۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
در روز فتح مکه نیز بلال به دستور پیامبر(ص) بر فراز کعبه رفت و اذان گفت که بسیار باشکوه بود. کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند و به او سنگ زدند اما او به اذان گویی ادامه داد. نقل شده است که بلال «شین» را «سین» میگفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است. | در روز فتح مکه نیز بلال به دستور پیامبر(ص) بر فراز کعبه رفت و اذان گفت که بسیار باشکوه بود. کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند و به او سنگ زدند اما او به اذان گویی ادامه داد. نقل شده است که بلال «شین» را «سین» میگفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است. | ||
اذان نگفتن بلال پس از رحلت پیامبر | |||
بلال پس از رحلت پیامبر (ص)، جز در چند مورد، برای هیچکس اذان نگفت. یکی از این موارد، به درخواست حضرت فاطمه (س) بود، ولی چون حضرت فاطمه زهرا به یاد رنجهای پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، بلال به ناچار اذان را ناتمام رها کرد. | |||
دیگر بار، زمانی بود که برای زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) به مدینه آمد و حسنین (امام حسن و امام حسین علیه السلام) از او درخواست کردند که اذان بگوید و او نیز پذیرفت؛ این حادثه مدینه را تحت تأثیر قرار داد. | |||
آخرین بار زمانی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت (بنا به گفته طبری در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، گریستند. |