۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قسم''' یا سوگند یکی از راه حلهای اثبات دعوی است که در روزگاران گذشته رواج داشت که در زبانهای اروپایی اوردال و در فارسی آزمایش ایزدی | '''قسم''' یا سوگند یکی از راه حلهای اثبات دعوی است که در روزگاران گذشته رواج داشت که در زبانهای اروپایی اوردال و در فارسی آزمایش ایزدی می گفتند. آزمایش ایزدی آنگاه به جای آورده میشد که دوطرف دعوی برای اثبات حقانیت خود، هیچگونه گواهی نداشتند، به ناچار به خداوند روی آورده از او خواستار بودند که درست را از نادرست بشناسند. در اینجا داوری با خداست، اوست که می تواند آنچه را که پوشیده و پنهان است هویدا کند. به ناچار باید دو طرف تن به آزمایش دهند، هر کدام که رستگار درآمد حق با اوست. | ||
آزمایش ایزدی در ایران باستان ایجاد شد. این عقیده از ایرانیان به مردم دیگر جهان رسیده است و در همه جای دنیا رواج پیدا کرده است. یکی از داوریها سوگند بود و در ادبیات فارسی از سوگند همین مفهوم اراده می شود. واژه سوگند در فارسی به جای قسم عربی آورده می شود. سوگند از این نظر در زمان قدیم اعتبار پیدا کرده بود که در آن زمان اقوامی مانند ایرانیان وجود داشتند که برای آنان مفهوم احترام به راستگویی و وفاداری نسبت به سنن باستانی، نقش اصلی را در زندگی اجتماعی بازی می کرد و مانند جستجوی آسایش مادی و معنوی در زندگی انسان امروز، شایان توجه بود. | آزمایش ایزدی در [[ایران]] باستان ایجاد شد. این عقیده از ایرانیان به مردم دیگر جهان رسیده است و در همه جای دنیا رواج پیدا کرده است. یکی از داوریها سوگند بود و در ادبیات فارسی از سوگند همین مفهوم اراده می شود. واژه سوگند در فارسی به جای قسم عربی آورده می شود. سوگند از این نظر در زمان قدیم اعتبار پیدا کرده بود که در آن زمان اقوامی مانند ایرانیان وجود داشتند که برای آنان مفهوم احترام به راستگویی و وفاداری نسبت به سنن باستانی، نقش اصلی را در زندگی اجتماعی بازی می کرد و مانند جستجوی آسایش مادی و معنوی در زندگی انسان امروز، شایان توجه بود. | ||
به این معنی وقتی که کسی با اتکا به اعتقادات مذهبی خویش، چیزی را بیان می کرد و خدا را به صحت گفتار خود گواه می گرفت، اظهارات او ارزش کاملاً خاصی پیدا می کرد و مورد احترام واقع می شد. سوگندی که او یاد می کرد ما نند دلیل معتبر بود. البته حقوق دانان اشخاص ساده لوحی نبودند و تنها با فقدان ادله به این گونه دلیل متوسل می شدند. احتمال سوگند دروغ هرگز نمی تواند به کلی رد شود، چه اشخاصی هستند که برای موفقیت در دعوی از دوزخ نیز ترس ندارند. سوگند آخرین وسیله اثبات دعوی بود. پیامیر اکرم (ص) در مراحل رسپدگی به پرونده های قضایی، مطابق ظاهر و برابر ادله ارائه شده توسط اصحاب دعوا عمل می نمود؛ حضرت به مناسبتی فرمود: انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان؛ همانا فقط با کمک دلیل و قسم در میانتان به دادرسی می پردازم. از همین رو، هرگاه بر کرسی قضاوت تکیه می زد و به داوری می پرداخت، مدعی را مکلف به اراثه دلیل و منکر را موظف به ادای قسم می نمود و می گفت: البینه علی المدعی و الیمین علی من ادعی علیه؛ بینه وظیفه مدعی و قسم تکلیفی است بر دوش مدعی علیه. | به این معنی وقتی که کسی با اتکا به اعتقادات مذهبی خویش، چیزی را بیان می کرد و [[خدا]] را به صحت گفتار خود گواه می گرفت، اظهارات او ارزش کاملاً خاصی پیدا می کرد و مورد احترام واقع می شد. سوگندی که او یاد می کرد ما نند دلیل معتبر بود. البته حقوق دانان اشخاص ساده لوحی نبودند و تنها با فقدان ادله به این گونه دلیل متوسل می شدند. احتمال سوگند دروغ هرگز نمی تواند به کلی رد شود، چه اشخاصی هستند که برای موفقیت در دعوی از دوزخ نیز ترس ندارند. سوگند آخرین وسیله اثبات دعوی بود. [[پیامیر اکرم]] (ص) در مراحل رسپدگی به پرونده های قضایی، مطابق ظاهر و برابر ادله ارائه شده توسط اصحاب دعوا عمل می نمود؛ حضرت به مناسبتی فرمود: انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان؛ همانا فقط با کمک دلیل و قسم در میانتان به دادرسی می پردازم. از همین رو، هرگاه بر کرسی قضاوت تکیه می زد و به داوری می پرداخت، مدعی را مکلف به اراثه دلیل و منکر را موظف به ادای قسم می نمود و می گفت: البینه علی المدعی و الیمین علی من ادعی علیه؛ بینه وظیفه مدعی و قسم تکلیفی است بر دوش مدعی علیه. | ||
امروز نیز انسان به سبب تصوری که کسی را فریب نمی دهد به آن قسمت از اظهارات رسمی خبود که مبتنی بر یک فرمول مقدسی (من به خداوند سوگند یاد می کنم…) می باشد، بیشتر از دیگر قسمتها ارزش قائل است. این امر اصولا باید پس از اعتقاد به برخی مفاهیم دینی انجام گیرد. | امروز نیز انسان به سبب تصوری که کسی را فریب نمی دهد به آن قسمت از اظهارات رسمی خبود که مبتنی بر یک فرمول مقدسی (من به خداوند سوگند یاد می کنم…) می باشد، بیشتر از دیگر قسمتها ارزش قائل است. این امر اصولا باید پس از اعتقاد به برخی مفاهیم دینی انجام گیرد. | ||
قسم یا سوگند، پنجمین دلیل اثبات دعواست که در قانون مدنی پیش بینی گردیده است. همچنین در مبحث هفتم از فصل نهم قانون آیین دادرسی مدنی به سوگند اختصاص دارد. | قسم یا سوگند، پنجمین دلیل اثبات دعواست که در [[قانون مدنی]] پیش بینی گردیده است. همچنین در مبحث هفتم از فصل نهم قانون آیین دادرسی مدنی به سوگند اختصاص دارد. | ||
قسم و سوگند عبارت از این است که: شخص با یاد خدا خبر از وجود و یا سقوط حقی به نفع خود و به زیان طرف مقابل بدهد و یا سوگند عبارت از اعلام اراده ای است که به موجب آن شخص خدا را شاهد صداقت خود در اظهار و یا ادعای خود مبنی بر وجود حقی علیه دیگری و یا سقوط حق می گیرد.<ref>[https://www.abdilawyer.com/%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%82%D8%B3%D9%85_%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%813264/ سایت موسسه حقوقی علی عبدی]</ref> | قسم و سوگند عبارت از این است که: شخص با یاد خدا خبر از وجود و یا سقوط حقی به نفع خود و به زیان طرف مقابل بدهد و یا سوگند عبارت از اعلام اراده ای است که به موجب آن شخص خدا را شاهد صداقت خود در اظهار و یا ادعای خود مبنی بر وجود حقی علیه دیگری و یا سقوط حق می گیرد.<ref>[https://www.abdilawyer.com/%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%82%D8%B3%D9%85_%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%813264/ سایت موسسه حقوقی علی عبدی]</ref> | ||
=پیشینه دینی قسم= | =پیشینه دینی قسم= | ||
فقهای شیعه در کتابهای فقهی مانند توضیح المسائل اقسام، شرایط و احکام «سوگند» را بیان کردهاند.<ref>رساله توضیح المسائل مراجع، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۸۰۹؛ خویی، توضیح المسائل، ۱۴۲۲ق، ص۴۸۶.</ref> همچنین در کتابهای روایی، در باب أیمان از سوگند بحث شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷،ص ۴۳۹؛ شیخ صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۴۰۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۶۱.</ref> | فقهای شیعه در کتابهای فقهی مانند [[توضیح المسائل]] اقسام، شرایط و احکام «سوگند» را بیان کردهاند.<ref>رساله توضیح المسائل مراجع، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۸۰۹؛ خویی، توضیح المسائل، ۱۴۲۲ق، ص۴۸۶.</ref> همچنین در کتابهای روایی، در باب أیمان از سوگند بحث شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷،ص ۴۳۹؛ شیخ صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۴۰۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۶۱.</ref> | ||
در قرآن و روایات، قسم خوردن در امور شخصی به خداوند و به غیر خداوند مانند قسم به | در قرآن و روایات، قسم خوردن در امور شخصی به خداوند و به غیر خداوند مانند قسم به [[قرآن]]، پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، نهی شده است؛ اما اگر جنبه شرک نداشته و یا برای امور تربیتی، هدایت، دفع ظلم و تعظیم امور مقدس باشد، مشکلی ندارد.<ref> سبحانی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۳.</ref> چنانچه نمونههای گوناگونی از سوگند در قرآن و کلام معصومین(ع) دیده میشود.<ref>سبحانی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۳.</ref> خداوند در قرآن به جان پیامبر، روز قیامت، جان و روح انسان، فرشتگان و همچنین موجودات با عظمتی مانند خورشید، ماه، شب و روز، شفق، صبحگاهان، مکه، انجیل، زیتون و مانند آن سوگند یاد کرده است.<ref>مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۸.</ref> به گزارش برخی قسم در قرآن ۹۳ بار ذکر شده است.<ref>مکارم شیرازی، سوگندهای پربار قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۷.</ref> | ||
شیطان جزو نخستین کسانی بود که سوگند به فریفتن انسان خورد.<ref>خرقانی، «در آمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.</ref> همچنین طبق آیه۲۱ سوره اعراف، شیطان برای اثبات خیرخواهی خود برای حضرت آدم و حوا قسم دروغ خورد.<ref>خرقانی، «در آمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.</ref> حضرت ابراهیم(ع) نیز در خطاب به بتپرستان برای شکستن بتها بدست خود، سوگند یاد کرده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۱.</ref> قسم خوردن در فرهنگها، ادیان، جوامع غربی و ایران باستان نیز رایج بوده است.<ref> امین، «سوگند در اسلام و ایران»، ص۱۰۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۰۱؛ دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۴ش، ص۵۰.</ref> | شیطان جزو نخستین کسانی بود که سوگند به فریفتن انسان خورد.<ref>خرقانی، «در آمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.</ref> همچنین طبق آیه۲۱ سوره اعراف، شیطان برای اثبات خیرخواهی خود برای حضرت آدم و حوا قسم دروغ خورد.<ref>خرقانی، «در آمدی بر سوگندهای قرآنی»، ص۴۰.</ref> حضرت ابراهیم(ع) نیز در خطاب به بتپرستان برای شکستن بتها بدست خود، سوگند یاد کرده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۱.</ref> قسم خوردن در فرهنگها، ادیان، جوامع غربی و ایران باستان نیز رایج بوده است.<ref> امین، «سوگند در اسلام و ایران»، ص۱۰۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۱و۲۹۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۰۱؛ دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۴ش، ص۵۰.</ref> |