پرش به محتوا

آخرت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۲۰: خط ۲۰:
=واژه آخرت=
=واژه آخرت=


آخرت به معناى جهان واپسين و عالم بعد از دنياست. واژه آخرت برگرفته از ريشه «ا خ ر» و مؤنث آخر به معناى پايان و در برابر اول است.
آخرت به معناى جهان واپسین و عالم بعد از دنیاست. واژه آخرت برگرفته از ریشه «ا خ ر» و مؤنث آخر به معناى پایان و در برابر اول است.


قرآن كريم زندگى انسان را به دو بخش پايان‌پذير و جاودان تقسيم و از اولى به الدنيا و الاولى و از دومى به الاخرة و اليوم الاخر تعبير كرده است.
قرآن كریم زندگى انسان را به دو بخش پایان‌پذیر و جاودان تقسیم و از اولى به الدنیا و الاولى و از دومى به الاخرة و الیوم الاخر تعبیر كرده است.


واژه آخرت به معناى عالم بعد از دنيا، 113 بار در قرآن ذكر شده است: <ref>المعجم المفهوس، أ خ ر</ref> نه بار صفت يا مضاف اليه دار، مانند: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ». <ref> سوره عنكبوت، آيه 64</ref>
واژه آخرت به معناى عالم بعد از دنیا، 113 بار در قرآن ذكر شده است: <ref>المعجم المفهوس، أ خ ر</ref> نه بار صفت یا مضاف الیه دار، مانند: «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». <ref> سوره عنكبوت، آیه 64</ref>


«وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ»، <ref>سوره يوسف، آيه 109</ref> يك مورد صفت النشأة: يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ <ref>سوره عنکبوت، آيه 20</ref>؛ پنج بار در برابر الاولى، مانند: «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى» <ref> سوره نجم، آيه 25.</ref> ؛ 48 مورد در برابر الدنيا، مانند: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً»[۶]؛ و 26 بار صفت يوم، مانند: «آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ». <ref>سوره بقره،آيه 8</ref> در مواردى نيز واژه آخرت به تنهايى بكار رفته است، مانند: «أُولَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآَخِرَةِ» . <ref> سوره بقره،آيه 86</ref> لفظ آخرت در اين گونه موارد، از آن جهت مؤنث آمده كه يكى از واژه‌هاى الدار، الكرة <ref>مجمع البيان، ج 1، ص 123</ref>، النشأة <ref>تفسير صدرالمتألهين، ج 1، ص 303</ref> يا الحياة <ref> التفسير الكبير، ج 28، ص 303</ref> موصوف مقدر آن است و چون موصوف مؤنث بوده، صفت به تبع آن مؤنث استعمال مى‌گردد.  
«وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ»، <ref>سوره یوسف، آیه 109</ref> یك مورد صفت النشأة: یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ <ref>سوره عنکبوت، آیه 20</ref>؛ پنج بار در برابر الاولى، مانند: «فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى» <ref> سوره نجم، آیه 25.</ref> ؛ 48 مورد در برابر الدنیا، مانند: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً»[۶]؛ و 26 بار صفت یوم، مانند: «آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ». <ref>سوره بقره،آیه 8</ref> در مواردى نیز واژه آخرت به تنهایى بكار رفته است، مانند: «أُولَـئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ» . <ref> سوره بقره،آیه 86</ref> لفظ آخرت در این گونه موارد، از آن جهت مؤنث آمده كه یكى از واژه‌هاى الدار، الكرة <ref>مجمع البیان، ج 1، ص 123</ref>، النشأة <ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج 1، ص 303</ref> یا الحیاة <ref> التفسیر الكبیر، ج 28، ص 303</ref> موصوف مقدر آن است و چون موصوف مؤنث بوده، صفت به تبع آن مؤنث استعمال مى‌گردد.  


=آخرت ، در قرآن و [[حديث]]=
=آخرت ، در قرآن و [[حدیث]]=


قرآن كريم ، زندگىِ پيش از مرگ را زندگى اوّل و زندگىِ پس از مرگ را زندگىِ آخِر ناميده است ، مانند :
قرآن كریم ، زندگىِ پیش از مرگ را زندگى اوّل و زندگىِ پس از مرگ را زندگىِ آخِر نامیده است ، مانند :


«لَهُ الْحَمْدُ فِى الاْءُولَى وَ الاْآخِرَةِ . <ref>قصص: آيه ۷۰</ref> در اين [سراى] نخستين و در آخرت ، ستايش ، از آنِ اوست»  .
«لَهُ الْحَمْدُ فِى الاْءُولَى وَ الاْآخِرَةِ . <ref>قصص: آیه ۷۰</ref> در این [سراى] نخستین و در آخرت ، ستایش ، از آنِ اوست»  .


«وَ إِنَّ لَنَا لَلاْآخِرَةَ وَ الاْءُولَى . <ref>ليل: آيه ۱۳</ref> و در حقيقت ، دنيا و آخرت ، از آنِ ماست»  .
«وَ إِنَّ لَنَا لَلاْآخِرَةَ وَ الاْءُولَى . <ref>لیل: آیه ۱۳</ref> و در حقیقت ، دنیا و آخرت ، از آنِ ماست»  .


«وَ لَلاْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الاْءُولَى . <ref>ضحى: آيه ۴</ref> و آخرت ، براى تو ، بهتر از سراى نخستين است»  .
«وَ لَلاْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّكَ مِنَ الاْءُولَى . <ref>ضحى: آیه ۴</ref> و آخرت ، براى تو ، بهتر از سراى نخستین است»  .


در واقع ، قرآن كريم و نيز [[احاديث اسلامى]] ، كلمه «آخرة» را در يكى از بارزترين مصاديق لغوى آن به كار مى برند . از اين رو، هنگامى كه يزيد بن سلام از پيامبر صلى الله عليه و آله مى پرسد : «چرا آخرت را آخرت ناميده اند؟»، ايشان در جواب مى فرمايد :
در واقع ، قرآن كریم و نیز [[احادیث اسلامى]] ، كلمه «آخرة» را در یكى از بارزترین مصادیق لغوى آن به كار مى برند . از این رو، هنگامى كه یزید بن سلام از پیامبر صلى الله علیه و آله مى پرسد : «چرا آخرت را آخرت نامیده اند؟»، ایشان در جواب مى فرماید :


لاِءَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجيءُ مِن بَعدِ الدُّنيا ، لا توصَفُ سِنينُها ، ولا تُحصى أيّامُها ، ولا يَموتُ سُكّانُها . <ref>ضحى: آيه ۴.</ref> چون آن متأخّر است و پس از دنيا مى آيد . سال هاى آن وصف ناشدنى ، و روزهايش ناشمردنى هستند و ساكنان آن ، هيچ گاه نمى ميرند .
لاِءَنَّها مُتَأَخِّرَةٌ تَجیءُ مِن بَعدِ الدُّنیا ، لا توصَفُ سِنینُها ، ولا تُحصى أیّامُها ، ولا یَموتُ سُكّانُها . <ref>ضحى: آیه ۴.</ref> چون آن متأخّر است و پس از دنیا مى آید . سال هاى آن وصف ناشدنى ، و روزهایش ناشمردنى هستند و ساكنان آن ، هیچ گاه نمى میرند .


و از [[امام علی]]<ref>ر.ک:مقاله امام على</ref> (ع) در وجه تسميه آخرت نقل شده كه :
و از [[امام علی]]<ref>ر.ک:مقاله امام على</ref> (ع) در وجه تسمیه آخرت نقل شده كه :


سُمِّيَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً ، لاِءَنَّ فيهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ . آخرت ، آخرت ناميده شده است ؛ چون سزا و پاداش در آن جاست.
سُمِّیَتِ الآخِرَةُ آخِرَةً ، لاِءَنَّ فیهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ . آخرت ، آخرت نامیده شده است ؛ چون سزا و پاداش در آن جاست.


همان طور كه [[علامه مجلسی محمد باقر]]<ref>ر.ک:مقاله علامه مجلسی محمد باقر</ref> توضيح داده، <ref> بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۱۳</ref> مقصود ، آن است كه چون در آخرت ، سزا و [[ثواب]] است و جزا متأخّر از عمل است ، زندگى پس از مرگ ، آخرت ناميده شده است .
همان طور كه [[علامه مجلسی محمد باقر]]<ref>ر.ک:مقاله علامه مجلسی محمد باقر</ref> توضیح داده، <ref> بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۱۳</ref> مقصود ، آن است كه چون در آخرت ، سزا و [[ثواب]] است و جزا متأخّر از عمل است ، زندگى پس از مرگ ، آخرت نامیده شده است .


اين واژه در قرآن ، گاه صفت «النشأة» است (مانند :  «ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الاْآخِرَةَ ؛ پس خداوند است كه نشأه آخرت را پديد مى آورد») <ref>عنكبوت : آيه ۲۰</ref> ، گاه صفت «الدار» (مانند :  «وَ إِنَّ الدَّارَ الاْآخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ ؛ و زندگى حقيقى همان سراى آخرت است») <ref>عنكبوت : آيه ۶۴ و ر . ك : قصص : آيه ۸۳</ref> ، گاه مضاف اليه «دار» (مانند :  «وَ لَدَارُ الاْءَخِرَةِ خَيْرٌ ؛ و سراى آخرت بهتر است») <ref>وسف : آيه ۱۰۹</ref> و گاه صفت «اليوم» (مانند :  «مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاْآخِرِ ؛ و برخى از مردم مى گويند كه به خدا و روز واپسين ايمان آورديم») <ref>بقره : آيه ۸</ref> قرار گرفته است . البتّه در بيشتر موارد ، موصوف ، حذف گرديده و كلمه «آخرت» در مقابل «دنيا» و درباره زندگى پس از مرگ به كار رفته است .
این واژه در قرآن ، گاه صفت «النشأة» است (مانند :  «ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الاْآخِرَةَ ؛ پس خداوند است كه نشأه آخرت را پدید مى آورد») <ref>عنكبوت : آیه ۲۰</ref> ، گاه صفت «الدار» (مانند :  «وَ إِنَّ الدَّارَ الاْآخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوَانُ ؛ و زندگى حقیقى همان سراى آخرت است») <ref>عنكبوت : آیه ۶۴ و ر . ك : قصص : آیه ۸۳</ref> ، گاه مضاف الیه «دار» (مانند :  «وَ لَدَارُ الاْءَخِرَةِ خَیْرٌ ؛ و سراى آخرت بهتر است») <ref>وسف : آیه ۱۰۹</ref> و گاه صفت «الیوم» (مانند :  «مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الاْآخِرِ ؛ و برخى از مردم مى گویند كه به خدا و روز واپسین ایمان آوردیم») <ref>بقره : آیه ۸</ref> قرار گرفته است . البتّه در بیشتر موارد ، موصوف ، حذف گردیده و كلمه «آخرت» در مقابل «دنیا» و درباره زندگى پس از مرگ به كار رفته است .


در قرآن كريم ، اين كلمه در مجموع ، ۱۴۳ بار تكرار شده است : چهار بار به معناى لغوى آن و ۱۳۹ بار به معناى «زندگى پس از مرگ» ، و از اين تعداد ، ۸۸ بار به صورت «الآخرة» و ۲۲ بار به صورت «بالآخرة» و سه بار به صورت «لَلآخرة» و ۲۶ بار به صورت «الآخِر» (كه صفت «اليوم» قرار گرفته است) .
در قرآن كریم ، این كلمه در مجموع ، ۱۴۳ بار تكرار شده است : چهار بار به معناى لغوى آن و ۱۳۹ بار به معناى «زندگى پس از مرگ» ، و از این تعداد ، ۸۸ بار به صورت «الآخرة» و ۲۲ بار به صورت «بالآخرة» و سه بار به صورت «لَلآخرة» و ۲۶ بار به صورت «الآخِر» (كه صفت «الیوم» قرار گرفته است) .


نكته قابل توجّه ، اين كه : در نگاه ابتدايى ، ممكن است تصوّر شود كه كلمه «آخرت» معادل كلمه [[قيامت]] (يوم الحساب) است ؛ امّا دقّت در ريشه لغوى و كاربردهاى آن در قرآن و حديث به روشنى نشان مى دهد كه مقصود از كلمه آخرت ، مقابل «دنيا»ست و شامل همه منازل و مواقف پس از مرگ مى شود . پس ، قيامت ، تنها يكى از منازل آخرت محسوب مى گردد ، چنان كه [[پيامبر (ص)]] [[قبر]] را نخستين منزل آخرت معرّفى مى كند :
نكته قابل توجّه ، این كه : در نگاه ابتدایى ، ممكن است تصوّر شود كه كلمه «آخرت» معادل كلمه [[قیامت]] (یوم الحساب) است ؛ امّا دقّت در ریشه لغوى و كاربردهاى آن در قرآن و حدیث به روشنى نشان مى دهد كه مقصود از كلمه آخرت ، مقابل «دنیا»ست و شامل همه منازل و مواقف پس از مرگ مى شود . پس ، قیامت ، تنها یكى از منازل آخرت محسوب مى گردد ، چنان كه [[پیامبر (ص)]] [[قبر]] را نخستین منزل آخرت معرّفى مى كند :


القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ ؛ فَإِن يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أيسَرُ مِنهُ ، وإن لَم يَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ . <ref>بحار الأنوار :ج ۱۰  ص۲۵۶ ح ۱۲۰۱</ref> گور ، نخستين منزلگاه آخرت است . اگر [انسان] از آن به سلامت برَهَد ، منزلگاه هاى پس از آن ، آسان تر از آن است و اگر به سلامت نرَهَد ، منزلگاه هاى پس از آن ، سخت تر از آن خواهد بود .
القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ ؛ فَإِن یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أیسَرُ مِنهُ ، وإن لَم یَنجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ أشَدُّ مِنهُ . <ref>بحار الأنوار :ج ۱۰  ص۲۵۶ ح ۱۲۰۱</ref> گور ، نخستین منزلگاه آخرت است . اگر [انسان] از آن به سلامت برَهَد ، منزلگاه هاى پس از آن ، آسان تر از آن است و اگر به سلامت نرَهَد ، منزلگاه هاى پس از آن ، سخت تر از آن خواهد بود .


بنا بر اين ، آنچه در اين بخش مورد توجّه است ، ارائه متونى است كه مجموع زندگىِ پس از مرگ را مورد بررسى قرار داده اند ؛ امّا آنچه مربوط به هر يك از منازل و عوالم آخرت مى شود (مانند : عالم برزخ ، قيامت ، حساب ، ميزان ، صراط ، [[بهشت]]<ref>ر.ک:مقاله بهشت</ref> و دوزخ) در عناوين مربوط به خود خواهد آمد ، إن شاء اللّه .
بنا بر این ، آنچه در این بخش مورد توجّه است ، ارائه متونى است كه مجموع زندگىِ پس از مرگ را مورد بررسى قرار داده اند ؛ امّا آنچه مربوط به هر یك از منازل و عوالم آخرت مى شود (مانند : عالم برزخ ، قیامت ، حساب ، میزان ، صراط ، [[بهشت]]<ref>ر.ک:مقاله بهشت</ref> و دوزخ) در عناوین مربوط به خود خواهد آمد ، إن شاء اللّه .


=آخرت در دیگر [[ادیان]]=
=آخرت در دیگر [[ادیان]]=


[[یهود]] می گفتند: عالم آخرت خاص ماست یعنی به عالم آخرت معتقد بودند: «قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ» <ref>سوره بقره، 94</ref> اینسان فرقه ای بودند بنام فریسیان؛ فرقه ای نیز به آخرت معتقد نبودند بنام صادوقیان و [[حضرت موسی]]<ref>ر.ک:مقاله حضرت موسی</ref> (ع) [[قارون]] را پند می داد که «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» <ref>سوره قصص، 77</ref> از این نعمت که خداوند به تو داد طلب آخرت کن. این آیه دلیل صحت قول فریسیان است. [[تورات]]  گوید: الحال ببینید من هستم و با من خدای دیگر نیست من میراننده و زنده کننده و زخم زننده و التیام دهنده هستم که از دستم رهاننده نیست. <ref>مثنی فصل 32، آیه 31</ref>
[[یهود]] می گفتند: عالم آخرت خاص ماست یعنی به عالم آخرت معتقد بودند: «قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ» <ref>سوره بقره، 94</ref> اینسان فرقه ای بودند بنام فریسیان؛ فرقه ای نیز به آخرت معتقد نبودند بنام صادوقیان و [[حضرت موسی]]<ref>ر.ک:مقاله حضرت موسی</ref> (ع) [[قارون]] را پند می داد که «وَابْتَغِ فِیمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» <ref>سوره قصص، 77</ref> از این نعمت که خداوند به تو داد طلب آخرت کن. این آیه دلیل صحت قول فریسیان است. [[تورات]]  گوید: الحال ببینید من هستم و با من خدای دیگر نیست من میراننده و زنده کننده و زخم زننده و التیام دهنده هستم که از دستم رهاننده نیست. <ref>مثنی فصل 32، آیه 31</ref>


[[مسیحیان]] نیز به عالم آخرت معتقدند اما این نعمت های جسمانی که خداوند وعده داده است و همچنین آتش و عذاب را به معنی روحانی مناسب آن عالم تفسیر می کنند. گویند: کسی از [[حضرت عیسی]] <ref>ر.ک:مقاله حضرت عیسی</ref>(ع) پرسید: زنی که در دنیا دو شوهر کرده باشد در آخرت به کدام می پیوندد؟ او جواب داد در آن عالم نکاح نیست اما به هر حال یهود و [[نصاری]] از معتقدین به آخرت هستند مگر جماعتی که  در قرآن به آنها اشارت فرموده است: «قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ». <ref>سوره توبه، آیه 29</ref>
[[مسیحیان]] نیز به عالم آخرت معتقدند اما این نعمت های جسمانی که خداوند وعده داده است و همچنین آتش و عذاب را به معنی روحانی مناسب آن عالم تفسیر می کنند. گویند: کسی از [[حضرت عیسی]] <ref>ر.ک:مقاله حضرت عیسی</ref>(ع) پرسید: زنی که در دنیا دو شوهر کرده باشد در آخرت به کدام می پیوندد؟ او جواب داد در آن عالم نکاح نیست اما به هر حال یهود و [[نصاری]] از معتقدین به آخرت هستند مگر جماعتی که  در قرآن به آنها اشارت فرموده است: «قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ». <ref>سوره توبه، آیه 29</ref>


جماعتی از مردم عهد [[پیغمبر (ص)]] دهری و طبیعی بودند: «وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا» <ref> سوره جاثیه، 24</ref> زندگی غیر از این زندگی دنیا نیست میمیریم و زنده می شویم. خداوند در جواب آنها گوید: «مَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ» به آنچه می گویند علم ندارند و گمان است آنچه می گویند، چون شهادت بر عدم می دهند به علت آن که ندیده اند و ندیده شهادت بر عدم نمی توان داد.
جماعتی از مردم عهد [[پیغمبر (ص)]] دهری و طبیعی بودند: «وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا» <ref> سوره جاثیه، 24</ref> زندگی غیر از این زندگی دنیا نیست میمیریم و زنده می شویم. خداوند در جواب آنها گوید: «مَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ» به آنچه می گویند علم ندارند و گمان است آنچه می گویند، چون شهادت بر عدم می دهند به علت آن که ندیده اند و ندیده شهادت بر عدم نمی توان داد.


«قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ» <ref> سوره ممتحنه، 13</ref> درباره یهود فرماید: از آخرت مأیوس گشتند چنان که کفار از صاحبان قبرها. یک فرقه از یهود بنام صادوقیان عالم آخرت را باور نداشتند و مجازات عاصیان را در همین جهان می دانستند، می گفتند: در تورات وعید آخرت نیست، اگر به شریعت عمل کنند در این جهان عزت و دولت و نعمت یابند و اگر خلاف کنند بلا و ذلت؛ و گروه دیگر بنام فریسیان به عالم آخرت معتقد بودند. مراد از کفار در آیه ملاحده و مادیانند که به وجود غیرمحسوس ایمان ندارند. انسان را همان می دانند که زیر خاک پنهان شود پس از مردن. <ref> نثر طوبی، ذیل واژه «آخرة»</ref>
«قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ» <ref> سوره ممتحنه، 13</ref> درباره یهود فرماید: از آخرت مأیوس گشتند چنان که کفار از صاحبان قبرها. یک فرقه از یهود بنام صادوقیان عالم آخرت را باور نداشتند و مجازات عاصیان را در همین جهان می دانستند، می گفتند: در تورات وعید آخرت نیست، اگر به شریعت عمل کنند در این جهان عزت و دولت و نعمت یابند و اگر خلاف کنند بلا و ذلت؛ و گروه دیگر بنام فریسیان به عالم آخرت معتقد بودند. مراد از کفار در آیه ملاحده و مادیانند که به وجود غیرمحسوس ایمان ندارند. انسان را همان می دانند که زیر خاک پنهان شود پس از مردن. <ref> نثر طوبی، ذیل واژه «آخرة»</ref>


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش