پرش به محتوا

تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
* روایاتى که اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفى کرده و همان را نماز وسطاى سفارش شده در قرآن مى داند.10  
* روایاتى که اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفى کرده و همان را نماز وسطاى سفارش شده در قرآن مى داند.10  


* در برخى از این روایات، به جاى نماز ظهر، نماز جمعه (که به جاى نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه مى شود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخى موارد معتبرند.11
* در برخى از این روایات، به جاى نماز ظهر، نماز جمعه (که به جاى نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه مى شود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخى موارد معتبرند.11   فرزندم! براى نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگى است. این نماز اولین نمازى است که بر آقاى ما رسول خدا(صلى الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطى همین است... .12
فرزندم! براى نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگى است. این نماز اولین نمازى است که بر آقاى ما رسول خدا(صلى الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطى همین است... .12


* یعقوبى نیز این نکته را که نماز وسطى ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.13
* یعقوبى نیز این نکته را که نماز وسطى ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.13
خط ۱۹۱: خط ۱۹۰:


=پانویس=
=پانویس=
2. حضرت ابراهیم در مناجات با خداوند چنین مى گوید: «رب اجعلنى مقیم الصلاة و من ذریّتى» (ابراهیم،40) و خداى متعال خطاب به او مى فرماید: «وطهّر بیتى للطائفین و القائمین و الرکّع السجود» (حج،26) و درباره اسماعیل صادق الوعد مى فرماید: «و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة» (مریم، 55) و خداوند به موسى فرمود: «أقم الصلاة لذکرى» (طه،14) و فرشتگان او به حضرت زکریا در حال نماز بشارت دادند: «فنادته الملائکة و هو قائم یصلى فى المحراب» (آل عمران،39) و عیسى(علیه السلام)را به نماز و... سفارش فرمود: «و أوصانى بالصلاة و الزکاة ما دمت حیاً» (مریم،31) و قوم شعیب به ایشان گفتند: «أصلاتک تأمرک ان نترک ما یعبد آبائنا أو أن نفعل فى أموالنا ما نشاء» و لقمان خطاب به فرزندش مى گوید: «یا بنىّ أقم الصلاة» (لقمان،17) و کسانى (از امت هاى گذشته) را که نماز را ضایع کردند به شدّت نکوهش مى کند: «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات» (مریم،59).
 
3. احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شده اند، اگر چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابى العلاء نیز عبارت هایى وجود دارد که آیت اللّه خویى از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده اند. براى توضیح بیش تر به ترتیب ر.ک: ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.
3. احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شده اند، اگر چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابى العلاء نیز عبارت هایى وجود دارد که آیت اللّه خویى از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده اند. براى توضیح بیش تر به ترتیب ر.ک: ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.
4. على حسینى استرآبادى، تأویل الآیات، ج2، ص819.
4. على حسینى استرآبادى، تأویل الآیات، ج2، ص819.
5. محمد صدوق، الأمالى، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد بخارى، صحیح البخارى، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.
5. محمد صدوق، الأمالى، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد بخارى، صحیح البخارى، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.
6. این بخش با عبارت «جزى اللّه موسى عن هذة الامة» نیز آمده و در برخى از آن ها چنین دعایى از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزى اللّه موسى بن عمران عن امتى خیراً» (ر.ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و على قمى، تفسیر القمى، ج2، ص12 و قاضى نعمان تمیمى مغربى، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).
6. این بخش با عبارت «جزى اللّه موسى عن هذة الامة» نیز آمده و در برخى از آن ها چنین دعایى از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزى اللّه موسى بن عمران عن امتى خیراً» (ر.ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و على قمى، تفسیر القمى، ج2، ص12 و قاضى نعمان تمیمى مغربى، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).
7. علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(علیه السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).
7. علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(علیه السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).
8. «وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(علیه السلام) فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیه السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالى، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على. این سند، مجهول است.
8. «وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(علیه السلام) فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیه السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالى، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على. این سند، مجهول است.
9. کلینى، الکافى، ج 3، ص 487. على بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن على بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلى، عن عبد الله بن سلیمان العامرى، عن أبى جعفر(علیه السلام) این سند، مجهول و مرسله است.
9. کلینى، الکافى، ج 3، ص 487. على بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن على بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلى، عن عبد الله بن سلیمان العامرى، عن أبى جعفر(علیه السلام) این سند، مجهول و مرسله است.
10. «حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).
10. «حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).
