پرش به محتوا

مُفَسِّر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
"بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد.
"بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد.
=مقدمه=
=مقدمه=
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگیهای آن در اصول فقه و علوم قرآن و کتاب مقدس گفتگو می‌شود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورتها وپرسشهای شنوندگان، جامعه شناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا می‌کند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمی‌رود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او می‌تابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانسته‌ها و گرایشها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر می‌گذارد.
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روان شناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیر کننده متن. از متن و ویژگیهای آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو می‌شود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورتها وپرسشهای شنوندگان، جامعه شناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا می‌کند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمی‌رود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او می‌تابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانسته‌ها و گرایشها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر می‌گذارد.


=جنبه‌های مختلف شخصیت مفسر=
=جنبه‌های مختلف شخصیت مفسر=
خط ۱۸: خط ۱۶:


==روحیات مفسر==
==روحیات مفسر==
بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید می‌گردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (اين اندیشه و توصیه به دورى از تمايلات فكرى در عوامل متعددى ريشه دارد كه مهم‌ترين آنها رواياتى است كه در باب تفسير به رأى رسيده و كسانى خواسته‌اند بگويند: تفسير به رأى جايز نيست; بلكه بايد براساس مأثورات و منصوصات از ناحيه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایش‌های نحله‌ای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید می‌شود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز می‌ماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزشهای شخصی مفسر است.
بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری ونواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها می‌تواند تأثیر بسزایی در گرایشها وبرداشتهای مفسر داشته باشد. در دانش تفسیر این نظر همواره تأکید می‌گردد که فهم وتفسیر یک متن باید به دور از مسبوقات ذهنی و تمایلات فکری مفسر باشد، (این اندیشه و توصیه به دورى از تمایلات فكرى در عوامل متعددى ریشه دارد كه مهم‌ترین آنها روایاتى است كه در باب تفسیر به رأى رسیده و كسانى خواسته‌اند بگویند: تفسیر به رأى جایز نیست; بلكه باید براساس مأثورات و منصوصات از ناحیه معصوم باشد) و تعصبات مذهبی و گرایش‌های نحله‌ای در تفسیر بروز و ظهور نکند، حتی تاکید می‌شود که تفسیر باید از عقاید عرفی زمان خود به دور باشد و مادام که مفسر در بند این عقاید باشد، ازفهم حقایق قرآن باز می‌ماند. راه رسیدن به فهم کامل مرهون آزادی از عقاید و ارزشهای شخصی مفسر است.


===پرهیز از تفسیر به رأی===
===پرهیز از تفسیر به رأی===
خط ۴۴: خط ۴۲:


==ضرورت شناخت شخصیت مفسر==
==ضرورت شناخت شخصیت مفسر==
بحث و بررسی شخصیت مفسر دست کم این فایده را دارد که ما بهتر بتوانیم به پیام واقعی کلام شناخت پیدا کنیم؛ زیرا شناخت آن به رعایت قواعد فهم و رفع موانع آن نیازدارد. بدون شک یکی از عوامل بازدارنده هویتهای شخصی مفسر است. او بر پایه دانسته‌ها و باورهای ذهنی خود به سراغ متن می‌رود و این گاه بدون آن است که بداند کدام یک از آنها عقلانی و منطقی و مبتنی بر اصول پذیرفته شده است، (اصول پذيرفته شده مفسر گاه دستخوش تغيير مى‌شود و نظريات جديدى جايگزين نظريات‌پيشين مى‌شود. اين موارد افزون بر آنكه نقش شخصيت مفسر را روشن مى‌كند، به ما مى‌آموزاند كه دايره‌ توقعات‌خود را محدود كنيم و با احاطه بيشترى به تجربيات مفسرين پيشين به سراغ متن برويم. مثلا اگر مفسرين ‌بر اساس نظريه هیئت‌بطلمیوسی به سراغ تفسير بخشى از آيات مى‌رفته‌اند، متوجه شويم كه اين تا چه‌اندازه لرزان و خطرناك است و در اين موارد چگونه بايد برخورد كرد) و کدام یک از آنهادارای این ویژگی نیست؛ به همین دلیل دچار تعارض شده، تفاسیر ناهمسانی را عرضه می‌کند.
بحث و بررسی شخصیت مفسر دست کم این فایده را دارد که ما بهتر بتوانیم به پیام واقعی کلام شناخت پیدا کنیم؛ زیرا شناخت آن به رعایت قواعد فهم و رفع موانع آن نیازدارد. بدون شک یکی از عوامل بازدارنده هویتهای شخصی مفسر است. او بر پایه دانسته‌ها و باورهای ذهنی خود به سراغ متن می‌رود و این گاه بدون آن است که بداند کدام یک از آنها عقلانی و منطقی و مبتنی بر اصول پذیرفته شده است، (اصول پذیرفته شده مفسر گاه دستخوش تغییر مى‌شود و نظریات جدیدى جایگزین نظریات‌پیشین مى‌شود. این موارد افزون بر آنكه نقش شخصیت مفسر را روشن مى‌كند، به ما مى‌آموزاند كه دایره‌ توقعات‌خود را محدود كنیم و با احاطه بیشترى به تجربیات مفسرین پیشین به سراغ متن برویم. مثلا اگر مفسرین ‌بر اساس نظریه هیئت‌بطلمیوسی به سراغ تفسیر بخشى از آیات مى‌رفته‌اند، متوجه شویم كه این تا چه‌اندازه لرزان و خطرناك است و در این موارد چگونه باید برخورد كرد) و کدام یک از آنهادارای این ویژگی نیست؛ به همین دلیل دچار تعارض شده، تفاسیر ناهمسانی را عرضه می‌کند.
به هر حال با نگاهی به مجموعه‌ای از تفاسیر مذاهب و نحله‌ها تاثیر این پیش فرض هاآشکار می‌گردد. این واقعیت گرچه در کل موجب تکامل دانش تفسیر و تعمیق فهم قرآن شده؛ اما در جاهایی مایه انحراف و کژ فهمی شده است. نفس این آگاهی به ما کمک می‌کند که بدانیم باید در چه راهی گام برداریم و چه عواملی را در فهم دخیل بدانیم و چه چیزهایی را نقد کنیم. آگاهی از گرایشها ما را از خوش خیالی و شگفت زدگی و اعجاب نسبت به فهم خود باز می‌دارد و ما را واقع بین و متواضع می‌کند. لذا فهم صحیح در گرو آن نیست که ذهن ما از هر پیش فرضی تهی باشد؛ زیرا این ممکن نیست. فهم صحیح آن است که بدانیم معلومات پیشین ما چیست که آنها را منقح و مستند و معقول کنیم و از این معلومات به نحو احسن استفاده کنیم و در نهایت برداشت خود را از قرآن عین کلام وحی ندانیم و نگوییم قرآن چنین می‌گوید؛ بلکه بگوییم برداشت ما از قرآن چنین است.
به هر حال با نگاهی به مجموعه‌ای از تفاسیر مذاهب و نحله‌ها تاثیر این پیش فرض هاآشکار می‌گردد. این واقعیت گرچه در کل موجب تکامل دانش تفسیر و تعمیق فهم قرآن شده؛ اما در جاهایی مایه انحراف و کژ فهمی شده است. نفس این آگاهی به ما کمک می‌کند که بدانیم باید در چه راهی گام برداریم و چه عواملی را در فهم دخیل بدانیم و چه چیزهایی را نقد کنیم. آگاهی از گرایشها ما را از خوش خیالی و شگفت زدگی و اعجاب نسبت به فهم خود باز می‌دارد و ما را واقع بین و متواضع می‌کند. لذا فهم صحیح در گرو آن نیست که ذهن ما از هر پیش فرضی تهی باشد؛ زیرا این ممکن نیست. فهم صحیح آن است که بدانیم معلومات پیشین ما چیست که آنها را منقح و مستند و معقول کنیم و از این معلومات به نحو احسن استفاده کنیم و در نهایت برداشت خود را از قرآن عین کلام وحی ندانیم و نگوییم قرآن چنین می‌گوید؛ بلکه بگوییم برداشت ما از قرآن چنین است.


خط ۵۰: خط ۴۸:
بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان می‌دهد اندیشوران مسلمان به فهم‌های مختلف به عنوان واقعیتی اجتناب ناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژه‌ها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت می‌دهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوری‌های مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعه‌ای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها بطورآشکار نمود خود را در تفسیر قرآن نشان می‌دهد و نقش مفسر را آشکار می‌سازد، اما افزون بر نقش این تئوری‌ها در تفسیر، مسائل دیگری برای مفسر مطرح است که قاعدتا نباید در مقوله فهم تاثیری داشته باشد؛ ولی مشاهده می‌شود که در فهم مفسرتاثیر می‌گذارد؛ مانند دانسته‌های علمی مفسر، نکات روان شناختی و زیستی مفسر.
بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان می‌دهد اندیشوران مسلمان به فهم‌های مختلف به عنوان واقعیتی اجتناب ناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژه‌ها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت می‌دهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوری‌های مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعه‌ای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها بطورآشکار نمود خود را در تفسیر قرآن نشان می‌دهد و نقش مفسر را آشکار می‌سازد، اما افزون بر نقش این تئوری‌ها در تفسیر، مسائل دیگری برای مفسر مطرح است که قاعدتا نباید در مقوله فهم تاثیری داشته باشد؛ ولی مشاهده می‌شود که در فهم مفسرتاثیر می‌گذارد؛ مانند دانسته‌های علمی مفسر، نکات روان شناختی و زیستی مفسر.
بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت پیدامی کند. به عنوان نمونه یکی از مفسران معاصر که به جاذبه زمین و مسائل مختلف آن آگاه است و در تفسیر به آن توجه دارد، در ذیل «الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها؛<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۲.    </ref> خدا كسى است كه آسمانها را بدون ستون برافراشته است»<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ - ۱۳، ص۲۴۶.</ref>، (برخلاف فخر رازی که در تفسیر آیه با بیان عقلی استدلال می‌کند براینکه ممکن نیست چنین آسمان بزرگی در فضا معلق بماند،) می‌گوید: «این آیه خبر ازقوه‌ای می‌دهد که به سبب آن اجرام بدون پایه هم می‌توانند، در فضا بمانند؛ زیرا قانون جاذبه ستارگان و اجرام سماوی را در آسمان نگه می‌دارد و این غیرطبیعی نیست؛ بلکه بر اساس قوانین ثابت خدای به وجود آورنده آن است».<ref>رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج۱۸، ص۲۳۱- ۲۳۲.    </ref>
بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت پیدامی کند. به عنوان نمونه یکی از مفسران معاصر که به جاذبه زمین و مسائل مختلف آن آگاه است و در تفسیر به آن توجه دارد، در ذیل «الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها؛<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۲.    </ref> خدا كسى است كه آسمانها را بدون ستون برافراشته است»<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ - ۱۳، ص۲۴۶.</ref>، (برخلاف فخر رازی که در تفسیر آیه با بیان عقلی استدلال می‌کند براینکه ممکن نیست چنین آسمان بزرگی در فضا معلق بماند،) می‌گوید: «این آیه خبر ازقوه‌ای می‌دهد که به سبب آن اجرام بدون پایه هم می‌توانند، در فضا بمانند؛ زیرا قانون جاذبه ستارگان و اجرام سماوی را در آسمان نگه می‌دارد و این غیرطبیعی نیست؛ بلکه بر اساس قوانین ثابت خدای به وجود آورنده آن است».<ref>رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج۱۸، ص۲۳۱- ۲۳۲.    </ref>
مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا اگرمشورت کردید، با آنان مخالفت کنید،<ref>ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص۲۴۱.</ref> چون به تفسیر آیات قرآن می‌پردازد، به اقتضای باورهای پیشین می‌گوید: آیات «فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    </ref>پس اگر (زن و شوهر ) خواستند، (كودك را) با رضايت‌يكديگر و مشورت همديگر از شیر بگيرند، بر آنان گناهى نيست»، و «قالت احداهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین؛<ref>قصص/سوره۲۸، آیه ۲۶.    </ref>يكى از آندو (دختر شعيب) گفت: اى پدر مزدورش گير كه او از بهترين كسانى است كه به مزدورى گرفته‌اى، او نيرومندى امین است»، <ref>یزدانی، عباس، مجله مبین، شماره ۱۲، ص۴۲.</ref> دلالت دارند بر اینکه نه تنها مشورت با زنان جایز، که در مواردی پسندیده و مطلوب است. زیرا در آیه نخست خداوند می‌گوید: اگر زن و شوهر در پی مشورت با یکدیگر راضی شدند که کودک را قبل از دو سال از شیر بگیرند و به جهتی این کار را مصلحت بدانند، مانعی ندارد و در آیه دوم زمانی که یکی از دختران شعیب به پدر پیشنهاد می‌دهد و در مقام مشاورت به پدر می‌گوید: این جوان امین را برای کارهای ما به خدمت بگیر! پدر با اینکه پیامبر است، این پیشنهاد را می‌پذیرد و به نظر دخترش اهمیت می‌دهد. لذا از این دو آیه می‌توان استفاده کرد که مشورت با زنان ممدوح شناخته شده است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۵.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۲.    </ref>
مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا اگرمشورت کردید، با آنان مخالفت کنید،<ref>ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص۲۴۱.</ref> چون به تفسیر آیات قرآن می‌پردازد، به اقتضای باورهای پیشین می‌گوید: آیات «فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    </ref>پس اگر (زن و شوهر ) خواستند، (كودك را) با رضایت‌یكدیگر و مشورت همدیگر از شیر بگیرند، بر آنان گناهى نیست»، و «قالت احداهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین؛<ref>قصص/سوره۲۸، آیه ۲۶.    </ref>یكى از آندو (دختر شعیب) گفت: اى پدر مزدورش گیر كه او از بهترین كسانى است كه به مزدورى گرفته‌اى، او نیرومندى امین است»، <ref>یزدانی، عباس، مجله مبین، شماره ۱۲، ص۴۲.</ref> دلالت دارند بر اینکه نه تنها مشورت با زنان جایز، که در مواردی پسندیده و مطلوب است. زیرا در آیه نخست خداوند می‌گوید: اگر زن و شوهر در پی مشورت با یکدیگر راضی شدند که کودک را قبل از دو سال از شیر بگیرند و به جهتی این کار را مصلحت بدانند، مانعی ندارد و در آیه دوم زمانی که یکی از دختران شعیب به پدر پیشنهاد می‌دهد و در مقام مشاورت به پدر می‌گوید: این جوان امین را برای کارهای ما به خدمت بگیر! پدر با اینکه پیامبر است، این پیشنهاد را می‌پذیرد و به نظر دخترش اهمیت می‌دهد. لذا از این دو آیه می‌توان استفاده کرد که مشورت با زنان ممدوح شناخته شده است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۵.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵.    </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۲.    </ref>


==نظریه ابن عربی==
==نظریه ابن عربی==
خط ۸۱: خط ۷۹:
==طرح اشکالات جدید==
==طرح اشکالات جدید==
مفسر اگر به گفتمان‌های دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر می‌کشاند و به مناسبت تفسیرآیات به پاسخگویی و دفع آن شبهات می‌پردازد. کافی است که به یکی از آیات متناسب با شبهه برخورد کند تا تفسیر خود را به سوی دفع اشکال سوق دهد. طرح اشکالات جدید در ذهن مفسر تأثیر قابل توجهی در شکل تفسیر و تبیین موضوع دارد. مثلا وقتی مفسری می‌بیند کسی آیات جهاد ابتدایی را با آزادی اندیشه در تضاد می‌شمارد، ممکن است درصدد برآید این آیات را به معنای دفاع بگیرد؛ نه تهاجم برای ایمان آوردن و یانابودی مشرکان و گوید: اگر در قرآن آیاتی آمده است که به قتال با مشرکین دستور می‌دهد، ناظر به فتنه جویی و توطئه چینی آنهاست. همانطور که در آیه ۳۹ سوره حج آمده است <ref>حج/سوره۲۲، آیه۳۹.    </ref> و یا ممکن است بگوید: این آیات در مقام جهاد ابتدایی است و سیره پیامبر هم دلالت بر این واقعیت دارد و اصلا ما مقوله‌ای به نام آزادی اندیشه نداریم. به این ترتیب تفسیر او از این آیات با تفسیر قبلی تفاوت پیدا می‌کند. در هر صورت مفسر این شبهات و اشکالات را بر اساس تئوری خود پاسخ می‌دهد.
مفسر اگر به گفتمان‌های دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر می‌کشاند و به مناسبت تفسیرآیات به پاسخگویی و دفع آن شبهات می‌پردازد. کافی است که به یکی از آیات متناسب با شبهه برخورد کند تا تفسیر خود را به سوی دفع اشکال سوق دهد. طرح اشکالات جدید در ذهن مفسر تأثیر قابل توجهی در شکل تفسیر و تبیین موضوع دارد. مثلا وقتی مفسری می‌بیند کسی آیات جهاد ابتدایی را با آزادی اندیشه در تضاد می‌شمارد، ممکن است درصدد برآید این آیات را به معنای دفاع بگیرد؛ نه تهاجم برای ایمان آوردن و یانابودی مشرکان و گوید: اگر در قرآن آیاتی آمده است که به قتال با مشرکین دستور می‌دهد، ناظر به فتنه جویی و توطئه چینی آنهاست. همانطور که در آیه ۳۹ سوره حج آمده است <ref>حج/سوره۲۲، آیه۳۹.    </ref> و یا ممکن است بگوید: این آیات در مقام جهاد ابتدایی است و سیره پیامبر هم دلالت بر این واقعیت دارد و اصلا ما مقوله‌ای به نام آزادی اندیشه نداریم. به این ترتیب تفسیر او از این آیات با تفسیر قبلی تفاوت پیدا می‌کند. در هر صورت مفسر این شبهات و اشکالات را بر اساس تئوری خود پاسخ می‌دهد.
از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴.    </ref> خدا كسى است كه آسمانها و زمین و آنچه را ميان آنهاست، در شش روز آفريد»، مفسری که از معلومات روز باخبر است و می‌داند که برابر تئوری‌های علمی زمین وآسمان در زمانی بسیار طولانی و طی میلیاردها سال بوجود آمده‌اند، قهرا آن را با این آیه که می‌گوید، خدا آسمان و زمین را در شش روز آفرید ناسازگار می‌بیند؛ زیرا معنا ندارد دوران پیدایش زمین و آسمان که با فعل و انفعالهای بسیار کند و تدریجی بوده است، درشش روز باشد؛ لذا در تفسیر آن آیه می‌گوید: منظور از این روزها در پیش خدا هزار سال از سالهایی است که آدمی حساب می‌کند <ref>خلیل، عمادالدین، مع القرآن فی عالمه الرحیب، ص ۴۴ - ۳۸.</ref>؛ همانطور که درباره عروج به سوی خدا چنین آمده است: «ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۵.    </ref> سپس به سوى او بالا مى‌رود، در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه مى‌شماريد».
از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴.    </ref> خدا كسى است كه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، در شش روز آفرید»، مفسری که از معلومات روز باخبر است و می‌داند که برابر تئوری‌های علمی زمین وآسمان در زمانی بسیار طولانی و طی میلیاردها سال بوجود آمده‌اند، قهرا آن را با این آیه که می‌گوید، خدا آسمان و زمین را در شش روز آفرید ناسازگار می‌بیند؛ زیرا معنا ندارد دوران پیدایش زمین و آسمان که با فعل و انفعالهای بسیار کند و تدریجی بوده است، درشش روز باشد؛ لذا در تفسیر آن آیه می‌گوید: منظور از این روزها در پیش خدا هزار سال از سالهایی است که آدمی حساب می‌کند <ref>خلیل، عمادالدین، مع القرآن فی عالمه الرحیب، ص ۴۴ - ۳۸.</ref>؛ همانطور که درباره عروج به سوی خدا چنین آمده است: «ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۵.    </ref> سپس به سوى او بالا مى‌رود، در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهایى است كه مى‌شمارید».
مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر می‌بیند و می‌گوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقوله‌های زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخ‌ها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد.
مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر می‌بیند و می‌گوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقوله‌های زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخ‌ها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد.


خط ۸۷: خط ۸۵:


[[رده: اصطلاحات علوم اسلامی]]
[[رده: اصطلاحات علوم اسلامی]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش