۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
''' صفات خبریه''' | ''' صفات خبریه''' | ||
مقصود از «صفات خبریه»، صفات مربوط به خدای متعال است که در قرآن و روایات نام آن آمده است و مستندى جز نقل ندارد.<ref>سبحانى، جعفر، | مقصود از «صفات خبریه»، صفات مربوط به خدای متعال است که در قرآن و روایات نام آن آمده است و مستندى جز نقل ندارد.<ref>سبحانى، جعفر، سیماى عقائد شیعه، ترجمه جواد محدثی، ص 66.</ref> مانند استواء بر عرش، <ref>سوره طه، آیه 5.</ref>آمدن،<ref>سوره فجر، آیه 22</ref>.وجه، <ref>سوره الرحمن،آیه 27</ref> دست،<ref>سوره فتح، آیه 10</ref>و چشم،<ref>سوره هود، آیه 37.</ref> چنان که آیات مربوط به این صفات را متشابه می نامند. معتزله در تفسیر این آیات قایل به تاویل اند، اهل حدیث (مجسمه و مشبهه) به مفاد ظاهری آن ها تمسک کردند. اما روشی که اشعری برگزید، متوسط بین این دو روش است؛ زیرا وی تأویل معتزله را نمی پذیرد و می گوید که خداوند حقیقتا دارای صفات مذکور است،ولی بحث درباره کیفیت آن ممنوع است. این نوع تفسیر اشعری به عنوان یک نظریه و اصل معروفی مطرح است و آن « ایمان داشتن بدون سوال از کیفیت» است.<ref>درآمدی بر علم کلام، ص 275 و 276.</ref> | ||
'''حدوث و قدم کلام الهی''' | '''حدوث و قدم کلام الهی''' | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | ||
معتزله به انگیزه دفاع از عدل و حکمت خداوند، نظریه تفویض را برگزیدند و افعال اختیاری انسان را از حیطه اراده الهی بیرون دانستند، و انسان را خالق افعال خویش شناختند بدون آن که فاعلی چون خدا در آن دخالت داشته باشد. | معتزله به انگیزه دفاع از عدل و حکمت خداوند، نظریه تفویض را برگزیدند و افعال اختیاری انسان را از حیطه اراده الهی بیرون دانستند، و انسان را خالق افعال خویش شناختند بدون آن که فاعلی چون خدا در آن دخالت داشته باشد. | ||
در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات | در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ص 291؛ و سبحانی، جعفر، الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج 3، ص 107 و 108.</ref>ولی برای توجیه اصل اختیار و رهایی از پی آمدهای نادرست اندیشه جبر، نظریه کسب را که قبل از او توسط حسین نجار و ضِرار بن عمرو مطرح شده بود، برگزید. | ||
اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان به عنوان ابزار کسب آن فعل را کسب می کند. وی در تعریف کسب می گوید: «حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و همزمان با قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد می شود.».<ref>اشعری، ابوالحسن؛ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، دار احیا التراث العربی، بیروت، ط 3، ص532</ref> | اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان به عنوان ابزار کسب آن فعل را کسب می کند. وی در تعریف کسب می گوید: «حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و همزمان با قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد می شود.».<ref>اشعری، ابوالحسن؛ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، دار احیا التراث العربی، بیروت، ط 3، ص532</ref> | ||
و اما فاضل قوشجی تعریف روشن تری از کسب ارایه کرده و گفته است «کسب عبارت است از مقارنت وجود فعل با قدرت و اراده انسان، بدون آن که قدرت و اراده او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد». <ref>ر ک درآمدی بر علم کلام، ص 278، به نقل از فاضل قوشجی، شرح تجرید، ص 445.</ref> البته باید گفت نظریه کسب پس از ابو الحسن اشعری دستخوش تفاسیر دیگری شده است که می شود گفت با تفسیر اشعری تمایز قابل توجهی دارد زیرا متکلمان این مذهب از متقدمین گرفته تا متاخرین، کسب را به گونه ای تعریف کرده اند که به تعریف نظریه امر بین الامرین نزدیک می شود و می توان آن را دستاویزی جهت تقریب به اندیشه متکلمان امامیه قرار داد. | و اما فاضل قوشجی تعریف روشن تری از کسب ارایه کرده و گفته است «کسب عبارت است از مقارنت وجود فعل با قدرت و اراده انسان، بدون آن که قدرت و اراده او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد». <ref>ر ک درآمدی بر علم کلام، ص 278، به نقل از فاضل قوشجی، شرح تجرید، ص 445.</ref> البته باید گفت نظریه کسب پس از ابو الحسن اشعری دستخوش تفاسیر دیگری شده است که می شود گفت با تفسیر اشعری تمایز قابل توجهی دارد زیرا متکلمان این مذهب از متقدمین گرفته تا متاخرین، کسب را به گونه ای تعریف کرده اند که به تعریف نظریه امر بین الامرین نزدیک می شود و می توان آن را دستاویزی جهت تقریب به اندیشه متکلمان امامیه قرار داد. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
'''تکلیف خارج از تحمل''' | '''تکلیف خارج از تحمل''' | ||
به گفته شهرستانی، اشعری تکلیف مالایطاق را جایز می داند.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ | به گفته شهرستانی، اشعری تکلیف مالایطاق را جایز می داند.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ پیشین، ص124</ref> | ||
به این معنا که جایز است خداوند بنده اش را مامور به امری نماید که از حوزه توانایی او خارج است. مثلا انسانی بدون بال امر به پریدن مثل پرندگان شود. | به این معنا که جایز است خداوند بنده اش را مامور به امری نماید که از حوزه توانایی او خارج است. مثلا انسانی بدون بال امر به پریدن مثل پرندگان شود. | ||
'''ایمان''' | '''ایمان''' | ||
از نظر اشعری ایمان تصدیق قلبی است، اما اقرار به زبان و عمل به ارکان دین از جمله ی فروع ایمان است. می نویسد: ایمان توفیقی است که خداوند به بندگانش عنایت می کند و منظور از توفیق، آفریدن قدرت بر طاعت است.<ref>ولوی، علیمحمد؛ | از نظر اشعری ایمان تصدیق قلبی است، اما اقرار به زبان و عمل به ارکان دین از جمله ی فروع ایمان است. می نویسد: ایمان توفیقی است که خداوند به بندگانش عنایت می کند و منظور از توفیق، آفریدن قدرت بر طاعت است.<ref>ولوی، علیمحمد؛ پیشین، ص474.</ref> | ||
'''حکم در باره مرتکب کبیره''' | '''حکم در باره مرتکب کبیره''' |