پرش به محتوا

توحید: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۹: خط ۹:


واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه از «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می شود که جزء ندارد.<ref>کریمی، توحید از دیدگاه آیات و روایات (۲)، ۱۳۷۹ش، ص۱۹-۲۰.</ref>
واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه از «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق می شود که جزء ندارد.<ref>کریمی، توحید از دیدگاه آیات و روایات (۲)، ۱۳۷۹ش، ص۱۹-۲۰.</ref>
و باز تعریف کرده اند که توحید در لغت، یه معناس حكم به یكى بودن چیزى و علم به یكتایى چیزی است. <ref> میر سید شریف جرجانی  التعریفات ص 96 واژه التوحید
و باز تعریف کرده اند که توحید در لغت، یه معناس حکم به یکى بودن چیزى و علم به یکتایى چیزی است. <ref> میر سید شریف جرجانی  التعریفات ص 96 واژه التوحید
</ref>
</ref>


==معنای اصطلاحی توحید==
==معنای اصطلاحی توحید==


توحید در اصطلاح کلامی، اقرار به یگانگی خداوند و شریك نداشتن در صفات او است. <ref> قاضی عبد الجبار معتزلی ،  شرح الاصول الخمسه ، ص 80</ref>
توحید در اصطلاح کلامی، اقرار به یگانگی خداوند و شریک نداشتن در صفات او است. <ref> قاضی عبد الجبار معتزلی ،  شرح الاصول الخمسه ، ص 80</ref>


==اقسام توحید==
==اقسام توحید==
خط ۲۰: خط ۲۰:
'''توحید ذاتی'''
'''توحید ذاتی'''


توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات خداوند است. توحید ذاتی به معنای یگانه بودن ذات خداوند است که مثل و مانندی نداردو و هر چه غیر از اوست مخلوق اوست. آیات كریمه « لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْءٌ».<ref>سوره شوری آیه 11</ref> و «وَلَمْ یَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»<ref> سوره اخلاص آیه 4</ref> در توصیف توحید ذاتی است.  
توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات خداوند است. توحید ذاتی به معنای یگانه بودن ذات خداوند است که مثل و مانندی نداردو و هر چه غیر از اوست مخلوق اوست. آیات کریمه « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ».<ref>سوره شوری آیه 11</ref> و «وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ»<ref> سوره اخلاص آیه 4</ref> در توصیف توحید ذاتی است.  


'''توحید صفاتی'''
'''توحید صفاتی'''


توحید صفاتى‌ یعنى این که صفات خداوند مثل علم، قدرت، حیات، اراده، عین ذات خدا هستند و به ذات او بر می گردند.  
توحید صفاتى‌ یعنى این که صفات خداوند مثل علم، قدرت، حیات، اراده، عین ذات خدا هستند و به ذات او بر می گردند.  
[[امام علی علیه السلام]] در این باره فرمود: «كل عزیز غیره ذلیل و كل قوى غیره ضعیف، و كل مالك غیره مملوك و كل عالم غیره متعلم و كل قادر غیره یقدر و یعجز یعنی هر چی غیر اوست، ذلیل است و هر قدرت مندی غیر او ناتوان است و هر مالکی جز او مملوك است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» <ref> نهج البلاغه ، خطبه 65.</ref> در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداى متعال عین ذات او هستند و هیچ موجودی در آن شریک نخواهد بود.
[[امام علی علیه السلام]] در این باره فرمود: «کل عزیز غیره ذلیل و کل قوى غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک و کل عالم غیره متعلم و کل قادر غیره یقدر و یعجز یعنی هر چی غیر اوست، ذلیل است و هر قدرت مندی غیر او ناتوان است و هر مالکی جز او مملوک است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» <ref> نهج البلاغه ، خطبه 65.</ref> در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداى متعال عین ذات او هستند و هیچ موجودی در آن شریک نخواهد بود.


'''توحید افعالی'''
'''توحید افعالی'''
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''توحید در عبادت'''
'''توحید در عبادت'''


توحید در عبادت به این معنا است که جز خدا هیچ موجود دیگری را نمی توان یافت که شایسته پرستش باشد.از [[مولای متقیان]] امام علی علیه السلام در تفسیر بخش هایی از  [[اذان]] نقل شده است که فرمود: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله » كانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان كل [[معبود]] باطل سوى الله» یعنی قول کسی که می گوید من شهادت می دهم که خدایی جز او را نمی شناسم به این معنا است  که معبودی جز خدا وجود ندارد و هر معبودی به جز او باطل( غیر قابل پرستش) است.<ref> شیخ صدوق ، معانى الاخبار ، ص 39.</ref>
توحید در عبادت به این معنا است که جز خدا هیچ موجود دیگری را نمی توان یافت که شایسته پرستش باشد.از [[مولای متقیان]] امام علی علیه السلام در تفسیر بخش هایی از  [[اذان]] نقل شده است که فرمود: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله » کانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان کل [[معبود]] باطل سوى الله» یعنی قول کسی که می گوید من شهادت می دهم که خدایی جز او را نمی شناسم به این معنا است  که معبودی جز خدا وجود ندارد و هر معبودی به جز او باطل( غیر قابل پرستش) است.<ref> شیخ صدوق ، معانى الاخبار ، ص 39.</ref>


==جایگاه توحید در اسلام==
==جایگاه توحید در اسلام==
خط ۴۴: خط ۴۴:
==جایگاه توحید در تعالیم اسلام==
==جایگاه توحید در تعالیم اسلام==


در مباحث خداشناسی، توحید به معنای [[یکتاپرستی]] یكى از [[اصول اعتقادى اسلام]] و همه [[ادیان ابراهیمى]] است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمان مسلمان؛ دیگر [[اصول دین]] اسلام مبتنی بر اصل توحید می باشد. به همین دلیل است که امام علی علیه السلام در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که "التوحید نصف الدین" یعنی توحید نیمی از دین است.<ref> شیخ صدوق، التوحید، قم نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ص 68، ح 24.</ref>و یا شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته» <ref>همان، ص 285</ref> یعنی [[شناخت خدا]] آن چنان كه شایسته اوست. آن شخص دوباره پرسید حق [[معرفت خدا]] چیست؟ حضرت فرمودند: این كه بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی كه مثل و مانندی ندارد این است حق معرفت خداوند.
در مباحث خداشناسی، توحید به معنای [[یکتاپرستی]] یکى از [[اصول اعتقادى اسلام]] و همه [[ادیان ابراهیمى]] است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمان مسلمان؛ دیگر [[اصول دین]] اسلام مبتنی بر اصل توحید می باشد. به همین دلیل است که امام علی علیه السلام در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که "التوحید نصف الدین" یعنی توحید نیمی از دین است.<ref> شیخ صدوق، التوحید، قم نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ص 68، ح 24.</ref>و یا شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته» <ref>همان، ص 285</ref> یعنی [[شناخت خدا]] آن چنان که شایسته اوست. آن شخص دوباره پرسید حق [[معرفت خدا]] چیست؟ حضرت فرمودند: این که بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی که مثل و مانندی ندارد این است حق معرفت خداوند.


==توحید در نگاه مذاهب اسلامی==
==توحید در نگاه مذاهب اسلامی==


مسئله توحید و مباحث مربوط به آن، معرکه آرای مذاهب اسلامی (ا[[مامیه]]، [[معتزله]]، [[اشاعره]] و [[اهل حدیث]]) است. با این حال تمامی مذاهب  یاد شده در باره [[توحید ذاتی]] و [[توحید در عبادت]] مناقشه ای ندارند. علاوه در میان مکاتب اسلامی، توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایش های فکری بوده است، ولی در مورد [[توحید صفاتی]] و [[توحید افعالی]] اختلافاتی وجود دارد. اشاعره، منكر توحید صفاتى‌ و معتزله منکر توحید افعالی اند. شهید [[مرتضی مطهری]] در این زمینه می گوید: «توحید جزء [[اصول پنجگانه معتزله]] نیز بود، همچنانكه جزء اصول‌ اشاعره نیز هست، با این تفاوت كه توحید مورد نظر معتزله كه مشخصه مكتب آنها به شمار می‌رود، توحید صفاتی است كه مورد انكار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره كه مشخصه مكتب آنها به شمار می‌رود توحید افعالی‌ است كه مورد انكار معتزله است.مرتضی مطهری، <ref> آشنایی با علوم اسلامی  ص 35</ref>
مسئله توحید و مباحث مربوط به آن، معرکه آرای مذاهب اسلامی (ا[[مامیه]]، [[معتزله]]، [[اشاعره]] و [[اهل حدیث]]) است. با این حال تمامی مذاهب  یاد شده در باره [[توحید ذاتی]] و [[توحید در عبادت]] مناقشه ای ندارند. علاوه در میان مکاتب اسلامی، توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایش های فکری بوده است، ولی در مورد [[توحید صفاتی]] و [[توحید افعالی]] اختلافاتی وجود دارد. اشاعره، منکر توحید صفاتى‌ و معتزله منکر توحید افعالی اند. شهید [[مرتضی مطهری]] در این زمینه می گوید: «توحید جزء [[اصول پنجگانه معتزله]] نیز بود، همچنانکه جزء اصول‌ اشاعره نیز هست، با این تفاوت که توحید مورد نظر معتزله که مشخصه مکتب آنها به شمار می‌رود، توحید صفاتی است که مورد انکار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره که مشخصه مکتب آنها به شمار می‌رود توحید افعالی‌ است که مورد انکار معتزله است.مرتضی مطهری، <ref> آشنایی با علوم اسلامی  ص 35</ref>


==توحید در نگاه امامیه==
==توحید در نگاه امامیه==
خط ۵۵: خط ۵۵:


=مرز بین شرک و توحید از دیدگاه شهید مطهری=  
=مرز بین شرک و توحید از دیدگاه شهید مطهری=  
توحید و شرک مبنای نخستین اعتقادی مسلمانان است. تمام احكام و معارف شریعت بر اساس این اصل اساسی و زیربنایی تشریع گردیده و هر نوع تفسیری از آن در سلوک فكری و عملی معتقدین به آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. [[وهابیت]] با تفسیر نادرست آن بیشتر مسلمانان را تكفیر نموده و خودشان را موحدین حقیقی می‌دانند. در نوشتار ذیل دیدگاه [[شهید مطهری]] در زمینه توحید و مرز آن با شرک، محل نزاع وهابیت با سائر مسلمین در این مساله  تبیین گردیده است.  
توحید و شرک مبنای نخستین اعتقادی مسلمانان است. تمام احکام و معارف شریعت بر اساس این اصل اساسی و زیربنایی تشریع گردیده و هر نوع تفسیری از آن در سلوک فکری و عملی معتقدین به آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. [[وهابیت]] با تفسیر نادرست آن بیشتر مسلمانان را تکفیر نموده و خودشان را موحدین حقیقی می‌دانند. در نوشتار ذیل دیدگاه [[شهید مطهری]] در زمینه توحید و مرز آن با شرک، محل نزاع وهابیت با سائر مسلمین در این مساله  تبیین گردیده است.  


==دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید و شرک==
==دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید و شرک==
خط ۶۳: خط ۶۳:
===1 - مراتب و درجات توحید===  
===1 - مراتب و درجات توحید===  


:‌ایشان می فرماید از قرآن كریم بدست می‌آید كه توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
:‌ایشان می فرماید از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌


توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان كه شرک نیز كه مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نكند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌


===1- توحید ذاتى‏===
===1- توحید ذاتى‏===
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ ، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌هاى متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌هاى متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ  و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک كانونى و تک محورى است.
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ ، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌هاى متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌هاى متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ  و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.


===2- توحید صفاتى‏===
===2- توحید صفاتى‏===
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یكدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه كثرت و تركیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان كه دومى قابل تصور نیست، كثرت و تركیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.
توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.


===3- توحید افعالى‏===  
===3- توحید افعالى‏===  
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینكه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و كار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان كه در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان كه در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّه‏ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّه‏ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).


===4- توحید در عبادت===
===4- توحید در عبادت===
‏  
‏  
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاكَ نَعْبُدُ) كه بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است كه در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلكه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.


پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى‏ (ایّاكَ نَعْبُدُ) خدایا تنها تو را می‌پرستیم و غیر تو را نمی‌‏پرستیم. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص:101- 102</ref>
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى‏ (ایّاکَ نَعْبُدُ) خدایا تنها تو را می‌پرستیم و غیر تو را نمی‌‏پرستیم. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص:101- 102</ref>


ایشان در بیان فرق بین مراتب سه گانه با مرتبه اخیر – توحید در عبادت – می‌فرماید:‌
ایشان در بیان فرق بین مراتب سه گانه با مرتبه اخیر – توحید در عبادت – می‌فرماید:‌


مراتب سه‌‏گانه توحید ذاتی صفاتی و افعالی، توحید نظرى و از نوع شناختن است، اما توحید در عبادت، توحید عملى و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفكر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدن» راستین. توحید نظرى بینش كمال است و توحید عملى جنبش در جهت رسیدن به كمال. توحید نظرى پى بردن به «یگانگى» خداست و توحید عملى «یگانه شدن» انسان است. توحید نظرى «دیدن» است و توحید عملى «رفتن».<ref>همان ص 103-99</ref>  
مراتب سه‌‏گانه توحید ذاتی صفاتی و افعالی، توحید نظرى و از نوع شناختن است، اما توحید در عبادت، توحید عملى و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدن» راستین. توحید نظرى بینش کمال است و توحید عملى جنبش در جهت رسیدن به کمال. توحید نظرى پى بردن به «یگانگى» خداست و توحید عملى «یگانه شدن» انسان است. توحید نظرى «دیدن» است و توحید عملى «رفتن».<ref>همان ص 103-99</ref>  


2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  
2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  


شناخت خداى یگانه به عنوان كامل‌ترین ذات با كامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و كاستى، و شناخت رابطه او با جهان كه آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عكس العملى در ما ایجاد می‌‏كند كه از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‌‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>
شناخت خداى یگانه به عنوان کامل‌ترین ذات با کامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس العملى در ما ایجاد می‌‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‌‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>


3- معنای پرستش :‌
3- معنای پرستش :‌
   
   
ایشان در معنای پرستش می‌فرماید :‌ پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است كه انسان با خداى خود برقرار می‌كند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود می‌تواند برقرار كند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>همان</ref>  
ایشان در معنای پرستش می‌فرماید :‌ پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خداى خود برقرار می‌کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود می‌تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>همان</ref>  


4- قرآن كریم تأكید و اصرار زیاد دارد بر اینكه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست. <ref>همان </ref>
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست. <ref>همان </ref>


5- از منظر ایشان توحید در عبادت انگاه محقق می گردد كه انسان عبادتگر بداند :‌ ...جز او كامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتى منزه از نقص نیست، جز او كسى منعم اصلى و منشأ اصلى نعمت‌ها كه همه سپاس‌ها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودى استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  
5- از منظر ایشان توحید در عبادت انگاه محقق می گردد که انسان عبادتگر بداند :‌ ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتى منزه از نقص نیست، جز او کسى منعم اصلى و منشأ اصلى نعمت‌ها که همه سپاس‌ها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودى استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.  


ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می فرماید:‌ هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاكم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عكس العملى كه شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز. <ref>همان  ص 99-98</ref>
ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می فرماید:‌ هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز. <ref>همان  ص 99-98</ref>




6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادى اسلامى است.  
6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادى اسلامى است.  


یعنى اگر كسى در اعتقادش به یكى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمی‌گردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏3 ؛ ص71</ref>
یعنى اگر کسى در اعتقادش به یکى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمی‌گردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏3 ؛ ص71</ref>


7- نزاع اصلی [[وهابيت|وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
7- نزاع اصلی [[وهابيت|وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست كه آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست كه غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است كه آیا [[استشفاعات]] و [[توسلات‏]]، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه كبروى. <ref>همان</ref>
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا [[استشفاعات]] و [[توسلات‏]]، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه کبروى. <ref>همان</ref>




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش