پرش به محتوا

تحریف قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo"></div>
<div class="wikiInfo"></div>


یكی از مهمترین مباحث علوم قرانی بررسی مساله تحریف قران است . این مساله بعنوان یكی از مبانی تفسیری شمرده شده و هر نوع تفسیری از قران مبتنی بر حل آن می باشد. در این مقاله به ابعاد مختلف این مساله از منظر فریقین پرداخته شده و ادله قائلین به تحریف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .   
یکی از مهمترین مباحث علوم قرانی بررسی مساله تحریف قران است . این مساله بعنوان یکی از مبانی تفسیری شمرده شده و هر نوع تفسیری از قران مبتنی بر حل آن می باشد. در این مقاله به ابعاد مختلف این مساله از منظر فریقین پرداخته شده و ادله قائلین به تحریف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .   


==مقدمه==
==مقدمه==
خط ۷۴: خط ۷۴:
   
   
===امام محمد غزالی===
===امام محمد غزالی===
ایشان در رد اتهام قول به تحریف به شیعیان اظهار می دارد : در مجلسی که مخالفین شیعه در ان حضور داشتند ادعا شد که قران شیعه با قران های موجود بین مسلمانان متفاوت است از انان خواستم اگر چنین است ان را بمن نشان دهید .چرا تا کنون کسی ان نسخه تحریف شده را مشاهده ننموده است ؟ ادعای کذبی که در طی مدت طولانی به شیعیان نسبت داده شده و هیچگاه اثبات نشده است . <ref>الشيعه في المملكة العربية السعوديه، ج 2 ص414 </ref>
ایشان در رد اتهام قول به تحریف به شیعیان اظهار می دارد : در مجلسی که مخالفین شیعه در ان حضور داشتند ادعا شد که قران شیعه با قران های موجود بین مسلمانان متفاوت است از انان خواستم اگر چنین است ان را بمن نشان دهید .چرا تا کنون کسی ان نسخه تحریف شده را مشاهده ننموده است ؟ ادعای کذبی که در طی مدت طولانی به شیعیان نسبت داده شده و هیچگاه اثبات نشده است . <ref>الشيعه في المملکة العربية السعوديه، ج 2 ص414 </ref>
   
   
==گفتار اعلام اهل سنت  در عدم تحریف قران==  
==گفتار اعلام اهل سنت  در عدم تحریف قران==  
خط ۸۱: خط ۸۱:
هر چند اقلیتی  در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان ،  قائل به تحریف قران  هستند   
هر چند اقلیتی  در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان ،  قائل به تحریف قران  هستند   
اما  قاطبه اهل سنت  و اعلام انان  قائل به عدم تحریف قران  می باشند چنانکه الوسی در "روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم " ادعای برخی در نسبت تحریف قران به اهل سنت  را بشدت نفی کرده و در زمینه  اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران  اظهار می دارد  :   
اما  قاطبه اهل سنت  و اعلام انان  قائل به عدم تحریف قران  می باشند چنانکه الوسی در "روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم " ادعای برخی در نسبت تحریف قران به اهل سنت  را بشدت نفی کرده و در زمینه  اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران  اظهار می دارد  :   
...لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا كما هو موجود بین الدفتین الیوم،  <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1  ص  26</ref>
...لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا کما هو موجود بین الدفتین الیوم،  <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1  ص  26</ref>


در اینجا گفتار برخی از اعلام  اهل سنت  را در عدم تحریف قران  -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر  گردیده است - بیان می کنیم :  
در اینجا گفتار برخی از اعلام  اهل سنت  را در عدم تحریف قران  -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر  گردیده است - بیان می کنیم :  
===ابن جریر طبری – قرن چهارم هجری -===
===ابن جریر طبری – قرن چهارم هجری -===
   
   
ایشان در تفسیر جامع البیان فى تفسیر القرآن ذیل ایه :" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏ " می نویسد :  
ایشان در تفسیر جامع البیان فى تفسیر القرآن ذیل ایه :" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏ " می نویسد :  
بر اساس ایه مذکور قران بدلیل حفظ الهی از عروض هر نقص و زیادتی بران مصون بوده و بر اساس ایه نفی باطل در قران  "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ‏ "و الباطل شیطان قدرت ایجاد زیادت و نقیصه در قران رادارا نخواهد بود  . <ref>جامع البيان فى تفسير القرآن، ج‏14، ص: 7</ref>
بر اساس ایه مذکور قران بدلیل حفظ الهی از عروض هر نقص و زیادتی بران مصون بوده و بر اساس ایه نفی باطل در قران  "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ‏ "و الباطل شیطان قدرت ایجاد زیادت و نقیصه در قران رادارا نخواهد بود  . <ref>جامع البيان فى تفسير القرآن، ج‏14، ص: 7</ref>
===علی بن محمد ماوردی – قرن پنجم هجری -===  
===علی بن محمد ماوردی – قرن پنجم هجری -===  


ایشان در کتاب النكت و العیون  ذیل ایه شریفه : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ با بیان سه وجه برای کلمه حفظ اظهار می دارد بنابر قول قتاده قران کریم از دسترسی شیطان به تحریف ان  – ایجاد کمی و زیادتی در قران – بدور است . <ref>النكت و العيون    ج‏3    149</ref>   
ایشان در کتاب النکت و العیون  ذیل ایه شریفه : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ با بیان سه وجه برای کلمه حفظ اظهار می دارد بنابر قول قتاده قران کریم از دسترسی شیطان به تحریف ان  – ایجاد کمی و زیادتی در قران – بدور است . <ref>النکت و العيون    ج‏3    149</ref>   
   
   
===ابو حیان محمد بن یوسف – قرن هشتم هجری –===  
===ابو حیان محمد بن یوسف – قرن هشتم هجری –===  
خط ۹۸: خط ۹۸:
===سید محمد طنطاوی –معاصر -===  
===سید محمد طنطاوی –معاصر -===  


ایشان در "التفسیر الوسیط للقرآن الكریم "ذیل ایه "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏."می نویسد :  
ایشان در "التفسیر الوسیط للقرآن الکریم "ذیل ایه "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏."می نویسد :  
قران به قدرت و شان عظیم الهی برقلب پیامبر ص نازل گردیده از اینرو به حفظ الهی از عروض هر نوع تحریفی مصونیت خواهد داشت . هیچکس را قدرت مقابله با قران نیست و تا استقرار کامل توحید در جهان همچنان محفوظ خواهدبود . <ref>التفسير الوسيط للقرآن الكريم   ج‏8  ص  20</ref>     
قران به قدرت و شان عظیم الهی برقلب پیامبر ص نازل گردیده از اینرو به حفظ الهی از عروض هر نوع تحریفی مصونیت خواهد داشت . هیچکس را قدرت مقابله با قران نیست و تا استقرار کامل توحید در جهان همچنان محفوظ خواهدبود . <ref>التفسير الوسيط للقرآن الکريم   ج‏8  ص  20</ref>     
   
   
===وهبه زحیلی – معاصر -===  
===وهبه زحیلی – معاصر -===  
ایشان ذیل ایه : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ  می نویسد :  
ایشان ذیل ایه : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ  می نویسد :  
ایه مذکور با ایه نفی باطل "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ  [فصّلت: 42"]مضمون مشترک داشته و در صدد بیان این معناست که قران برخلاف کتب اسمانی دیگر مصون از هر نوع تحریفی خواهد بود. <ref>تفسير الوسيط، ج‏2، ص: 1214</ref>
ایه مذکور با ایه نفی باطل "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ  [فصّلت: 42"]مضمون مشترک داشته و در صدد بیان این معناست که قران برخلاف کتب اسمانی دیگر مصون از هر نوع تحریفی خواهد بود. <ref>تفسير الوسيط، ج‏2، ص: 1214</ref>




خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:


علامه طباطبائی در زمینه ضرورت وتواترتاریخی قران می فرماید :  
علامه طباطبائی در زمینه ضرورت وتواترتاریخی قران می فرماید :  
از ضروریات تاریخ این معنا است كه تقریبا در 14 قرن قبل پیامبری  از نژاد عرب به نام محمد ( ص ) مبعوث به نبوت شد و دعوى نبوت كرد. امتى از عرب و غیر عرب به وى ایمان آوردند و نیز كتابى آورده كه آن را به نام « قرآن » نامیده و به خداى سبحان نسبتش داده است و این قرآن متضمن معارف و كلیاتى از شریعت است كه در طول حیاتش مردم را به آن شریعت دعوت می کرد.
از ضروریات تاریخ این معنا است که تقریبا در 14 قرن قبل پیامبری  از نژاد عرب به نام محمد ( ص ) مبعوث به نبوت شد و دعوى نبوت کرد. امتى از عرب و غیر عرب به وى ایمان آوردند و نیز کتابى آورده که آن را به نام « قرآن » نامیده و به خداى سبحان نسبتش داده است و این قرآن متضمن معارف و کلیاتى از شریعت است که در طول حیاتش مردم را به آن شریعت دعوت می کرد.




و نیز از مسلمات تاریخ است كه آن جناب با همین قرآن تحدى كرده و آن را معجزه نبوت خود خوانده ، و نیز هیچ حرفى نیست در اینكه قرآن موجود در این عصر همان قرآنى است كه او آورده و براى بیشتر مردم معاصر خودش قرائت كرده است . و مقصود ما از اینكه گفتیم این همان است تكرار ادعا نیست بلكه منظور این است كه بطور مسلم این چنین نیست كه آن كتاب به كلى از میان رفته باشد و كتاب دیگرى نظیر آن و یا غیر آن به دست اشخاص دیگرى تنظیم و به آن جناب نسبت داده شده و در میان مردم معروف شده باشد كه این ، آن قرآنى است كه به محمد نازل شده است .
و نیز از مسلمات تاریخ است که آن جناب با همین قرآن تحدى کرده و آن را معجزه نبوت خود خوانده ، و نیز هیچ حرفى نیست در اینکه قرآن موجود در این عصر همان قرآنى است که او آورده و براى بیشتر مردم معاصر خودش قرائت کرده است . و مقصود ما از اینکه گفتیم این همان است تکرار ادعا نیست بلکه منظور این است که بطور مسلم این چنین نیست که آن کتاب به کلى از میان رفته باشد و کتاب دیگرى نظیر آن و یا غیر آن به دست اشخاص دیگرى تنظیم و به آن جناب نسبت داده شده و در میان مردم معروف شده باشد که این ، آن قرآنى است که به محمد نازل شده است .




ایشان در ادامه می نویسد :  
ایشان در ادامه می نویسد :  
همه اینها كه گفتیم امورى است كه احدى در آن تردید ندارد ، مگر كسى كه فهمش آسیب دیده باشد . حتى موافق و مخالف در مساله تحریف و عدم آن نیز در هیچ یك آنها احتمال خلاف نداده است .
همه اینها که گفتیم امورى است که احدى در آن تردید ندارد ، مگر کسى که فهمش آسیب دیده باشد . حتى موافق و مخالف در مساله تحریف و عدم آن نیز در هیچ یک آنها احتمال خلاف نداده است .
تنها چیزى كه بعضى از مخالفین و موافقین احتمال داده‌اند این است كه جملات مختصرى و یا آیه اى در آن زیاد و یا از آن كم شده و یا جا بجا و یا تغییرى در كلمات و یا اعراب آن رخ داده باشد و اما اصل كتاب الهى ، به همان وضع و اسلوبى كه در زمان رسول خدا ( ص ) بوده باقى مانده است ، و به كلى از بین نرفته است . <ref>المیزان ج 12ص 132-104:</ref>
تنها چیزى که بعضى از مخالفین و موافقین احتمال داده‌اند این است که جملات مختصرى و یا آیه اى در آن زیاد و یا از آن کم شده و یا جا بجا و یا تغییرى در کلمات و یا اعراب آن رخ داده باشد و اما اصل کتاب الهى ، به همان وضع و اسلوبى که در زمان رسول خدا ( ص ) بوده باقى مانده است ، و به کلى از بین نرفته است . <ref>المیزان ج 12ص 132-104:</ref>




خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:


در ایات متعدد قران امده است که بشر از اوردن  کتابی همانند قران عاجز است :  
در ایات متعدد قران امده است که بشر از اوردن  کتابی همانند قران عاجز است :  
قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهیرا- اسراء : 88
قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا- اسراء : 88
حتی مفاد برخی از ایات  اعلام عجز بشر  از اوردن سوره ای همانند یکی از سوره های  قران می باشد: وَإِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ –بقره :  23
حتی مفاد برخی از ایات  اعلام عجز بشر  از اوردن سوره ای همانند یکی از سوره های  قران می باشد: وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ –بقره :  23
ایه دیگر : أفلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا " النساء : 82   
ایه دیگر : أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا " النساء : 82   
مفاد ایات  مذکور  این است  که جن و انس  از معارضه با قران  عاجز بوده و  تدبر در ایات قرانی مستلزم  اعتراف به  وحیاتی بودن  قران و بشری نبودن ان خواهد بود  . در نتیجه عجز بشر از اوردن  کتاب  یا سوره ای نظیر یکی از سور قرانی  مستلزم  عجز او  از تحریف قران  خواهد بود .   
مفاد ایات  مذکور  این است  که جن و انس  از معارضه با قران  عاجز بوده و  تدبر در ایات قرانی مستلزم  اعتراف به  وحیاتی بودن  قران و بشری نبودن ان خواهد بود  . در نتیجه عجز بشر از اوردن  کتاب  یا سوره ای نظیر یکی از سور قرانی  مستلزم  عجز او  از تحریف قران  خواهد بود .   




علامه طباطبائی نیز در این زمینه می نویسد  :   
علامه طباطبائی نیز در این زمینه می نویسد  :   
...قرآن كریم با اوصاف و خواصى كه نوع آیاتش واجد آنهاست تحدى كرده یعنى بشر را از آوردن كتابى مشتمل بر آن اوصاف عاجز دانسته است و ما تمامى آیات آن را مىبینیم كه آن اوصاف را دارد بدون اینكه آیه اى از آن ، آن اوصاف را از دست داده باشد .
...قرآن کریم با اوصاف و خواصى که نوع آیاتش واجد آنهاست تحدى کرده یعنى بشر را از آوردن کتابى مشتمل بر آن اوصاف عاجز دانسته است و ما تمامى آیات آن را مىبینیم که آن اوصاف را دارد بدون اینکه آیه اى از آن ، آن اوصاف را از دست داده باشد .
مثلا اگر به فصاحت و بلاغت تحدى نموده مىبینیم كه تمامى آیات همین قرآنى كه در دست ماست آن نظم بدیع و عجیب را دارد و گفتار هیچ یك از فصحاء و بلغاى عرب مانند آن نیست ، و هیچ شعر و نثرى كه تاریخ از اساتید ادبیات عرب ضبط نموده و هیچ خطبه و یا رساله و یا محاوره اى از آنان چنان نظم و اسلوبى را ندارد و این نظم و اسلوب و این امتیازات در تمامى آیات قرآنى مشهود است و همه را مىبینیم كه در تكان دادن جسم و جان آدمى مثل همند .  
مثلا اگر به فصاحت و بلاغت تحدى نموده مىبینیم که تمامى آیات همین قرآنى که در دست ماست آن نظم بدیع و عجیب را دارد و گفتار هیچ یک از فصحاء و بلغاى عرب مانند آن نیست ، و هیچ شعر و نثرى که تاریخ از اساتید ادبیات عرب ضبط نموده و هیچ خطبه و یا رساله و یا محاوره اى از آنان چنان نظم و اسلوبى را ندارد و این نظم و اسلوب و این امتیازات در تمامى آیات قرآنى مشهود است و همه را مىبینیم که در تکان دادن جسم و جان آدمى مثل همند .  


ایشان در ادامه برخی از ایات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قران هستند بیان نموده و می نویسد :  
ایشان در ادامه برخی از ایات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قران هستند بیان نموده و می نویسد :  
...و نیز مىبینیم كه در آیه « أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً كَثِیراً » به اختلاف نداشتن قرآن تحدى نموده و این خصوصیت در قرآن عصر ما نیز هست ، هیچ ابهام و یا خللى در آیه اى دیده نمىشود مگر آنكه آیه اى دیگر آن را بر طرف مىسازد ، و هیچ تناقض و اختلافى كه در به دو نظر تناقض و اختلاف باشد ، پیش نمىآید ، مگر آنكه آیاتى آن را دفع مىسازد .
...و نیز مىبینیم که در آیه « أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً » به اختلاف نداشتن قرآن تحدى نموده و این خصوصیت در قرآن عصر ما نیز هست ، هیچ ابهام و یا خللى در آیه اى دیده نمىشود مگر آنکه آیه اى دیگر آن را بر طرف مىسازد ، و هیچ تناقض و اختلافى که در به دو نظر تناقض و اختلاف باشد ، پیش نمىآید ، مگر آنکه آیاتى آن را دفع مىسازد .




باز مىبینیم كه با معارف حقیقى و كلیات شرایع فطرى و جزئیات فضائل عقلى كه مبتكر آن است تحدى نموده ، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبیات را به آوردن مانند آن دعوت كرده و از آن جمله فرموده است : « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً » و نیز فرموده : « إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ »   
باز مىبینیم که با معارف حقیقى و کلیات شرایع فطرى و جزئیات فضائل عقلى که مبتکر آن است تحدى نموده ، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبیات را به آوردن مانند آن دعوت کرده و از آن جمله فرموده است : « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً » و نیز فرموده : « إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ »   




خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:




بر اساس ایه شریفه : أفلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا " النساء : 82  ، هر گاه با تدبر و تعمق در قران موجود  نگریسته شود شاهد وحدت ، انسجام و هماهنگی بین ایات قران خواهیم بود بگونه ای که اگر قران از سنخ کلام بشر می بود امکان چنین هماهنگی و انسجامی در ان مشاهده نمی شد .  
بر اساس ایه شریفه : أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا " النساء : 82  ، هر گاه با تدبر و تعمق در قران موجود  نگریسته شود شاهد وحدت ، انسجام و هماهنگی بین ایات قران خواهیم بود بگونه ای که اگر قران از سنخ کلام بشر می بود امکان چنین هماهنگی و انسجامی در ان مشاهده نمی شد .  




خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:


علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قران  و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی می نویسد :  
علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قران  و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی می نویسد :  
از جامعترین اوصافى كه براى خود قائل شده صفت یادآورى خداست و اینكه در راهنمایى به سوى خدا همیشه زنده است ، و همه جا از اسماى حسنى و صفات علیاى خدا اسم مىبرد ، و سنت او را در صنع و ایجاد وصف مىكند ، و اوصاف ملائكه و كتب و رسل خدا را ذكر مىنماید ، شرایع و احكام خدا را وصف مىكند ، منتهى الیه و سرانجام امر خلقت یعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئیات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بیان مىكند .
از جامعترین اوصافى که براى خود قائل شده صفت یادآورى خداست و اینکه در راهنمایى به سوى خدا همیشه زنده است ، و همه جا از اسماى حسنى و صفات علیاى خدا اسم مىبرد ، و سنت او را در صنع و ایجاد وصف مىکند ، و اوصاف ملائکه و کتب و رسل خدا را ذکر مىنماید ، شرایع و احکام خدا را وصف مىکند ، منتهى الیه و سرانجام امر خلقت یعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئیات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بیان مىکند .
و همه اینها ذكر و یاد خداست ، و همانست كه قرآن كریم به قول مطلق ، خود را بدان نامیده است . <ref>همان</ref>
و همه اینها ذکر و یاد خداست ، و همانست که قرآن کریم به قول مطلق ، خود را بدان نامیده است . <ref>همان</ref>




ایشان در ادامه با استناد به ایات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قران می فرماید :  
ایشان در ادامه با استناد به ایات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قران می فرماید :  
چون از اسامى قرآن هیچ اسمى در دلالت بر آثار و شؤون قرآن به مثل اسم « ذكر » نیست ، به همین جهت در آیاتى كه راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف صحبت مىكند آن را به نام ذكر یاد نموده ، و از آن جمله مىفرماید : « إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَإِنَّه لَكِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ »  كه مىفرماید : قرآن كریم از این جهت كه ذكر است باطل بر آن غلبه نمىكند ، نه روز نزولش و نه در زمان آینده ، نه باطل در آن رخنه مىكند و نه نسخ و تغییر و تحریفى كه خاصیت ذكریتش را از بین ببرد .
چون از اسامى قرآن هیچ اسمى در دلالت بر آثار و شؤون قرآن به مثل اسم « ذکر » نیست ، به همین جهت در آیاتى که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف صحبت مىکند آن را به نام ذکر یاد نموده ، و از آن جمله مىفرماید : « إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ »  که مىفرماید : قرآن کریم از این جهت که ذکر است باطل بر آن غلبه نمىکند ، نه روز نزولش و نه در زمان آینده ، نه باطل در آن رخنه مىکند و نه نسخ و تغییر و تحریفى که خاصیت ذکریتش را از بین ببرد .




و نیز در آیات مورد بحث ذكر را به طور مطلق بر قرآن كریم اطلاق نموده ، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خداى تعالى دانسته و فرموده : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » كه از آن دو اطلاق این معنا استفاده مىشود كه گفتیم قرآن كریم از هر زیاده و نقصان و تغییر لفظى و یا ترتیبى كه ذكر بودن آن را از بین ببرد محفوظ خواهد بود .<ref>همان</ref>  
و نیز در آیات مورد بحث ذکر را به طور مطلق بر قرآن کریم اطلاق نموده ، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خداى تعالى دانسته و فرموده : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » که از آن دو اطلاق این معنا استفاده مىشود که گفتیم قرآن کریم از هر زیاده و نقصان و تغییر لفظى و یا ترتیبى که ذکر بودن آن را از بین ببرد محفوظ خواهد بود .<ref>همان</ref>  




خط ۲۸۷: خط ۲۸۷:


ایشان ذیل ایه لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ می نویسد :  
ایشان ذیل ایه لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ می نویسد :  
فقره " وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِیزٌ" بیانگر اتقان و غلبه محتوای قران بر همه اندیشه ها می باشد و نیز بیانگر ان است که هیچکس را توان تحریف ان نخواهد بود چون قران حق خالص است و باطل نمی تواند دران نفوذ کند . <ref>من وحى القرآن، ج‏20، ص126</ref>
فقره " وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ" بیانگر اتقان و غلبه محتوای قران بر همه اندیشه ها می باشد و نیز بیانگر ان است که هیچکس را توان تحریف ان نخواهد بود چون قران حق خالص است و باطل نمی تواند دران نفوذ کند . <ref>من وحى القرآن، ج‏20، ص126</ref>


   
   
==گفتار اعلام اهل سنت  دردلالت ایه حفظ : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ... بر عدم تحریف در قران==
==گفتار اعلام اهل سنت  دردلالت ایه حفظ : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ... بر عدم تحریف در قران==


الوسی در روح المعانی  
الوسی در روح المعانی  
ایشان در تبیین دلالت  ایه مذکور - إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ - بر نفی تحریف قران  می نویسد :  
ایشان در تبیین دلالت  ایه مذکور - إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ - بر نفی تحریف قران  می نویسد :  
خداوند متعال در این ایه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قران را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و ...- متعهد شده است بگونه ای که حتی اگر نقطه ای از ان تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قران هستند -  قرار خواهد گرفت .  
خداوند متعال در این ایه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قران را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و ...- متعهد شده است بگونه ای که حتی اگر نقطه ای از ان تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قران هستند -  قرار خواهد گرفت .  
ایشان در تبیین بیشتر دلالت ایه برتحریف ناپذیری قران به گفتار برخی از عالمان اهل سنت  نیز استناد می کند . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏7 ص  263 </ref>
ایشان در تبیین بیشتر دلالت ایه برتحریف ناپذیری قران به گفتار برخی از عالمان اهل سنت  نیز استناد می کند . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏7 ص  263 </ref>
خط ۳۰۸: خط ۳۰۸:


طبری در "جامع البیان فى تفسیر القرآن"     
طبری در "جامع البیان فى تفسیر القرآن"     
ایشان ذیل ایه "وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِیزٌ "می نویسد :  
ایشان ذیل ایه "وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ "می نویسد :  
بر اساس ایه مذکور قران از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در ان صورت بگیرد محفوظ است چون انان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند . جامع <ref>البيان فى تفسير القرآن    ج‏24    79-80</ref>     
بر اساس ایه مذکور قران از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در ان صورت بگیرد محفوظ است چون انان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند . جامع <ref>البيان فى تفسير القرآن    ج‏24    79-80</ref>     


خط ۳۲۴: خط ۳۲۴:
علامه طباطبائی  در اثبات  عدم وقوع تحریف در قران به روایات استناد کرده ومی فرماید :  
علامه طباطبائی  در اثبات  عدم وقوع تحریف در قران به روایات استناد کرده ومی فرماید :  
ایشان در زمینه  کیفیت دلالت احادیث مذکور بر عدم تحریف قران می فرماید :  
ایشان در زمینه  کیفیت دلالت احادیث مذکور بر عدم تحریف قران می فرماید :  
دلیل دیگر آن حدیث شریف ثقلین است كه از طریق شیعه و سنى به حد تواتر نقل شده كه رسول خدا ( ص ) فرمود : « انى تارك فیكم الثقلین كتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا - به درستى كه من در میان شما دو چیز گرانقدر باقى مىگذارم : كتاب خدا و عترتم ، اهل بیتم ، ما دام كه به آن دو تمسك جویید هرگز گمراه نخواهید شد » ، چون اگر بنا بود قرآن كریم دستخوش تحریف شود معنا نداشت آن جناب مردم را به كتابى دستخورده و تحریف شده ارجاع دهد و با این شدت تاكید بفرماید « تا ابد هر وقت به آن دو تمسك جویید گمراه نمىشوید » .
دلیل دیگر آن حدیث شریف ثقلین است که از طریق شیعه و سنى به حد تواتر نقل شده که رسول خدا ( ص ) فرمود : « انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا - به درستى که من در میان شما دو چیز گرانقدر باقى مىگذارم : کتاب خدا و عترتم ، اهل بیتم ، ما دام که به آن دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد » ، چون اگر بنا بود قرآن کریم دستخوش تحریف شود معنا نداشت آن جناب مردم را به کتابى دستخورده و تحریف شده ارجاع دهد و با این شدت تاکید بفرماید « تا ابد هر وقت به آن دو تمسک جویید گمراه نمىشوید » .




و همچنین اخبار بسیارى كه از طریق رسول خدا و ائمه اهل بیت ( ع ) رسیده ، دستور داده‌اند اخبار و احادیثشان را به قرآن عرضه كنند ، زیرا اگر كتاب الهى تحریف شده بود معنایى براى این گونه اخبار نبود <ref>المیزان ج 12ص 107 </ref>
و همچنین اخبار بسیارى که از طریق رسول خدا و ائمه اهل بیت ( ع ) رسیده ، دستور داده‌اند اخبار و احادیثشان را به قرآن عرضه کنند ، زیرا اگر کتاب الهى تحریف شده بود معنایى براى این گونه اخبار نبود <ref>المیزان ج 12ص 107 </ref>


ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قران – مربوط به ایات الاحکام است و شامل ایات دیگر نمی شود می فرماید :  
ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قران – مربوط به ایات الاحکام است و شامل ایات دیگر نمی شود می فرماید :  
و اینكه بعضى گفته‌اند « مقصود از این دستور تنها در اخبار فقهى است كه باید عرضه به آیات احكام شود و ممكن است قبول كنیم كه آیات احكام تحریف نشده ، اما دلیل بر این نیست كه اصل قرآن تحریف نشده باشد » صحیح نیست ، زیرا دستور مذكور مطلق است و زیرنویسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنید و اختصاص دادنش به اخبار فقهى تخصیص بدون مخصص است .
و اینکه بعضى گفته‌اند « مقصود از این دستور تنها در اخبار فقهى است که باید عرضه به آیات احکام شود و ممکن است قبول کنیم که آیات احکام تحریف نشده ، اما دلیل بر این نیست که اصل قرآن تحریف نشده باشد » صحیح نیست ، زیرا دستور مذکور مطلق است و زیرنویسى ندارد که تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه کنید و اختصاص دادنش به اخبار فقهى تخصیص بدون مخصص است .




علاوه بر اینكه زبان اخبار عرضه به قرآن صریح و یا دست كم نزدیك به صریح است در اینكه دستور عرضه مزبور به منظور تشخیص راست از دروغ و حق از باطل است ، و معلوم است كه اگر در روایات دسیسه و دستبردى شده باشد تنها در اخبار مربوط به فقه و احكام نبوده بلكه اگر دشمن داعى به دسیسه در اخبار داشته داعیش در اخبار مربوط به اصول و معارف اعتقادى و قصص انبیاء و امم گذشته ، و همچنین اوصاف مبدأ و معاد قوىتر و بیشتر بوده است . و لذا مىبینیم روایات اسرائیلى كه یهود داخل در روایات ما كرده‌اند و همچنین نظائر آن غالبا در مسائل اعتقادى است نه فقهى . <ref>المیزان ج 12ص 107-108</ref>
علاوه بر اینکه زبان اخبار عرضه به قرآن صریح و یا دست کم نزدیک به صریح است در اینکه دستور عرضه مزبور به منظور تشخیص راست از دروغ و حق از باطل است ، و معلوم است که اگر در روایات دسیسه و دستبردى شده باشد تنها در اخبار مربوط به فقه و احکام نبوده بلکه اگر دشمن داعى به دسیسه در اخبار داشته داعیش در اخبار مربوط به اصول و معارف اعتقادى و قصص انبیاء و امم گذشته ، و همچنین اوصاف مبدأ و معاد قوىتر و بیشتر بوده است . و لذا مىبینیم روایات اسرائیلى که یهود داخل در روایات ما کرده‌اند و همچنین نظائر آن غالبا در مسائل اعتقادى است نه فقهى . <ref>المیزان ج 12ص 107-108</ref>




ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک می کند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قران موجود  و معیار قرار دادن ان در مواجهه با احادیث دیگر می باشد :   
ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک می کند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قران موجود  و معیار قرار دادن ان در مواجهه با احادیث دیگر می باشد :   
دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات ، روایاتى است كه در آنها امامان اهل بیت ( ع ) آیات كریمه قرآن را در هر باب موافق و هماهنگ با آنچه در قرآن موجود در عصر کنونی قرائت كرده‌اند ، حتى در آن روایات ، اخبار آحادى كه مىخواهند قرآن را تحریف شده معرفى كنند آیه را آن طور كه در قرآن عصر کنونی است تلاوت كرده‌اند و این بهترین شاهد است بر اینكه مراد در بسیارى از آنها كه دارد آیه فلان جور نازل شده است تفسیر بر حسب تنزیل و در مقابل بطن و تاویل استدلیل دیگر ، روایاتى است كه از امیر المؤمنین و سائر ائمه معصومین ( ع ) وارد شده كه قرآن موجود در دست مردم همان قرآنى است كه از ناحیه خدا نازل شده ، اگر چه غیر آن قرآنى است كه على ( ع ) آن را به خط خود تنظیم نموده است ، و در زمان ابو بكر و همچنین در زمان عثمان كه به تنظیم و كتابت قرآن پرداختند آن حضرت را مشاركت ندادند . و از همین باب است اینكه به شیعیان خود فرموده‌اند « اقرؤا كما قرء الناس - قرآن را همانطور كه مردم مىخوانند بخوانید » <ref>ترجمه المیزان ج 12ص 157</ref>
دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات ، روایاتى است که در آنها امامان اهل بیت ( ع ) آیات کریمه قرآن را در هر باب موافق و هماهنگ با آنچه در قرآن موجود در عصر کنونی قرائت کرده‌اند ، حتى در آن روایات ، اخبار آحادى که مىخواهند قرآن را تحریف شده معرفى کنند آیه را آن طور که در قرآن عصر کنونی است تلاوت کرده‌اند و این بهترین شاهد است بر اینکه مراد در بسیارى از آنها که دارد آیه فلان جور نازل شده است تفسیر بر حسب تنزیل و در مقابل بطن و تاویل استدلیل دیگر ، روایاتى است که از امیر المؤمنین و سائر ائمه معصومین ( ع ) وارد شده که قرآن موجود در دست مردم همان قرآنى است که از ناحیه خدا نازل شده ، اگر چه غیر آن قرآنى است که على ( ع ) آن را به خط خود تنظیم نموده است ، و در زمان ابو بکر و همچنین در زمان عثمان که به تنظیم و کتابت قرآن پرداختند آن حضرت را مشارکت ندادند . و از همین باب است اینکه به شیعیان خود فرموده‌اند « اقرؤا کما قرء الناس - قرآن را همانطور که مردم مىخوانند بخوانید » <ref>ترجمه المیزان ج 12ص 157</ref>




ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قران می نویسد :  
ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قران می نویسد :  
پس مجموع این اخبار - هر چند كه مضامین آنها با یكدیگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اینكه قرآنى كه امروز در دست مردم است همان قرآنى است كه از ناحیه خداى تعالى بر خاتم انبیاء ( ص ) نازل شده است ، بدون اینكه چیزى از اوصاف كریمه اش و آثار و بركاتش از بین رفته باشد .   
پس مجموع این اخبار - هر چند که مضامین آنها با یکدیگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اینکه قرآنى که امروز در دست مردم است همان قرآنى است که از ناحیه خداى تعالى بر خاتم انبیاء ( ص ) نازل شده است ، بدون اینکه چیزى از اوصاف کریمه اش و آثار و برکاتش از بین رفته باشد .   
نتیجه : دلائل قطعی بر عدم تحریف قران ، حکم قطعی عقل ، ضرورت  و تواتر تاریخی ، تحدی و اعجاز قران و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و  احادیث عرض بر کتاب خواهد بود .
نتیجه : دلائل قطعی بر عدم تحریف قران ، حکم قطعی عقل ، ضرورت  و تواتر تاریخی ، تحدی و اعجاز قران و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و  احادیث عرض بر کتاب خواهد بود .


خط ۳۵۲: خط ۳۵۲:


روایات تحریف در کتب اهل سنت :  
روایات تحریف در کتب اهل سنت :  
در کتب معتبر اهل سنت  مفاد بسیاری از روایات ان است  که قران کریم مورد تحریف قرار گرفته است  بگونه ای که آلوسی-متوفای1270- صاحب كتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار می دارد روایات در تحریف قران قابل شمارش نیست . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    25</ref>     
در کتب معتبر اهل سنت  مفاد بسیاری از روایات ان است  که قران کریم مورد تحریف قرار گرفته است  بگونه ای که آلوسی-متوفای1270- صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار می دارد روایات در تحریف قران قابل شمارش نیست . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    25</ref>     




گفتار الوسی در روح المعانى  
گفتار الوسی در روح المعانى  
ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران - ....لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا كما هو موجود بین الدفتین الیوم،-می نویسد :  
ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران - ....لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا کما هو موجود بین الدفتین الیوم،-می نویسد :  
اری در زمان ابو بکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قران موجود حذف شد  گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    26-25</ref>   
اری در زمان ابو بکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قران موجود حذف شد  گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    26-25</ref>   
انگاه روایات زیادی  را که بیانگر وقوع  تحریف درقران  می باشد نقل می کند . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    26-25</ref>
انگاه روایات زیادی  را که بیانگر وقوع  تحریف درقران  می باشد نقل می کند . <ref>روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم    ج‏1    26-25</ref>
خط ۳۷۲: خط ۳۷۲:


2- روایاتی که مفادشان حذف بیشتر ایات سوره احزاب می باشد:
2- روایاتی که مفادشان حذف بیشتر ایات سوره احزاب می باشد:
ابی بن کعب می گوید : سوره احزاب معادل سوره بقره بود و در ان ایه رجم شیخ و شیخه وجود داشت که حذف گردیده است . <ref>كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج2 ص480</ref>
ابی بن کعب می گوید : سوره احزاب معادل سوره بقره بود و در ان ایه رجم شیخ و شیخه وجود داشت که حذف گردیده است . <ref>کنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج2 ص480</ref>




خط ۳۸۲: خط ۳۸۲:


طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است.
طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است.
عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه أنه قنت بهاتین السورتین ( اللهم إنا نستعینك ونستغفرك ونثنی علیك الخیر نشكرك ولا نكفرك ونخلع ونترك من یفجرك اللهم إیاك نعبد ولك نصلی ونسجد وإلیك نسعى ونحفد نرجو رحمتك ونخشى عذابك إن عذابك بالكفار ملحق ) وكان یحدث عن ابن عباس رضی الله عنهما عن عمر رضی الله عنه بهذا الحدیث ویحدث عن علی رضی الله عنه أنه قنت معرفه <ref>السنن و الاثار ج 2ص 170</ref>     
عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه أنه قنت بهاتین السورتین ( اللهم إنا نستعینک ونستغفرک ونثنی علیک الخیر نشکرک ولا نکفرک ونخلع ونترک من یفجرک اللهم إیاک نعبد ولک نصلی ونسجد وإلیک نسعى ونحفد نرجو رحمتک ونخشى عذابک إن عذابک بالکفار ملحق ) وکان یحدث عن ابن عباس رضی الله عنهما عن عمر رضی الله عنه بهذا الحدیث ویحدث عن علی رضی الله عنه أنه قنت معرفه <ref>السنن و الاثار ج 2ص 170</ref>     


5- روایاتی که بیانگر حذف سوره های فلق و ناس از قران می باشد :  
5- روایاتی که بیانگر حذف سوره های فلق و ناس از قران می باشد :  
خط ۳۹۹: خط ۳۹۹:
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است :
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است :


....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى كه عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند.  <ref>صحیح البخاری ج 3ص 150</ref>
....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى که عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند.  <ref>صحیح البخاری ج 3ص 150</ref>




لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است:  
لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است:  
عایشه می‏گوید: رسول خدا  بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. این صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره‏اش مشاهده كردم. گفتم: یا رسول اللّه این مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در این امر دقت كنید كه رضاع وقتى ثابت است كه طفل شیر خوار از پستان زنى شیر بخورد. (و به وسیله شیر، سیر شود)  
عایشه می‏گوید: رسول خدا  بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. این صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره‏اش مشاهده کردم. گفتم: یا رسول اللّه این مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در این امر دقت کنید که رضاع وقتى ثابت است که طفل شیر خوار از پستان زنى شیر بخورد. (و به وسیله شیر، سیر شود)  


7- روایاتی که بیانگر حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن می باشد :   
7- روایاتی که بیانگر حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن می باشد :   
خط ۴۲۱: خط ۴۲۱:
</ref>
</ref>


10- حذف ایه "أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم" از قران :  
10- حذف ایه "أن لا ترغبوا عن آبائکم فإنه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم" از قران :  
از عمر نقل شده که در خطبه ای  برای مردم  اظهار داشت :  
از عمر نقل شده که در خطبه ای  برای مردم  اظهار داشت :  
از جمله آیاتی که در قرآن آنرا می خواندیم این آیه است. و سپس خواند: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ <ref>صحیح البخاری ج8 ص26</ref>
از جمله آیاتی که در قرآن آنرا می خواندیم این آیه است. و سپس خواند: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، فَإِنَّهُ کُفْرٌ بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، أَوْ إِنَّ کُفْرًا بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ <ref>صحیح البخاری ج8 ص26</ref>


==روایات  تحریف در کتب  حدیثی امامیه==  
==روایات  تحریف در کتب  حدیثی امامیه==  
خط ۴۳۹: خط ۴۳۹:


2- روایاتی که بیانگر حذف بسیاری ایات از قران است :  
2- روایاتی که بیانگر حذف بسیاری ایات از قران است :  
حبیب سجستانی می گوید : از امام باقر علیه السلام در زمینه ایه " وإذ أخذ الله میثاق النبیین لما آتیتكم من كتاب وحكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه " سئوال کردم که چگونه پیامبری که رسول و نبی  بعد از خودش را ندیده است می تواند بدو ایمان داشته و در یاری او تلاش نماید . امام ع فرمود : ایات بسیاری از قران – نظیر ایه مذکور – حذف و یا حروفی به خطا در قران وارد شده است که این امرسبب ابهاماتی برای مردم گردیده است .، <ref>تفسیر العیاشی ج 1ص180 </ref>
حبیب سجستانی می گوید : از امام باقر علیه السلام در زمینه ایه " وإذ أخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب وحکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به ولتنصرنه " سئوال کردم که چگونه پیامبری که رسول و نبی  بعد از خودش را ندیده است می تواند بدو ایمان داشته و در یاری او تلاش نماید . امام ع فرمود : ایات بسیاری از قران – نظیر ایه مذکور – حذف و یا حروفی به خطا در قران وارد شده است که این امرسبب ابهاماتی برای مردم گردیده است .، <ref>تفسیر العیاشی ج 1ص180 </ref>


3-روایاتی که قران  واقعی را – که نزد اهل بیت ع  می باشد - متفاوت با قران موجود می داند :  
3-روایاتی که قران  واقعی را – که نزد اهل بیت ع  می باشد - متفاوت با قران موجود می داند :  
خط ۴۴۷: خط ۴۴۷:
این نوع قرائت را ترک بنما و قران را بگونه ای که دیگران می خوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قران حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد انگاه حضرت مصحف امام علی ع را به ان شخص  نشان داد .  <ref>الکافی ج2ص 633</ref>
این نوع قرائت را ترک بنما و قران را بگونه ای که دیگران می خوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قران حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد انگاه حضرت مصحف امام علی ع را به ان شخص  نشان داد .  <ref>الکافی ج2ص 633</ref>


در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که : امام کاظم ع مصحفی از قران را بمن داده و فرمود : به درون ان منگر . انگاه قران را گشوده و مشاهده کردم  که در ذیل ایه: " لم یكن الذین كفروا " اسامی هفتاد نفر بهمراه اسماءپدرانشان در قران امده است . امام ع فرمود : مصحف را بمن برگردان . <ref>الکافی ج2ص 631</ref>
در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که : امام کاظم ع مصحفی از قران را بمن داده و فرمود : به درون ان منگر . انگاه قران را گشوده و مشاهده کردم  که در ذیل ایه: " لم یکن الذین کفروا " اسامی هفتاد نفر بهمراه اسماءپدرانشان در قران امده است . امام ع فرمود : مصحف را بمن برگردان . <ref>الکافی ج2ص 631</ref>




خط ۴۷۱: خط ۴۷۱:
   
   
6- سور و ایاتی که بر اساس برخی روایات قسمتی از انها حذف یا تبدیل شده است :  
6- سور و ایاتی که بر اساس برخی روایات قسمتی از انها حذف یا تبدیل شده است :  
در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است .از جمله این ایات ایه شریفه : كنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله .می باشد که امام صادق ع به قاری این ایه فرمود :  
در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است .از جمله این ایات ایه شریفه : کنتم خیر أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله .می باشد که امام صادق ع به قاری این ایه فرمود :  
اگرایه ای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که : شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید .
اگرایه ای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که : شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید .
قاری از امام ع پرسید : پس ایه قران چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود : ایه در اصل اینگونه است :  - کنتم خیر أئمة أخرجت للناس ؛ انگاه فرمود : شاهد بر این امر فقرات اخر ایه می باشد که در ان امده است : تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله ،
قاری از امام ع پرسید : پس ایه قران چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود : ایه در اصل اینگونه است :  - کنتم خیر أئمة أخرجت للناس ؛ انگاه فرمود : شاهد بر این امر فقرات اخر ایه می باشد که در ان امده است : تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون بالله ،




خط ۴۸۳: خط ۴۸۳:
در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است :  
در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است :  
ایه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز می باشد . قاعده ان است که ایه مذکور بعد از ایه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون ایه نخست ناسخ ایه بعدی می باشد .  
ایه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز می باشد . قاعده ان است که ایه مذکور بعد از ایه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون ایه نخست ناسخ ایه بعدی می باشد .  
و نیز ایه "أفمن كان على بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله كتاب موسى إماما ورحمة" ،که در اصل اینگونه بوده است : "ویتلوه شاهد منه إماما ورحمة ومن قبله كتاب موسى "، و ایه دیگر: "وما هی إلا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا " که در اصل اینگونه بوده است : "...نحیی ونموت" بدلیل انکه منکرین قیامت قائل به مبعوث شدن بعد از مرگ نیستند. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref>
و نیز ایه "أفمن کان على بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله کتاب موسى إماما ورحمة" ،که در اصل اینگونه بوده است : "ویتلوه شاهد منه إماما ورحمة ومن قبله کتاب موسى "، و ایه دیگر: "وما هی إلا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا " که در اصل اینگونه بوده است : "...نحیی ونموت" بدلیل انکه منکرین قیامت قائل به مبعوث شدن بعد از مرگ نیستند. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref>




8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات  در سور قران  می باشد :  
8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات  در سور قران  می باشد :  
در تفسیر قمی امده است :  
در تفسیر قمی امده است :  
ایاتی که برخی از فقراتش در یک سوره و همه ان در سوره دیگر ذکر شده است عبارتند از :  ایه "أتستبدلون الذی هو أدنى بالذی هو خیر اهبطوا مصر فإن لكم ما سألتم فقالوا : یا موسى إن فیها قوما جبارین وإنا لن ندخلها حتى یخرجوا منها فإن یخرجوا منها فإنا داخلون "،که نصف این ایه در سوره بقره و نصف دیگرش در سوره مائده ذکر شده است .  <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51.</ref>...
ایاتی که برخی از فقراتش در یک سوره و همه ان در سوره دیگر ذکر شده است عبارتند از :  ایه "أتستبدلون الذی هو أدنى بالذی هو خیر اهبطوا مصر فإن لکم ما سألتم فقالوا : یا موسى إن فیها قوما جبارین وإنا لن ندخلها حتى یخرجوا منها فإن یخرجوا منها فإنا داخلون "،که نصف این ایه در سوره بقره و نصف دیگرش در سوره مائده ذکر شده است .  <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51.</ref>...
ایه دیگر :"... اكتتبها فهی تملى علیه بكرة وأصیلا "، که خداوند در مقام رد این ادعا فرمود :  وما كنت تتلو من قبله من كتاب ولا تخطه بیمینك إذا لارتاب المبطلون ،  که نصف ایه در سوره فرقان و نصف دیگرش در سوره عنکبوت ذکر شده است .  <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref>
ایه دیگر :"... اکتتبها فهی تملى علیه بکرة وأصیلا "، که خداوند در مقام رد این ادعا فرمود :  وما کنت تتلو من قبله من کتاب ولا تخطه بیمینک إذا لارتاب المبطلون ،  که نصف ایه در سوره فرقان و نصف دیگرش در سوره عنکبوت ذکر شده است .  <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref>
و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است .
و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است .


خط ۵۱۸: خط ۵۱۸:
1-تمسک به روایات تحریف مستلزم دور است :  
1-تمسک به روایات تحریف مستلزم دور است :  
گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که :  
گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که :  
اما اولا فبأن التمسك بالاخبار بما انها حجة شرعیة یشتمل من الدور <ref>المیزان ج 12ص 112</ref>  
اما اولا فبأن التمسک بالاخبار بما انها حجة شرعیة یشتمل من الدور <ref>المیزان ج 12ص 112</ref>  
در تبیین دور مذکور باید گفت :  تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قران  است  بنابر این احتمال وجود تحریف در قران سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود .  
در تبیین دور مذکور باید گفت :  تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قران  است  بنابر این احتمال وجود تحریف در قران سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود .  


خط ۵۳۷: خط ۵۳۷:


علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی  را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قران دانسته و می فرماید :
علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی  را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قران دانسته و می فرماید :
.... محدثینى كه به چنین سوره هایى – نظیر سوره حفد و خلع -  اعتناء مىكنند ، بخاطر تعصب و تعبد شدیدى است كه نسبت به روایات دارند و در تشخیص صحیح از مجعول آن و در عرضه داشتن احادیث بر قرآن كوتاهى مىكنند و اگر این تعصب و تعبد نبود ، كافى بود در یك نظر حكم كنند به اینكه ترهات مذكور جزو قرآن كریم نیست . همان
.... محدثینى که به چنین سوره هایى – نظیر سوره حفد و خلع -  اعتناء مىکنند ، بخاطر تعصب و تعبد شدیدى است که نسبت به روایات دارند و در تشخیص صحیح از مجعول آن و در عرضه داشتن احادیث بر قرآن کوتاهى مىکنند و اگر این تعصب و تعبد نبود ، کافى بود در یک نظر حکم کنند به اینکه ترهات مذکور جزو قرآن کریم نیست . همان




4-مخالفت روایات تحریف با قران  
4-مخالفت روایات تحریف با قران  
متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از : ومع الغض عن جمیع ذلك فإنها مخالفة للكتاب مردودة <ref>المیزان ج 12ص 112.</ref>
متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از : ومع الغض عن جمیع ذلک فإنها مخالفة للکتاب مردودة <ref>المیزان ج 12ص 112.</ref>


   
   
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قران می نویسند :
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قران می نویسند :
و اما اینكه گفتیم روایات تحریف ، به فرضى هم كه صحیح باشد مخالف با كتاب است و به همین جهت باید طرح شود . توضیحش این است كه مقصود ما مخالفت با ظاهر آیه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) *  و ظاهر آیه « وَإِنَّه لَكِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نیست ، تا بگویید این مخالفت ظنى است ، - چون ظهور الفاظ آیه جزو ادله ظنى است - بلكه مراد مخالفت با دلالت قطعى كتاب است ، چون مجموع قرآنى كه فعلا در دست ما است به بیانى كه در دلیل اول بر نفى تحریف گذشت ، دلالت قطعى دارد بر اینكه در قرآن تحریفى رخ نداده است .
و اما اینکه گفتیم روایات تحریف ، به فرضى هم که صحیح باشد مخالف با کتاب است و به همین جهت باید طرح شود . توضیحش این است که مقصود ما مخالفت با ظاهر آیه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) *  و ظاهر آیه « وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نیست ، تا بگویید این مخالفت ظنى است ، - چون ظهور الفاظ آیه جزو ادله ظنى است - بلکه مراد مخالفت با دلالت قطعى کتاب است ، چون مجموع قرآنى که فعلا در دست ما است به بیانى که در دلیل اول بر نفى تحریف گذشت ، دلالت قطعى دارد بر اینکه در قرآن تحریفى رخ نداده است .




و چطور ممكن است در این دلالت خدشه كرد ، و حال آنكه قرآنى كه در دست ما هست اجزایش در نظم بدیع ، و معجزه بودن نظیر یكدیگرند و خودش در دفع اختلافاتى كه در به دو نظر به ذهن مىرسد كافى است . نه در دفع آن اختلافات نقصى دارد ، و نه در افاده معارف حقیقى و علوم الهى كلى و جزئیش قصورى ، معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصولش مترتب ، و اطرافش بر اوساطش منعطف است ، و این خصوصیات كه در نظم قرآنى است و خداوند آن را به آن خصوصیات ، وصف نموده در همه جاى این كتاب مشهود است . <ref>المیزان  ج 12ص 115-116</ref>   
و چطور ممکن است در این دلالت خدشه کرد ، و حال آنکه قرآنى که در دست ما هست اجزایش در نظم بدیع ، و معجزه بودن نظیر یکدیگرند و خودش در دفع اختلافاتى که در به دو نظر به ذهن مىرسد کافى است . نه در دفع آن اختلافات نقصى دارد ، و نه در افاده معارف حقیقى و علوم الهى کلى و جزئیش قصورى ، معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصولش مترتب ، و اطرافش بر اوساطش منعطف است ، و این خصوصیات که در نظم قرآنى است و خداوند آن را به آن خصوصیات ، وصف نموده در همه جاى این کتاب مشهود است . <ref>المیزان  ج 12ص 115-116</ref>   




خط ۵۶۲: خط ۵۶۲:
بسیاری ازروایاتی که  قائلین به تحریف قران بدان استناد نموده اند  در مقام  بیان مفهوم ، تفسیر  و تطبیق ایه  بر مصادیق خارجی ایه بوده  و ارتباطی به تحریف  لفظی قران ندارند  . <ref>همان </ref>
بسیاری ازروایاتی که  قائلین به تحریف قران بدان استناد نموده اند  در مقام  بیان مفهوم ، تفسیر  و تطبیق ایه  بر مصادیق خارجی ایه بوده  و ارتباطی به تحریف  لفظی قران ندارند  . <ref>همان </ref>


ایشان در ادامه روایاتی را که  بیانگر شان نزول برخی ایات می باشد از قبیل موارد فوق دانسته و می فرماید : روایتی  که ایه شریفه "یا أیها الرسول بلغ ما انزل إلیك " را بدینگونه ذکر کرده است : "یا أیها الرسول بلغ ما انزل إلیك فی علی " در حالی که روایت بیانگر ان است که ایه مذکور در شان امام علی ع ذکر شده است نه اینکه "فی علی "جزء ایه باشد  و همینطور روایتی که ایه شریفه" إن الذین ینادونك من وراء الحجرات " را اینگونه ذکر کرده است : "إن الذین ینادونك من وراء الحجرات بنو تمیم أكثرهم لا یعقلون " در حالی که ذیل روایت بیان شان نزول ایه بوده و برخی بدون دلیل انرا جزء ایه پنداشته اند .
ایشان در ادامه روایاتی را که  بیانگر شان نزول برخی ایات می باشد از قبیل موارد فوق دانسته و می فرماید : روایتی  که ایه شریفه "یا أیها الرسول بلغ ما انزل إلیک " را بدینگونه ذکر کرده است : "یا أیها الرسول بلغ ما انزل إلیک فی علی " در حالی که روایت بیانگر ان است که ایه مذکور در شان امام علی ع ذکر شده است نه اینکه "فی علی "جزء ایه باشد  و همینطور روایتی که ایه شریفه" إن الذین ینادونک من وراء الحجرات " را اینگونه ذکر کرده است : "إن الذین ینادونک من وراء الحجرات بنو تمیم أکثرهم لا یعقلون " در حالی که ذیل روایت بیان شان نزول ایه بوده و برخی بدون دلیل انرا جزء ایه پنداشته اند .


توضیح انکه گروهی از قبیله بنی تمیم بهنگام دیدار با پیامبر ص کناردرب خانه حضرت  ایستاده وبی ادبانه به  ان حضرت ندا دادند که : اخرج الینا  که در این هنگام ایه مذکور نازل گردید و انها را نسبت به رفتار زشت شان متنبه نمود. <ref>المیزان ج 12ص 113</ref>
توضیح انکه گروهی از قبیله بنی تمیم بهنگام دیدار با پیامبر ص کناردرب خانه حضرت  ایستاده وبی ادبانه به  ان حضرت ندا دادند که : اخرج الینا  که در این هنگام ایه مذکور نازل گردید و انها را نسبت به رفتار زشت شان متنبه نمود. <ref>المیزان ج 12ص 113</ref>
خط ۵۷۱: خط ۵۷۱:




ایشان  در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: كذلك الله ربى كذلك الله ربى که امام ع ذیل سوره توحید تلفظ نموده است  عده ای  بعنوان روایت پنداشته را بیان می کند  <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>     
ایشان  در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: کذلک الله ربى کذلک الله ربى که امام ع ذیل سوره توحید تلفظ نموده است  عده ای  بعنوان روایت پنداشته را بیان می کند  <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>     


   
   
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات  شده است  :  
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات  شده است  :  
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته  که لازمه اش تساقط می باشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که ایه ای بعنوان ایه رجم شیخ و شیخه در قران وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف می باشد. در برخی امده است که ایه مذکور اینگونه می باشد :  إذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی دیگر : الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی :  بما قضیا من اللذة ودر بعضی دیگر ... نكالا من الله والله علیم حكیم و در برخی دیگر : نكالا من الله والله عزیز حكیم ذکر شده است .  
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته  که لازمه اش تساقط می باشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که ایه ای بعنوان ایه رجم شیخ و شیخه در قران وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف می باشد. در برخی امده است که ایه مذکور اینگونه می باشد :  إذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی دیگر : الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی :  بما قضیا من اللذة ودر بعضی دیگر ... نکالا من الله والله علیم حکیم و در برخی دیگر : نکالا من الله والله عزیز حکیم ذکر شده است .  
بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود .  <ref>المیزان  ج 12ص -113-  114</ref>   
بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود .  <ref>المیزان  ج 12ص -113-  114</ref>   


خط ۵۸۱: خط ۵۸۱:
دفع توهم  :  بطلان  سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قران می دانند :  
دفع توهم  :  بطلان  سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قران می دانند :  
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان  فوق الذکر  می فرماید :  
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان  فوق الذکر  می فرماید :  
اینكه بعضى از محدثین گفته‌اند كه « اختلاف روایات در آیاتى كه نقل شد ضرر به جایى نمىرساند چون این روایات در اصل تحریف قرآن اتفاق دارند » مردود و غلط است . چون اتفاق روایات مذكور در تحریف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمىكند و هر یك از آنها دیگرى را دفع مىكند <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>     
اینکه بعضى از محدثین گفته‌اند که « اختلاف روایات در آیاتى که نقل شد ضرر به جایى نمىرساند چون این روایات در اصل تحریف قرآن اتفاق دارند » مردود و غلط است . چون اتفاق روایات مذکور در تحریف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمىکند و هر یک از آنها دیگرى را دفع مىکند <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>     




خط ۵۸۸: خط ۵۸۸:


علامه طباطبائی  بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش  را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و می فرماید :  
علامه طباطبائی  بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش  را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و می فرماید :  
و عجب از این گونه علماى دینى است كه در مقام استدلال بر تحریف شدن قرآن بر مىآیند و آن گاه به روایاتى كه به صحابه و یا به ائمه اهل بیت منسوب شده احتجاج مىكنند و هیچ فكر نمىكنند كه چه مىكنند . اگر حجیت قرآن باطل گردد ، نبوت خاتم الأنبیاء باطل شده ، و معارف دینى لغو و بى اثر مىشود ، و در چنین فرضى این سخن به كجا مىرسد كه در فلان تاریخ مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد ، خودش از دنیا رفت ، و قرآنش هم دستخورده شد ، و از او چیزى باقى نماند مگر اجماع مؤمنین به وى ، بر اینكه او به راستى پیغمبر بوده ، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است ، و چون اجماع حجت است - زیرا همان پیغمبر آن را حجت قرار داده ، و یا از اجماع مجمعین كشف مىكنیم كه قول یكى از جانشینانش در آن هست- پس باید نبوت او و قرآنش را قبول كنیم ؟ ! !  <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>   
و عجب از این گونه علماى دینى است که در مقام استدلال بر تحریف شدن قرآن بر مىآیند و آن گاه به روایاتى که به صحابه و یا به ائمه اهل بیت منسوب شده احتجاج مىکنند و هیچ فکر نمىکنند که چه مىکنند . اگر حجیت قرآن باطل گردد ، نبوت خاتم الأنبیاء باطل شده ، و معارف دینى لغو و بى اثر مىشود ، و در چنین فرضى این سخن به کجا مىرسد که در فلان تاریخ مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد ، خودش از دنیا رفت ، و قرآنش هم دستخورده شد ، و از او چیزى باقى نماند مگر اجماع مؤمنین به وى ، بر اینکه او به راستى پیغمبر بوده ، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است ، و چون اجماع حجت است - زیرا همان پیغمبر آن را حجت قرار داده ، و یا از اجماع مجمعین کشف مىکنیم که قول یکى از جانشینانش در آن هست- پس باید نبوت او و قرآنش را قبول کنیم ؟ ! !  <ref>المیزان  ج 12ص 114</ref>   




ایشان  احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته  و انرا موید به شواهدی می دانند :  
ایشان  احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته  و انرا موید به شواهدی می دانند :  
و كوتاه سخن انکه  احتمال دسیسه و جعل حدیث كه احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تایید مىكند ، وقعى و اعتبارى براى روایات مذكور باقى نمىگذارد ، و با در نظر گرفتن آن ، دیگر نه حجیت شرعى بر آن اخبار باقى مىماند ، و نه حجیت عقلانى ، حتى صحیح السندترین آنها هم از اعتبار ساقط مىگردد .زیرا حجیت سند ، معنایش این است كه رجال حدیث دروغ عمدى نمىگویند ، و اما اینكه فریب نمىخورند ، و در اصول روایتى آنان هم دست برده نمىشود ، ربطى به صحت سند ندارد . <ref>المیزان  ج 12ص- 114-115</ref>
و کوتاه سخن انکه  احتمال دسیسه و جعل حدیث که احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تایید مىکند ، وقعى و اعتبارى براى روایات مذکور باقى نمىگذارد ، و با در نظر گرفتن آن ، دیگر نه حجیت شرعى بر آن اخبار باقى مىماند ، و نه حجیت عقلانى ، حتى صحیح السندترین آنها هم از اعتبار ساقط مىگردد .زیرا حجیت سند ، معنایش این است که رجال حدیث دروغ عمدى نمىگویند ، و اما اینکه فریب نمىخورند ، و در اصول روایتى آنان هم دست برده نمىشود ، ربطى به صحت سند ندارد . <ref>المیزان  ج 12ص- 114-115</ref>




خط ۶۱۳: خط ۶۱۳:




مولف الاتقان  در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – می نویسد : بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند  نمی توان از این نوع  دانست  نظیر انکه ادعا شده است که ایه شریفه( ومما رزقناهم ینفقون ) و ( أنفقوا من ما رزقناكم ) با ایه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو ایه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که ایه دوم را می توان تفسیر ایه نخست قرار داد .  
مولف الاتقان  در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – می نویسد : بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند  نمی توان از این نوع  دانست  نظیر انکه ادعا شده است که ایه شریفه( ومما رزقناهم ینفقون ) و ( أنفقوا من ما رزقناکم ) با ایه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو ایه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که ایه دوم را می توان تفسیر ایه نخست قرار داد .  
ایشان در زمینه حکمت نوع سوم نسخ– نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم – به نقل از صاحب الفنون می نویسد : این امر بجهت ان است که میزان طاعت و تعبد مکلف نسبت به فرامین الهی مشخص گردد نظیر اقدام ابراهیم ع در ذبح فرزندش <ref>الاتقان ج 2ص 58-66.</ref>
ایشان در زمینه حکمت نوع سوم نسخ– نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم – به نقل از صاحب الفنون می نویسد : این امر بجهت ان است که میزان طاعت و تعبد مکلف نسبت به فرامین الهی مشخص گردد نظیر اقدام ابراهیم ع در ذبح فرزندش <ref>الاتقان ج 2ص 58-66.</ref>
   
   
خط ۶۲۱: خط ۶۲۱:




در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان ایه رجم را ( إذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزیز حكیم ) قرائت می کردیم.  الاتقان فی علوم القران ج 2ص 66   
در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان ایه رجم را ( إذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهما البتة نکالا من الله والله عزیز حکیم ) قرائت می کردیم.  الاتقان فی علوم القران ج 2ص 66   
سیوطی روایت دیگری را بعنوان ایه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است . الاتقان فی علوم القران ج 2ص 66-  این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است <ref>السنن الکبری ج 4ص 272-</ref>
سیوطی روایت دیگری را بعنوان ایه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است . الاتقان فی علوم القران ج 2ص 66-  این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است <ref>السنن الکبری ج 4ص 272-</ref>


خط ۶۳۱: خط ۶۳۱:
گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت - :
گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت - :
علامه در نقد و بررسی چنین  دیدگاهی می فرماید لازمه این دیدگاه  پذیرش وقوع تحریف در قران می باشد :  
علامه در نقد و بررسی چنین  دیدگاهی می فرماید لازمه این دیدگاه  پذیرش وقوع تحریف در قران می باشد :  
اهل سنت می گویند :  ....آیاتى بر اساس احادیث مرسل در سوره نساء در میان جمله « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى » و جمله « فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ » بوده و به اندازه یك ثلث قرآن یعنى بیش از دو هزار آیه مىشده و افتاده . و نیز آن آیاتى كه محدثین سنى  گفته‌اند از سوره برائت ساقط شده ، مانند « بسم اللَّه » آن و صدها آیه كه سوره مذكور را مساوى با سوره بقره مىكرده و اینكه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دویست آیه از آن ساقط شده. و یا آن آیاتى كه روایات مجعوله مذكور مىگوید منسوخ التلاوه شده است .  
اهل سنت می گویند :  ....آیاتى بر اساس احادیث مرسل در سوره نساء در میان جمله « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى » و جمله « فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ » بوده و به اندازه یک ثلث قرآن یعنى بیش از دو هزار آیه مىشده و افتاده . و نیز آن آیاتى که محدثین سنى  گفته‌اند از سوره برائت ساقط شده ، مانند « بسم اللَّه » آن و صدها آیه که سوره مذکور را مساوى با سوره بقره مىکرده و اینکه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دویست آیه از آن ساقط شده. و یا آن آیاتى که روایات مجعوله مذکور مىگوید منسوخ التلاوه شده است .  




ایشان ادامه می دهد :   
ایشان ادامه می دهد :   


جمعى از مفسرین اهل سنت هم براى دفاع از یك حدیث كه گفته « پاره اى از قرآن را خدا از یادها برد و تلاوتش را منسوخ كرد » پذیرفته‌اند ، سئوال این است که اینهمه ایات كجا رفته‌اند ؟ و چطور مفقود شده‌اند ، كه حتى یك نفر هم سراغ یكى از آن هزارها را نگرفته است ؟ ! .
جمعى از مفسرین اهل سنت هم براى دفاع از یک حدیث که گفته « پاره اى از قرآن را خدا از یادها برد و تلاوتش را منسوخ کرد » پذیرفته‌اند ، سئوال این است که اینهمه ایات کجا رفته‌اند ؟ و چطور مفقود شده‌اند ، که حتى یک نفر هم سراغ یکى از آن هزارها را نگرفته است ؟ ! .




و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید ، و بگویید خدا از یادها برده مىپرسیم از یاد بردن خدا چه معنا دارد ؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مىتواند باشد ؟ آیا نسخ تلاوت بخاطر این بوده كه عمل به آن آیات منسوخ شده ؟ پس چرا آیات منسوخه دیگرى كه هم اكنون در قرآن كریم است منسوخ التلاوه نشد ؟ و تا كنون در قرآن كریم باقى مانده ؟ ! مانند آیه صدقه و آیه نكاح زانیه و زانى ، و آیه عده ، و غیر آن ؟
و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید ، و بگویید خدا از یادها برده مىپرسیم از یاد بردن خدا چه معنا دارد ؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مىتواند باشد ؟ آیا نسخ تلاوت بخاطر این بوده که عمل به آن آیات منسوخ شده ؟ پس چرا آیات منسوخه دیگرى که هم اکنون در قرآن کریم است منسوخ التلاوه نشد ؟ و تا کنون در قرآن کریم باقى مانده ؟ ! مانند آیه صدقه و آیه نکاح زانیه و زانى ، و آیه عده ، و غیر آن ؟


و جالب اینجاست كه آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم مىكنند ، یكى آنها كه هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن ، و قسم دیگر آن آیاتى كه تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آیه رجم .
و جالب اینجاست که آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم مىکنند ، یکى آنها که هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن ، و قسم دیگر آن آیاتى که تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آیه رجم .




و یا بخاطر این بوده كه واجد صفات كلام خدایى نبوده و بدین جهت خداوند خط بطلان بر آنها كشیده ، و از یادهایشان برده است . اگر چنین بود پس در حقیقت جزو كلام خدا و كتاب عزیز كه « لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نبوده ، منزه از اختلاف نبود ، قول فصل و هادى به سوى حق و به سوى صراط مستقیم ، و معجزه اى كه بتوان با آن تحدى نمود و . . . نبوده . و كوتاه ، سخن بگو قرآن نبوده ، زیرا خداى تعالى قرآن را به صفاتى معرفى نموده است كه آن را نازل شده از لوح محفوظ ، و نیز آن را كتاب عزیزى خوانده كه در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قیام قیامت باطل در آن راه ندارد ، و آن را قول فصل ، هدایت ، نور ، فرقان میان حق و باطل ، معجزه و . . . نامیده است .
و یا بخاطر این بوده که واجد صفات کلام خدایى نبوده و بدین جهت خداوند خط بطلان بر آنها کشیده ، و از یادهایشان برده است . اگر چنین بود پس در حقیقت جزو کلام خدا و کتاب عزیز که « لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نبوده ، منزه از اختلاف نبود ، قول فصل و هادى به سوى حق و به سوى صراط مستقیم ، و معجزه اى که بتوان با آن تحدى نمود و . . . نبوده . و کوتاه ، سخن بگو قرآن نبوده ، زیرا خداى تعالى قرآن را به صفاتى معرفى نموده است که آن را نازل شده از لوح محفوظ ، و نیز آن را کتاب عزیزى خوانده که در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قیام قیامت باطل در آن راه ندارد ، و آن را قول فصل ، هدایت ، نور ، فرقان میان حق و باطل ، معجزه و . . . نامیده است .




آیا با چنین معرفى باز هم مىتوانیم بگوییم این آیاتى كه قرآن را معرفى مىكند مخصوص به پاره اى از قرآن بوده كه هم اكنون در دست ما است ، و تنها این باقیمانده از یادها نمىرود ، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمىشود ؟ آیا تنها این باقیمانده است كه قول فصل ، هدایت ، نور ، فرقان ، و معجزه جاودانه است ؟
آیا با چنین معرفى باز هم مىتوانیم بگوییم این آیاتى که قرآن را معرفى مىکند مخصوص به پاره اى از قرآن بوده که هم اکنون در دست ما است ، و تنها این باقیمانده از یادها نمىرود ، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمىشود ؟ آیا تنها این باقیمانده است که قول فصل ، هدایت ، نور ، فرقان ، و معجزه جاودانه است ؟




و یا مىگویید منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نیست ؟ چطور بطلان نیست ؟ مگر بطلان غیر از این است كه كلام ناقصى از اثر و خاصیت بیفتد و هیچ چیز نتواند آن را اصلاح نموده و براى ابد از كار بیفتد ؟ و آیا با اینكه براى ابد از كار افتاده باز هم ذكر و یاد آورنده خداست .
و یا مىگویید منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نیست ؟ چطور بطلان نیست ؟ مگر بطلان غیر از این است که کلام ناقصى از اثر و خاصیت بیفتد و هیچ چیز نتواند آن را اصلاح نموده و براى ابد از کار بیفتد ؟ و آیا با اینکه براى ابد از کار افتاده باز هم ذکر و یاد آورنده خداست .
پس حق همین است كه به خود جرأت داده براى رهایى از این همه اشتباه بگوییم روایاتى كه از طرق شیعه و سنى در تحریف و یا نسخ تلاوت رسیده بخاطر مخالفتش با كتاب خدا ، مردود است .  <ref>المیزان ج 12ص 117-116</ref>   
پس حق همین است که به خود جرأت داده براى رهایى از این همه اشتباه بگوییم روایاتى که از طرق شیعه و سنى در تحریف و یا نسخ تلاوت رسیده بخاطر مخالفتش با کتاب خدا ، مردود است .  <ref>المیزان ج 12ص 117-116</ref>   
.
.
نقد و بررسی مباحث مطرح  شده درالاتقان  :  
نقد و بررسی مباحث مطرح  شده درالاتقان  :  
خط ۶۹۱: خط ۶۹۱:


نقد علامه  به دلیل دوم  قائلین به تحریف – تعدد مصاحف -  
نقد علامه  به دلیل دوم  قائلین به تحریف – تعدد مصاحف -  
ایشان  در نقد دلیل مذکور می نویسد: ادعای مذکور، سخن خرافى بیش نیست ، بلكه مطلب به عكس است ، زیرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممكن مىداند ، نه اینكه موافقت آن دو را بعید و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا كه دلیل و قرینه اى باشد بر اینكه نوشته شده با واقعش موافق است آن را مىپذیرد و ما به جاى یك دلیل و یك قرینه دلیلهایى ارائه دادیم كه همه موافقت این قرآن را با واقعش اثبات مىكردند همان  
ایشان  در نقد دلیل مذکور می نویسد: ادعای مذکور، سخن خرافى بیش نیست ، بلکه مطلب به عکس است ، زیرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممکن مىداند ، نه اینکه موافقت آن دو را بعید و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا که دلیل و قرینه اى باشد بر اینکه نوشته شده با واقعش موافق است آن را مىپذیرد و ما به جاى یک دلیل و یک قرینه دلیلهایى ارائه دادیم که همه موافقت این قرآن را با واقعش اثبات مىکردند همان  


    
    
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش