confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
هاشميه پيروان ابو هاشم عبد الله بن محمد حنفيه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان [[عباس بن عبد المطلب]] می دانستند و مدعى بودند كه | هاشميه پيروان ابو هاشم عبد الله بن محمد حنفيه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان [[عباس بن عبد المطلب]] می دانستند و مدعى بودند كه امام، به همه امور عالم است و كسى كه [[امام]] را نشناسد، مانند كسى است كه [[خدا]] را نشناخته است. | ||
==شرح حال== | ==شرح حال== | ||
ابوهاشم عبدالله بن محمد بن علی بن ابیطالب هاشمی، یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر [[مروانیان]] است. مادرش امولد و کنیزی به نام نائله بود.<ref>بغدادی محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.</ref> وی سیدی شریف، عالمی شجاع، <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> راوی احادیث <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸</ref> <ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲</ref>و ثقهای جلیلالقدر<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.</ref>بود. از او با عنوان صاحب الشیعه، <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸</ref> صاحب المعتزله <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.</ref> و امام الکیسانیه<ref>ابنعنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.</ref> و نیز «عبدالله الاکبر» یاد میکنند.ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.</ref> | |||
ابنعبدالبر میگوید «ابوهاشم به تمام مذاهب و مکاتب آشنا و به فنون علم و حدیث عالم بود.»<ref>ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶</ref>او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم میفرستاد تا از [[بنیامیه]] فاصله بگیرند و به [[بنیهاشم]] متمایل و علاقهمند کنند. پیروان عبدالله هاشمی به «هاشمیه» معروف اند.هاشمیه شعبهای از [[کیسانیه]]است. | |||
ابنعبدالبر میگوید | |||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
هاشمیه معتقدند که براى هر ظاهرى باطنى و براى هر شخصى روحى و براى هر تنزيلى تأويلى و براى هر مثالى از آن عالم در اين جهان حقيقتى است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع می باشد.آن علوم را | هاشمیه معتقدند که ابو هاشم عبد الله ابن محمد نمرده است. می گویند که براى هر ظاهرى باطنى و براى هر شخصى روحى و براى هر تنزيلى تأويلى و براى هر مثالى از آن عالم در اين جهان حقيقتى است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع می باشد.آن علوم را [[حضرت على (ع)]] كشف کرده و باور دارند که پس از حضرت، به فرزندش محمد حنفيه و بعد از وى به ابو هاشم منتقل گرديده است و بعد از ابو هاشم شيعيان به پنج فرقه تقسیم شده اند. سخنان برخی از این فرقه ها از قرار ذیل است. | ||
1. گروهی معتقدند که ابو هاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء | 1. گروهی معتقدند که ابو هاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحيه اى در [[اردن]] كه امروز آن را سلط گويند، از دنیا رفته و امامت از او به وصيت به محمد بن عبد الله بن عباس بن عبد المطلب منتقل شده و اين وصيت هم چنان در فرزندان او مى گشت تا به ابراهيم امام و برادرش عبد الله سفاح نخستين خليفه [[بنى العباس]] رسيده است.2.گروهی معتقدند که پس از مرگ ابو هاشم، امامت او به وصيت به على بن محمد حنفيه و بعد از او به پسرش حسن انتقال يافته و امامت از بنى حنفيه خارج نمی شود.3. گروهی معتقدند که ابو هاشم امامت را به وصيت به عبد الله بن عمرو بن حرب كندى سپرد و از آن پس امامت از بنى هاشم بيرون رفت و روح ابو هاشم در عبد الله حلول كرد و پس از او امامت به عبد الله بن معاويه بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب رسيد.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 463 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
==فرقه های منتسب به هاشمیه== | ==فرقه های منتسب به هاشمیه== | ||
در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقه شناسی، گروه هایی به ابوهاشم منتسب شده است که البته نمی تواند گزارش دقیقی باشد. | |||
در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقه | |||
===کیسانیه=== | ===کیسانیه=== | ||
کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند.به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص مینامد. | کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند.به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص مینامد.<ref>ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، ج۳،ص 297</ref> | ||
<ref>ابوحاتم رازی، احمد، | |||
===جناحیه یا طیاریه=== | ===جناحیه یا طیاریه=== | ||
این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله بهعنوان امام، وصی ابوهاشم شد. | این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله بهعنوان امام، وصی ابوهاشم شد. معتقد بودند که آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا [[حضرت محمد]](ص)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از [[نبی اکرم]] (ص) به حضرت علی (ع) رسیده و پس از آن در محمد حنفیه و سپس در ابوهاشم و سر انجام در عبدالله بن معاویه حلول کرده است.<ref>قاضی نعمان، الارجوزه، ص۲۳۲،</ref><ref>ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 298</ref> | ||
===بنیعباس=== | ===بنیعباس=== | ||
بنیعباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن | بنیعباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود؛ به حمیمه نزد محمدبنعلی نوه ابنعباس رفت و او را وصی خود و امام بنیهاشم قرار داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰</ref> <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷.</ref> | ||
===حربیه=== | ===حربیه=== | ||
گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد | گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد و به [[حربیه]] معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای [[علی(ع)]]، سپس [[حسن(ع)]]، آنگاه برای [[حسین (ع)]] و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در وجود هریک از ایشان حلول کرده و سپس به ابو هاشم فرزند محمد حنفیه، رسیده است و ابوهاشم به عبدالله بن عمرو وصیت کرده و روح او در عبدالله حلول کرده است تا آن که محمد حنفیه قیام کند.<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۷۸</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، ص۱۴۹.</ref> | ||
===بیانیه=== | ===بیانیه=== | ||
این | این گروه؛ از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم باور داشتند زیرا معتقد بودند که پدر ابو هاشم بعد از غیبت منصب امامت را به فرزندش ابو هاشم سپرده است و بعد از آن، هر گاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز میگردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب میدارد.<ref>اشعری، سعد، ص۲۳.</ref> | ||
در عین حال سعد اشعری گزارش میکند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>. | در عین حال سعد اشعری گزارش میکند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به وی گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>.وی اضافه می کند که گروهی از بیانیه، چنین باور داشتند که مهدی قائم، همان ابوهاشم است که وفات کرده است، اما باز میگردد و قیام می کند و مالک زمین می شود. اینان معتقد بودند که ابوهاشم، بیان بن سمعان را به عنوان نبی معرفی کرده و چنین عقیده داشتند که بیان پس از وفات ابوهاشم، ادعای نبوت کرد.<ref>اشعری، سعد، ص۳۷.</ref> | ||
===امامت علیبنحسین(ع)=== | ===امامت علیبنحسین(ع)=== | ||
گروه دیگر امامت را پس از ابوهاشم، حق مسلم علی بن حسین زین العابدین(ع) میدانستند و او را جانشین ابوهاشم در امر امامت میپنداشتند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۵</ref>اساساً گروهی از کیسانیه پس از مرگ محمد حنفیه، امامت را حق علی بن حسین زین العابدین(ع) میدانستند.<ref> | گروه دیگر امامت را پس از ابوهاشم، حق مسلم علی بن حسین زین العابدین(ع) میدانستند و او را جانشین ابوهاشم در امر امامت میپنداشتند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۵</ref>اساساً گروهی از کیسانیه پس از مرگ محمد حنفیه، امامت را حق علی بن حسین زین العابدین(ع) میدانستند.<ref>بغدادی عبد القاهر، ص۲۷. | ||
</ref> | </ref> | ||