11. در این باره ر.ک: کلینى، الکافى، ج 8، ص 339. اگر چه علامه مجلسى سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسى، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولى نمى توان آن را بى اعتبار دانست، زیرا برخى رجالیان، مانند مرحوم مامقانى، سعید را توثیق کرده اند. مامقانى، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (براى مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر.ک: على اکبربابایى، مکاتب تفسیرى، ص 217 ـ 221. هم چنین براى دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر.ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسى سند بعضى از این روایات را صحیح دانسته است. ر.ک: مجلسى، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).
11. در این باره ر.ک: کلینى، الکافى، ج 8، ص 339. اگر چه علامه مجلسى سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسى، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولى نمى توان آن را بى اعتبار دانست، زیرا برخى رجالیان، مانند مرحوم مامقانى، سعید را توثیق کرده اند. مامقانى، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (براى مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر.ک: على اکبربابایى، مکاتب تفسیرى، ص 217 ـ 221. هم چنین براى دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر.ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسى سند بعضى از این روایات را صحیح دانسته است. ر.ک: مجلسى، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).
12. مجلسى. بحارالانوار. ج 79، ص290.
12. مجلسى. بحارالانوار. ج 79، ص290.
13. یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.
13. یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.
14. سید ابن طاووس حسنى، فلاح السائل، ص 93.
14. سید ابن طاووس حسنى، فلاح السائل، ص 93.
15. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 3، ص 145. ابن کثیر هم چنین مى گوید: «قال البیهقى: وقد ذهب الحسن البصرى إلى أن صلاة الحضر أول ما فرضت أربعاً کما ذکره مرسلا من صلاته علیه السلام صبیحة الاسراء الظهر أربعاً، والعصر أربعاً والمغرب ثلاثاً یجهر فى الأولیین ، والعشاء أربعاً یجهر فى الأولیین و الصبح رکعتین یجهر فیهما». (ر.ک: همان، ص146). این روایت اگرچه بر خلاف روایات زیادى است که وجوب اولیه نماز را دو رکعتى مى داند، اما نکته قابل استناد در آن مبدأ زمانى وجوب نمازهاى واجب است که با دیگر روایات هماهنگ است.
15. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 3، ص 145. ابن کثیر هم چنین مى گوید: «قال البیهقى: وقد ذهب الحسن البصرى إلى أن صلاة الحضر أول ما فرضت أربعاً کما ذکره مرسلا من صلاته علیه السلام صبیحة الاسراء الظهر أربعاً، والعصر أربعاً والمغرب ثلاثاً یجهر فى الأولیین ، والعشاء أربعاً یجهر فى الأولیین و الصبح رکعتین یجهر فیهما». (ر.ک: همان، ص146). این روایت اگرچه بر خلاف روایات زیادى است که وجوب اولیه نماز را دو رکعتى مى داند، اما نکته قابل استناد در آن مبدأ زمانى وجوب نمازهاى واجب است که با دیگر روایات هماهنگ است.
16. احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.
16. احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.
17. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج1، ص100. مقصود حضرت آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سالیانى پیش از بعثت و پس از آن، در میان مردان، پیروى جز ایشان نداشته اند و با توجه به روایات دیگر به احتمال قوى عدد هفت در این جا نماد کثرت، یعنى مدت زیاد است.
17. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج1، ص100. مقصود حضرت آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سالیانى پیش از بعثت و پس از آن، در میان مردان، پیروى جز ایشان نداشته اند و با توجه به روایات دیگر به احتمال قوى عدد هفت در این جا نماد کثرت، یعنى مدت زیاد است.
18. جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیره النبى الأعظم، ج2، ص320.
18. جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیره النبى الأعظم، ج2، ص320.
19. با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیت المقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوى مسجد الاقصى نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار مى داد، به سمت مسجد الاقصى (در شمال) نیز قرار مى گرفت.
19. با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیت المقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوى مسجد الاقصى نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار مى داد، به سمت مسجد الاقصى (در شمال) نیز قرار مى گرفت.
20. ر.ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص 59; محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.
20. ر.ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، ص 59; محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.
21. سوره مدثر، آیه 43.
21. سوره مدثر، آیه 43.
22. سوره مزمل، آیه1و2.
22. سوره مزمل، آیه1و2.
23. یعنى پیامبر پیش از آن با نماز آشنا بوده و اینک به نماز در شب فرمان یافته است یا مسلمانان با نماز آشنا بودند و اینک براى ترغیب بیشتر به آن، واقعیت هایى از تأثیر ترک نماز در زندگى اخروى مطرح شده است. هم چنین مخاطبان قرآن هنگام نزول آیه دهم علق مى دانستند که مقصود از نماز چیست و نمازگزار پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که در برابر کعبه مى ایستد و ابوجهل او را تهدید به مرگ کرده است.
23. یعنى پیامبر پیش از آن با نماز آشنا بوده و اینک به نماز در شب فرمان یافته است یا مسلمانان با نماز آشنا بودند و اینک براى ترغیب بیشتر به آن، واقعیت هایى از تأثیر ترک نماز در زندگى اخروى مطرح شده است. هم چنین مخاطبان قرآن هنگام نزول آیه دهم علق مى دانستند که مقصود از نماز چیست و نمازگزار پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که در برابر کعبه مى ایستد و ابوجهل او را تهدید به مرگ کرده است.
24. طباطبایى، المیزان، ج2، ص21 و ج20، ص325.
24. طباطبایى، المیزان، ج2، ص21 و ج20، ص325.
25. تنها دیدگاه مخالف در این باب از حسن بصرى است که شأن نزول آیه را درباره بازداشتن امیة بن خلف از نمازگزاردن سلمان فارسى (رض) دانسته است، اما با توجه به قطعى بودن نزول سوره علق در اوائل بعثت پیامبر در مکه، و اسلام آوردن سلمان فارسى (رض) در سال اول هجرى در مدینه، سخن او به کلى ناصواب بوده و کسى از آن دفاع نکرده است. (براى نمونه ر.ک: طبرى، جامع البیان عن تأویل آى القرآن، ج30، ص 321 ـ 322 و احمد قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج20، ص124). ابوحیان در البحر المحیط از ابن عطیه نقل کرده که هیچ یک از مفسران در این اختلافى ندارند که ابوجهل بازدازنده از نماز، و بنده نمازگزار نیز حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)بوده است (ر.ک: ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ذیل آیه 10 علق). فخر رازى و آلوسى نیز دیدگاه حسن بصرى را که مقصود از ناهى را امیة بن خلف و نمازگزار را سلمان فارسى دانسته نقد کرده اند (براى توضیح بیشتر ر.ک: محمد رازى، التفسیر الکبیر و محمود آلوسى، روح المعانى، ذیل آیه 10 علق).
25. تنها دیدگاه مخالف در این باب از حسن بصرى است که شأن نزول آیه را درباره بازداشتن امیة بن خلف از نمازگزاردن سلمان فارسى (رض) دانسته است، اما با توجه به قطعى بودن نزول سوره علق در اوائل بعثت پیامبر در مکه، و اسلام آوردن سلمان فارسى (رض) در سال اول هجرى در مدینه، سخن او به کلى ناصواب بوده و کسى از آن دفاع نکرده است. (براى نمونه ر.ک: طبرى، جامع البیان عن تأویل آى القرآن، ج30، ص 321 ـ 322 و احمد قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج20، ص124). ابوحیان در البحر المحیط از ابن عطیه نقل کرده که هیچ یک از مفسران در این اختلافى ندارند که ابوجهل بازدازنده از نماز، و بنده نمازگزار نیز حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)بوده است (ر.ک: ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ذیل آیه 10 علق). فخر رازى و آلوسى نیز دیدگاه حسن بصرى را که مقصود از ناهى را امیة بن خلف و نمازگزار را سلمان فارسى دانسته نقد کرده اند (براى توضیح بیشتر ر.ک: محمد رازى، التفسیر الکبیر و محمود آلوسى، روح المعانى، ذیل آیه 10 علق).
26. سیوطى، الاتقان، نوع اول. نیز براى آگاهى بیشتر ر.ک: تفاسیر مختلف فریقین، ذیل آیه 10 علق.
26. سیوطى، الاتقان، نوع اول. نیز براى آگاهى بیشتر ر.ک: تفاسیر مختلف فریقین، ذیل آیه 10 علق.
27. طباطبایى، المیزان، ج2، ص21.
27. طباطبایى، المیزان، ج2، ص21.
28. ر.ک: طباطبایى، همان و سیوطى، الاتقان، نوع اول.
28. ر.ک: طباطبایى، همان و سیوطى، الاتقان، نوع اول.
29. از جمله پایانى سوره که مى فرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم مى شود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهى ابوجهل با فرمان به یکى از بارزترین اجزاى آن، یعنى سجده صورت گرفته است.
29. از جمله پایانى سوره که مى فرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم مى شود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهى ابوجهل با فرمان به یکى از بارزترین اجزاى آن، یعنى سجده صورت گرفته است.
30. اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.
30. اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.
31. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 ـ 534.
31. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 ـ 534.
32. احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.
32. احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.
33. قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.
33. قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.
34. عبدالرحمان سیوطى، الدرالمنثور، ج 4، ص 153 و على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 1، ص 22 و 365.
34. عبدالرحمان سیوطى، الدرالمنثور، ج 4، ص 153 و على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 1، ص 22 و 365.
35. براى توضیح بیش تر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 به بعد و جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیرة النبى الأعظم، ج3، ص10 به بعد.
35. براى توضیح بیش تر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 به بعد و جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیرة النبى الأعظم، ج3، ص10 به بعد.
36. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160 .
36. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160 .
37. طبرسى، فضل، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 102.
37. طبرسى، فضل، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 102.
38. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.
38. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.
39. على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.
39. على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.
40. محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.
40. محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.
41. ر.ک: عبد الرحمن سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، نوع اول.
41. ر.ک: عبد الرحمن سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، نوع اول.
42. اگرچه قرطبى با پذیرش روایات اسباب نزول، بخشى از آیات سوره یا کل آن را درباره ابوجهل مى داند و یکى از دو نتیجه زیر را بر آن مترتب نموده است: یکى، متأخر نازل شدن سوره علق از دیگر سوره هاى نازل شده در ابتداى بعثت، و دیگرى متأخر نازل شدن بخش آخر همین سوره. او این گونه ترکیب براى سوره علق را فرمان خدا مى داند و آن را با مستثنا بودن برخى آیات، در سوره هاى دیگر قیاس نموده است، مانند آیه 281 سوره بقره که بعدها به فرمان پیامبر به این سوره ملحق شد; اما سخن وى دو اشکال عمده دارد: یکى، آن که شاهدى از قرآن و یا روایات و تاریخ بر متأخر بودن نزول سوره علق از دیگر سوره ها نداریم، و دیگر آن که قیاس آن با دیگر موارد بیان شده در روایات مع الفارق است، زیرا در آن موارد، شاهد روایى بر آن داریم، اما در این جا چنین شاهدى نداریم. نکته قابل تذکر این که آیه آخر سوره مزمّل را برخى چند ماه و برخى ده سال پس از نزول اصل سوره دانسته اند، و برخى نیز آن را مدنى مى دانند، و همین دیدگاه اخیر درست است، زیرا در این آیه، سخن از زکات و جهاد آمده و این دو در مدینه واجب شده است.
42. اگرچه قرطبى با پذیرش روایات اسباب نزول، بخشى از آیات سوره یا کل آن را درباره ابوجهل مى داند و یکى از دو نتیجه زیر را بر آن مترتب نموده است: یکى، متأخر نازل شدن سوره علق از دیگر سوره هاى نازل شده در ابتداى بعثت، و دیگرى متأخر نازل شدن بخش آخر همین سوره. او این گونه ترکیب براى سوره علق را فرمان خدا مى داند و آن را با مستثنا بودن برخى آیات، در سوره هاى دیگر قیاس نموده است، مانند آیه 281 سوره بقره که بعدها به فرمان پیامبر به این سوره ملحق شد; اما سخن وى دو اشکال عمده دارد: یکى، آن که شاهدى از قرآن و یا روایات و تاریخ بر متأخر بودن نزول سوره علق از دیگر سوره ها نداریم، و دیگر آن که قیاس آن با دیگر موارد بیان شده در روایات مع الفارق است، زیرا در آن موارد، شاهد روایى بر آن داریم، اما در این جا چنین شاهدى نداریم. نکته قابل تذکر این که آیه آخر سوره مزمّل را برخى چند ماه و برخى ده سال پس از نزول اصل سوره دانسته اند، و برخى نیز آن را مدنى مى دانند، و همین دیدگاه اخیر درست است، زیرا در این آیه، سخن از زکات و جهاد آمده و این دو در مدینه واجب شده است.
43. براى مطالعه در باب ترتیب نزول سوره ها ر.ک: عبد الرحمن سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، نوع اول.
43. براى مطالعه در باب ترتیب نزول سوره ها ر.ک: عبد الرحمن سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، نوع اول.
44. محمود آلوسى، روح المعانى، جزء 30، ص183.
44. محمود آلوسى، روح المعانى، جزء 30، ص183.
45. محمد باقر مجلسى، همان، ج18، ص277. ایشان براى اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جاى خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتى که پیامبر را امى دانسته و توانایى بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهى به کتاب هاى پیشینیان، اعم از آسمانى و غیر آن را از ایشان نفى کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهى شد.
45. محمد باقر مجلسى، همان، ج18، ص277. ایشان براى اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جاى خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتى که پیامبر را امى دانسته و توانایى بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهى به کتاب هاى پیشینیان، اعم از آسمانى و غیر آن را از ایشان نفى کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهى شد.