۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
امر بهمعروف دراصطلاح بهمعناى فرمان دادن به هر کارى است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهى از منکر به معناى باز داشتن از هر کارى است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم مىکند .<ref>بصائر ذوىالتمييز، ج4، ص57، 120؛ التحقيق، ج12، ص 239؛ مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89</ref> در منابع، تعبیراتى گوناگون در تعریف امر به معروف و نهى از منکر شده؛ ولى از مجموع آنها همین معنا قابل استنباط است . <ref>التعريفات، ص 50 .</ref>امر به معروف و نهى از منکر دو فرع مهم از فروع دین و از ضروریات [[اسلام]] به شمار مىرود و با توجه به اینکه احکامى مشترک دارند و غالبا در آیات و روایات در کنار هم آمدهاند، هر دو موضوع در یک مقاله طرح شده است. این دو واجب مربوط به حوزه عمل و از همینرو جایگاه اصلى آن علم فقه است، با این حال براى اولین بار موضوع امر به معروف و نهى از منکر به وسیله معتزله به علم کلام نیز راه یافت. <ref>)فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> | امر بهمعروف دراصطلاح بهمعناى فرمان دادن به هر کارى است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهى از منکر به معناى باز داشتن از هر کارى است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم مىکند .<ref>بصائر ذوىالتمييز، ج4، ص57، 120؛ التحقيق، ج12، ص 239؛ مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89</ref> در منابع، تعبیراتى گوناگون در تعریف امر به معروف و نهى از منکر شده؛ ولى از مجموع آنها همین معنا قابل استنباط است . <ref>التعريفات، ص 50 .</ref>امر به معروف و نهى از منکر دو فرع مهم از فروع دین و از ضروریات [[اسلام]] به شمار مىرود و با توجه به اینکه احکامى مشترک دارند و غالبا در آیات و روایات در کنار هم آمدهاند، هر دو موضوع در یک مقاله طرح شده است. این دو واجب مربوط به حوزه عمل و از همینرو جایگاه اصلى آن علم فقه است، با این حال براى اولین بار موضوع امر به معروف و نهى از منکر به وسیله معتزله به علم کلام نیز راه یافت. <ref>)فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> | ||
طرح این مبحث در کلام [[معتزله]] از آن رو بوده است که اعتقاد به امر به معروف و نهى از منکر همراه با 4 اصل دیگر توحید، عدل، وعد و وعید و منزلت بین المنزلتین « اصول خمسه » معتزله را شکل مىداده است. از نظر معتزله همه مؤمنان در حد توان خود به اقامه احکام شرع مکلفاند و باید در امر به معروف و نهى از منکر شیوههاى گوناگون اجراى آن را که شامل قیام مسلحانه نیز هست بهکار گیرند .<ref>فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> دیگر متکلمان نیز با پیروى از معتزله امر به معروف و نهى از منکر را در ردیف مباحث کلامى پیگیرى کردهاند . <ref> | طرح این مبحث در کلام [[معتزله]] از آن رو بوده است که اعتقاد به امر به معروف و نهى از منکر همراه با 4 اصل دیگر توحید، عدل، وعد و وعید و منزلت بین المنزلتین « اصول خمسه » معتزله را شکل مىداده است. از نظر معتزله همه مؤمنان در حد توان خود به اقامه احکام شرع مکلفاند و باید در امر به معروف و نهى از منکر شیوههاى گوناگون اجراى آن را که شامل قیام مسلحانه نیز هست بهکار گیرند .<ref>فصل الاعتزال، ص 139؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 10، ص 201 ـ 203.</ref> دیگر متکلمان نیز با پیروى از معتزله امر به معروف و نهى از منکر را در ردیف مباحث کلامى پیگیرى کردهاند . <ref>کشف المراد، ص 340.</ref> | ||
از مباحثى که مشترکا در منابع کلامى و فقهى دنبال شده، گستره معروف و منکر است. البته در شمول معروف و منکر بر واجب و حرام تردیدى نیست؛ ولى در شمول آن بر مستحب و مکروه اختلاف است؛ بسیارى مانند زمخشرى، طوسى و محقق حلى فقط مفهوم معروف را توسعه داده و اشتمال منکر بر مکروه را نپذیرفتهاند <ref> | از مباحثى که مشترکا در منابع کلامى و فقهى دنبال شده، گستره معروف و منکر است. البته در شمول معروف و منکر بر واجب و حرام تردیدى نیست؛ ولى در شمول آن بر مستحب و مکروه اختلاف است؛ بسیارى مانند زمخشرى، طوسى و محقق حلى فقط مفهوم معروف را توسعه داده و اشتمال منکر بر مکروه را نپذیرفتهاند <ref>الکشاف، ج 1، ص 397؛ الاقتصاد، ص 148؛ شرايعالاسلام، ج 1، ص 341</ref> | ||
و در عین حال برخى این توسعه را در هر دو مفهوم پذیرفته و معروف را شامل واجب و مستحب، و منکر را شامل حرام و مکروه دانستهاند <ref>الجوامع الفقهيه، ص 697 ؛ | و در عین حال برخى این توسعه را در هر دو مفهوم پذیرفته و معروف را شامل واجب و مستحب، و منکر را شامل حرام و مکروه دانستهاند <ref>الجوامع الفقهيه، ص 697 ؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 363.</ref> | ||
البته در این صورت امر به مستحب و نهى از مکروه، مستحب است. | البته در این صورت امر به مستحب و نهى از مکروه، مستحب است. | ||
از تعابیر احادیث و فقها مىتوان استفاده کرد که امر به معروف و نهى از منکر معنایى فراگیر دارد و مىتواند در قالب موعظه و نصیحت نیز محقق شود، همچنانکه برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بدون هرگونه گفتارى محقق مىگردد، بنابراین مىتوان گفت امر به معروف و نهى از منکر در اصطلاح عبارت است از هر اقدامى که به تحقق معروف کمک و از وقوع منکر جلوگیرى کند؛ چه با گفتار باشد و چه با کردار و رفتار . <ref> | از تعابیر احادیث و فقها مىتوان استفاده کرد که امر به معروف و نهى از منکر معنایى فراگیر دارد و مىتواند در قالب موعظه و نصیحت نیز محقق شود، همچنانکه برخى از مراتب امر به معروف و نهى از منکر بدون هرگونه گفتارى محقق مىگردد، بنابراین مىتوان گفت امر به معروف و نهى از منکر در اصطلاح عبارت است از هر اقدامى که به تحقق معروف کمک و از وقوع منکر جلوگیرى کند؛ چه با گفتار باشد و چه با کردار و رفتار . <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 381؛ آلاء الرحمن، ج 1، ص 325.</ref> | ||
در عین حال برخى از فقها با الهام از مفهوم کلمه « امر » و « نهى » شرط کردهاند که امر به معروف و نهى از منکر از موضع برتر و آمرانه باشد؛ مثلاً باید گفت « نماز بخوان » و « شراب ننوش » و با خواهش و موعظه کردن امر به معروف و نهى از منکر محقق نمىشود .<ref>تحرير الوسيله، ج 1، ص 465.</ref> | در عین حال برخى از فقها با الهام از مفهوم کلمه « امر » و « نهى » شرط کردهاند که امر به معروف و نهى از منکر از موضع برتر و آمرانه باشد؛ مثلاً باید گفت « نماز بخوان » و « شراب ننوش » و با خواهش و موعظه کردن امر به معروف و نهى از منکر محقق نمىشود .<ref>تحرير الوسيله، ج 1، ص 465.</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در منابع حدیثى شیعه روایاتى که در باب امر به معروف و نهى از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات مىتوان استفاده کرد که اسلام با نگرشى جامعه گرایانه مىخواهد همه افراد جامعه اسلامى بهگونهاى تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوى و اخروى افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهى از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهاى نیک حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همانند آب دهان در برابر دریاى پهناور است ؛<ref>نهج البلاغه، | در منابع حدیثى شیعه روایاتى که در باب امر به معروف و نهى از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات مىتوان استفاده کرد که اسلام با نگرشى جامعه گرایانه مىخواهد همه افراد جامعه اسلامى بهگونهاى تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوى و اخروى افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهى از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهاى نیک حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر همانند آب دهان در برابر دریاى پهناور است ؛<ref>نهج البلاغه، حکمت 374.</ref> همچنین اقامه واجبات دیگر، امنیت راهها، حلیت داد و ستد، برطرف شدن ظلم، آبادانى زمین، انتقام از دشمنان و سامان یافتن همه کارها در گرو امر به معروف و نهى از منکر است . <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 395.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
قرآن کریم با تعبیراتى گوناگون به موضوع امر به معروف و نهى از منکر پرداخته است. در شمارى از آیات تعبیر امر به معروف و نهى از منکر در کنار یکدیگر بهکار رفته است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( توبه / 9، 71 و نیز آلعمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17 )؛ همچنین تعبیراتى مانند « امر به عُرف » ( اعراف / 7، 199 )، « امر به عدل » ( نحل / 16، 90 )، « امر به قسط » ( آلعمران / 3، 21 ) و « نهى از سوء » ( اعراف / 7، 165 )، « نهى از فحشا » ( نحل / 16، 90 )، « نهى از فساد » ( هود / 11، 116 ) و « نهى از گناه » ( مائده / 5، 63 ) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخى آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنى نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقى از امر به معروف و نهى از منکر آمده است. ( مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72 ) | قرآن کریم با تعبیراتى گوناگون به موضوع امر به معروف و نهى از منکر پرداخته است. در شمارى از آیات تعبیر امر به معروف و نهى از منکر در کنار یکدیگر بهکار رفته است: « والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ » ( توبه / 9، 71 و نیز آلعمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17 )؛ همچنین تعبیراتى مانند « امر به عُرف » ( اعراف / 7، 199 )، « امر به عدل » ( نحل / 16، 90 )، « امر به قسط » ( آلعمران / 3، 21 ) و « نهى از سوء » ( اعراف / 7، 165 )، « نهى از فحشا » ( نحل / 16، 90 )، « نهى از فساد » ( هود / 11، 116 ) و « نهى از گناه » ( مائده / 5، 63 ) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخى آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنى نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقى از امر به معروف و نهى از منکر آمده است. ( مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72 ) | ||
محتواى این آیات بر لزوم امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى و نکوهش و هلاکت امتهاى پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به بیشتر این آیات استدلال کردهاند .<ref> | محتواى این آیات بر لزوم امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى و نکوهش و هلاکت امتهاى پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به بیشتر این آیات استدلال کردهاند .<ref>احکامالقرآن، جصاص، ج2، ص29؛ مسالکالافهام، ج 2، ص 372؛ زبدة البيان، ص 411.</ref> | ||
برخى نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهى از منکر داراى سیر تدریجى مىدانند؛ یعنى در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است . <ref>امر به معروف و نهى از | برخى نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهى از منکر داراى سیر تدریجى مىدانند؛ یعنى در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است . <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 27 ـ 28.</ref> شمارى از متکلمان و فقیهان افزون بر ادله نقلى ( کتاب، سنت، اجماع ) براى وجوب امر به معروف و نهى از منکر به دلیل عقل نیز استدلال کرده و گفتهاند که امر به معروف و نهى از منکر از بارزترین راههاى هدایت انسان است و از باب قاعده لطف ( نزدیک ساختن بندگان به طاعت و دور ساختن آنان از معصیت از سر لطف ) انجام دادن آن بر همه لازم است . <ref>الاقتصاد، ص 147.</ref> | ||
فقها درباره اینکه این وجوب عینى است یا کفایى، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آلعمران / 3 طرح کردهاند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون ». اکثر مفسران « مِنْ » در « مِنکُم » را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایى را نتیجه گرفتهاند؛ یعنى امر به معروف و نهى از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه براى آن شایستگى لازم را ندارند، بلکه باید گروهى از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهى از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند ؛ <ref> | فقها درباره اینکه این وجوب عینى است یا کفایى، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آلعمران / 3 طرح کردهاند: « ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون ». اکثر مفسران « مِنْ » در « مِنکُم » را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایى را نتیجه گرفتهاند؛ یعنى امر به معروف و نهى از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه براى آن شایستگى لازم را ندارند، بلکه باید گروهى از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهى از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند ؛ <ref>الکشاف، ج 1، ص 396؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 278.</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در برابر، بعضى از فقها مانند شیخ طوسى با تمسک به عموم آیات و روایات به وجوب عینى امر به معروف و نهى از منکر قائل شدهاند. مستند آنان آیه 110 آلعمران / 3 است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ »، زیرا خطاب در این آیه به عموم مسلمانان و وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بر عهده همه است. اینان « مِنْ » را در آیه 104 آلعمران / 3: « و لتَکُن مِنکُم » بیانیّه و به معناى « کونوا امة » و خطاب آیه را عام دانستهاند .<ref>)فقه القرآن، ج 1، ص 356؛ الاقتصاد، ص 147؛ النهايه، ص 299.</ref> | در برابر، بعضى از فقها مانند شیخ طوسى با تمسک به عموم آیات و روایات به وجوب عینى امر به معروف و نهى از منکر قائل شدهاند. مستند آنان آیه 110 آلعمران / 3 است: « کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ »، زیرا خطاب در این آیه به عموم مسلمانان و وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بر عهده همه است. اینان « مِنْ » را در آیه 104 آلعمران / 3: « و لتَکُن مِنکُم » بیانیّه و به معناى « کونوا امة » و خطاب آیه را عام دانستهاند .<ref>)فقه القرآن، ج 1، ص 356؛ الاقتصاد، ص 147؛ النهايه، ص 299.</ref> | ||
به نظر مىرسد براى اثبات وجوب عینى استدلال به شمول خطاب صحیح نباشد، زیرا هم در واجب کفایى و هم در واجب عینى خطاب عام است و تفاوت فقط در این است که در واجب کفایى با تحقق غرض شارع وجوب از دیگران ساقط مىشود، به علاوه، اصولاً اختلاف در عینى یا کفایى بودن این دو فریضه بىثمر و حداقل کمثمر است ،<ref> | به نظر مىرسد براى اثبات وجوب عینى استدلال به شمول خطاب صحیح نباشد، زیرا هم در واجب کفایى و هم در واجب عینى خطاب عام است و تفاوت فقط در این است که در واجب کفایى با تحقق غرض شارع وجوب از دیگران ساقط مىشود، به علاوه، اصولاً اختلاف در عینى یا کفایى بودن این دو فریضه بىثمر و حداقل کمثمر است ،<ref>مسالک الافهام، ج 2، ص 373؛ الميزان، ج 3، ص 373.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
احتمال دیگر این است که مرتبه نخست امر به معروف و نهى از منکر یعنى انکار قلبى واجب عینى باشد؛ اما مرتبه دوم ( انکار زبانى ) عینى نبوده و مرتبه سوم ( انکار عملى ) کفایى است . <ref> | احتمال دیگر این است که مرتبه نخست امر به معروف و نهى از منکر یعنى انکار قلبى واجب عینى باشد؛ اما مرتبه دوم ( انکار زبانى ) عینى نبوده و مرتبه سوم ( انکار عملى ) کفایى است . <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 362.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
==شرایط امر به معروف و نهى از منکر== | ==شرایط امر به معروف و نهى از منکر== | ||
این دو فریضه را موکول به 4 شرط کردهاند؛ یعنى باید امر و نهى کننده 1. معروف و منکر را بشناسد. 2. احتمال تأثیر دهد. 3. مخاطب را مصرّ بر گناه بیابد. 4. بر امر و نهى مفسدهاى همچون ضرر مالى و جانى مترتب نباشد .<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 342.</ref> در خصوص شرط نخست برخى فقها با تمسک به اطلاق آیات و روایات و نیز تأکید موجود در این ادله گفتهاند: شناخت معروف و منکر واجب است و کسى که بر اثر عدم آگاهى از معروف و منکر نمىتواند امر به معروف و نهى از منکر کند گناهکار است . <ref>امر به معروف و نهى از | این دو فریضه را موکول به 4 شرط کردهاند؛ یعنى باید امر و نهى کننده 1. معروف و منکر را بشناسد. 2. احتمال تأثیر دهد. 3. مخاطب را مصرّ بر گناه بیابد. 4. بر امر و نهى مفسدهاى همچون ضرر مالى و جانى مترتب نباشد .<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 342.</ref> در خصوص شرط نخست برخى فقها با تمسک به اطلاق آیات و روایات و نیز تأکید موجود در این ادله گفتهاند: شناخت معروف و منکر واجب است و کسى که بر اثر عدم آگاهى از معروف و منکر نمىتواند امر به معروف و نهى از منکر کند گناهکار است . <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 127 ـ 128.</ref> این گروه از فقها اصطلاحا شناخت معروف و منکر را شرط واجب دانستهاند ( مانند شرط طهارت براى نماز )؛ ولى بیشتر فقها آن را شرط وجوب دانسته و کسب آن را واجب نمىدانند <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 366.</ref>( مانند شرط استطاعت براى حجّ ). بنا به نظر اخیر تنها عالم به معروف و منکر وظیفه امر و نهى را بر عهده دارد. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
درباره شرط چهارم، نظر مشهور فقیهان این است که در صورت ترس از زیان مالى و جانى بر خود یا دیگران، وجوب ساقط مىگردد <ref>شرايع الاسلام، ج 1، ص 342؛ | درباره شرط چهارم، نظر مشهور فقیهان این است که در صورت ترس از زیان مالى و جانى بر خود یا دیگران، وجوب ساقط مىگردد <ref>شرايع الاسلام، ج 1، ص 342؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 371؛ اعانة الطالبين، ج 4، ص 184.</ref> | ||
برخى براى اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کردهاند که به موجب آن هارون براى حفظ جان خویش از تداوم نهى از منکر امتناع کرد :<ref>تفسير قرطبى، ج 7، ص 184.</ref> « اِنَّ القَومَ استَضعَفونى و کادوا یَقتُلونَنى ». برخى نیز آیه 195 بقره / 2 را که از افکندن خود در هلاکت به دست خویش منع کرده است: « و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » دلیل بر این امر دانستهاند ؛<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 516 </ref> | برخى براى اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کردهاند که به موجب آن هارون براى حفظ جان خویش از تداوم نهى از منکر امتناع کرد :<ref>تفسير قرطبى، ج 7، ص 184.</ref> « اِنَّ القَومَ استَضعَفونى و کادوا یَقتُلونَنى ». برخى نیز آیه 195 بقره / 2 را که از افکندن خود در هلاکت به دست خویش منع کرده است: « و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » دلیل بر این امر دانستهاند ؛<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 516 </ref> | ||
امّا بسیارى از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردى پذیرفتهاند که مفسده مترتب بر امر و نهى بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولى اگر معروف و منکر از امورى است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانى دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضرورى باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهمتر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهى از منکر برداشته نمىشود. چه بسا براى حفظ اینگونه امور باید جان یا جانهایى فدا شود و در این صورت تحمل ضررهاى غیر جانى یا مشقتها به طریق اولى واجب است . <ref> | امّا بسیارى از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردى پذیرفتهاند که مفسده مترتب بر امر و نهى بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولى اگر معروف و منکر از امورى است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانى دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضرورى باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهمتر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهى از منکر برداشته نمىشود. چه بسا براى حفظ اینگونه امور باید جان یا جانهایى فدا شود و در این صورت تحمل ضررهاى غیر جانى یا مشقتها به طریق اولى واجب است . <ref>الکاشف، ج2، ص124؛ تحريرالوسيله، ج1، ص465.</ref> | ||
از نظر اینان میان قاعده لاضرر و لاحَرَج که مستند عمده شرط چهارم است و ادله امر به معروف و نهى از منکر تزاحم وجود دارد و براساس قاعده تزاحم باید به آنکه ملاک قوىتر و اهمیت بیشترى دارد عمل کرد .<ref>امر به معروف و نهى از | از نظر اینان میان قاعده لاضرر و لاحَرَج که مستند عمده شرط چهارم است و ادله امر به معروف و نهى از منکر تزاحم وجود دارد و براساس قاعده تزاحم باید به آنکه ملاک قوىتر و اهمیت بیشترى دارد عمل کرد .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 200.</ref> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
همچنین بر پایه روایتى حضرت على علیهالسلام مراد آیه « و مِنَ النّاسِ مَن یَشرى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ » ( بقره / 2، 207 ) را مردى دانسته که بر اثر امر به معروف و نهى از منکر کشته مىشود <ref>همان، ص 535</ref> | همچنین بر پایه روایتى حضرت على علیهالسلام مراد آیه « و مِنَ النّاسِ مَن یَشرى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ » ( بقره / 2، 207 ) را مردى دانسته که بر اثر امر به معروف و نهى از منکر کشته مىشود <ref>همان، ص 535</ref> | ||
و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد .(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 47؛ | و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد .(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص 47؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515 .</ref> | ||
آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید .<ref>مجمع،البيان، ج 8 ، ص 658</ref> | آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید .<ref>مجمع،البيان، ج 8 ، ص 658</ref> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
افزون بر آیات، احادیثى که امر به معروف و نهى از منکر را از شاخههاى جهاد برشمرده <ref>نهج البلاغه، | افزون بر آیات، احادیثى که امر به معروف و نهى از منکر را از شاخههاى جهاد برشمرده <ref>نهج البلاغه، حکمت 375؛ الکافى، ج 5 ، ص 52 .</ref> | ||
و نیز سیره بسیارى از اولیاى الهى که در راستاى امر به معروف و نهى از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسى دشواریها نمىتواند مانع امر به معروف و نهى از منکر باشد ، <ref>امر به معروف و نهى از | و نیز سیره بسیارى از اولیاى الهى که در راستاى امر به معروف و نهى از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسى دشواریها نمىتواند مانع امر به معروف و نهى از منکر باشد ، <ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 192 ـ 193.</ref> | ||
بنابراین استناد به آیه « ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » ( بقره / 2، 195 ) براى عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر در همه موارد ضرر <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 538 .</ref> صحیح نیست. | بنابراین استناد به آیه « ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » ( بقره / 2، 195 ) براى عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر در همه موارد ضرر <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 538 .</ref> صحیح نیست. | ||
برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزودهاند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کردهاند ؛ <ref> | برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزودهاند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کردهاند ؛ <ref>مستدرک الوسائل، ج 12، ص 203؛ تفسير قرطبى، ج 4، ص 31.</ref> | ||
از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مىخوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمىکنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفتهاند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمىدادند ،<ref> | از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مىخوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمىکنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفتهاند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمىدادند ،<ref>احکامالقرآن، ابنعربى، ج1، ص266؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 373؛ تفسير قرطبى، ج 6 ، ص 164.</ref> | ||
بنابراین بر مرتکب منکر نیز واجب است که از منکر نهى کند، زیرا بر عهده او دو واجب است: یکى ترک ارتکاب حرام و دیگرى نهى از منکر و با ترک یک واجب، واجب دیگر از او برداشته نمىشود . <ref> | بنابراین بر مرتکب منکر نیز واجب است که از منکر نهى کند، زیرا بر عهده او دو واجب است: یکى ترک ارتکاب حرام و دیگرى نهى از منکر و با ترک یک واجب، واجب دیگر از او برداشته نمىشود . <ref>الکشاف، ج 1، ص 398.</ref>البته تردیدى نیست که پذیرش نهى کسى که خود به منکر آلوده است، دشوار است .<ref>احکام القرآن، ابن عربى، ص 266.</ref> | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
این دو فریضه داراى مراتب سه گانه قلبى، زبانى و عملى است. از این مراحل به « انکار قلبى » « انکار زبانى » و « انکار با دست » تعبیر مىشود .<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخى روایات نیز آمده است. بر پایه روایتى امام باقر علیهالسلام فرمود: با دلهاى خود منکر را ناخوش دارید و با زبانهاى خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانى کسانى که مرتکب آن مىشوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچکس بیم نداشته باشید . <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 403.</ref> | این دو فریضه داراى مراتب سه گانه قلبى، زبانى و عملى است. از این مراحل به « انکار قلبى » « انکار زبانى » و « انکار با دست » تعبیر مىشود .<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخى روایات نیز آمده است. بر پایه روایتى امام باقر علیهالسلام فرمود: با دلهاى خود منکر را ناخوش دارید و با زبانهاى خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانى کسانى که مرتکب آن مىشوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچکس بیم نداشته باشید . <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 403.</ref> | ||
دانشوران در تفسیرِ انکار قلبى بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را مىتوان در سه نظر جمعبندى کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات . <ref>النهايه، ص 300-299</ref> ـ 2. راضى نبودن به گناه .<ref> | دانشوران در تفسیرِ انکار قلبى بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را مىتوان در سه نظر جمعبندى کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات . <ref>النهايه، ص 300-299</ref> ـ 2. راضى نبودن به گناه .<ref>کفايهالاحکام، ج 1، ص 405</ref> | ||
3. اظهار کراهت قلبى از گناه .<ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 993.</ref> | 3. اظهار کراهت قلبى از گناه .<ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 993.</ref> | ||
به نظر مىرسد دو تفسیر نخست نمىتواند از مصادیق حقیقى امر و نهى به شمار آید، بلکه هر دو از امور قلبى و در جاى خود لازم است ( و حتى مىتوان به وجوب عینى آن قائل شد )؛ ولى در آن هیچگونه اظهار نارضایتى نیست، برخلافِ تفسیر سوم که کراهت قلبى بهگونهاى ابراز مىشود و مىتوان گفت که طلبى محقق شده و از مراتب امر به معروف و نهى از منکر به شمار مىرود .<ref>امر به معروف و نهى از | به نظر مىرسد دو تفسیر نخست نمىتواند از مصادیق حقیقى امر و نهى به شمار آید، بلکه هر دو از امور قلبى و در جاى خود لازم است ( و حتى مىتوان به وجوب عینى آن قائل شد )؛ ولى در آن هیچگونه اظهار نارضایتى نیست، برخلافِ تفسیر سوم که کراهت قلبى بهگونهاى ابراز مىشود و مىتوان گفت که طلبى محقق شده و از مراتب امر به معروف و نهى از منکر به شمار مىرود .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 286.</ref> | ||
با حاصل شدن مقصود از هر مرتبه، عمل به مرتبه بعدى جایز نیست. البته هریک از این مراتب نیز داراى درجاتى است؛ مثلاً مىتوان مرحله نخست را با نگاه، اشاره، درهمکشیدن چهره، رویگردانى و دورى ادا کرد و همینطور مراتب دیگر .<ref> | با حاصل شدن مقصود از هر مرتبه، عمل به مرتبه بعدى جایز نیست. البته هریک از این مراتب نیز داراى درجاتى است؛ مثلاً مىتوان مرحله نخست را با نگاه، اشاره، درهمکشیدن چهره، رویگردانى و دورى ادا کرد و همینطور مراتب دیگر .<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378.</ref> | ||
برخى از فقیهان و مفسران رعایت این مراتب را از مقدم شدن اصلاح بر قتال در آیه « واِن طَـافَتانِ مِنَالمُؤمِنینَ اقتَتَلوا فَاَصلِحوا بَینَهُما فَاِن بَغَت اِحدهُما عَلَى الاُخرى فَقـتِلوا الَّتىتَبغى حَتّى تَفىءَ اِلى اَمرِ اللّهِ » ( حجرات / 49، 9 ) استفاده کردهاند ،<ref> | برخى از فقیهان و مفسران رعایت این مراتب را از مقدم شدن اصلاح بر قتال در آیه « واِن طَـافَتانِ مِنَالمُؤمِنینَ اقتَتَلوا فَاَصلِحوا بَینَهُما فَاِن بَغَت اِحدهُما عَلَى الاُخرى فَقـتِلوا الَّتىتَبغى حَتّى تَفىءَ اِلى اَمرِ اللّهِ » ( حجرات / 49، 9 ) استفاده کردهاند ،<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378؛ التفسير الکبير، ج 3، ص 316.</ref> چنانکه عدهاى از پیش افتادن « فَعِظُوهنَّ » ( موعظه کردن ) بر « واهجُروُهنَّ » ( دورى کردن ) و « واهجُروهُنَّ » بر « واضرِبوهُنَّ » ( زدن ) در آیه « فَعِظوهُنَّ واهجُروهُنَّ فِىالمَضاجِعِ واضرِبوهُنَّ » ( نساء / 4، 34 ) نیز همین نتیجه را گرفتهاند .<ref>التفسيرالکبير، ج 3، ص 316.</ref> | ||
برخى فقها رعایت ترتیب را مقتضاى جمع بین ادله امر به معروف و نهى از منکر و ادله حرمت زیان رساندن به مؤمنان دانستهاند که اطلاقات ادله مذکور را مقیّد مىسازد .<ref> | برخى فقها رعایت ترتیب را مقتضاى جمع بین ادله امر به معروف و نهى از منکر و ادله حرمت زیان رساندن به مؤمنان دانستهاند که اطلاقات ادله مذکور را مقیّد مىسازد .<ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 378</ref> | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است .<ref> | در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است .<ref>الکافى، ج5 ، ص59 ؛ وسائلالشيعه، ج11، ص400.</ref> | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند ،<ref>التراتيب الاداريه، ج 1، ص 286</ref>. | در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند ،<ref>التراتيب الاداريه، ج 1، ص 286</ref>. | ||
چنانکه بر پایه روایتى على علیهالسلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مىآمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشادهرویى و انصاف فرا مىخواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کمفروشى باز مىداشت .<ref> | چنانکه بر پایه روایتى على علیهالسلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مىآمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشادهرویى و انصاف فرا مىخواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کمفروشى باز مىداشت .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 151؛ النهايه، ص 371.</ref> | ||
==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر== | ==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر== | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مىکند، همچنانکه آنان را لعنت کرد .<ref>مجمعالبيان، ج 3، ص 289.</ref> | از پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مىکند، همچنانکه آنان را لعنت کرد .<ref>مجمعالبيان، ج 3، ص 289.</ref> | ||
بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیهالسلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمىکردند، لعنت شدهاند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مىزدند و با ایشان انس داشتند .<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیهالسلام دراین باره نقل شده است .<ref> | بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیهالسلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمىکردند، لعنت شدهاند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مىزدند و با ایشان انس داشتند .<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیهالسلام دراین باره نقل شده است .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 56</ref> | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۱: | ||
« یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ ». ( تحریم / 66، 6 ) | « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا وقودُهَا النّاسُ والحِجارَةُ ». ( تحریم / 66، 6 ) | ||
برخى، از این آیه استفاده کردهاند که سزاوار است در امر به معروف و نهى از منکر از خانواده آغاز شود .<ref> | برخى، از این آیه استفاده کردهاند که سزاوار است در امر به معروف و نهى از منکر از خانواده آغاز شود .<ref>مسالک الافهام، ج 2، ص 381</ref>. شاید بتوان اولویت شروع از خانواده را از آیات « وکانَ یَأمُرُ اَهلَهُ بِالصَّلوةِ والزَّکوة » ( مریم / 19، 55 ) و « یـاَیُّهَا النَّبىُّ قُل لاَِزوجِکَ وبَناتِکَ ونِساءِ المُؤمِنین » ( احزاب / 33، 59 ) استفاده کرد و پس از خانواده، نوبت به اقوام دورتر مىرسد: « واَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبین ». ( شعراء / 26، 214 ) | ||
1. | 1. مسالک الافهام، ج 2، ص 381. | ||
3. شکیبایى | 3. شکیبایى | ||
لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مىخواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البيان، ج 8 ، ص 500 ؛ | لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مىخواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البيان، ج 8 ، ص 500 ؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515 .</ref> | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۳۷: | ||
با توجه به گستره معنایى « معروف » و « منکر » هر یک از این دو مصادیق فراوانى در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخى از مصادیق این دو اشاره کردهاند .<ref>امر به معروف و نهى از | با توجه به گستره معنایى « معروف » و « منکر » هر یک از این دو مصادیق فراوانى در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخى از مصادیق این دو اشاره کردهاند .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 83 ـ 84 ؛ منهاجالصالحين، ج 1، ص 420.</ref> | ||
برخى از امور « معروف » در قرآن چنین است: 1. ایمان. 2. تلاوت قرآن. 3. امر به معروف و نهى از منکر. 4. تفکّر. 5. توکّل. 6. صبر. 7. تقوا. 8. پیروى از خدا و رسول. 9. پیشى گرفتن براى تحصیل کارهاى نیک. 10. انفاق. 11. فرو بردن خشم. 12. عفو. 13. احسان. 14. اطمینان به وعدههاى خدا. 15. توبه. 16. سیر در زمین و پند گرفتن از سرگذشت امتهاى پیشین. 17. جهاد. 18. شهادت در راه خدا. 19. عدالت. 20. شکر خدا. 21. دعا. 22. اخلاق نیک. 23. مشورت. 24. آموزش و فراگیرى قرآن و دانش. 25. صراحت در بیان حق. 26. تحمل آسیبها و گرفتاریها در راه خدا. 28. هجرت براى تقویت و حفظ دین. 29. خوف از خدا. 30. استقامت در راه حق. 31. مرابطه و حفظ مرزهاى اسلامى از تهاجم دشمنان. 32. صدق. 33. استغفار. 34. تقیّه. 35. دوستى با دوستان و دشمنى با دشمنان خدا. 36. وفاى به عهد. 37. تسبیح و یاد خدا در شب و روز. 38. اتحاد و دوستى و برادرى. 39. دعوت مردم به سعادت و به سوى خدا. 40. صداقت. 41. پیروى از حق. 42. یارى از ( دین ) خدا. 43. ایمان به آنچه خداوند نازل کرده براساس تحقیق و بررسى. 44. آمادگى کامل و فراهم کردن مداوم اسباب کار براى جبههگیرى در برابر دشمن .<ref>امر به معروف و نهى از | برخى از امور « معروف » در قرآن چنین است: 1. ایمان. 2. تلاوت قرآن. 3. امر به معروف و نهى از منکر. 4. تفکّر. 5. توکّل. 6. صبر. 7. تقوا. 8. پیروى از خدا و رسول. 9. پیشى گرفتن براى تحصیل کارهاى نیک. 10. انفاق. 11. فرو بردن خشم. 12. عفو. 13. احسان. 14. اطمینان به وعدههاى خدا. 15. توبه. 16. سیر در زمین و پند گرفتن از سرگذشت امتهاى پیشین. 17. جهاد. 18. شهادت در راه خدا. 19. عدالت. 20. شکر خدا. 21. دعا. 22. اخلاق نیک. 23. مشورت. 24. آموزش و فراگیرى قرآن و دانش. 25. صراحت در بیان حق. 26. تحمل آسیبها و گرفتاریها در راه خدا. 28. هجرت براى تقویت و حفظ دین. 29. خوف از خدا. 30. استقامت در راه حق. 31. مرابطه و حفظ مرزهاى اسلامى از تهاجم دشمنان. 32. صدق. 33. استغفار. 34. تقیّه. 35. دوستى با دوستان و دشمنى با دشمنان خدا. 36. وفاى به عهد. 37. تسبیح و یاد خدا در شب و روز. 38. اتحاد و دوستى و برادرى. 39. دعوت مردم به سعادت و به سوى خدا. 40. صداقت. 41. پیروى از حق. 42. یارى از ( دین ) خدا. 43. ایمان به آنچه خداوند نازل کرده براساس تحقیق و بررسى. 44. آمادگى کامل و فراهم کردن مداوم اسباب کار براى جبههگیرى در برابر دشمن .<ref>امر به معروف و نهى از منکر، ص 86</ref> | ||