پرش به محتوا

نیشابور: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۹۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
شرف‌الدین نیز، در مقابل، بر هر در دروازه نیشابور دوازده هزار مرد جانباز و تیرانداز تعیین نمود. مدت هشت شبانه روز از دو طرف در کوشش و کشش بودند و عده‌ای بی شمار از طرفین به قتل رسیدند و نیز چند تن از امرای نامدار تولی خان کشته شدند. در این موقع حاکم نیشابور به اتفاق ائمه و اعیان و اصول و کلانتران نیشابور قاضی ممالک خراسان مولانا رکن‌الدین علی بن ابراهیم مغیشی را به نزدیک تولی خان فرستادند و اظهار تبعیت و خراج‌گزاری کردند ولی تولی خان قبول ننمود و قاضی را نگهداشت.
شرف‌الدین نیز، در مقابل، بر هر در دروازه نیشابور دوازده هزار مرد جانباز و تیرانداز تعیین نمود. مدت هشت شبانه روز از دو طرف در کوشش و کشش بودند و عده‌ای بی شمار از طرفین به قتل رسیدند و نیز چند تن از امرای نامدار تولی خان کشته شدند. در این موقع حاکم نیشابور به اتفاق ائمه و اعیان و اصول و کلانتران نیشابور قاضی ممالک خراسان مولانا رکن‌الدین علی بن ابراهیم مغیشی را به نزدیک تولی خان فرستادند و اظهار تبعیت و خراج‌گزاری کردند ولی تولی خان قبول ننمود و قاضی را نگهداشت.
«روز دیگر بعد از برگزاری نماز جمعه در نیشابور، تولی خان در اطراف شهر گشتی زد و به سپاهیان خود گفت می‌خواهم امشب این شهر را گرفته باشید. لشکریان به یکباره حمله آوردند و مجانیق و خرک‌ها را پیش بردند و نفت‌اندازان نفاتی کردند و از در نشیب و فراز و درون و برون و جوان و پیر غلغله و نفیر و ولوله شهیق و زفیر به اوج رسید» و از هفتاد نقطه دیوارهای شهر را سوراخ کردند و قریب ده هزار سرباز مغول تا صبح به خونریزی پرداختند و صبح شنبه همسر طغاچار (دختر چنگیز) با ده هزار سوار وارد شهر شد و از روز شنبه تا چاشتگاه چهارشنبه قتل و غارت کردند و همه مردم را به جز چهار کمانگر کشتند و حتی سگ‌ها و گربه‌ها را کشتند و باروی شهر را کوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمین هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو کاشتند و تا سبز شد توقف نمودند. مدت ۱۲ شبانه روز شمارش مقتولان به طول انجامید و یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد به استثنای زن‌ها و اطفال به شمارش درآمد. [۴۲]
«روز دیگر بعد از برگزاری نماز جمعه در نیشابور، تولی خان در اطراف شهر گشتی زد و به سپاهیان خود گفت می‌خواهم امشب این شهر را گرفته باشید. لشکریان به یکباره حمله آوردند و مجانیق و خرک‌ها را پیش بردند و نفت‌اندازان نفاتی کردند و از در نشیب و فراز و درون و برون و جوان و پیر غلغله و نفیر و ولوله شهیق و زفیر به اوج رسید» و از هفتاد نقطه دیوارهای شهر را سوراخ کردند و قریب ده هزار سرباز مغول تا صبح به خونریزی پرداختند و صبح شنبه همسر طغاچار (دختر چنگیز) با ده هزار سوار وارد شهر شد و از روز شنبه تا چاشتگاه چهارشنبه قتل و غارت کردند و همه مردم را به جز چهار کمانگر کشتند و حتی سگ‌ها و گربه‌ها را کشتند و باروی شهر را کوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمین هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو کاشتند و تا سبز شد توقف نمودند. مدت ۱۲ شبانه روز شمارش مقتولان به طول انجامید و یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد به استثنای زن‌ها و اطفال به شمارش درآمد. [۴۲]
۱۴ - نیشابور بعد از حمله مغول
[ویرایش]
پس از حمله مغول تا چند سال شهر نیشابور خالی از سکنه بود و در قراء و قصبات و دهات آن محصولی کشت نمی‌شد و این سرزمین حاصلخیز سال‌ها بی حاصل و بی ثمر افتاده بود. در اواخر دوران فرمانروایی مغول غازان خان و سلطان ابوسعید برای مسکون ساختن شهرهای ویران خراسان و آبادی مزارع اقدام نمودند و از جمله در شهر نیشابور چه در زمان آنها و چه در ایام حکومت سربداران عمارات و مساکنی ساخته شد و مردم از گوشه و کنار فراهم آمدند و دهات و مزارع را دایر کردند و چون شهر قدیم نیشابور به کلی از میان رفته بود شهر جدید را در طرف شمال و مغرب شهر قدیم به وجود آوردند اما آن نیشابور قدیم که سال‌ها دارالعلم عالم اسلامی و قبله گاه انام بود با آن همه رجال و شخصیت‌های بزرگ معدوم و نابود شده بود و دیگر نمی‌توانست به جای خود بازگردد.
دگربار زلزله پیکر شهر را درهم کوبید و هزاران نفر در این حادثه از بین رفتند و چنان ترس بر بازماندگان از زلزله غالب آمد که این شهر مصیبت بار را ترک کرده و روزها در نواحی اطراف به سر می‌بردند. [۴۳][۴۴]
۱۵ - زلزله‌های نیشابور
[ویرایش]
الحاکم ابوعبدالله محمدبن عبدالله نیشابوری صاحب تاریخ نیشابور می‌نویسد که در حواشی تاریخ یمینی که در سال چهارصد و اندی از هجرت نوشته شده آمده است که نیشابور از ابتدای بنای آن تا تاریخ مؤلف کتاب هجده مرتبه به زلزله ویران شده و مرتبا آباد گردیده و موقعیت خود را از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی البته‌ اندکی کمرنگ‌تر از گذشته‌اش، به دست آورده است.
بعد از زلزله‌های هجده‌گانه مذکور که تاریخ وقوع هیچ یک از آنان ذکر نشده زلزله سال ۵۳۰ هجری روی داد که در اثر آن شهر ویران شد. زلزله‌ای دیگر در سال ۵۵۵ هجری هفت سال بعد از واقعه آتش سوزی و فتنه غزها به وجود آمد که شهر را بکلی خراب کرد و مردمی که باقی ماندند به شادیاخ رفتند. زلزله دیگری که می‌توان آن را مهیب‌ترین زلزله‌ها دانست زلزله سال ۶۶۶ ه. ق است که در شب جمعه رخ داد که در اثر آن از جمعیت نیشابور تنها هفتاد نفر که در صحرا بودند زنده ماندند. زلزله دیگر که می‌توان آن را آخرین زلزله ویرانگر منطقه دانست زلزله سال ۸۰۸ ه. ق است که یکشنبه آخر جمادی الاول به وقوع پیوست.
اندر سه زمان سه زلزله واقع گشت بر پانصدواند آنک شد شهر چو دشت شش سال فزون دوم و ره از ششصد و شصت از زلزله بار سوم هشتصد و هشت[۴۵][۴۶][۴۷]
ابوالقاسم طاهری می‌نویسد دشوار است اطمینان حاصل کرد که پس از هجوم مغولان شهر جدید نیشابور را در کدام محل بنا کردند و شهری که جهانگرد مغربی ابن‌بطوطه در سده هشتم هجری وصف می‌کند در کجا قرار داشته است. از آنجا که در ناحیه شادیاخ ویرانه‌ای به چشم نمی‌خورد احتمال دارد که نیشابور جدید را در محل شهر قدیمی‌تر نیشابور ساخته باشند.
آنچه این فرض را محتمل‌تر می‌سازد بقایای بازار قدیمی است که به فاصله کمی در سمت غربی تپه آلب ارسلان قرار دارد. زلزله، نیشابور قدیم را چنان ویران کرده است که اکنون جز چند تل خاک چیز دیگری از آن شهر پدیدار نیست. محل جدید شهر نیشابور سه یا چهار میلی شمال و شمال غربی شادیاخ واقع است. به فاصله ۲۴ میلی جنوب شرقی شهر جدید نیشابور آثاری برجای مانده است که تصور می‌شود از آن نیشابور عهد ساسانی باشد. میان این ویرانه‌ها و شهر کنونی نیشابور، در چهار میلی سمت جنوب و جنوب شرقی خرابه‌های نیشابور معروف سده‌های میانه به چشم می‌خورد. [۴۸]
شاید کاوش‌های آتی باستان‌شناسان بتواند گره از این مشکل بگشاید و بطور قطع محل احداث نخستین شهر نیشابور و شهرهای بعدی معلوم شود. اگر باستان شناسان به چنین توفیقی دست یابند مسلما یکی از دشوارترین معماهای تاریخی را حل کرده‌اند چه زلزله‌های پیاپی و کاوشهای افراد گنج طلب و سودجو به حدی ویرانه‌های مختلف ناحیه نیشابور را زیر و رو کرده است که کاوشی طبق اصول علمی دشوار می‌نماید.
صنیع الدوله در کتابش به نمونه‌ای از خرابی‌های مردم آزمندی که در نیشابور به دنبال گنج می‌گشته‌اند اشاره می‌کند: «تا مدت‌ها مردم اطراف به خرابه‌های نیشابور می‌رفتند و حین کاوش مال فراوانی پیدا می‌کردند چنان که در زمان سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه آن شهر را سالانه به سی هزار دینار که معادل ۵۴ هزار تومان حالیه باشد اجاره و مقاطعه دادند و گویند گاه می‌شد که مستاجرین در عرض یک روز معادل مال الاجاره یکساله را از آن جا اموال به دست می‌آوردند.» [۴۹]
در سال ۷۳۵ ه. ق که ابن‌بطوطه از نیشابور غازان خانی گذر کرده است آنجا را دمشق کوچک می‌خواند و وفور میوه، باغ‌ها و آب‌های نیشابور و بازارهای وسیع و پر کالای آن شهر را می‌ستاید. [۵۰]