، بیدرنگ گفت: هرچند آن استاد دانشوری گرانقدر است، ولی نمیتوانم خود را راضی کرده، در درسی حاضر شوم که بهرهمندی از ثروت استاد میتواند یکی از انگیزههای آن شمرده شود.<ref> جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص۶۱۰٫</ref> | |||
چیزی نگذشت که سید محسن امین در [[حوزه علمیه نجف]] در ردیف علما و دانشمندان صاحباندیشه قرار گرفت و خود کرسی درسی به راه انداخت و شاگردان زیادی را مجذوب خود ساخت. او در [[حوزه نجف]] از جمله [[مفاخر شیعه]] به شمار میآمد. سید محسن، پس از اتمام تحصیلات در اواخر جمادیالثانی سال ۱۳۱۹هـ .ق بعد از ده سال و نیم اقامت در نجف در حالی که ۳۵ سال از عمرش میگذشت، به درخواست مردم لبنان و سوریه رهسپار شام گردید. <ref> جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج۲، ص ۱۰۰</ref> | |||
دوران زندگی ثمربخش امین که بیش از پنجاه سال به طول انجامید، در [[دمشق]] که وطن دوم او به شمار میآمد، سپری شد. علامه سید محسن امین پس از بازگشت به سوریه و لبنان دریافت که درد [[شیعه]] تنها جهل و فقر است. از اینرو با این دو عامل بدبختی به مبارزه برخاست و جامعه خود را برای مقامی که شایسته آن بود مهیا ساخت. <ref>سید محسن امین، اعیان الشیعـۂ، ترجمه کمال موسوی، ج۱، ص۶٫</ref> | |||
سید محسن امین به علت شبههپراکنیای که بعد از حرکت اصلاحی او برای اصلاح [[مراسم عزاداری]] [[امام حسین(ع)]] درباره او در نجف مطرح شده بود، تصمیم گرفت به آن دیار سفر کند. خبر حرکت محسن امین به سوی نجف همهجا پخش شد و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی <ref>سید محسن امین درباره او میگوید: در سال ۱۳۵۲هـ .ق که به عراق سفر کردم، او را مورد ارزیابی قرار دادم. دیدم مردی است دارای فکری بزرگ که میدان اندیشهاش وسیع است. در علم و فقه بسیار وسعتنظر دارد. دورنگر است و ژرف اندیش. (گلشن ابرار، ج۲، ص۵۸۸)</ref> مرجع بزرگ [[شیعیان]] با صدور اعلامیهای علما و مردم را به استقبال از سید محسن امین دعوت کرد. مردم نیز در آن روز چنان استقبالی از او کردند که در تاریخ نجف نظیر نداشت. <ref> در این خیرمقدم گویی علاوه بر علما، فضلا، تجار و اقشار مختلف مردم، شیخ کلو الحبیب نیز که در خط مقدم مخالفان او بود، با پای خویش به استقبال آمد و دست علامه امین را بوسید و خطاب به او گفت: خداوند لعنت کند کسانی را که مرا گمراه کردند. این چهره نورانی توست که مالامال از ایمان است. مرا به خاطر سوءظنی که پیدا کرده بودم، ببخش. (اندیشه تقریب، شماره ۷، ص۱۰۳)</ref> علمای نجف در تکریم و تجلیل از مقام شامخ علاّمه امین، از هیچ کوششی فروگذار نکردند و مدتها به برکت قدوم وی ولیمه دادند. <ref>رحیم ابوالحسن، اندیشه تقریب، شماره۷، ص۱۰۴٫</ref> اینگونه برخورد، نشاندهنده جایگاه والای علمی سید محسن امین است. | |||
سید محسن برای بهبود وضع تحصیلی [[طلاب]]، گامهای بلندی برداشت. وی میدانست که وقت طلاب بیش از اندازه برای فهم عبارات دشوارِ کتابهای کهن صرف میشود و مباحثی را میخوانند که فایده علمی و عملی چندانی ندارد. <ref>سید محسن امین بر این باور بود که باید کتابهای سودمندتر برای تدریس جایگزین کتابهای فعلی مانند (کفایه، رسائل) گردد. برای این کار باید کمیتهای از فضلا و کارشناسان ادبیات عرب تشکیل شود و در هر رشته علمی سه کتاب تدوین و مقرر کنند؛ مختصر، متوسط و مفصل. این سه کتاب از کتابهای مشهور گزینش شود و محور تدریس حوزه قرار گیرد. (پیام حوزه، شماره چهارم، ص۱۰۴)</ref> | |||
به همین دلیل به تألیف کتابهای درسی در سطوح مختلف همت گماشت. او همچنین کتابها و مقالات بسیاری در زمینههای مختلف از جمله [[وحدت مذاهب]]، به رشته تحریر درآورد که شأن شیعه را در [[جامعه اسلامی]] سوریه و لبنان بالا برد و تا حد زیادی سوء تفاهمها را برطرف نمود و بین [[مذاهب مسلمان]]، آشتی و وحدت برقرار ساخت تا جایی که شیعه و سنی او را به رهبری پذیرفتند. <ref>او برای اینکه نشان دهد میان شیعه و سنی فاصلهای نیست، در مدرسه علویه، که خود بنا نهاده بود از استادان شیعه و سنی یکسان بهره میبرد. وحدت در این مدرسه چنان بود که علی قضمانی (دانشآموز اهلسنت) به عنوان مؤذن انتخاب شده هر روز به روش برادران اهلسنت در مدرسه اذان میگفت. روزی یکی از برادران اهلسنت نزدش شتافته، گفت: میخواهم شیعه شوم. سید فرمود فرقی میان شیعه و سنی نیست. هر وقت خواستی میتوانی به فتوای مجتهدان شیعه عمل کنی. مرد همچنان از سید میخواست او را شیعه کند. سید امین نگاهی مهرآمیز به وی افکند و فرمود: بگو: لا اله الا الله، محمد۶ رسول الله. چون این مرد این کلمات را بر زبان آورد، سید فرمود اینک شیعه جعفری شدی. (گلشن ابرار، ج۲، ص۶۱۵)</ref> استاد [[وجیه بیضون]] مینویسد: «اگر [[جهان اسلام]] و عرب به تعداد انگشتان دست همانند او داشتند، سخنش (در جهان اسلام) برتر و پرچمش در اهتزاز میبود». <ref>سید محسن امین، شرح وصال، ترجمه المجالس السنیـۂ، ص۱۹٫</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |