confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
<ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی (ع) همسن بوده است. <ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۱، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> در این صورت نمیتواند در سن هشتسالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست مینماید. زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام میدانند. <ref> ابن سعد بغدادی، محمد، طبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref> از آنجا که نوهاش [[هشام بن عروة بن زبیر]]، اسلام آوردن وی را گزارش کرده است. <ref>ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۸، ص۴۵۰</ref> بدین سبب احتمال اینکه درباره زمان اسلامآوردن او اغراق شده باشد، وجود دارد. <ref>فلاح زاده، احمد، جایگاه ونقش آل زبیر در تاریخ اسلام، فصلنامه تاریخ اسلام، ص۱۲۳، سال یازدهم، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان ۱۳۸۹، مسلسل ۴۴-</ref> | <ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref> در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی (ع) همسن بوده است. <ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۱، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref> در این صورت نمیتواند در سن هشتسالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست مینماید. زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام میدانند. <ref> ابن سعد بغدادی، محمد، طبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref> از آنجا که نوهاش [[هشام بن عروة بن زبیر]]، اسلام آوردن وی را گزارش کرده است. <ref>ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۸، ص۴۵۰</ref> بدین سبب احتمال اینکه درباره زمان اسلامآوردن او اغراق شده باشد، وجود دارد. <ref>فلاح زاده، احمد، جایگاه ونقش آل زبیر در تاریخ اسلام، فصلنامه تاریخ اسلام، ص۱۲۳، سال یازدهم، شماره سوم و چهارم، پاییز و زمستان ۱۳۸۹، مسلسل ۴۴-</ref> | ||
=فرار زبیر در جنگ جمل= | =زبیر در زمان [[پیامبر(ص)]]= | ||
==قبل از هجرت== | |||
اخبار زیادی درباره زبیر قبل از [[هجرت]] وجود ندارد جز اینکه وی جزو مهاجرین به حبشه به شمار آمده است. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص ۴۱۵</ref> هنگامی که زبیر و دیگر مهاجرین به حبشه، در آنجا به سر میبردند، شایع شد که [[قریش]] به [[اسلام]] گرویدهاند، بدین جهت بعضی از مهاجرین از جمله زبیر به [[مکه]] بازگشتند. <ref> تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص ۴۱۵</ref> | |||
==پیمان برادری== | |||
یکی از اقداماتی که پیامبر(ص) پس از هجرت به [[مدینه]]، انجام داد برقراری [[عقد اخوت]] بین [[مسلمانان]] بود، در آن هنگام، بین زبیر و [[عبدالله بن مسعود]] پیمان برادری بسته شد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref> در روایتی دیگر، پیمان برادری میان زبیر و [[سَلَمَه بن سَلامَه بن وَقش]] یاد شده است. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳</ref> | |||
=فرار زبیر در [[جنگ جمل]]= | |||
در [[کتاب الجمل]] آمده است: زبیر، دومین آتش افروز [[نبرد جمل]]، وقتی احساس شکست کرد، تصمیم به فرار به سوی [[مدینه]] گرفت، آن هم از میان [[قبیله احنف بن قیس]] که به نفع [[امام علی (ع)]] از شرکت در نبرد خودداری کرده بود. رئیس قبیله از کار ناجوانمردانه زبیر سخت خشمگین شد، زیرا وی، بر خلاف اصول انسانی، مردم را فدای خودخواهی خود کرده بود واکنون می خواست از میدان بگریزد. که یک نفر از یاران احنف به نام [[عمرو بن جرموز]] تصمیم گرفت که انتقام خون های ریخته شده را از زبیر بگیرد. پس او را تعقیب کرد و وقتی زبیر در نیمه راه برای [[نماز]] ایستاد از پشت سر بر او حمله کرد و او را کشت و اسب و انگشتر و سلاح او را ضبط کرد و جوانی را که همراه او بود به حال خود واگذاشت و آن جوان زبیر را در «وادی السباع » به خاک سپرد. <ref>الجمل، ص 204؛ تاریخ ابن اثیر، ج 3، ص 244-243</ref> | در [[کتاب الجمل]] آمده است: زبیر، دومین آتش افروز [[نبرد جمل]]، وقتی احساس شکست کرد، تصمیم به فرار به سوی [[مدینه]] گرفت، آن هم از میان [[قبیله احنف بن قیس]] که به نفع [[امام علی (ع)]] از شرکت در نبرد خودداری کرده بود. رئیس قبیله از کار ناجوانمردانه زبیر سخت خشمگین شد، زیرا وی، بر خلاف اصول انسانی، مردم را فدای خودخواهی خود کرده بود واکنون می خواست از میدان بگریزد. که یک نفر از یاران احنف به نام [[عمرو بن جرموز]] تصمیم گرفت که انتقام خون های ریخته شده را از زبیر بگیرد. پس او را تعقیب کرد و وقتی زبیر در نیمه راه برای [[نماز]] ایستاد از پشت سر بر او حمله کرد و او را کشت و اسب و انگشتر و سلاح او را ضبط کرد و جوانی را که همراه او بود به حال خود واگذاشت و آن جوان زبیر را در «وادی السباع » به خاک سپرد. <ref>الجمل، ص 204؛ تاریخ ابن اثیر، ج 3، ص 244-243</ref> |