۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
=معنای بت= | =معنای بت= | ||
بت، تندیسی است که بتپرستان به اشکال گوناگون مانند انسان ، حیوان و ترکیبی از آن دو [۱] از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب ، عاج و غیر آن [۲] میساختند و به عنوان نمادی از معبود و ملجأ [۳] غایب و جانشین خداوند و مساوی با او در همه شئون [۴] یا در عرض [۵] او آن را میپرستیدند و از او حاجت میخواستند. | بت، تندیسی است که بتپرستان به اشکال گوناگون مانند انسان ، حیوان و ترکیبی از آن دو [۱] از موادی مانند زر، سیم، سنگ، چوب ، عاج و غیر آن [۲] میساختند و به عنوان نمادی از معبود و ملجأ [۳] غایب و جانشین خداوند و مساوی با او در همه شئون [۴] یا در عرض [۵] او آن را میپرستیدند و از او حاجت میخواستند. | ||
مراد از "بت" در این مقاله، بتهای ظاهری و مادی است که در قرآن با دو واژه "صَنم" و "وَثن" یاد شده است. "صنم" (مفرد أصنام)، [۶] جثّه و هیکلی (بت) از جنس نقره، مس یا چوب است که بتپرستان جهت تقرب به خدا، آنها را وسیله عبادت قرار میدادند؛[۷] و "وثن" (مفرد أوثان)، بتی از سنگ، چوب یا غیر آن است که عبادت میشد.[۸][۹] | مراد از "بت" در این مقاله، بتهای ظاهری و مادی است که در قرآن با دو واژه "صَنم" و "وَثن" یاد شده است. "صنم" (مفرد أصنام)، [۶] جثّه و هیکلی (بت) از جنس نقره، مس یا چوب است که بتپرستان جهت تقرب به خدا، آنها را وسیله عبادت قرار میدادند؛[۷] و "وثن" (مفرد أوثان)، بتی از سنگ، چوب یا غیر آن است که عبادت میشد.[۸][۹] | ||
بتها، متناسب با جنس و نوع ساخت، اسامی خاصی داشتهاند؛ مثلاً به سنگهای صاف و بیشکل، "انصاب"، به سنگهای تراشیده و منقوش، "اوثان" و به بتهای ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب، "اصنام" میگفتند. [۱۰] | بتها، متناسب با جنس و نوع ساخت، اسامی خاصی داشتهاند؛ مثلاً به سنگهای صاف و بیشکل، "انصاب"، به سنگهای تراشیده و منقوش، "اوثان" و به بتهای ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب، "اصنام" میگفتند. [۱۰] | ||
=تاریخچه و ریشه بتپرستی در ادیان= | =تاریخچه و ریشه بتپرستی در ادیان= | ||
بتپرستی ظاهری و مادی، نه بتپرستی به معنای عام که طبق بیان قرآن، شامل پیروی از هوای نفس[۱۱]نیز میشود، از زمان حضرت نوح(ع) رواج یافته است.[۱۲][۱۳] | بتپرستی ظاهری و مادی، نه بتپرستی به معنای عام که طبق بیان قرآن، شامل پیروی از هوای نفس[۱۱]نیز میشود، از زمان حضرت نوح(ع) رواج یافته است.[۱۲][۱۳] | ||
در میان قوم حضرت نوح(ع) مردان صالحی (به نامهای "وَدّ"، "سُواع"، "یَغوث"، "یَعوق" و "نَسر") [۱۴] بودند که مردم به آنها اظهار علاقه میکردند، شیطان از علاقه مردم سوء استفاده نموده و بعد از مرگ آن مردان، مردم را تشویق به ساختن مجسمه آن بزرگان و گرامی داشت آن مجسمهها کرد.[۱۵] | در میان قوم حضرت نوح(ع) مردان صالحی (به نامهای "وَدّ"، "سُواع"، "یَغوث"، "یَعوق" و "نَسر") [۱۴] بودند که مردم به آنها اظهار علاقه میکردند، شیطان از علاقه مردم سوء استفاده نموده و بعد از مرگ آن مردان، مردم را تشویق به ساختن مجسمه آن بزرگان و گرامی داشت آن مجسمهها کرد.[۱۵] | ||
مدتی نگذشت که نسلهای بعد، رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمهها موجوداتی محترم هستند که باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شده و مستکبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بتپرستی کشیدند.[۱۶] | مدتی نگذشت که نسلهای بعد، رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمهها موجوداتی محترم هستند که باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بتها سرگرم شده و مستکبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بتپرستی کشیدند.[۱۶] | ||
یکی دیگر از ریشههای بتپرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال[۱۷][۱۸] و ملائکه است که آنها را دارای صورتهای پوشیده از انسان میدانند؛ لذا برای هر کدام صورتی از طلا، نقره و جواهرات تراشیده و آنها را عبادت میکردند. عدهای دیگر ستارگان را در عالم مؤثر دانسته و چون اغلب ستارگان پنهان هستند، صورتهایی برای آنها ساخته و به جای ستارگان، آن صورتهای بتی را عبادت مینمودند. [۱۹] | یکی دیگر از ریشههای بتپرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال[۱۷][۱۸] و ملائکه است که آنها را دارای صورتهای پوشیده از انسان میدانند؛ لذا برای هر کدام صورتی از طلا، نقره و جواهرات تراشیده و آنها را عبادت میکردند. عدهای دیگر ستارگان را در عالم مؤثر دانسته و چون اغلب ستارگان پنهان هستند، صورتهایی برای آنها ساخته و به جای ستارگان، آن صورتهای بتی را عبادت مینمودند. [۱۹] | ||
منشأ دیگر دوگانهپرستی یا چند گانهپرستی در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد کوتهفکر باور نمیکردند که همه موجودات گوناگون و متنوّعی که در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، برای هر نوعی از انواع موجودات، خدایی قائل بودند که از آن تعبیر به "ربالنوع" میکردند؛ مانند: ربالنوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و...؛ لذا در اعتقاد آنها، این خدایان خیالی که گاه از آنها به عنوان فرشته نیز یاد مینمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثالهایی برای آنها ساخته و عبادت میکردند. این عقاید خرافی از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولی اعراب به خاطر توحید ابراهیمی که در میان آنها به یادگار مانده بود، نمیتوانستند وجود «اللَّه»[۲۰][۲۱] را منکر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالیکه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانی پیدا کردند که رابطه آنها با خدا، رابطه دختر و پدر بود، و بتهای سنگی و چوبی را مظهر و تمثالهایی از آن میدانستند.[۲۲] | منشأ دیگر دوگانهپرستی یا چند گانهپرستی در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد کوتهفکر باور نمیکردند که همه موجودات گوناگون و متنوّعی که در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، برای هر نوعی از انواع موجودات، خدایی قائل بودند که از آن تعبیر به "ربالنوع" میکردند؛ مانند: ربالنوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و...؛ لذا در اعتقاد آنها، این خدایان خیالی که گاه از آنها به عنوان فرشته نیز یاد مینمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثالهایی برای آنها ساخته و عبادت میکردند. این عقاید خرافی از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولی اعراب به خاطر توحید ابراهیمی که در میان آنها به یادگار مانده بود، نمیتوانستند وجود «اللَّه»[۲۰][۲۱] را منکر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالیکه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانی پیدا کردند که رابطه آنها با خدا، رابطه دختر و پدر بود، و بتهای سنگی و چوبی را مظهر و تمثالهایی از آن میدانستند.[۲۲] | ||
خط ۱۶: | خط ۲۱: | ||
=بتهای معروف در طول تاریخ بتپرستان= | =بتهای معروف در طول تاریخ بتپرستان= | ||
خدای متعال در سوره مبارکه نوح نام بزرگترین بتهای زمان حضرت نوح را ذکر کرده است: | خدای متعال در سوره مبارکه نوح نام بزرگترین بتهای زمان حضرت نوح را ذکر کرده است: | ||
«وَ قالُوا لاتَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لاتَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا یغُوثَ وَ یعُوقَ وَ نَسْراً»[۲۳] | «وَ قالُوا لاتَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لاتَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا یغُوثَ وَ یعُوقَ وَ نَسْراً»[۲۳] | ||
«و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود بر ندارید، (بخصوص) بتهای "ود" و "سُواع" و "یَغوث" و "یَعوق" و "نَسر" را رها نکنید!» | «و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود بر ندارید، (بخصوص) بتهای "ود" و "سُواع" و "یَغوث" و "یَعوق" و "نَسر" را رها نکنید!» | ||
این پنج بت، از جمله بتهایی است که نام آنها در طول تاریخ حفظ شد تا اینکه به عربها منتقل شد؛ یعنی بت "ودّ" که به صورت مرد بود، برای قبیله کلب، "سُواع" که به صورت زن بود، برای قبیله هَمدان، "یغوث" که به صورت شیر بود، برای قبیله مَذحَج، "یعوق" که به صورت اسب بود، برای قبیله مُراد و "نسر" که به صورت عقاب بود، برای قبیله حمیر به ارث رسید؛ به همین دلیل بعضی اعراب، عبد ودّ و عبد یغوث نامیده شدهاند.[۲۴][۲۵] | این پنج بت، از جمله بتهایی است که نام آنها در طول تاریخ حفظ شد تا اینکه به عربها منتقل شد؛ یعنی بت "ودّ" که به صورت مرد بود، برای قبیله کلب، "سُواع" که به صورت زن بود، برای قبیله هَمدان، "یغوث" که به صورت شیر بود، برای قبیله مَذحَج، "یعوق" که به صورت اسب بود، برای قبیله مُراد و "نسر" که به صورت عقاب بود، برای قبیله حمیر به ارث رسید؛ به همین دلیل بعضی اعراب، عبد ودّ و عبد یغوث نامیده شدهاند.[۲۴][۲۵] | ||
قرآن بت معروف قوم حضرت الیاس(ع) را "بَعل" معرفی کرده است.[۲۶] | قرآن بت معروف قوم حضرت الیاس(ع) را "بَعل" معرفی کرده است.[۲۶] | ||
گفته شده: این بت بزرگ، از جنس طلا بوده که چهار صورت داشته و دارای چند خدمتکار و شهر "بعلبک" لبنان نیز منسوب به آن است.[۲۷] | گفته شده: این بت بزرگ، از جنس طلا بوده که چهار صورت داشته و دارای چند خدمتکار و شهر "بعلبک" لبنان نیز منسوب به آن است.[۲۷] | ||
اما سه بت مشهور عرب به نامهای "لات" متعلّق به قبیله ثقیف، "عزّی" متعلق به قبایل بنیسلیم، غطفان، جَشم، نضر و سعدبن بکر و بت "منات" برای قبیله قدید بود؛ البته بتهای دیگری نیز بودند، مانند: "اساف"، "نائله" و "هُبَل" که مورد پرستش اهل مکّه قرار گرفتند. اعراب بت "اساف" را در کنار حجرالاسود، بت "نائله" را در نزدیکی رکن یمانی و بت "هبل" را که هجده ذراع طول داشت و بزرگترین بت عرب بود، در بالای کعبه نصب کرده بودند.[۲۸] | اما سه بت مشهور عرب به نامهای "لات" متعلّق به قبیله ثقیف، "عزّی" متعلق به قبایل بنیسلیم، غطفان، جَشم، نضر و سعدبن بکر و بت "منات" برای قبیله قدید بود؛ البته بتهای دیگری نیز بودند، مانند: "اساف"، "نائله" و "هُبَل" که مورد پرستش اهل مکّه قرار گرفتند. اعراب بت "اساف" را در کنار حجرالاسود، بت "نائله" را در نزدیکی رکن یمانی و بت "هبل" را که هجده ذراع طول داشت و بزرگترین بت عرب بود، در بالای کعبه نصب کرده بودند.[۲۸] | ||
قرآن کریم در مورد سه بت مشهور اعراب جاهلی میفرماید: | قرآن کریم در مورد سه بت مشهور اعراب جاهلی میفرماید: | ||
«أَفَرَأَیتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری»[۲۹] | «أَفَرَأَیتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری»[۲۹] | ||
«به من خبر دهید آیا بتهای "لات" و "عزی" و "منات" که سومین آنها است، (دختران خدا هستند)؟!» | «به من خبر دهید آیا بتهای "لات" و "عزی" و "منات" که سومین آنها است، (دختران خدا هستند)؟!» | ||
بتپرستان، این سه بت را تمثالهایی از فرشتگان میدانستند و ادعا میکردند که فرشتگان به طور کلی از جنس دختران هستند؛ البته برخی از این بتپرستان، بعضی از بتها را تمثالی از انسانها باور داشتند؛ و همچنین ملائکه را که از نظر آنها ارباب بتها بودند، نیز در دختر بودن (انوثیت) و شفاعت، مستقل میدانستند؛[۳۰] | بتپرستان، این سه بت را تمثالهایی از فرشتگان میدانستند و ادعا میکردند که فرشتگان به طور کلی از جنس دختران هستند؛ البته برخی از این بتپرستان، بعضی از بتها را تمثالی از انسانها باور داشتند؛ و همچنین ملائکه را که از نظر آنها ارباب بتها بودند، نیز در دختر بودن (انوثیت) و شفاعت، مستقل میدانستند؛[۳۰] | ||
درحالیکه قرآن کریم از ملائکه با عنوان "عبادالرحمن" یاد نموده، نه مونث و نه مذکر، که در مجردات(موجودات غیر مادی)، سخن گفتن از مذکر و مؤنث معقول نیست.[۳۱][۳۲] | درحالیکه قرآن کریم از ملائکه با عنوان "عبادالرحمن" یاد نموده، نه مونث و نه مذکر، که در مجردات(موجودات غیر مادی)، سخن گفتن از مذکر و مؤنث معقول نیست.[۳۱][۳۲] | ||
نتیجه اینکه بتپرستان و مشرکان، اشیاء و موجوداتی مانند خورشید،[۳۳] ماه،[۳۴] ستارگان،[۳۵] مجسمههای سنگی و چوبی ساخته دست خود،[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] و حتی مسیحیت که حضرت عیسی(ع) را به عنوان خدای دیگر خود میدانند،[۴۲][۴۳] مورد پرستش قرار میدادند که در این مقاله به تعداد زیادی از این بتها اشاره شد. | نتیجه اینکه بتپرستان و مشرکان، اشیاء و موجوداتی مانند خورشید،[۳۳] ماه،[۳۴] ستارگان،[۳۵] مجسمههای سنگی و چوبی ساخته دست خود،[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] و حتی مسیحیت که حضرت عیسی(ع) را به عنوان خدای دیگر خود میدانند،[۴۲][۴۳] مورد پرستش قرار میدادند که در این مقاله به تعداد زیادی از این بتها اشاره شد. | ||