پرش به محتوا

واصلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «واصلیه، از فرق متقدم معتزلی است که به پیروان ابوحذیفه واصل بن عطا، معروف به ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
تظاهرات و نیز تراوشات اعتقادی و فکری واصل بن عطا و یارانش و به طور کل معتزلیان، بر پایه عدل نهاده شده است، زیرا همه مذاهب در فهم توحید هیچ گونه تشکیکی را به خود راه نمی دهند، اما عدل و ملازمات آن، تابلو اختصاسی تفکر معتزله است. و بر همین اساس به عدلیه معروف شده اند. <ref>با اقتباس از ابن مرتضی، احمد بن یحیی، کتاب طبقات المعتزله، ص۲.</ref>واصل بن عطا می گوید که اعتقاد به عدالت خداوند متعال و نفی ظلم از او، از اصول و پایه‌های عدل در عقیده اسلامی است که لوازم خاص خود را می‌طلبد. از لوازم این عقیده، آزادی اراده و اختیار انسان است. بدین معنا که انسان خالق افعال و اعمال خود است. به همین دلیل انسان ها مستحق عقاب و یا ثواب می‌شوند. به عقیده وی اگر مسئله عدل را نپذیریم، پس باید خداوند را خالق همه افعال از جمله افعال انسان ها بدانیم و لازمه این سخن آن است که اگر فعل شر و گناهی از ما سر زد، باید بگوییم که خداوند خالق آن افعال بوده است.این نتیجه تفکر جبر گرایانه است. <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۵.</ref>
تظاهرات و نیز تراوشات اعتقادی و فکری واصل بن عطا و یارانش و به طور کل معتزلیان، بر پایه عدل نهاده شده است، زیرا همه مذاهب در فهم توحید هیچ گونه تشکیکی را به خود راه نمی دهند، اما عدل و ملازمات آن، تابلو اختصاسی تفکر معتزله است. و بر همین اساس به عدلیه معروف شده اند. <ref>با اقتباس از ابن مرتضی، احمد بن یحیی، کتاب طبقات المعتزله، ص۲.</ref>واصل بن عطا می گوید که اعتقاد به عدالت خداوند متعال و نفی ظلم از او، از اصول و پایه‌های عدل در عقیده اسلامی است که لوازم خاص خود را می‌طلبد. از لوازم این عقیده، آزادی اراده و اختیار انسان است. بدین معنا که انسان خالق افعال و اعمال خود است. به همین دلیل انسان ها مستحق عقاب و یا ثواب می‌شوند. به عقیده وی اگر مسئله عدل را نپذیریم، پس باید خداوند را خالق همه افعال از جمله افعال انسان ها بدانیم و لازمه این سخن آن است که اگر فعل شر و گناهی از ما سر زد، باید بگوییم که خداوند خالق آن افعال بوده است.این نتیجه تفکر جبر گرایانه است. <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۴۵.</ref>


===منزلة بین منزلتین===
===منزلة بین المنزلتین===
این اصل از اصول معروف واصل بن عطا و پیروانش می باشد. پیشینه این اصل به این موضوع باز می گردد که خوارج بر اساس اعتقادات خویش مرتکب گناه کبیره را کافر و مشرک می خواندند <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۲۲.</ref> مرجئه معتقد بودند که ایمان از عمل جدا است. بنا بر این، ارتکاب گناه کبیره به ایمان کاری ندارد.<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۶۲.</ref>     
این اصل از اصول معروف واصل بن عطا و پیروانش می باشد. پیشینه این اصل به این موضوع باز می گردد که خوارج بر اساس اعتقادات خویش مرتکب گناه کبیره را کافر و مشرک می خواندند <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۲۲.</ref> مرجئه معتقد بودند که ایمان از عمل جدا است. بنا بر این، ارتکاب گناه کبیره به ایمان کاری ندارد.<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۶۲.</ref>     
اما واصل بن عطا به عنوان بنیانگذار مکتب کلامی معتزله، نظریه دیگری را مطرح کرد. معتقد بود که ایمان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها است و آن اعتقاد قلبی همراه با اقرار زبانی و عمل در ارکان و جوارح است. از طرف دیگر می گفت که بین اعتقاد از یک سو و ایمان و عمل از سوی دیگر تلازم وجود دارد. از این رو نمی‌توان به صرف این که کسی گناه کبیره انجام داده است، اما در قلبش ایمان دارد و اقرار هم می‌کند، چنین شخص کافر یا مومن باشد بلکه از نگاه واصل این شخص فاسق است. <ref>طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل، بیروت، نشر دارد الاضواء، سال 1985 میلادی، ص۴۰۳</ref> <ref>قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۸۶_ ۸۷.</ref>
اما واصل بن عطا به عنوان بنیانگذار مکتب کلامی معتزله، نظریه دیگری را مطرح کرد. معتقد بود که ایمان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها است و آن اعتقاد قلبی همراه با اقرار زبانی و عمل در ارکان و جوارح است. از طرف دیگر می گفت که بین اعتقاد از یک سو و ایمان و عمل از سوی دیگر تلازم وجود دارد. از این رو نمی‌توان به صرف این که کسی گناه کبیره انجام داده است، اما در قلبش ایمان دارد و اقرار هم می‌کند، چنین شخص کافر یا مومن باشد بلکه از نگاه واصل این شخص فاسق است. <ref>طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل، بیروت، نشر دارد الاضواء، سال 1985 میلادی، ص۴۰۳</ref> <ref>قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۸۶_ ۸۷.</ref>
confirmed
۵٬۹۰۷

ویرایش