confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|نویسنده | |نویسنده | ||
|امام علی(ع) | |[[امام علی(ع)]] | ||
|- | |- | ||
|تاریخ نگارش | |تاریخ نگارش | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|عربی | |[[عربی]] | ||
|- | |- | ||
|به کوشش | |به کوشش | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
نام و یاد [[علی(ع)]] از مرز تعصب و [[فرقه گرایی]] گذشته است، تا بدانجا که دوست و دشمن زبان به ستایش او گشوده و در مقامش، کتاب ها نوشته و شعرها سروده اند و با زبان اندیشه و سوز دل، فضیلت او را بیان کرده اند. | نام و یاد [[علی(ع)]] از مرز تعصب و [[فرقه گرایی]] گذشته است، تا بدانجا که دوست و دشمن زبان به ستایش او گشوده و در مقامش، کتاب ها نوشته و شعرها سروده اند و با زبان اندیشه و سوز دل، فضیلت او را بیان کرده اند. | ||
نهج البلاغه مشتمل بر خطبه | نهج البلاغه مشتمل بر [[خطبه ها]]، نامه ها، فرمان ها، حکمت ها و [[کلمات قصار]] [[حضرت علی(ع)]]، امیر مومنان(ع) به عربی می باشد. | ||
نام مؤلّف بزرگوارش <big>ابوالحسن محمّد بن حسین بن موسی بن محمّد بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع)</big> ملقّب به [[شریف رضی]] یا [[سیّد رضی]] می باشد. | نام مؤلّف بزرگوارش <big>ابوالحسن محمّد بن حسین بن موسی بن محمّد بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع)</big> ملقّب به [[شریف رضی]] یا [[سیّد رضی]] می باشد. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=مؤلف نهج البلاغه= | =مؤلف نهج البلاغه= | ||
مؤلف نهج البلاغه [[ابوالحسن محمد بن حسین موسوی]] معروف به سید رضی و شریف رضی است. وی در سال 359 هجری، دیده به جهان گشود و در سال 406 هجری، دیده از جهان فرو بست. سید رضی هم از جانب پدر و هم از جانب مادر نسبی بس شریف داشت. از سوی پدر با پنج واسطه به [[امام هفتم]] [[موسی بن جعفر (ع)]] و از سوی مادر با شش واسطه به [[امام چهارم]] [[حضرت علی بن الحسین (ع)]] می رسید. <ref>ابو منصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل الثعالبى، يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر، شرح و تحقيق مفيد محمد قميحه، الطبعه الثانيه، دارالكتب العلميه، بيروت، 1403 ق. ص 3، ص 155؛ جمال الدين احمد بن على الحسينى المعروف بابن عنبه، عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب، اشرف على مراجعته و مقابله الاصول لجنه احياء التراث، دار مكتبه الحياه، بيروت، ص 236</ref> از این رو بهاءالدوله دیلمی او را به [[ذی الحسبین]] و شریف رضی ملقب نمود. <ref>ابوبكر احمد بن على الخطيب البغدادى، تاريخ بغداد أو مدينه السلام، دارالكتب العلميه، بيروت، ج 2، ص 246؛ ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن الجوزى، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك، دراسة و تحقيق محمد عبدالقادر عطا، مصطفى عبدالقادر عطا، راجعه و صححه نعيم زرزور، الطبعه الاولى، دارالكتب العلميه، بيروت، 1412 ق. ج 15، ص 115؛ ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، البدايه و النهايه، تحقيق على شيرى، الطبعه الاولى، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 12، ص 4؛ محمد باقر الخوانسارى، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات، الطبعه الاولى، الدار الاسلاميه، بيروت، 1411 ق. ج 6، ص 178؛ كارل بروكلمان، تاريخ الادب العربى، نقله الى العربيه عبدالحليم النجار، الطبعه الثانيه، افست دارالكتاب الاسلامى، قم، ج 2، ص 62</ref> | مؤلف نهج البلاغه [[ابوالحسن محمد بن حسین موسوی]] معروف به [[سید رضی]] و [[شریف رضی]] است. وی در سال 359 هجری، دیده به جهان گشود و در سال 406 هجری، دیده از جهان فرو بست. سید رضی هم از جانب پدر و هم از جانب مادر نسبی بس شریف داشت. از سوی پدر با پنج واسطه به [[امام هفتم]] [[موسی بن جعفر (ع)]] و از سوی مادر با شش واسطه به [[امام چهارم]] [[حضرت علی بن الحسین (ع)]] می رسید. <ref>ابو منصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل الثعالبى، يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر، شرح و تحقيق مفيد محمد قميحه، الطبعه الثانيه، دارالكتب العلميه، بيروت، 1403 ق. ص 3، ص 155؛ جمال الدين احمد بن على الحسينى المعروف بابن عنبه، عمده الطالب فى انساب آل ابى طالب، اشرف على مراجعته و مقابله الاصول لجنه احياء التراث، دار مكتبه الحياه، بيروت، ص 236</ref> از این رو [[بهاءالدوله دیلمی]] او را به [[ذی الحسبین]] و شریف رضی ملقب نمود. <ref>ابوبكر احمد بن على الخطيب البغدادى، تاريخ بغداد أو مدينه السلام، دارالكتب العلميه، بيروت، ج 2، ص 246؛ ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن الجوزى، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك، دراسة و تحقيق محمد عبدالقادر عطا، مصطفى عبدالقادر عطا، راجعه و صححه نعيم زرزور، الطبعه الاولى، دارالكتب العلميه، بيروت، 1412 ق. ج 15، ص 115؛ ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، البدايه و النهايه، تحقيق على شيرى، الطبعه الاولى، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 12، ص 4؛ محمد باقر الخوانسارى، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات، الطبعه الاولى، الدار الاسلاميه، بيروت، 1411 ق. ج 6، ص 178؛ كارل بروكلمان، تاريخ الادب العربى، نقله الى العربيه عبدالحليم النجار، الطبعه الثانيه، افست دارالكتاب الاسلامى، قم، ج 2، ص 62</ref> | ||
سید رضی از اوان کودکی همراه برادرش سید مرتضی به تحصیل علوم مقدماتی پرداخت و هوش سرشار و استعداد کم نظیر خود را در عرصه های مختلف ظاهر ساخت. بیش از ده سال از سن شریف رضی نگذشته بود که به سرودن شعر پرداخت و چنان قریحه ای از خود نشان داد که سابقه نداشت. هنوز بیستمین بهار زندگی را پشت سر نگذاشته بود که در تمام معارف و [[علوم اسلامی]] سرآمد همگان گشت، و در سرودن شعر به مقامی دست یافت که هیچ کس بدان مرتبه راه نیافت. | سید رضی از اوان کودکی همراه برادرش [[سید مرتضی]] به تحصیل علوم مقدماتی پرداخت و هوش سرشار و استعداد کم نظیر خود را در عرصه های مختلف ظاهر ساخت. بیش از ده سال از سن شریف رضی نگذشته بود که به سرودن شعر پرداخت و چنان قریحه ای از خود نشان داد که سابقه نداشت. هنوز بیستمین بهار زندگی را پشت سر نگذاشته بود که در تمام [[معارف]] و [[علوم اسلامی]] سرآمد همگان گشت، و در سرودن شعر به مقامی دست یافت که هیچ کس بدان مرتبه راه نیافت. | ||
سید رضی در عزت نفس و بلندنظری، سخاوت و بخشندگی، پایبندی به [[امور شرعی]]، پرهیز از تملق و چاپلوسی، پارسایی و پرواپیشگی در روزگار خود مانند نداشت. روح آزادگی در شریف رضی چنان جلوه داشت که با ابو اسحاق صابی <ref>ابو اسحاق ابراهيم بن هلال حرانى از اديبان و كاتبان برجسته قرن پنجم هجرى بوده است. وى در نويسندگى و انشا مقامى بلند داشت و او را در شمار ابن عميد آوردهاند. ابو اسحاق بر آيين صابئين (پيروان حضرت يحيى) بود و بر آيين خود تعصب مىورزيد. ر. ك: محمد بن اسحاق النديم، الفهرست، طبع تجدد، تهران، 1393 ق. ص 149؛ يتيمه الدهر، ج 2، صص 287 - 368؛ شهاب الدين ابو عبدالله ياقوت الحموى، معجم الادباء، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 2، صص 20 - 94؛ شمس الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن خلكان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقيق احسان عباس، دار الثقافه، بيروت، ج 1، صص 52 - 54؛ عباس بن محمد رضا القمى، الكنى و الالقاب، المطيعه الحيدريه، النجف، 1376 ق. ج 2، صص 366 - 368؛ زكى مبارك، النثر الفنى فى القرن الرابع، الطبعه الثانيه، مكتبه السعاده، القاهره، ج 2، صص 290 - 295</ref> [[غیر مسلمان]] رابطه ای صمیمی داشت و میان آن دو مراودات و مراسلات علمی و ادبی برقرار بود؛ و چون او درگذشت، سید رضی در قصیده ای عالی و بسیار حزن انگیز او را مرثیه گفت. <ref>ابوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى)، ديوان الشريف الرضى، الطبعه الاولى، وزاره الارشاد الاسلامى 1406 ق. ج 1، صص 381 - 385</ref> برخی از این مرثیه سرایی برآشفتند و سید رضی را سرزنش کردند که شخصی چون او، از دودمان [[پیامبر]]، کسی چون ابواسحاق صابی [[کافر]] را مرثیه می گوید و از فقدان او چنین می نالد! و سید رضی پاسخ داد که من فضل و کمال او را ستوده ام، نه جسم و بدن او را. <ref> الكنى و الالقاب، ج 2، ص 368</ref> | سید رضی در عزت نفس و بلندنظری، سخاوت و بخشندگی، پایبندی به [[امور شرعی]]، پرهیز از تملق و چاپلوسی، پارسایی و پرواپیشگی در روزگار خود مانند نداشت. روح آزادگی در شریف رضی چنان جلوه داشت که با [[ابو اسحاق صابی]] <ref>ابو اسحاق ابراهيم بن هلال حرانى از اديبان و كاتبان برجسته قرن پنجم هجرى بوده است. وى در نويسندگى و انشا مقامى بلند داشت و او را در شمار ابن عميد آوردهاند. ابو اسحاق بر آيين صابئين (پيروان حضرت يحيى) بود و بر آيين خود تعصب مىورزيد. ر. ك: محمد بن اسحاق النديم، الفهرست، طبع تجدد، تهران، 1393 ق. ص 149؛ يتيمه الدهر، ج 2، صص 287 - 368؛ شهاب الدين ابو عبدالله ياقوت الحموى، معجم الادباء، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 2، صص 20 - 94؛ شمس الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن خلكان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقيق احسان عباس، دار الثقافه، بيروت، ج 1، صص 52 - 54؛ عباس بن محمد رضا القمى، الكنى و الالقاب، المطيعه الحيدريه، النجف، 1376 ق. ج 2، صص 366 - 368؛ زكى مبارك، النثر الفنى فى القرن الرابع، الطبعه الثانيه، مكتبه السعاده، القاهره، ج 2، صص 290 - 295</ref> [[غیر مسلمان]] رابطه ای صمیمی داشت و میان آن دو مراودات و مراسلات علمی و ادبی برقرار بود؛ و چون او درگذشت، سید رضی در قصیده ای عالی و بسیار حزن انگیز او را مرثیه گفت. <ref>ابوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى)، ديوان الشريف الرضى، الطبعه الاولى، وزاره الارشاد الاسلامى 1406 ق. ج 1، صص 381 - 385</ref> برخی از این مرثیه سرایی برآشفتند و سید رضی را سرزنش کردند که شخصی چون او، از دودمان [[پیامبر]]، کسی چون ابواسحاق صابی [[کافر]] را مرثیه می گوید و از فقدان او چنین می نالد! و سید رضی پاسخ داد که من فضل و کمال او را ستوده ام، نه جسم و بدن او را. <ref> الكنى و الالقاب، ج 2، ص 368</ref> | ||
ثعالبی ادیب معاصر با سید رضی، در گذشته به سال 429 هجری، درباره او چنین می نویسد: | [[ثعالبی]] ادیب معاصر با سید رضی، در گذشته به سال 429 هجری، درباره او چنین می نویسد: | ||
او اینک نابغه دوران، و نجیب ترین بزرگان | او اینک نابغه دوران، و نجیب ترین بزرگان [[عراق]]، و در عین شرافت نسب و افتخار حسب، مزین به ادبی نمایان و فضلی تابان و بهره ای وافر از تمام خوبیها و نیکوییهاست. از این گذشته او سرآمد شاعرانی است که از [[دودمان ابوطالب]] برخاسته اند، چه گذشتگان و چه معاصران. و اگر بگویم او سرآمد شاعران [[قریش]] است، گزافه نگفته ام که گواه صادق آن اشعار اوست که این ادعا را می توان با مراجعه بدانها دریافت؛ اشعاری عالی و استوار، خالی از سستی و عوار، که در عین روانی و سلاست، محکم است و با متانت، دارای معانی نغز و بلند، و چونان میوه رسیده و باطراوت. <ref>يتيمه الدهر، ج 3، ص 155</ref> | ||
سید رضی با وجود گرفتاریهای بسیار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و علی رغم مشاغل مهم و حساس و وقت گیری همچون نقابت طالبیان و [[امارت حج]] و نظارت دیوان مظالم، <ref>يتيمه الدهر، ج 3، ص 155؛ عمده الطالب، ص 237</ref> در عمر چهل و هفت ساله خویش آثاری بس مهم بر جای گذاشته است که هر یک در نوع خود ممتاز و حائز اهمیتی بسیار است که البته برخی از آنها به جای مانده و بسیاری از آنها از میان رفته است و جز نام و نشانی از آنها باقی نمانده است. در بین آثار شریف رضی نهج البلاغه مهمترین و برجسته ترین آنهاست که هیچ کتابی پس از [[قرآن کریم]] به والایی و شیوایی، و گرانمایگی و جاودانگی آن نمی رسد و سید رضی آن را در سال 400 هجری، شش سال پیش از وفاتش تألیف کرده است. | سید رضی با وجود گرفتاریهای بسیار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و علی رغم مشاغل مهم و حساس و وقت گیری همچون نقابت طالبیان و [[امارت حج]] و نظارت دیوان مظالم، <ref>يتيمه الدهر، ج 3، ص 155؛ عمده الطالب، ص 237</ref> در عمر چهل و هفت ساله خویش آثاری بس مهم بر جای گذاشته است که هر یک در نوع خود ممتاز و حائز اهمیتی بسیار است که البته برخی از آنها به جای مانده و بسیاری از آنها از میان رفته است و جز نام و نشانی از آنها باقی نمانده است. در بین آثار شریف رضی نهج البلاغه مهمترین و برجسته ترین آنهاست که هیچ کتابی پس از [[قرآن کریم]] به والایی و شیوایی، و گرانمایگی و جاودانگی آن نمی رسد و سید رضی آن را در سال 400 هجری، شش سال پیش از وفاتش تألیف کرده است. | ||
نهج البلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبه ها و مواعظ، نامه ها و عهدنامه ها، کلمات کوتاه و قصار [[امیر مؤمنان علی (ع)]] برگزیده است، <ref>السيد عبد الزهراء الحسينى الخطيب، مصادر نهج البلاغه و أسانيده، الطبعه الثانيه، موسسه الاعلمى للمطبوعات، بيروت، 1395 ق. ج 1، ص 87</ref> و این کتاب در فرهنگ اسلامی مانند آفتاب نیمروز می درخشد، و صدفی مشحون به گوهرهایی از حکمتهای عالی است. <ref>سيد هبه الدين شهرستانى، در پيرامون نهج البلاغه، ترجمه سيد عباس ميرزاده اهرى چاپ سوم، بنياد نهج البلاغه، 1359 ش. ص</ref> | نهج البلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از [[خطبه ها]] و مواعظ، نامه ها و عهدنامه ها، کلمات کوتاه و | ||
[[کلمات قصار]] [[امیر مؤمنان علی (ع)]] برگزیده است، <ref>السيد عبد الزهراء الحسينى الخطيب، مصادر نهج البلاغه و أسانيده، الطبعه الثانيه، موسسه الاعلمى للمطبوعات، بيروت، 1395 ق. ج 1، ص 87</ref> و این کتاب در فرهنگ اسلامی مانند آفتاب نیمروز می درخشد، و صدفی مشحون به گوهرهایی از حکمتهای عالی است. <ref>سيد هبه الدين شهرستانى، در پيرامون نهج البلاغه، ترجمه سيد عباس ميرزاده اهرى چاپ سوم، بنياد نهج البلاغه، 1359 ش. ص</ref> | |||
=نام نهج البلاغه= | =نام نهج البلاغه= | ||
سید رضی(ره) این کتاب را نهج البلاغه، یعنی راه و روش بلاغت نامید؛ زیرا این کتاب، درهای بلاغت را به روی خواننده می گشاید و جویندگان بلاغت را به آن نزدیک می سازد. نیاز دانشمند و دانشجو را برمی آورد و گم شده و خواسته بلیغ و زاهد است. از آن روز که این کتاب به دنیای فرهنگ و ادب گام نهاد، در میان دانشمندان و خطیبان و اهل ادب بلندآوازه شد و ستاره آن در [[شام]] و [[عراق]] و [[نجد]] و [[تهامه]] درخشید... . <ref> شرح نهج البلاغه، ص 7</ref> | سید رضی(ره) این کتاب را نهج البلاغه، یعنی راه و روش [[بلاغت]] نامید؛ زیرا این کتاب، درهای بلاغت را به روی خواننده می گشاید و جویندگان بلاغت را به آن نزدیک می سازد. نیاز دانشمند و دانشجو را برمی آورد و گم شده و خواسته [[بلیغ]] و [[زاهد]] است. از آن روز که این کتاب به دنیای فرهنگ و ادب گام نهاد، در میان دانشمندان و خطیبان و اهل ادب بلندآوازه شد و ستاره آن در [[شام]] و [[عراق]] و [[نجد]] و [[تهامه]] درخشید... . <ref> شرح نهج البلاغه، ص 7</ref> | ||
=اسناد، شرح ها، ترجمه ها= | =اسناد، شرح ها، ترجمه ها= | ||
این اثر عظیم از گوینده بزرگش حکایت دارد و به قول [[عباس محمود عقّاد]]، نویسنده و تاریخ نگار معروف مصری: «چون خوب دقت کنی صدای [[امام]] را از آن سوی کلمات می شنوی، نه صدای دیگری را». <ref>عبقریه الإمام، صص 132 178</ref> | این اثر عظیم از گوینده بزرگش حکایت دارد و به قول [[عباس محمود عقّاد]]، نویسنده و تاریخ نگار معروف [[مصری]]: «چون خوب دقت کنی صدای [[امام]] را از آن سوی کلمات می شنوی، نه صدای دیگری را». <ref>عبقریه الإمام، صص 132 178</ref> | ||
نهج البلاغه در طول حدود هزار سال عمر خود، در اختیار دانشمندان، [[طلاب]] و اهل علم بوده است. آنها به مطالعه و حفظ آن می پرداختند و در خطبه ها و خطابه ها بدان استناد و تبرک می جستند. اندیشمندان و محققان بر آن شرح و [[تفسیر]] می نوشتند و به ترجمه آن اقدام می کردند. | نهج البلاغه در طول حدود هزار سال عمر خود، در اختیار دانشمندان، [[طلاب]] و اهل علم بوده است. آنها به مطالعه و حفظ آن می پرداختند و در خطبه ها و خطابه ها بدان استناد و تبرک می جستند. اندیشمندان و محققان بر آن شرح و [[تفسیر]] می نوشتند و به ترجمه آن اقدام می کردند. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۵: | ||
در اینجا چند سخن از بزرگان را درباره این اثر گران سنگ می آوریم: | در اینجا چند سخن از بزرگان را درباره این اثر گران سنگ می آوریم: | ||
حضرت [[امام خمینی(ره)]] فرموده است: کتاب نهج البلاغه بعد از | حضرت [[امام خمینی(ره)]] فرموده است: کتاب نهج البلاغه بعد از [[قرآن]]، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن، بالاترین راه نجات است. <ref> وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 8</ref> | ||
[[شیخ محمود شکری آلوسی]] می گوید: نهج البلاغه مشتمل بر خطبه های امیرالمؤمنین است که فوق سخن مخلوق و دون سخن خالق است، نزدیک به مرتبه [[اعجاز]] دارد و مبتکر طرق حقیقت و مجاز است. <ref> وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،ج 1، ص 91 </ref> | [[شیخ محمود شکری آلوسی]] می گوید: نهج البلاغه مشتمل بر خطبه های [[امیرالمؤمنین]] است که فوق سخن مخلوق و دون سخن خالق است، نزدیک به مرتبه [[اعجاز]] دارد و مبتکر طرق حقیقت و مجاز است. <ref> وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،ج 1، ص 91 </ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |