۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''طالِبان''' گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی [[افغانستان]] و برپایی امارت اسلامی میجنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام ([[دیوبندیه|دیوبندی]]، [[سلفیه|سلفيه]] و [[وهابیت|وهابی]]) و مقررات سختگیرانه قبیلهای پشتون استوار است. | '''طالِبان''' گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی [[افغانستان]] و برپایی امارت اسلامی میجنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام ([[دیوبندیه|دیوبندی]]، [[سلفیه|سلفيه]] و [[وهابیت|وهابی]]) و مقررات سختگیرانه قبیلهای پشتون استوار است. | ||
=پیش زمینه های پیدایش طالبان= | |||
بعد از حمله شوروی به افغانستان، یک سازمان مذهبی پاکستانی تحت رهبری مولوی [[فضل الرحمن]] از قوم پشتون، مسئول امداد رسانی پناهندگان افغان در پاکستان شد. در همین راستا عده ای از جوانان پشتوی افغانی به حوزه های علمیه این سازمان رفته و به صورت رایگان مشغول تحصیل و فراگیری قرآن و احکام اسلامی شدند. نیز بسیاری از مادرانی که همسر خود را از دست داده بودند، فرزندان خود را به این مدارس دینی فرستادند تا از تحصیل محروم نمانند. این مدارس تابع نظام آموزشی رسمی کشور پاکستان نبود و شاخصه اصلی این مدارس، تدریس تفکر دیوبندی با تعصبات قبیلهای پشتون بود. این مسائل موجب شد تا این مدارس در سرحد پاکستان به شدّت افزایش یافته و کمک های مالی عربستان سعودی و امارات متحده عربی و کمک های مردمی به سمت این مدارس سرازیر گردد که نقش بسزایی در رشد سریع و افزایش تعداد این مدارس داشت. فارغ التحصیلان این مدارس تعصب دینی آشکاری داشتند و با هر نوع فکر و اندیش های که مخالف عقیده و افکارشان بود با شیوه های خشونت آمیز برخورد می کردند. جهاد از نظر این مدارس، به معنی مبارزه با هر فکر و عقیدهای که مخالف عقاید آنها باشد بود. لذا خیلی سریع مخالف خود را به کفر متهم میکردند.<ref>احدی، انور الحق، «عربستان سعودی، ایران و جنگ در افغانستان»، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ترجمه عبد الغفار محقق، انتشارات ترانه، مشهد، ۱۳۷۷ش.</ref> | |||
مولوی سمیع الحق از رهبران [[جمعیت علمای اسلام]] بر این امر تأکید دارد که ۸۰ درصد از فرماندهان جهاد ضدّ شوروی در نواحی پشتون نشین افغانستان در مدرسه حقّانیه که خود مدیریت این مدرسه را بر عهده داشته درس خوانده بودند.<ref>امامی، حسام الدین، افغانستان و ظهور طالبان، نشر شاب، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ش.</ref> به همین علت مدرسه مولوی سمیع الحق بعدها به مرکز اصلی تربیت طالبان تبدیل شد؛ بطوریکه در سال ۱۹۹۹م، دست کم هشت وزیر حکومت طالبان در مدرسه دارالعلوم حقانی، متعلّق به مولوی سمیع الحق آموزش دیده بودند.<ref>پهلوان، چنگیز، افغانستان عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، نشر قطره، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۷ش.</ref> | |||
=ظهور طالبان= | =ظهور طالبان= | ||
در سال در ۱۳۷۳ش/ ۱۹۹۴ ملامحمدعمر به همراه سی نفر از هم قطارانش، از زیاده روی های گروههای متجاوز که در جاده های ولایت قندهار از مردم باج می گرفتند و دزدی و تجاوز را از حد گذرانده بودند، به خشم آمدند و تصمیم گرفتند در مقابل آنها بایستند. این موفقیت باعث همراهی بسیاری از طلاب و مردم پشتون زبان از ملاعمر شد.<ref>آنتونی دیویز، «نحوه شکل گیری گروه طالبان به عنوان یک نیروی نظامی»، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ص۶۸.</ref> ملاعمر با ۲۰۰ نفر از یارانش به قرارگاه نظامی حزب اسلامی حکمتیار حمله کرد و بزرگترین پایگاه نظامی منطقه را به تصرف خود در آورد. در این عملیات هیجده هزار قبضه اسلحه به دست طالبان افتاد. این برای اوّلین بار بود که نام طالبان روی صفحه اصلی روزنامه ها و خبرگزاری های جهان نقش بست.<ref>شاه آغا صدیق مجددی، لمحات سرنوشت ساز، ص۳۴.</ref> | |||
تشکیل آن از ترکیب و تناسب عوامل داخلی و خارجی بود که موارد اصلی و برجسته آن به شرح زیر میباشد: | |||
===عوامل داخلی=== | ===عوامل داخلی=== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۹: | ||
در مهر ۱۳۷۵ش گروه طالبان وارد کابل شد. ارگ رياست جمهوري را گرفت و امارت اسلامی تاسیس کرد ولی ملاعمر در قندهار ماند. طالبان تا آبان ۱۳۸۰ش بر بخش زيادی از افغانستان حکومت کرد. البته مجاهدین افغانستان در مناطق مختلف با طالبان در نبرد بودند و حاج [[قاسم سلیمانی]] نیز که فرمانده [[نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه قدس]] بود، در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا میکرد و به مجاهدین برای مقابله با طالبان کمک میکرد.<ref>[https://avapress.com/fa/news/202707 حضور جدی سردار سلیمانی در کنار مقاومتگران افغانستان]</ref> در پی حمله به برجهای دوقلو در نیویورک، دولت آمریکا، گروه القاعده را متهم به دست داشتن در این حمله دانست و از طالبان خواست تا [[اسامه بنلادن]]، رهبر القاعده را به امریکا تحویل دهد؛ در پی خودداری طالبان از پذیرش این درخواست، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد. تهاجم امریکا به افغانستان، باعث شد طالبان ضعیف شود و تلاشهای چندین ساله [[مجاهدین افغانستان]] در مبارزه با طالبان به نتیجه برسد و دولت طالبان ساقط شود. پس از سقوط دولت طالبان در آبان(عقرب)۱۳۸۰ش، بیشتر اعضای باقیمانده به پاکستان فراری شدند. <ref>سینایی، «نقش حمایت خارجی در احیای طالبان»، ۱۳۹۲ش، ص ۹۷.</ref> | در مهر ۱۳۷۵ش گروه طالبان وارد کابل شد. ارگ رياست جمهوري را گرفت و امارت اسلامی تاسیس کرد ولی ملاعمر در قندهار ماند. طالبان تا آبان ۱۳۸۰ش بر بخش زيادی از افغانستان حکومت کرد. البته مجاهدین افغانستان در مناطق مختلف با طالبان در نبرد بودند و حاج [[قاسم سلیمانی]] نیز که فرمانده [[نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه قدس]] بود، در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا میکرد و به مجاهدین برای مقابله با طالبان کمک میکرد.<ref>[https://avapress.com/fa/news/202707 حضور جدی سردار سلیمانی در کنار مقاومتگران افغانستان]</ref> در پی حمله به برجهای دوقلو در نیویورک، دولت آمریکا، گروه القاعده را متهم به دست داشتن در این حمله دانست و از طالبان خواست تا [[اسامه بنلادن]]، رهبر القاعده را به امریکا تحویل دهد؛ در پی خودداری طالبان از پذیرش این درخواست، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد. تهاجم امریکا به افغانستان، باعث شد طالبان ضعیف شود و تلاشهای چندین ساله [[مجاهدین افغانستان]] در مبارزه با طالبان به نتیجه برسد و دولت طالبان ساقط شود. پس از سقوط دولت طالبان در آبان(عقرب)۱۳۸۰ش، بیشتر اعضای باقیمانده به پاکستان فراری شدند. <ref>سینایی، «نقش حمایت خارجی در احیای طالبان»، ۱۳۹۲ش، ص ۹۷.</ref> | ||
=طالبان بعد از یازده سپتامبر و تاسیس شورای کویته= | |||
با شکست طالبان در سال ۲۰۰۱ دیگر خبری از طالبان نیست تا اینکه در سوم سپتامبر سال ۲۰۰۵ ملاعمر رهبر طالبان پس از چهار سال زندگی پنهانی، در گردهمایی بزرگی از هواداران خود در منطقهی باجور پاکستان حاضر شد. وی آنجا با سخنرانی در حضور اعضای القاعده و طالبان، تلاش کرد ضمن رد شبهههای مطرح شده درمورد سرنوشت خود، جایگاه خود را دوباره تثبیت کند. در ضمن پیشنهاد داد کمیتهای شش نفره از میان علمای بزرگ تشکیل شود تا دلایل شکست طالبان را بررسی و به شبهههای مربوط به اعمال و رفتار طالبان پاسخ دهد که به شورای کویته معروف شد. از اعضای این کمیته خواسته شد از تماس با بیگانگان و دریافت کمک از آنها اجتناب کنند. وی شخصاً عوامل شکست و فروپاشی طالبان را اینگونه برشمرد: ۱. رد رهبری ملاعمر از سوی برخی اعضاء؛ ۲. کمرنگ شدن انگیزههای طالبان برای مقابله با بیگانگان؛ ۳. اختلافهای داخلی؛ ۴. دست برداشتن پاکستان از حمایت طالبان و تلاش برای جمع کردن پایگاههای طالبان در خاک پاکستان.<ref>جوادی ارجمند، تحرک های طالبان و تأثیر آن در روابط پاکستان، افغانستان و آمریکا، ص۴۵.</ref> | |||
از همینجا «شورای کویته» به رهبری ملاعمر شکل گرفت که مقر اصلی آن شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان پاکستان بود. این شورا که حوزه عملیاتی آن افغانستان و علیه نیروهای غربی است، هدایت چهار شورای نظامی منطقه ای طالبان و ده کمیته آن را در مناطق مختلف افغانستان بر عهده دارد.<ref>نک: جواد جمالی، افراطیگری در پاکستان، ص ۱۲۳.</ref> | |||
در قضیه مذاکرات صلح دولت افغانستان با طالبان، «شورای کویته» به دلیل مشروعیت سیاسی و نفوذ بالای آن میان طالبان، به عنوان طرف اصلی گفتوگوها مطرح شد.<ref>همان، «مذاکره با طالبان پندارها و واقعیتها»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، ش ۴۶، ص۱۷.</ref>سازمانها، کشورها و حلقات سیاسی بیرون افغانستان نیز با همین شورا در ارتباطند و کنترل حلقات و شخصیتهای اصلی طالبان هم در اختیار شورای فوق است. از نظر آنها، دولت کنونی افغانستان به عنوان یک نظام غیر اسلامی است که تحت تسلط بیگانگان و غیر مسلمانان اداره میشود؛ به همین جهت هرگونه همکاری و کمک به این دولت جرم تلقی میگردد که سزای آن مرگ است. آنها گروهی به عنوان ابزار جنگی در اختیار دارند که از آنها برای مبارزه با ناتو و دولت افغانستان استفاده میکنند.<ref>نوری و احمد ضیا، توافقات سیاسی و مذاکره با طالبان، «گفتگو با معین مرستیال- عضو سابق مجلس نمایندگان و رییس ستاد انتخاباتی حامد کرزی- قندوز»، ص۶۷-۶۸.</ref><br> | |||
==رهبران== | ==رهبران== |
ویرایش