پرش به محتوا

عبیدالله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۷: خط ۸۷:
عبیدالله برای جلوگیری از ورود امام به کوفه، تمامی‌ راه‌های منتهی به کوفه را مسدود کرد <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌3، ص 169</ref> و [[حر بن یزید]] را به سرپرستی سپاهی برای جلوگیری از ورود امام حسین (ع) به کوفه اعزام کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 394</ref> حر بن یزید سپاه امام را متوقف کرد و مدتی امام را از حرکت نگاه داشت تا این‌که سپاه دوم امویان به فرماندهی [[عمر بن سعد]] و به دستور عبیدالله بن زیاد به راه افتاد و سپاه امام حسین (ع) را در کربلا محاصره نمود. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 392</ref>
عبیدالله برای جلوگیری از ورود امام به کوفه، تمامی‌ راه‌های منتهی به کوفه را مسدود کرد <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌3، ص 169</ref> و [[حر بن یزید]] را به سرپرستی سپاهی برای جلوگیری از ورود امام حسین (ع) به کوفه اعزام کرد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 394</ref> حر بن یزید سپاه امام را متوقف کرد و مدتی امام را از حرکت نگاه داشت تا این‌که سپاه دوم امویان به فرماندهی [[عمر بن سعد]] و به دستور عبیدالله بن زیاد به راه افتاد و سپاه امام حسین (ع) را در کربلا محاصره نمود. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 392</ref>


 
=توهین به سر [[امام حسین(ع)]]=
=توهین به سر امام حسین(ع)=


از جمله وقایع کوفه در این هنگام، بردن سر مطهّر امام حسین(ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لب‌ها و دندان‌های امام حسین(ع) نواخت و بی‌احترامی کرد. [[زید بن ارقم]] از [[اصحاب پیامبر(ص)]] در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار.
از جمله وقایع کوفه در این هنگام، بردن سر مطهّر امام حسین(ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لب‌ها و دندان‌های امام حسین(ع) نواخت و بی‌احترامی کرد. [[زید بن ارقم]] از [[اصحاب پیامبر(ص)]] در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار.


به خدا [[قسم]] بارها دیده‌ام که [[پیامبر(ص)]] لبان خویش را بر آنها می‌نهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه می‌گریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمی‌دانستم که عقلت زایل شده، گردنت را می‌زدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد. <ref> مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴ و ۱۱۵</ref>
به خدا [[قسم]] بارها دیده‌ام که [[پیامبر(ص)]] لبان خویش را بر آنها می‌نهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه می‌گریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمی‌دانستم که عقلت زایل شده، گردنت را می‌زدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد. <ref> مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۴ و ۱۱۵</ref>
=مجادله با [[حضرت زینب(س)]]=
پس از ورود اسیران [[کربلا]] به کوفه، آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع، حضرت زینب(س) با جامه های کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند، در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود، گفت: «زینب، دختر [[علی ابن ابی طالب]] است.» ابن زیاد گویا از بی‌اعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»
حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامی داشت، از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا می‌گردد و آن که بدکار است دروغ می‌گوید و او ما نیستیم.»
ابن زیاد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟»
حضرت زینب گفت: «از خدا جز نیکویی و خوبی ندیدم. خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند و خدا به زودی آنان و تو را کنار هم گرد می‌آورد تا در پیشگاه او محاکمه شوید. آن گاه خواهی دید که عاقبت و رستگاری از آن کیست؟‌ای پسر مرجانه مادرت به عزایت بنشیند!»
ابن زیاد خشمگین شد و گفته‌اند که قصد کشتن زینب را کرد که با وساطت [[عمرو بن حُرَیث]] منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با کشته شدن برادر سرکش و دیگر شورشیان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشید.»
حضرت زینب گفت: «به خدا قسم که بزرگ مرا کشتی، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ریشه‌ام را از بن برکندی. اگر شفای دل تو در اینها است، پس [[شفا]] یافته ای.»
ابن زیاد گفت: «او نیز چون پدرش قافیه به هم می‌بافد و مثل او به سجع سخن می‌گوید.» <ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۵ و ۱۱۶</ref>


=هلاکت عبیدالله بن زیاد=
=هلاکت عبیدالله بن زیاد=
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۰۴

ویرایش